دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جايگاه دعا در شب قدر

No image
جايگاه دعا در شب قدر

تاثیر زمان بر اجابت دعا

امتیازات لیالی قدر

دعا براي تمامِ سال آينده

شبِ تقدير امورِ سال آينده

بررسي سابقه، پيش از درخواست

حالت داعي در دعا

ذكر توسل به امير المؤمنين عليه السلام

کلید واژه ها: ماه رمضان- برکات ماه رمضان- شب قدر- تقدیر- دعا- زمان دعا

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1].

تاثیر زمان بر اجابت دعا

ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد کلام ربّش را بازگو می کند؛ یعنی ماهِ تلاوت قرآن است و ماهی است که عبد با ربّ خود سخن می گوید که از آن به دعا تعبیر می کنیم. دعا هم دو نوع مأثور و غیرمأثور دارد كه دارای آداب و شرایطی است. عواملی هستند که بر روی دعا اثر می گذارند. يعني هر چند كه دعا خودش کاربرد دارد ولی عواملی هستند که در سه رابطه بر روی دعا اثر می گذارند؛ اوّل تشدید مقتضی، دوم به فعلیت رساندن مقتضی، سوم تسریع در اجابت. اموری که در این سه رابطه بر روی دعا اثر می گذارد،یک بخش از آنها «اعمال» هستند، يك دسته «زمان ها» هستند و يك دسته هم «حالات» هستند. بحث امروزمان نسبت به زمان هايي است که بر روی اجابت دعا اثر می گذارد؛ چه در شبانه روز، چه نسبت به روزِ خاص در ایام هفته.

یکی از زمان هایی که در اين سه رابطه بر روی دعا اثر می گذارد، ماه مبارک رمضان است. یعنی این ماه و این زمان، روی اجابت دعا اثر می گذارد. ما در روایات بسیار این معنا را داریم که این زمان بر دعا مؤثّر است. مثلاً در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) آمده است كه حضرت فرمودند: «ذِكْرُ اللهِ فِي رَمَضَانَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ سَائِلُ اللهِ فِيهِ لَايَخِيبُ»[2]. به يادآورنده خدا در اين ماه آمرزيده است و سؤال كننده در این ماه، محروم نمی شود.

دریک روایت دیگر آمده است که پيغمبر اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: «یَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی فِی کُلِّ لَیْلَۀٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ، هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأعْطِیَهُ سُؤْلهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأتُوبَ عَلَیْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأغْفِرَ لَهُ»[3]. خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه مرتبه این جملات را می فرماید: آیا درخواست کننده ای هست، تا من درخواستش را به او عطا کنم؟ آیا کسی هست که توبه کند، تا من توبه او را بپذیرم؟ آیا کسی هست که از من طلب آمرزش کند، تا من او را بیامرزم؟

امتیازات لیالی قدر

ما در روایات متعدد داریم که از ناحیه خداوند تمام درب های عِلوی و سماوی باز است و حتی در روایتی چنين آمده است كه در این ماه خداوند، دربانی برای خودش قرار نداده است. همه درب ها باز است و دربانی ندارد. «أتَاکُمْ رَمَضانُ شَهْرٌ مُبارَکٌ، فَرَضَ اللهُ عَلیْکُمْ صِیَامَهُ تُفْتَحُ فِیهِ أبْوَابَ السَّمَاءِ»[4]. ماه رمضان به سوي شما آمده است و ماهي پر بركت است كه خداوند روزه آن را بر شما واجب گردانيده و درب هاي آسمان در آن باز شده است.

ماه مبارک رمضان ماهي است که خودش بر روی دعای عبد اثر می گذارد و در این ماه هم، شب های قدر وجود دارد كه در آنها به طور خاص و ويژه اين تاثيرگذاري تشديد مي شود. به اين معنا كه اثر گذاري آن ها بر روي دعا خيلي زياد است؛ به نحوي که هیچ یک از زمان های سال، این اثر را بر روي «اجابت دعا» ندارد[5].

از مجموعه روايات راجع به شب قدر كه من به آنها مراجعه كرده ام، اين به دست می آید كه شب های قدر، شب هايي هستند که در آن ارزاق و عمرها و سایر امورِ خیر و شرّ سال آینده تقدیر می شود. شبي است كه در هر سال، قرآن بر قلب مقدّس ولیّ الله الأعظم نازل مي شود. شبی است که عبادت در آن، بهتر از عبادت هزار ماه است[6]. شبی است که فرشتگان نازل شده و پراكنده مي شوند؛ به مجالس مؤمنین مي روند ـ که امیدواریم إن شاءالله این مجلس ما هم محفوف به این فرشتگان باشدـ و بر آن ها سلام می کنند؛ يعني به آن ها و دعاهایشان تا طلوع فجر ایمنیمی بخشند.

شبی است که درب های آسمان ها در آن شب باز است و بر روی هیچ کس بسته نیست که من هم روایات آن را خوانده ام. شبی است که هر سجده در آن، اثرش این است که درختی در بهشت برای سجده کننده غَرس می شود. شبی است که هر رکعت نماز در آن شب، موجب می شود خانه ای در بهشت از یاقوت و زبرجد و لُؤلُؤ براي آن شخصي كه نماز خوانده است، تهیه شود. به ازاي هر آیه ای که تلاوت مي شود، تاجی از تاج های بهشتی به قاري آن داده می شود. شبی است که هر تسبیح براي گوينده اش پرنده و طائری در بهشت می شود. شبی است که هر چه در آن برای سال آینده تقدیر شود، تبدیل نمی شود مگر به مشیت حق تعالی. شبی است که دعای احدی در آن شب رد نمی شود[7].

دعا براي تمامِ سال آينده

آنچه كه مورد نظر همه ما است، كه براي آن مي آييم و در اين مجلس شركت مي كنيم، اين است كه ما دل نگران سال آينده مان هستيم و در اين ليالي قدر، مي خواهيم از خدا تقاضا كنيم كه سال آینده مان، چه از نظر معنوي چه از نظر مادي، از هر دو جهت براي ما سال خوبي باشد. فكر مي كنم همه براي رفع گرفتاري هاي معنوي و مادّي مان، اينجا آمده ايم. بعيد مي دانم كه «غيرگرفتار» در اين جلسات حضور داشته باشد. همين گرفتاري هاي ما است كه موجب مي شود ما به اين مجالس رو بياوريم و از اين فرصت ها استفاده كنيم.

شبِ تقدير امورِ سال آينده

من سال های گذشته مطلبي را تذكر مي دادم و امسال هم اين را عرض مي كنم كه بر اساس روایات، هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، از ليالي قدر است. به حسب روایات، شب نوزدهم شبی است که در آن امور سال آینده تقدیر می شود كه تقدیر يعني اندازه گیری کردن؛ به اینمعنا كه در اين شب برای هر موجودی، از جمله انسان ها، تمام امورشان بررسی مي شود. درباره شب بیست و یکم در روایات دو تعبیر آمده است؛ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ التَّقْدِيرُ»؛ یعنی در شب نوزدهم ماه مبارك، همه امور تقدير مي شود. «وَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ الْقَضَاءُ»[8]. و شب بیست و یکم ترسيم می شود. در بعضي از روايات «الإبرام» آمده است؛ یعنی در اين شب تقديرها ثبت و ضبط مي شود. فرشتگان و كارگزاران عالم در شب نوزدهم همه امور را بررسی می کنند و در شب بیست و یکم ثبت و ضبط می کنند و همه تقديراتِ ثبت شده، در شب بیست و سوم امضا مي شود. تعبير بعضی از روایات نسبت به شب بيست و سوم «الإمضاء» است، يعني اين امور تقدير شده، توشیح می شود و به امضاء ولیّ الله الأعظم می رسد.

امشب مثل شب هاي گذشته، بحث من در مورد دعا است؛ من در نظر داشتم كه در اين سه شب يك بحث منُسجم، راجع به دعا داشته باشم. همان طور كه گفته بودم، دعا صدا زدن است و وقتي كه عبد ربّش را صدا می زند، از او يك درخواست و تقاضايي دارد. لذا در اينجا ما مي بينيم كه سه چيز وجود دارد؛ يكی «داعي» است؛ یعنی كسي كه دعا مي كند. دوم «دعا» است؛ یعنی همان چيزي كه عبد تقاضا مي كند. سوم «مدعوّ» است كه همان خداوند است. در هر دعا و درخواستي همين طور است كه درخواست كننده اي هست و درخواستی و درخواست شونده اي.

بررسي سابقه، پيش از درخواست

در اين جلسه من ميخواهم راجع به داعي صحبت كنم؛ يعني در مورد خودمان كه آمده ايم و ميخواهيم دعا كنيم. در اينجا با توجه به اين رواياتی كه می فرمایند: شب نوزدهم شب بررسي است، ما هم بايد وضعيت خودمان را بررسي كنيم. من يك مثال ساده بزنم تا مطلب روشن شود. فرض كنيد كسي كه ميخواهد از ديگري تقاضايي كند؛ تقاضا شونده در ابتداي كار، پيش از آنكه حاجت او را برآورد چه كار ميكند؟ اوّل سوابق درخواست كننده را بررسي كرده و امور درخواست كننده را خوب مطالعه ميكنند كه او چه سوابقي داشته است. در امور استخدامي، اين مطلب خيلي روشن است كه پيش از استخدام، اوّل به سوابق فرد رسيدگي ميكنند. لذا آدم پيش از آنكه درخواستي كند، بايد بداند كه وضعيّت او بررسي ميشود. سوابق بنده و شما را پيش ميكشند و امشب همهاش را بررسي ميكنند.

از شما سؤال ميكنم؛ آيا ما خودمان ميتوانيم بررسي كنيم كه سال گذشته چه كار كرده-ايم؟ هركسي از شما، خودش پيشِ خودش، منصفانه بگويد كه سال گذشته چه كار كرده است؟ در رابطه با آنكه ميخواهي از او تقاضا كني، نه در رابطه با ديگران، چه كار كردهاي كه الآن از او چيزي ميخواهي؟ در گذشته رابطهات با آن كسي كه مي خواهي از او تقاضا كني، چه رابطهاي بوده است؟ آيا ميتوانيد جواب بدهيد؟ آيا جوابي داريد؟ بعيد ميدانم يك نفر باشد كه بگويد من ميتوانم بگويم سال گذشته در رابطه با خدا چه كردهام.

اين را هم بدان كه طرف مقابلت كه امور تو را بررسي ميكند كيست. او هماني است كه «وَ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها»[9]. هيچ كوچك و بزرگي نيست، مگر آن كه به آن رسيدگي ميكند و به شمارش مي آورد. من و تو آن قدر خطا كردهايم كه چه بسا فراموش كرده و غفلت كرده باشيم؛ امّا خدا غفلت نكرده است. در آنجا غفلت راه ندارد. همه چيز نزد او ثبت و ضبط است. امشب، ما با اين وضع روبه رو هستيم. اوّل بايد خودمان را و وضعمان را بررسي كنيم، بعد دعا كنيم.

امّا من ميگويم «من که رو ندارم كلمهاي بگويم»؛ تعارف هم نداريم! من ميخواهم خيلي ساده و خودماني صحبت كنم. الآن من چه كار كنم؟ من با سوابقي كه در گذشته داشتهام، رو ندارم چيزي از او بخواهم يا تقاضايي كنم. من كه زبانم بسته ميشود و چيزي نميتوانم بگويم. ما بايد بنشينيم و فكر كنيم كه چه بايد بكنيم.

حالا ما كه رو نداريم، پس چرا اينجا آمدهايم و جمع شدهايم؟ بحث در اين است كه چه چيز ميتواند زبان ما را به دعا باز كند؟ من به دو عامل اشاره ميكنم. يكي عاملِ «زمان» است. يعني وقتي من مينشينم و با خودم فكر ميكنم كه من امشب با چه رويي درِ خانه خدا بروم، ميبينم خودِ او به من گفته است كه اگر در اين موقعيت بيايي تو را رد نميكنم. دليل را از خودش ميگيرم. خودِ خدا گفته است كه اگر در اين موقعيت بيايي، من تو را رد نميكنم. در روايات آمده بود كه در ماه رمضان و ليالي قدر، خدا كسي را رد نميكند. من چند روايت را نسبت به همين معنا خواندم. صحبت در اين است كه چون خودش گفته است بيا، من هم آمدهام.

حالت داعي در دعا

حالا بحث اينجا است كه اكنون كه من به خاطر گفته او آمده ام، با چه حالتي بيايم؟ زمان، اثر خودش را در دعا كردن و درخواست من گذاشت، امّا من چه حالتي بايد داشته باشم؟ عامل ديگر «حالتِ داعي» است، يعني حالت كسي كه ميخواهد از خدا درخواست كند. من جملاتي را از ائمه اطهار (عليهم السلام) نقل ميكنم و بعد هم یک آيه از قرآن را مي-خوانم. روايت از امام صادق (صلوات الله عليه) است كه حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْمِسْكِينِ الْمُسْتَكِينِ»[10]. حضرت در همان اوّل دعايش عرضه ميدارد: خدايا من از تو مانند يك فقيرِ بيچاره درخواست ميكنم. من از خدا درخواست ميكنم امّا ميداني با چه حالتي؟ با حالت كسي كه زمينگير شده است. إستكانه به معناي زمينگيري است. خدايا زمينگير شده ام، درمانده ام، ديگر راه به جايي ندارم، من با اين حال آمده ام. ديگر هيچ پناه و پناه گاهي جز تو ندارم كه مشكلاتم را حل كند.

امّا آیه شریفه قرآن چه می گوید؟ می فرماید: «أُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَة»[11]. پروردگارت را بخوان، دعا كن، امّا با چه حالتي؟ با حالت تضرّع و زاري؛ بعد هم دارد «خُفيَةً» يعني نهاني. خدا بهتر آگاه است كه در دلِ تو چه حالتي است. شرمنده هستي يا نه؟ آن خواري و خاكساري در قلب تو هست يا نه؟ علي (عليه السلام) فرمود: «نِعمَ عونُ الدُّعاءِ الخُشُوعِ»[12].حالت خشوع براي دعا، نيكو ياوري است.

امشب بايد با اين حالت به درِ خانه خدا برويم؛ يعني بايد سربه زير باشيم. در اين ليالي قدر ما بايد با اين حالت پيش خدا برويم. خدايا ما درماندهايم؛ سال گذشته به هر وسيلهاي كه به ذهنمان ميرسيد براي رفع مشكلاتمان متوسل شديم، امّا نتوانستيم؛ هر چه تدبير كرديم كاري از پيش نبرديم؛ حالا جمع شدهايم و به سراغ تو آمديم كه كليد گشایش تمام گرفتاريها به دست قدرت تو است. خدا به ما وعده داده است كه بيا، من جوابت را مي-دهم. در آن روايت بود كه خدا امشب ميگويد: «هَل مِن سائلٍ»؛ آیا کسی هست كه از من بخواهد، تا من به او بدهم؟ خودش اجازه داده است كه بياييم و با خواري و خاكساري از او درخواست كنيم. بد كردهاي؟ بيا و توبه كن! «هَل مِن تائبٍ فأتوبَ عَليه»؛ من توبهات را قبول ميكنم. «هَل مِن مُستغفِر»؛ آیا كسي هست كه بيايد از من پوزش بطلبد تا من او را بیامرزم؟

بله، يك عامل ديگر هم ما داريم و در اين شُبههاي نيست و آن عامل، اين است كه خودِ خدا گفته است حالا كه سابقهات خراب است و رويَت نميشود پيش من بيايي، حالا كه شرمنده هستي، بيا يك كاري كن؛ «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»[13]. آن كسي كه پيش من آبرو دارد را همراه خودت بياور. ما هم همينطور هستيم كه اگر يك كاري داشته باشيم و به كسي كه از او درخواست داريم بد كرده باشيم و رو نداشته باشيم كه پيش او برويم، پيش يك آبرومند ميرويم و ميگوييم تو بيا و دست ما را بگير تا نزد او برویم! بيا و اين مشكل ما را تو حل كن! بهترين وسيله براي پيش خدا رفتن، علي(عليه السلام) است.

ذكر توسل به امير المؤمنين عليه السلام

در روايت دارد علي (عليه السلام) در اين شبهاي ماه مبارك رمضان، هرشب به منزل يكي از فرزندانش ميرفت. شب نوزدهم منزل امّكلثوم بود. روايت را امّ-كلثوم نقل ميكند. ميگويد پدر آمد، اذان مغرب به نماز ايستاد. من براي او افطار مُهيّا كردم. در يك طَبَق، دو قرص نان جو گذاشتم، يك كاسه شير و يك مقداري هم نمك سوده. پدر نمازش تمام شد، نگاهي به اين طَبَق كرد و شروع كرد هاي هاي گريه كردن. رو كرد به من گفت اي دختر، تو براي من دو خُورِشت مُهيّا كردهاي؟ تو مگر نميداني كه من از پسر عمویم، پيغمبر اكرم متابعت مي كنم؟ اي دختر، بِدان که هر كس در دنيا خوراك و پوشاكش نيكوتر باشد، در قيامت ايستادنش نزد خداوند بيشتر است. اي دختر، در حلال دنيا حساب است و در حرام دنيا عقاب است... شروع كرد به نصيحت كردن. بعد هم گفت به خدا قسم اگر يكي از اين خُورشتها را بر نداري، من افطار نميكنم.

امّ كلثوم ميگويد من كاسه شير را برداشتم. پدرم چند لقمه نان جو با نمك سوده تناول كرد و سپس حمد و ثناي الهي را به جا آورد. دوباره به نماز ايستاد و شروع كرد به ركوع و سجود. امّا ديدم از بيت خارج شد و به صحن خانه آمد. سرش را به سمت آسمان بلند مي-كرد و به اطراف آسمان نگاه ميكرد و اين جملات را مي گفت : «وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي وُعِدْتُ». به خدا قسم دروغ نميگويم و به من دروغ گفته نشده است؛ امشب همان شبي است كه به من وعده كرده اند. گاهي هم ميگفت : «اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِي الْمَوْتِ»؛ خدايا! مرگ را بر علي مبارك فرما.

هنگام سحر شد؛ پدر به سوي مسجد حركت كرد. وارد صحن خانه شد. پرندگان دور او را گرفتند؛ زبان حالشان این است که علي كجا مي روي؟ امّ کلثوم می گوید ما آمديم پرنده ها را دور كنيم، پدر فرمود: «دَعُوهُنَّ»، اينها را رها كنيد، «فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ»، اين شيونها و صيحهها بعدش گريهها دارد. آمد به درب خانه رسيد. قلّاب درب خانه، به كمربند علي گير كرد؛ كمربند باز شد؛ جمادات هم اظهار محبت ميكنند و زبان حالشان این است که علي كجا مي خواهي بروي؟

رفت وارد مسجد كوفه شد. چند ركعت نماز خواند. بالاي مسجد رفت كه اذان بگويد، چشمش به افق افتاد؛ خطاب به افق كرد كه نَشُد اي سپيدهدم تو بدمي و چشم علي خواب باشد. اذان گفت و پائين آمد. وارد مسجد شد. خفتگان را بيدار كرد. به آن ملعون ازل و ابد رسيد که به رو خوابيده بود؛ به او سفارش كرد که چگونه بخواب. بعد به او فرمود قصدي به خاطر داري كه از آن ميخواهد آسمانها فرو ريزد، زمين چاك شود، كوهساران نگون گردند. به خدا قسم اگر بخواهم بگويم چه در زير جامه داري ميتوانم به تو بگويم...

وارد محراب شد، به نماز ايستاد؛ نميگويم چه شد؛ فقط يك جمله ميگويم كه منادي ندا داد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِيُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ»[14]...

آیت الله آقا مجتبی تهرانی


[1]. بحارالأنوار، ج91، ص96.

[2] . كنز العماال، ج 8 ، ص 464.

[3] . بحارالانوار، ج 93، ص 337.

[4] . جامع الاصول،ج 9، ص258.

[5] . و البته اثر اين شب ها، تنها بر روي دعا نيست.

[6] . توجه داشته باشيد كه اينها همه برگرفته از آيات و روايات ما است.

[7] . البته چند استثنا هم دارد؛ كسي كه عاقّ والدين است، قاطع رحم است، شارب خمر است يا عداوت و كينه مؤمني را در دل دارد، دعايش مستجاب نمي شود.

[8] . وسائل الشيعه،ج10،ص 357.

[9] . سوره كهف، آيه 49.

[10] . بحار الأنوار، ج87، ص 87.

[11] . سوره اعراف، آيه 55.

[12] . غررالحكم،ص 193.

[13] . سوره مائده، آيه 35.

[14] . بحارالأنوار، ج42، ص 280.

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS