دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

از تکلیف و حساب‌ تا تربیت و وجدان ؛ تحلیل ماه و پلنگ از منظر اخلاق هنجاری

در توجیه نوسانات هنری ماه و پلنگ و احتمالاً برای تسکین اعصاب مخاطب، یا برای محو هشتک‌های اعتراضی در فضای مجازی، قیچی تیز ممیزی را بهانه کرده و نقایص مجموعه را به حساب پخش ناقص آن نوشته‌اند.
از تکلیف و حساب‌ تا تربیت و وجدان ؛ تحلیل ماه و پلنگ از منظر اخلاق هنجاری
از تکلیف و حساب‌ تا تربیت و وجدان ؛ تحلیل ماه و پلنگ از منظر اخلاق هنجاری

در توجیه نوسانات هنری ماه و پلنگ و احتمالاً برای تسکین اعصاب مخاطب، یا برای محو هشتک‌های اعتراضی در فضای مجازی، قیچی تیز ممیزی را بهانه کرده و نقایص مجموعه را به حساب پخش ناقص آن نوشته‌اند. البته بر ما و شما مخفی نیست که عده‌ای از پشت میز نشین‌ها، دست بردن در کار هنرمندان را به عنوان تنها نمونه از مشارکتشان در عالم فرهنگ در خاطره‌ها ثبت می‌کنند. اما اگر تا این نقطه با عوامل این مجموعه همراه باشیم، بازی‌های پرنوسان، روایت خطی و کسل کننده‌ی ماجرا و گفت‌وگوهای شعارزده را به حساب کدام هنرمند و ارزیاب باید نوشت؟ هر چه که هست، ماه و پلنگ گرمای زیادی نصیب بینندگان نکرده و فرجام این مجموعه، ضعیف‌تر از آن شده که بتوان با روشی که شایسته‌ی تحلیل محصولات پر ارج سینمایی است، به نقد آن پرداخت.

اما این هم قابل ذکر است که اگر این قبیل مجموعه‌ها را واجد ابعادی از گفتمان فرهنگی و اخلاقی تلقی کنیم، می‌توان صرف نظر از ارزش سینمایی، نقد مضمونی یا موضوعی آن‌ها را روا دانست. این گونه آثار در گام نخست با رجوع به اجتماع و از پی مشاهده‌ مکرر معضلاتی مثل خیانت، افزایش طلاق، اختلاس و ...، به ذهن آفرینندگان راه می‌یابند و در ادامه برای کامل شدن اثر در حل و فصل از گره داستانی، مضامینی از آموزه‌های دینی و اخلاقی را به یاری می‌طلبند. به این طریق هم داستان با نگاه ایجابی به اتمام می‌رسد و هم رسالت تعلیمی و اجتماعی هنرمند به نحوی سازگار با فضای کلی تولید سینمایی و تلویزیونی، تحقق می‌یابد. از همین منظر می‌توان خوانش‌هایی را از مناظر مختلف(اعتقادی، اخلاقی، تحلیل گفتمان، مطالعات فرهنگی، مردم شناسی و...) بر این دسته از آثار تطبیق کرده و نتیجه‌ی این انطباق را به عنوان معیاری برای سنجش توفیق اثر در انتقال بینشی خاص به مخاطبان خود، نظاره کرد.



در متن پیش رو مجموعه‌ی ماه و پلنگ را از منظر اخلاق هنجاری[۱] بررسی خواهیم کرد. مقدمتاً به این اصطلاح شناسی معروف رجوع می‌کنیم که  اخلاق هنجاری به بخشی از دانش کلی فلسفه‌ اخلاق[۲] اطلاق می‌شود. اخلاق هنجاری عهده‌دار تعیین قاعده‌ی کلی اخلاق در حیات آدمی است. طی قرون اخیر و در جهت تشریح اصل حاکم بر حیات اخلاقی انسان‌ها، سه مذهب هنجاری(تکلیف‌گرایی[۳]، نتیجه‌گرایی[۴] ، فضیلت‌گرایی[۵]) از یکدیگر متمایز شده‌اند. در ادامه‌ی این مکتوب، ضمن معرفی هر یک از این سه مرام رایج، مضمون حاکم بر آن‌ها را بر رویدادهای مهم و شخصیت‌های محوری مجموعه‌ی ماه و پلنگ تطبیق خواهیم کرد.


تکلیف‌گرایی؛ روح منضبط مردان قانون

این رویکرد به اخلاق، در مشابهت تام با قانون‌گرایی حقوقی است. به این معنا که قائلان به تکلیف در اخلاق، به تکیه کلام رایج «مأمورم و معذور» محوریت می‌بخشند. در این نگاه، فعل اخلاقی مستند به قوانین قطعی و تخصیص‌ناپذیر اخلاقی است که قوه و یا منبع انشاء آن عقل یا سنّت قطعیه است. بنابراین، فعلی مثل دروغ در همه حال(مطلقا) و برای همگان(عموما) قبیح است و هیچ شرایط خاصی را نمی‌توان برای تجویز موقت و مصلحتی دروغ در نظر گرفت.

اگر این قبیل مجموعه‌ها را واجد ابعادی از گفتمان فرهنگی و اخلاقی تلقی کنیم، می‌توان صرف نظر از ارزش سینمایی، نقد مضمونی یا موضوعی آن‌ها را روا دانست.

اگر بخواهیم نمونه‌ای از این رویکرد نسبت به اخلاقیات را در مجموعه‌ی ماه و پلنگ سراغ بگیریم، همان حقوقدان که در نقش پدر زن شخصیت اصلی ظاهر شد، نشانی از قائلان به تکلیف اخلاقی را عرضه کرد. در رفتار این شخصیت داستانی، اخلاقیات به عنوان اموری آمرانه و محتاج تذکر گاه تند و تیز، ظاهر می‌شوند. مرور نصایح گزنده‌ی این شخصیت نمایشی، اگر ناشی از ناشی‌گری نویسنده در سرازیر کردن پیام اثر نباشد، می‌تواند نمایی از سلوک اخلاق باوران تکلیف گرا ارائه نماید. شخصیتی که در هر حال، نمادی از حضور قانون در روابط آدمیان است و در مسیر جا انداختن الزامات قانونی، از نصایح آشکار و عتاب گونه امساک نمی‌کند. او در هر حال مخاطب را به مرّ قانون ارجاع می‌دهد. اشارات این شخصیت به آثار ادبی(از جمله استناد او به بخش پایانی نمایش‌نامه‌ی اتللو) البته توانی برای خارج کردن این وکیل از عالم مناسبات حقوقی نداشت و همچنان پوشش ستبر تکلیف را بر پیکر رفتار او نشان می‌داد.

پیداست که این رویکرد انعطاف ناپذیر و پیامگریز، از نگاه منتقدان مسلک تکلیف‌گرا پنهان نمانده است. زبان خشک و قواعد استثناگریز این رویکرد اخلاقی، که تبار فلسفی آن به کانت منسوب است، خیلی زود فیلسوفان را به جراحی این رویکرد و ارائه مثال‌های نقض فراخواند. در فضای رمانتیک اروپا، در قرن 18 و 19، نویسندگانی هم بودند که خواسته یا ناخواسته به نمایش عواقب ناپسند این مرام اخلاقی کشیده شدند.

یکی از فیلسوفان اخلاق وطنی با تفسیر خاص خود از رمان مشهور بینوایان، بازرس ژاور این داستان را نمادی از تکلیف‌گرایی اخلاقی می‌دانست. به زعم این استاد محترم، ویکتور هوگو از منظر رمانتیک و فرانسوی خاص خودش، ژاور را برای تعریض به تکلیف‌گرایی آلمانی کانت به این شمایل تصویر کرده تا نشان دهد که پیامدهای جمله‌ی «مأمورم و معذور» چه جراحتی را بر پیکر مناسبات انسانی ما وارد می‌کند.

اما صرف نظر از از مقصود هوگو و تفسیر استاد، به نظر می‌رسد این اشکال کلی بر اخلاق تکلیف‌گرا وارد است که:

اولا) به تکلیف محض باور دارد و ایجاد زمینه‌ی اقناعی و تمهید بستر تربیتی را از وظایف هنجاری خود خارج می‌کند.

ثانیا) به مسأله‌ی مهم نیّت، که جزئی موثر در ارزش‌گذاری اخلاقی نسبت به رفتار دیگران است، توجه ندارد.

در رواق این نگاه تازه به نقایص تکلیف‌گرایی، اگر شخصیت پدرزن را یکی از عوامل فرعی و غیر عمدی در سرنگونی وکیل نگون بخت این سریال(محسن) بدانیم، روا خواهد بود. رفتار خشک و نرمش‌ناپذیر این وکیل قانون‌گرا، بستری را برای پذیرش انواع دیگر زندگی از سوی وی باقی نمی‌گذارد. همچنان‌که گاه سخنانی که از موضع بالا بر دامادش نازل می‌کند، به قدری سوهان روح مخاطب می‌شود، که بیننده‌ی پرهیجان نیز موقتا به محسن حق می‌دهد تا بالا رفتن پلنگی از درخت را بر نشستن در اتاق کم نور این مرد قانون ترجح دهد!


نتیجه‌گرایی اخلاقی؛ سودای سود و چرخ واژگون

اما از پی تکلیف‌گرایی اخلاقی ناچسب و نزدیک بین، نگاه دیگری ارائه شده که ضمن توجه به پیامد دورتر اعمال، تکالیف را با نظر به عواقب آن‌ها در نظر می‌گیرد. از نگاه پیامدگرایان( که این مسلک عمدتا از سوی فیلسوفان تجربه‌گرای انگلیسی تجویز شده و مشابهت آن با عملگرایی غالب در حوزه‌ی فلسفه آمریکایی قابل توجه است)، فعل آدمی بدون در نظر داشتن نتیجه‌ی اعمال و قبل از محاسبه و ترجیح خیر کثیر بر شرّ قلیل، فاقد ارزش است.

به نظر می‌رسد این همان واکنشی است که شخصیت اصلی داستان در میانه‌ی انتخاب عمل در شرایط: الف) واعظ تکلیف گرا؛ و ب)  زندگی مرفه‌تر؛ برگزیده است.

در واقع محسن هنوز قانع نشده که باید مثل پدرزنش وظیفه‌شناس باشد و قدم از حریم قانون فراتر ننهد. البته او پیش از این نیز طعم شیرین دروغ‌های موثر را شنیده و با تعیین نرخ آدم‌ها در شهادت دروغ، از نتایج عبور از قانون بهره برده است.

در واقع محسن هنوز قانع نشده که باید مثل پدرزنش وظیفه‌شناس باشد و قدم از حریم قانون فراتر ننهد. البته او پیش از این نیز طعم شیرین دروغ‌های موثر را شنیده و با تعیین نرخ آدم‌ها در شهادت دروغ، از نتایج عبور از قانون بهره برده است. پیداست که در ادامه نیز در میدان تعامل با تکلیف‌گرایان نفوذناپذیر و ضداخلاق‌گرایان اصلاح‌ناپذیر(که نمونه‌اش را در نزول خورهای داستان دیدیم)، موضع اخذ بهترین پیامد را بر می‌گزیند که در فلسفه اخلاق، به عنوان پیامدگرایی سودگرا و رایج در سنت انگلیسی(بنتام و جان استوارت میل) شناخته شده است.

 اگر تنها مخاطب محسن پدرزن خشک کردار و نزول‌خوارهای بدکردار باشند، موضع او هرچند غلط، اما قابل رأفت است. در این مقام، او خواسته تا موضع میانی را برگزیند و از سردی تکالیف و زشتی اخلاق ستیزی، به اخذ بهترین پیامد قناعت کند، که از بد حادثه، چرخ مکار روزگار نهایتا او را واژگون می‌سازد.

 اما آن‌چه محسن را از دید مخاطب انداخته و او را به قهقرا می‌برد، غفلت او از سلوک دیگری است که از پی یکی از انتخاب‌های درست او در نقطه‌ای نزدیک به این شخصیت قرار گرفته است. این مسلک تازه، همان فضیلت‌گرایی اخلاقی است. به واقع محسن در برزخ انتخاب میان اخلاقیات بی‌مزه و ضداخلاقیات آلوده گرفتار نبوده، بلکه راه گریزی برایش هموار شده که خود بدان پشت کرده است.


اخلاق فضیلت‌نگر؛ زیست انسانی و تربیت نفسانی

فضیلت‌گرایی مسلکی کهن در فلسفه‌ی اخلاق است که پیشینه‌ی آن به افلاطون و به ویژه ارسطو باز می‌گردد. همزمان با محوریت فلسفه‌ی مدرن، این نگاه به اخلاق نیز در حاشیه‌ی دو نظام رقیب(یعنی تکلیف‌گرایی و پیامدگرایی) به محاق می‌رود و در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، دوباره جان می‌گیرد.

از نگاه عالمان اخلاق فضیلت، مساله‌ی اصلی اخلاق منش فرد است نه کنش او. به عبارت دیگر، آنان معتقدند اگر منش فرد درست باشد، کنش او هم به تبع آن صحیح خواهد شد. در نگاه تازه‌ای که به تقریر معاصر از نظریه‌ی فضیلت منتهی شده است، فقر اساسی دو نظام رقیب، تبدیل انسان به یک ماشین حساب‌گر است. گاه حساب‌رسی نسبت به سود و زیان عمل است، یعنی نتیجه‌گرایی، و گاه درباره‌ی تکلیف خاص شخص، که موضع اخلاق تکلیف‌گراست. از این رو، به بیان آشنای اساتید وطنی، اخلاق فضیلت یگانه پرسش اصلی اخلاق را این نمی‌داند که«چه چیزی به عمل ارزش اخلاقی می‌دهد؟»، بلکه این می‌داند که«چه چیزی به انسان ارزش اخلاقی می‌دهد؟» در نظریۀ فضیلت، رشد اخلاقی انسان یا شکوفایی و تربیت و اقناع او محور تامّل قرار می‌گیرد و اوامر تکلیفی یا نتایج عملی کردارهای اخلاقی در حاشیۀ بررسی شخصیت اخلاقی فاعل استقرار می‌یابند. در این نظریه، دگرگونی اخلاقی معادل دگرگونی معرفتی و در حکم تغییر نگرش انسان به جهان است. انسان فضیلت‌گرا در یک کلام به دنبال فعلیت یافتن انسانیت خود به حرکت می‌آید، نه با نیت انجام وظایف قانونی و نه به انگیزه‌ی محاسبه و سودآوری.

این جمله‌ی معروف ملکا به کتایون(که اگر قرار است همسرم فردا برود، چه بهتر که همین امروز برود.) نشانه‌ای است از رویکرد فضیلت‌گرا. رویکردی که طبق آن رعایت اخلاق مشروط به نیت و عزم فردی است

این رویکرد که بر واژه‌هایی همچون نیت و تربیت مخاطب مبتنی است، در شخصیت ملکا قابل تعقیب است. سنجش رفتار او در مقام وکیل و همسر و دوست، تلاش او را در دو جهت برجسته می‌نماید:

اول) قضاوت دیگران بر اساس دو معیار ترکیبی؛ نیت و رفتار.

دوم) تلاش او برای اصلاح درونی و نه ظاهرسازی سطحی.

رفتار تقریبا یک‌دست ملکا با موضوعات پیرامون، از دغدغه‌های شغلی تا تعامل با همسر و رقیب زندگی، نشان از این دارد که او نه تکالیف خشک و بی‌اعتنا به انگیزه و پیامد را در نظر می‌گیرد و نه در نقطه‌ی مقابل، از محاسبه و سنجش سود و زیان ظاهری خرسند است. او در هر کنش پیش رو، با رجوع به وجدان بیدار، واکنشی برخاسته از موقعیت خود و مخاطب را ابراز می‌کند. او در عین حال، به آثار تربیتی رفتار خود نیز توجه دارد. از همین روست که اگر مخاطب مجموعه، هر یک از گناهان اخلاقی محسن را توجیه کند، رفتار او را در ترک همسر فضیلت‌طلب، در هیچ شرایطی موجه نمی‌پندارد. به ویژه که انتخاب بعدی محسن، نه همسری اخلاقا پیامدگرا و منفعت طلب، بلکه اساسا شخصی بریده از اخلاق و مناسبات انسانی است.



این جمله‌ی معروف ملکا به کتایون(که اگر قرار است همسرم فردا برود، چه بهتر که همین امروز برود.) نشانه‌ای است از رویکرد فضیلت‌گرا. رویکردی که طبق آن رعایت اخلاق مشروط به نیت و عزم فردی است. در این رویکرد، قرار نیست به قیمت حفظ رابطه‌ی عاشقانه، از ابزارهای مهار قانونی(که رجوع به آن‌ها به معنای ناامیدی از تعامل اخلاقی است)، بهره گرفت.

به این نکته نیز باید توجه کرد که صرف‌نظر از ریشه‌های یونانی و نسخه‌های معاصر و روزآمد اخلاق فضیلت، این مفهوم با رجوع به سنت اسلامی نیز قابل توضیح و استناد است. این اخلاق می‌تواند با قرائت مفهوم تزکیه در قرآن مجید، وضوح بیش‌تری یابد.در قرآن آمده است:

·   او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آن‌ها مى‌خواند و آن‌ها را تزكيه مى‌كند و به آنان كتاب و حكمت مى‌آموزد هرچند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.[۶]

·   خداوند بر مؤمنان منت نهاد(و نعمت‌بزرگى بخشيد) هنگامى كه در ميان آن‌ها پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آن‌ها بخواند، و آنان را پاك كند و كتاب و حكمت‌ به آن‌ها بياموزد، هرچند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.[۷]

·   همان‌گونه(كه با تغيير قبله نعمت‌خود را بر شما ارزانى داشتيم) رسولى از خودتان در ميانتان فرستاديم، تا آيات ما را بر شما بخواند، و شما را پاك كند و كتاب و حكمت‌ بياموزد، و آن‌چه را نمى‌دانستيد، به شما ياد دهد.[۸]

·   پروردگارا! در ميان آن‌ها پيامبرى از خودشان برانگيز! تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آن‌ها را كتاب و حكمت‌ بياموزد و پاكيزه كند، زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين كار قادرى)[۹]

·   هركس نفس خود را پاك و تزكيه كرد، رستگار شد - و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخت، نوميد و محروم گشت.[۱۰]

·   به يقين كسى كه پاكى جست (و خود را تزكيه كرد) رستگار شد  و (آن كس) نام پروردگارش را ياد كرد، سپس نماز خواند.[۱۱]

 

این تعابیر قرآن نشان از این دارد که تزکیه، در معنایی معادل با پالایش باطن و آرایش رفتار در ظاهر، از محوری‌ترین مضامین در اخلاق قرآنی است. از این رو فیلسوفان مسلمان به درستی رویکرد فضیلت‌گرایانه را در اخلاق برگزیده‌اند و گویی ضمن وانهادن تکلیف‌گرایی به عالم خطابات قانونی، پیامدگرایی را نیز به اهالی سرمایه و بازار سپرده‌اند.

همچنان باید بر این نکته تاکید کرد که صرف نظر از کیفیت نامطلوب مجموعه‌ی ماه و پلنگ، نیت سازندگان آن در ارائه‌ی تصویری از معضلات اخلاقی رایج در جامعه‌ی امروز، قابل تقدیر است. همچنان‌که شجاعت آنان در ورود به برخی حوزه‌های بی‌جهت ممنوعه نیز نشانه‌ای است از عزم جزم این گروه در انعکاس مشکلات انکارناپذیر. گسترش پژوهش در اخلاق فضیلت و ساخت آثاری که از مضمون فضیلت بهره گیرند، حتما گامی مثبت برای اصلاح معضلات امروز خواهد بود. رجوع به بوطیقای ارسطو به عنوان یک منبع هنرشناسی و قصه‌نگاری، اگر با تکرار مضامین اخلاق نیکوماخوسی او بارور شود، ما را با اخلاق فضیلت و طرق انعکاس آن در شخصیت قهرمان داستان، آشناتر خواهد ساخت.



[۱]Normative Ethics

[۲]Ethics

[۳]Deontology

[۴]Consequentialism

[۵]Virtue

[۶] هو الذى بعث فى‌الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين.(جمعه/ 2)

[۷]لقد من الله على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين. (آل عمران/ 164)

[۸] كما ارسلنا فيكم رسولا منكم يتلوا عليكم آياتنا و يزكيكم و يعلمكم الكتاب و الحكمة و يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون (بقره/ ‌151)

[۹] ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلمهم الكتاب و الحكمة و يزكيهم انك انت العزيز الحكيم (بقره/ ‌129)

[۱۰]قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها (شمس/ 9- 10)

[۱۱] قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى (اعلی/ 14- 15)



منبع :فیلمنوشت









این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS