مرورگر شما از جاوا اسکریپت پشتیبانی نمی کند. این مسئله ممکن است باعث ایجاد عملکرد غیر صحیحی در سایت گردد.
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
خانه
درباره ما
تماس با ما
جستجو
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
جستجو
موضوعات
منو
اطلاع رسانی های علمی
معرفی کتاب
تاریخ
تبلیغ
تعلیم و تربیت
حدیث
دین
سیاسی
قرآن
مدیریت
فلسفه
اهل بیت
مهدویت
آداب و احکام اصناف
عمومی
فقه
اخلاق
مجموعه پرسش ها و پاسخ های دانش آموزی
مطالب نقد شده
نقد فیلم و سینما
نقد فیلم
معارف فیلم
تاریخ سینمای ایران
سینمای ایران
سینمای جهان
اندیشه
تلویزیون
مصاحبه ها
علمی
مذهبی
زندگی نامه
سیاسی
اجتماعی
اخلاقی
نشست ها وهمایش ها
معرفی نرم افزار
معرفی نشریات
معرفی مراکز پژوهشی
زندگی نامه
یادداشتها
بانک پژوهشگران وفرهیختگان
زندگی نامه فرهیختگان
معرفی پژوهشگران
اخبار
فرهنگی
حوزه و دانشگاه
اعتقادی
سیاسی
اجتماعی
جامعه
اخبار عمومی
خبرگزاری ها
معرفی سایت ها
پایگاه های علمی
پایگاه های مذهبی
پایگاههای عقائد
پایگاههای فرهنگی
پایگاههای جامع موضوعات
پایگاههای اندیشمندان اسلامی
پایگاه های پاسخ گویی به سوالات
پایگاه های پاسخ گویی به احکام شرعی
پایگاه های تاریخی
پایگاه های آموزشی
اطلاعیه
بانک محتوای تبلیغ
محتوای تبلیغی
سیره اهل بیت علیهم السلام
تربیت در قرآن
شرح جامع نهج البلاغه
مشاوره اسلامی
خانواده
پاسخ به شبهات
اخلاق
حکایات
منبرهای شما
معارف نهج البلاغه
نهج البلاغه
اخلاق وتربیت اسلامی
اخلاق اسلامی
تربیت اسلامی
معارف اسلامی
حلال و حرام
قرآن شناسی
مباحث تفسیری
معرفت در اسلام
ویژگی ایمان ومؤمن
مصادیقی از سبک زندگی اسلامی
علل وعوامل ترس از مرگ
شیطان از منظرقرآن و روایات
دین وجامعه دینی
دنیاو آخرت
تعاون و بررسی مسأله اعانه
توبه و امید به مغفرت
اهتمام به عمر انسان در اسلام
خداشناسی
امامت و ولایت
خطبه فدکیه و فضایل حضرت زهرا (س)
ویژگی های انتظارو عصر ظهور
زیارت و توسل
شرح خطبه قاصعه
فضایل پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)
سیره معصومین (ع)
محبت اهل بیت (ع)
مقامات اهل بیت (ع)
ویژگی ولایت اهل بیت (ع)
راه توشه عاشورائیان
روضه ها
ذکر مصیبت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
ذکر مصیبت فاطمه الزهراء سلام الله علیها
ذکر مصیبت امیرالمومنین علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن مجتبی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام
ذکر مصیبت امام سجاد علیه السلام
ذکر مصیبت امام باقر علیه السلام
ذکر مصیبت امام صادق علیه السلام
ذکر مصیبت امام موسی علیه السلام
ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام
ذکر مصیبت امام جواد علیه السلام
ذکر مصیبت امام هادی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن عسکری علیه السلام
ذکر مصیبت متفرقه
آموزش تبلیغ
آموزش فن خطابه
آموزش کلاسداری
روش بیان احکام
سیره تبلیغی علماء وارسته
سیره تبلیغی معصومین
کاربرد جامعه شناسی در تبلیغ
مقالات اخلاق و آداب در تبلیغ
مهارت های آموزش معارف اسلامی
روش تحقیق و منبع شناسی
ویژه نامه ها
ویژهنامه دهه آخر صفر
ویژهنامه محرم
ویژه نامه ماه رجب
رمضان؛ماه نیایش ودعا
اطلاعیه
احادیث موضوعی
عبرهای نجات بخش
سعادت در زیادها
شقاوت در زیادها
سخنرانی ها
سخنران ها
سخنرانی موضوعی
بانک مقالات
نوع مقاله
پژوهشی
نشریات
پاسخ به سوالات
احکام
احکام
جنبشهای معنوی نوپدید
سبک زندگی اسلامی
تربیت دینی
تاریخ
اسلام
ایران
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
تاریخ انقلاب
سیاسی
تاریخ اسلام
اسلام
ایران
تاریخ انقلاب
علوم سیاسی
اجتماعی
زن و خانواده
فرهنگی
ارتباطات
جامعه شناسی
روانشناسی
پیشوایان معصوم
حدیث
فقه
اعتقادی
اخلاق
اندیشه ها و مکاتب
رذایل
فضائل
مبانی علم اخلاق
نامه های اخلاقی
پند و اندرز
حکایات
مدیریت
مدیریت و فقه اسلامی
خلاصه کتب مدیریت
مدیریت اسلامی
آینده پژوهی
مدیریت آموزشی
مدیریت زمان
اقتصاد
فرق و مذاهب
فرق شیعی
فرق غیر شیعی
ادیان
ابراهیمی
غیر ابراهیمی
علوم قرآنی
علوم حدیث
فلسفه
محض
مضاف
فلسفه اسلامی
کلام
اسلامی
جدید
فقه و اصول
حقوق
منتخب نشریات
ارتباطات
فصل نامه تربیت تبلیغی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره اول فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره دوم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره سوم و چهارم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره پنج و شش فصل نامه تربیت تبلیغی
فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصلنامه مطالعات معنوی
شماره اول فصل نامه مطالعات معنوی
شماره دوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره سوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره چهارم و پنجم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره ششم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره هشتم و نهم فصلنامه مطالعات معنوی
شماره دهم فصلنامه مطالعات معنوی
فصل نامه سبک زندگی
علوم تربیتی
آئین دوست یابی
خانواده
پرسش و پاسخ
تقویم عبادی
اعمال شب
اعمال شبانهروز
ولادت
شهادت
اعمال ماه ها
اعمال روز
اعمال ماه محرم
اعمال ماه رمضان
اعمال ماه شعبان
اعمال ماه رجب
چند رسانه ای
آلبوم تصاویر
علماء
شخصیتهای برجسته
اماکن
رهبران دینی
انقلاب
جبهه و جنگ
مقاومت
مناسبتها
آرشیو فیلم
سخنرانی
مداحی
مذهبی
آرشیو صوت
مداحی
مذهبی
سخنرانی
علمی
مولودی
مرثیه
اخلاقی
ادعیه
متفرقه
قرآن
معرفی نرم افزار
احادیث
سخنوری
آیات قرآن
صبر
کمک کردن
اخلاق و رفتار
اعمال دینی
فرهنگ علوم انسانی و اسلامی
اقتصاد
اقتصاد خرد
اقتصاد کلان
اقتصاد مالی و بخش عمومی
اقتصاد کشاورزی و منابع طبیعی
اقتصاد توسعه
اقتصاد اسلامی
اقتصاد و ریاضی
تجارت بین الملل
مکاتب اقتصادی
پول و بانکداری
علوم تربیتی
تکنولوژی آموزشی
تحقیقات آموزشی
فلسفه تعلیم و تربیت
علوم کتابداری و اطلاع رسانی
روانشناسی تربیتی
مشاوره و راهنمایی
کودکان استثنایی
مدیریت آموزشی
برنامه ریزی درسی
پیش دبستانی و دبستان
مدیریت
مدیریت صنعتی
مدیریت تحول
فرهنگ سازمانی
مدیریت استراتژیک
نظریه های مدیریت
مدیریت منابع انسانی
مدیریت عمومی
مبانی سازمان و مدیریت
مدیریت بازرگانی
مدیریت دولتی
مدیریت رفتارسازمانی
مدیریت فرهنگی
روانشناسی
روانشناسی عمومی
روانشناسی بالینی
روانشناسی رشد
روانشناسی شخصیت
روانشناسی فیزیولوژیک
روانشناسی یادگیری
روانشناسی صنعتی و سازمانی
روانشناسی اجتماعی
آسیب شناسی روانی
روان سنجی
روان شناسان نامدار
فرا روانشناسی
بهداشت روان
منطق
ارتباطات
جامعه شناسی
ادبیات فارسی
ادبا و نویسندگان
بلاغت
نظم
نثر
تاریخ
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
فلسفه تاریخ
علوم سیاسی
مسائل ایران
اندیشههای سیاسی
روابط بینالملل
ادبیات عرب
ادیان و فرق
ادیان ابراهیمی - یهودیت
ادیان ابراهیمی - مسیحیت
ادیان غیرابراهیمی
فقه و اصول
فلسفه
فلسفه علم
فلسفه اسلامی
فلسفه غرب
فلسفه اخلاق
کلام
کلام اسلامی
کلام جدید
قرآنپژوهی
انسان شناسی
پیامبر شناسی
امام شناسی
هستی شناسی
معاد شناسی
خدا شناسی
قصص و تاریخ
اخلاق
احکام و فقه
علوم قرآنی
تاریخ تفسیر و مفسران
تاریخ قرآن
علوم حدیث
درایه حدیث
پیش زمینه حدیث
اصطلاحات حدیث
رجال
اخلاق
فضائل
رذائل
عرفان
نظری
عملی
فرق و مذاهب
خوارج (غیرشیعی)
تصوف (غیرشیعی)
اصحاب حدیث (غیرشیعی)
اشاعره (غیرشیعی)
ماتریدیه (غیرشیعی)
وهابیت (غیرشیعی)
غلات (غیرشیعی)
سایر فرق اهل سنت
معتزله (غیرشیعی)
مرجئه (غیرشیعی)
مشترک
کیسانیه (شیعی)
اثنا عشریه (شیعی)
زیدیه (شیعی)
اسماعیلیه (شیعی)
واقفیه (شیعی)
غالیان (شیعی)
بهائیت (شیعی)
اهل حق (شیعی)
نصیریه (شیعی)
سایر فرق شیعی
اصول فقه
فقه
عبادات
معاملات
ملحقات
حقوق
آیین دادرسی
جرم شناسی
حقوق بشر
مالکیت فکری
حقوق بینالملل
حقوق عمومی
حقوق جزا و جرمشناسی
حقوق خصوصی
ویترین
یادداشتها
تست
خروشی بر سروش (قسمت اول)
17 فروردین 1387, 0:0
خبرگزاری فارس:خروشی بر سروش عنوان مقاله ای است که در پاسخ به مصاحبه اخیر دکتر سروش توسط مدیر گروه پاسخ به سئوالات و شبهات قرآنی حجت الاسلام محمد علی محمدی به نگارش در آمده است که به دلیل طولانی بودن در دو بخش تقدیم می شود...
خروشی بر سروش (قسمت اول)
مقدمه امروزه دشمنان اسلام ، اسلامستیزی را به اوج رسانده اند که انتشار دهها کتاب و مقاله بر ضد دین مبین اسلام ، تولید فیلمهای توهین آمیز و گاه مستهجن بر ضد مسلمانان و انتشار عکسها و کاریکاتورهای موهن، کشتار وحشیانه در بسیاری از کشورهای اسلامی مانند عراق ، افغانستان ، لبنان و فلسطین بخشی از توطئه حساب شده برخی از دشمنان بر ضد اسلام است . در چنین شرایطی که در یک کلام می توان گفت دشمن تمام همت خود را برای از بین بردن اسلام به کار گرفته برخی از نویسندگان که روزگاری در اردوی خودی خیمه زده بودند متاسفانه قلم به دست گرفته و آب به آسیاب دشمن می ریزند و با ارائه نظریات غلط ، موهن و بدون دلیل کاری انجام می دهند که نتیجه ای جز ضربه زدن به اسلام را در پی نخواهد داشت . از جمله این اقدامات مصاحبه آقای عبدالکریم سروش است که با بخش عربی رادیو هلند انجام گرفته و ترجمه فارسی آن در رادیو زمانه[1] و بلافاصله در چند سایت دیگر آمده است . به نظر برخی از محققان نظریاتی که اخیرا بوسیله سروش بازگویی شده مطلبی نیست که شایستگی پرداختن و پاسخ گویی داشته باشد زیرا پیش از این بوسیله بسیاری از مستشرقان یا افرادی که لب به دهان مستشرقان دوخته اند مطرح و بوسیله اندیشمندان پاسخ دهی شده است . ولی به نظر می رسد بیان مجدد این مطالب ممکن است در اذهان برخی افراد خالی الذهن یا افرادی که آشنایی عمیقی با معارف قرآن ندارند شبهاتی ایجاد کند و در این گونه موارد بر افرادی که توان پاسخگویی به چنین شبهاتی را دارند لازم است که وارد میدان شده و پاسخی در خور و شایسته به این گونه شبهات بدهند تا به دستور پیامبر اکرم عمل کنند[2] و جلوی انتشار شبهات ، ضربه به دین و ناراحتی میلیونها مسلمان گرفته شود . گویا دکتر عبد الکریم سروش فراموش کرده است که وقتی برخی ناشران غربی به رسول خدا توهین کردند ،به حق چنین ندا در داد ... ناشران نافرهیخته آن نقوش نازیبا [در رسانه های دانمارک و نروژ و سوئد و اسپانیا...] باید اینک شرمنده و پوزش خواه دل های بریان و چشم های گریان و جان های بی تاب و روح های مجروحی باشند که از نهیب آسیب آن بی حرمتی بر خود پیچیده اند و لرزیده اند.[3] باید به ایشان گفتار خودش را یاد آور شد که : "امروزه به تقریب، ربع ساکنان ربع مسکون مسلمانانند که نام نامیرای محمد را هر روز در ماذنه ها به بلندی بانگ می کنند و در نمازها با درود و ستایش بر زبان می آورند. این نام، ناموس مسلمانی است. سرمایه و ثروت قدسی امت احمدی است. پرچم خجسته غرور و شعور و آرمان و اندیشه و آبروی عالم اسلامی است. نماینده و نماد همه ارواح مکرم و پاکان دو عالم است. "نام احمد نام جمله انبیاست". خوار داشت این نام، خوارداشت تمدن کلانی است که بر صورت صاحب آن نام ساخته شده است، خوار داشت هزاران هزار جان شیفته ای است که از او هویت می گیرند و معنویت می آموزند، خوار داشت صدها عالم و عارفی است که از سفره او قوت و قوت گرفته اند و می گیرند. خوارداشت غرور و شعور و عشق و ایمان پاره بزرگی از بشریت است.[4] در این صورت باید از ایشان پرسید : آیا همنوا شدن با کافران دوره رسالت و شاعر خواندن این وجود فرزانه ، خوار داشت این نازنین وجود نیست ؟ چرا راهی را انتخاب کرده اید که برخی دلسوزان از سر درد فریاد بر آورند : "اگر روزگاری کودکان و دیوانگان سنگش میزدند و دندان و پیشانی مبارکش را میشکستند و در برابر اندیشمندان دور از خدا شاعر و نادانش میخواندند، در جاهلیت نوین نیز مانند جاهلیت اولی داستان تکرار میشود. نابخردان و کودکصفتان با هجو و کاریکاتور با او به ستیز برمیخیزند و اندیشهورزان دنیاطلب شاعر و نادانش میخوانند و چون جاهلیت پیشین قرآن را "اساطیر الاولین" میدانند."[5] از کسی که روزگاری در سیمای جمهوری اسلامی تفسیر نهج البلاغه می گفت باید پرسید : شما را چه شده است که در باره قرآن اینگونه سخن می گویید ؟! فاین تذهبون[6]؟! " قرآن ستیزی " برای چه ؟[7] چرا به گونه ای سخن گفته اید که فرزانه نامدار آیت الله سبحانی در باره شما این گونه اظهار نظر کند : فردی که در محیط اسلامی و در میان علما و دانشمندان پرورش یافته و مدتها سخنان او زینتبخش رسانههای ایرانی بوده، سخنانی به زبان آورد که نتیجه آن این است که قرآن موجود، ساخته و پرداخته ذهن پیامبر است! و پیامبر در آفرینش قرآن، نقش محوری داشته است؟![8] به هر صورت ما نیز همانند استاد سبحانی و سایر دلسوزان "محترمانه و نیکخواهانه و از سر انجام وظیفه روحانی و غیرت ایمانی و عرق مسلمانی "از سروش می خواهیم که به دامن اسلام باز گردد . نکته دیگری که قبل از پرداختن به پاسخهای تفصیلی ذکر آن لازم است این است که هر چند جناب سروش در پاسخی که به آیت الله سبحانی نوشته اند در صدد بر آمده که آب رفته به جوی را برگرداند ولی توجیهاتی که نامبرده در این پاسخنامه یاد آورده نه تنها هیچ مشکلی از نظریاتش را حل نمی کند بلکه در نگاه تیز بین پژوهشگران "کری علی ما فر " و "جهدی عاجزانه" است و همانگونه که وی نظریات دیگران را مثلث هشتضلعی یا آهن گچی یا آبغوره فلزّی می نامد [9]باید به ایشان یاد آور شد که نظریه شما نیز چنین است. حقیقت این است که نمی توان در اردوی اسلام خیمه زد ولی رسول اکرم را به صفاتی متصف نمود که کافران صدر اسلام بدانش می خواندند و این که این شعر غیر آن شعر است و معنی این کلام مفهومی نه آن چه همگی پنداشته اندو... هیچ دردی دوا نمی کند که در ادامه به تفصیل بدان خواهیم پرداخت . تاریخچه بحث: مطالب سروش را می توان به چند بخش تقسیم کرد . برخی از آن مطالب ، همان سخنانی است که در عصر نزول قرآن نیز بوسیله مشرکان گفته می شد وپس از آن نیز بارها بوسیله مستشرقان بازگویی شده و دکتر سعی کرده لعابی زیبا بر گفتار آنان کشیده و همان را بازگو کند ولی لعابش آن قدر رنگ باخته بود و است که زنگار کلام به آسانی از پشت لعاب رخ نمود و از این رو بود که دکتر را برآن داشت در پاسخی که بر نوشتار استاد سبحانی بنگارد به این سفسطه متوسل شود که شعری که من می گویم با شعری که مشرکان می گفتند متفاوت است : " حضرت آیت الله توجه بفرمایند که امروزه مفهوم شعر بمنزله یک خلاقیت متعالی هنری بسیار متفاوت است با آنچه در ذهن امثال ابوجهل و ابولهب می گذشت"[10] روشن است که با این توجیه دیگر جایی برای هیچ استدلالی باقی نمی ماند زیرا هر کس هر چه بخواهد می گوید ، فحاشی می کند و...و سپس ادعا می کند مقصود من از از این کلمات ناروا مفهومی مدرن است و سپس خود را در زمره اولیاء الهی شمرده به کسانی که به این گفتارسخیف اشکال کرده اند چنین توصیه می کند : "توصیه من به منصفان (با مغرضان نمی دانم چه بگویم) همان توصیه مولاناست که سوء ظن نسبت به اولیاء خدا را فروگذارند و اولیاء حق را از حق جدا نشمارند و آن عزیزان و محبوبان درگاه حق را از مسند رفیع قرب و ولایت پایین نیاورند."[11] به هر روی تاریخچه نقل این شبهه به زمان پیامبر بر می گردد ولی در بین مسلمانان نیز در همه زمانها افراد نادری بوده اند که بر خلاف سیره و منطق عقل و دین قدم برداشته و تاویلات عجیبی از آنان نقل شده که هیچ گاه مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است به عنوان نمونه ماتریدی (م323) درتفسیر: تأویلات اهل السنه از باطنیه نقل میکند، که قرآن را خداوند گویی برخیال پیامبر نازل کرد و موصوف به زبان نبود و این پیامبر بود که آن را به زبان عربی مبین ادا کرد[12]. برابر تحقیقی که قرآن پژوه معاصر جناب خرمشاهی کرده است ، سرسید احمدخان هندی (1817 - 1898م) نیز"سرسلسله این تجدیدگرایان بیمحابا است وی که تفسیر ناتمامی هم بر قرآن کریم نوشته است. معتقد بود «نبوت یک ملکه طبیعی خاص، نظیر سایر قوای بشری است که به هنگام اقتضای وقت و محیط شکوفا میشود، چنانکه میوه و گل درختان به موقع خویش میشکفند و میرسند... به نظر او وحی چیزی نیست که از بیرون به پیامبر برسد، بلکه همانا فعالیت عقل الوهی در نفس و عقل قدسی بشری اوست.... وی معتقد بود که قوه نبوت بدون استثنا و تبعیض در همه انسانها هست، اگرچه ممکن است درجاتش فرق داشته باشد...»[13] . ولی همین سیداحمدخان در مقدمه تفسیرش میگوید: "و اما اینکه بعضیها گفتهاند که بر پیغمبر صرف معانی و مضامین قرآن القاء شده لیکن الفاظ و عبارات آن از خود آن حضرت است که در زبان عربی - که زبان خودش بوده - بیان فرموده است، من جداً با آن مخالف میباشم[14] به نوشته خرمشاهی ، سیدجمالالدین اسدآبادی ردیهای بر تفسیر و آراء سیداحمد خان نوشته و میگوید" فرق سیداحمدخان با زنادقه پیشین در این است که آنها دانشمند بودند، و او عامی است. و عجب تر این است که رتبه مقدسه الاهیه نبوت را به حد اصلاحگر فرود آورده است و مینویسد: «اینک [ای] نهلیست تأملنما! اگر بیاعتقادی موجب ترقی امم میشد، میبایست که عربهای زمان جاهلیت در مدنیت گوی سبقت را ربوده باشند. چونکه ایشان غالبا رهسپار طریقه دهریه بودند...» [15]. یکی دیگر از این افراد امین الخولی (1904_ 1969 م ) استاد دانشگاه قاهره بود که با همکاری چند تن از همفکرانش مکتب تفسیری زبانشناسانه قرآن را پیریزی کرد، و شاگردانی چون نصر حامد ابوزید را پرورش داد. نصر حامد ابوزید (متولد 1943 م ) متفکر نواندیش و قرآنپژوه مصری، از نقد ادبی قرآن فراتر رفت و پا به عرصه نقد فلسفی، جامعه شناسانه، روانشناسانه و تاویلگرانه بیمحابا نهاد و پارهای از آرائ کمسابقه و بیپروایش در سالهای 1993 تا 1996 سبب جنجال بسیار در مصر و سرانجام صدور حکم ارتداد وی از سوی جامع و جامعه الازهر گردید.او همتایان و همفکران تندروتری در جهان اسلام، نیز در میان تجدیدگرایان اصلاحگرای ایران پیدا کرد نظیر محمد ارغون و حسن حنفی و دیگران،[16] که آراء اینان که کپیهبرداری ازگفتار برخی مستشرقان واقوال سرسید احمدخان هندی و ابوزید است. نقل این تاریچه کوتاه از آن جهت اهمیت دارد که جناب دکتر سروش در چندین مورد به این نکته اشاره می کند که قبل از او نیز افرادی حرفهای او را زده و آنچه او می گوید تکرار همان گفته هاست . چنانکه دیدیم هیچ یک از دانشمندان مسلمان و معتقد از صدر اسلام تا کنون با دکتر همنوا نبوده اند و اگر فرد گمنامی در گوشه ای سخنی بگوید نمی توان آن را به حساب اندیشمندان مسلمان گذاشت. چنانکه صرف پیشینه داشتن، دلیلی بر حقانیت و بر صواب بودن نظریه ای نیست. در فرهنگ مسلمانان عقاید بسیار شگفتانگیز و حیرتآوری مانند عقاید مرجئه ،حشویه، جبریه و مجسمه و... وجود داشته است آیا صرف این که چنین نظریاتی وجود داشته حقانیت این گروهها راثابت می کند . نه تنها برخی عقاید حقانیت را ثابت نمی کند بلکه باعث می شود برخی افراد با اظهار نظرهای خام و دور ازقواعد عقلی و نقلی از زمره مسلمانان خارج شوند در حالی که قبل از بیان آن نظریه ، در زمره مسلمانان بوده اند. تجربه دینی : از آن جا که جناب سروش در این مقاله نیز بر تجربه دینی تاکید کرده است مناسب دیدیم پیش از پرداختن به اصل مقاله اخیرو پاسخ های آن نگاهی به تجربه دینی داشته باشیم . 1- تجربه دینی چیست ؟ «تجربه دینى»، «حال دینى» و «رویداد دینى» واژه هاى گوناگونى است که مترجمان فارسى زبان در برابر واژه انگلیسى «religious experience» به کار برده اند. از این میان، رایج ترین معادل، تجربه دینى است، هر چند در بسیارى موارد، حال دینى یا احساس دینى، معناى مورد نظر از این واژه را بهتر منتقل مى کند.[17] تجربه دینى معنا و مفهومى متعلق به غرب مدرن است که در دو سه سده اخیر، مورد توجه دین شناسان بوده است. در این مفهوم جدید، دین، معنایى بسیار گسترده یافته که از ابتدایى ترین جلوه هاى آن در طول تاریخ بشر تا پیشرفته ترین شکل هاى سنت هاى مذهبى را شامل مى شود. در یک معناى گسترده، هر گونه احساس، حال، مشاهده و دریافت شخص که آدمى را به گونه اى با جهان ناپیدا و ماوراى طبیعت حس و نیروهاى غیبى و مفاهیم معنوى مرتبط سازد و توجه او را بدان ها معطوف دارد، تجربه دینى خوانده مى شود. در این معناى عام، تجربه دینى شامل تجربه هاى بصیرت آمیز که مؤمنان از سر مى گذرانند، نیز مى شود. اما تجربه دینى به معناى اخص آن تجربه اى است که در آن به نظر مى رسد خداوند را به گونه اى بر انسان آشکار یا متجلّى ساخته است. به بیان روشن تر، تجربه دینى در مورد سه پدیده به کار مى رود: نخست نوعى شناخت غیر استنتاجى و بىواسطه، شبیه شناخت حسى، از خدا یا امر مفارق و متعالى (the trancenden) یا امر مطلق (the absdute)یا امر مینوى ( thenuminous)این نوع شناخت، حاصل استدلال یا استنتاج و خلاصه شناختى غائبانه از خدا نیست، بلکه شناختى حضورى و شهودى است. دوم، پدیده هایى روان شناختى و معنوى است که بر اثر خود کاوى بر آدمى مکشوف مى شوند و مؤمنان و متدینان آن ها را معلول شناخت و گرایش ذاتى و فطرى انسان ها نسبت به خدا تلقى مى کنند. سوم، مشاهده دخالت مستقیم و بىواسطه خدا در حوادث خارق عادت و شگفت انگیز، مانند معجزات، کشف و کرامات اولیاى الهى و استجابت دعا است. این سه نوع پدید ه از این جهت «تجربه» نامیده مى شوند که در هر سه آن ها، شناختى مستقیم و مشاهده اى در کار است; نهایت این که این شناخت مستقیم، گاهى به خود خدا تعلق مى گیرد (در نوع اول)، گاهى به پدیده هاى روانى و روحانى (نوع دوم)، و گاهى به دخالت بىواسطه خدا در پاره اى حوادث (نوع سوم) و اما «دینى» نامیده شد نشان بدین سبب است که بنابر ادعا مؤید بعضى گزاره هایى هستند که در متون مقدس ادیان مختلف آمده اند.[18] در خصوص خاستگاه و عوامل پیدایش این تفکر باید گفت: با شکست عقل گرایى افراطى و نیز الهیات طبیعى از یک سو و انکار و طرد الهیات وحیانى از سوى دیگر، متکلمان مسیحى براى حفظ معنویت، راهى دیگر را جست وجو کردند و تلاقى این واقعه با اوج تفکر اومانیستى و انسان محورى در دوران مدرنیته، آنان رابه این سو سوق داد که سنگ بناى نجات و حقایق را در درون انسان جست وجو کنند که به پیدایش تجربه دینى انجامید.[19] 2-شباهت ها و تفاوت هاى وحى و تجربه دینى برخی اصرار دارند وحى الهى را نوعى تجربه دینى نام نهند .ولی اطلاق تجربه دینى بر وحى الهى، زمینه مناسبى براى مغالطه فراهم مى آورد.[20] به عنوان نمونه به باور آقاى سروش در بسط تجربه نبوى، وحى تجربه دینى است و چون تجربه است، بر اثر تکرار پخته مى شود; چون خاصیت تجربه آن است که در آن تکامل راه دارد; سپس وى چنین نتیجه مى گیرد که پیامبر با گذشت زمان و تکرار وحى، به رسالت و غایت کار خود آشناتر و بصیرتر و در انجام وظیفه خود مصمم تر شده است، درست همان گونه که یک دانشمند در مقام تجربه و آزمون، چنین سیر تکاملى را مى پیماید.[21] مغالطه موجود در گفتار وى از نوع مغالطه در اشتراک لفظى است که بطلان آن بر هیج صاحب نظری پوشیده نیست. زیراواژه «تجربه» در اصطلاح «تجربه دینى» با تجربه به معناى آزمون و آزمایش که در علوم تجربى مورد نظر است، تفاوت دارد و بیش تر به مشترک لفظى مى ماند. واژه « expenience» هر چند از واژه لاتینى «pericuim» به معناى تجربه و آزمایش، گرفته شده، لیکن این دو واژه در انگلیسى متأخر، در معانى دیگرى مانند احساس و حالت و حتى ادراک نیز به کار رفته است و در فلسفه دین منظور ازreligious experience به طور عمده معانى اخیر است. جناب دکتر از آن جا که به این تفاوت توجه نکرده دچار اشتباه یا بهتر بگوییم مغالطه دیگری شده وی متقد است، چون وحى تجربه دینى است و تجربه دینى درباره دیگر انسان ها نیز روى مى دهد، پس تجارب دینى دیگران به فربهى و غناى دین مى افزاید و با گذشت زمان، دین بسط و گسترش مى یابد; از این رو، تجربه هاى دینى عارفان مکمل و بسط دهنده تجربه دینى پیامبر است و در نتیجه دین خدا رفته رفته پخته تر مى گردد. این بسط و گسترش، نه در معرفت دینى، بلکه در خود دین و شریعت صورت مى گیرد.[22] حتی اگر نام وحی الهی را با مسامحه تجربه دینی بگذاریم بازهم بین وحیی که بر پیامبران نازل می شود با تجربه هایی که عارفان دارند تفاوت از زمین تا آسمان است . و از این روست که موضع عارفان بلند پایه مسلمان در تقابل صریح با چنین سخنانى است. آنان تأکید کرده اند که شریعت خداوند تنها بر پیامبر القا مى شده و عارفان و اولیاى پس از هر پیامبر، در شریعت باید به طور کامل پیرو او باشند.[23] برخی ازتفاوت های وحى و تجربه دینى عبارت است از الف ـ از مهم ترین ویژگى هاى وحى، حقانیت و صحت قطعى آن است. وحى نوعى دریافت، تلقى و شهود غیبى است که به هیچ وجه خطا و باطل در آن راه ندارد. آن چه پیامبر هنگام وحى دریافت مى کند، به تعبیر قرآن «لا ریب فیه» است; یعنى هیچ شک و تردیدى در حریم آن راه ندارد، زیرا شک در جایى است که حق و باطل در آمیخته باشند. این ویژگى در کشف و شهود عارفان وجود ندارد و ممکن است عارف تصویرى را که ساخته متخیله خویش است، مشاهده کند و گمان کند که در حال شهود واقعیتى عینى و خارجى است.[24] ب ـ تفاوت دیگر آن است که تجربه نبوى حامل پیام و رسالت است. پیامبر از راه وحى، رسالتى را بر عهده مى گیرد و پیامى را دریافت مى کند که به ابلاغ آن مأمور است. ج ـ درتجربه عرفانى، تعبیر و تفسیر عارف از تجربه خود و گزارشى که از آن ارائه مى کند، ممکن است ناقص، خطاآلود و متأثر از فرهنگ زمانه و ذهنیت او باشد، ولى تجربه نبوى و یا به تعبیر دقیق تر «وحى الهى» از چنین مواردى دور است. در وحى مسئله رسالت و ابلاغ پیام الهى مطرح مى باشد و خداوند، خود صحت همه مراحل آن را تضمین کرده است.[25] مصاحبه اخیر دکتر سروش گذشت که دکتر قبلا نیز این گونه افاضات داشته و آنچه در گفتار اخیر وی بازخوانی شده چند نکته است که آن را می توان در یک سطر چنین خلاصه کرد : وحی همان تجربه شاعرانه ای است که شاعران احساس می کنند و تفاوت جوهری بین این دو وجود ندارد ؛ پیامبر تولید کننده قرآن است و هر چند محتوا از خداست ولی الفاظ ساخته ذهن پیامبر است . علم رسول خدا خطاپذیر و در اندازه دانش مردمان هم عصر خود اوست .در ادامه ضمن نقل سخنان سروش پاسخ آن از نظر خوانندگان محترم می گذرد شاعر شمردن رسول خدا : سروش در این باره می نویسد: وحی «الهام» است. این همان تجربهای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه میکنند. در روزگار مدرن، ما وحی را با استفاده از استعارهی شعر میفهمیم. چنانکه یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است: وحی بالاترین درجهی شعر است. شعر ابزاری معرفتی است که کارکردی متفاوت با علم و فلسفه دارد. شاعر احساس میکند که منبعی خارجی به او الهام میکند؛ و چیزی دریافت کرده است. و شاعری، درست مانند وحی، یک استعداد و قریحه است: شاعر میتواند افقهای تازهای را به روی مردم بگشاید؛ شاعر میتواند جهان را از منظری دیگر به آنها بنمایاند."[26] همه می دانیم که یکی از مهمترین سیاست های دکتر بیان سخنان چند پهلو و به قول برخی گاهی به نعل و گاهی بر میخ کوبیدن است تا اگر مشکلی پیش آید به صراحت بتواند خود را خلاص کرده و بگوید مقصود من نه این است که شما برداشت کرده اید و اتفاقا در باره کلام فوق نیز همین رویه را درپیش گرفته اند ولی برای تاکید بیشتر اگر متن فوق را دوباره بخوانیم به خوبی روشن است که دکتر به صراحت وحی را " همان تجربهای است که شاعران و عارفان دارند" می داند با این تفاوت که پیامبر آن را در سطح بالاتری تجربه می کند.ولی با کمال تعجب وقتی دکتر دریافت قلوب همه مسلمانان از این گفتارش جریحه دار شده و همگی دریافته اند که سخنش همان سخن کفار مکه و مدینه است و به بلندگویی برای ابولهب و ابوجهل شده ، به راحتی زبان خود رد در پاسخی که به استاد سبحانی نوشته است چرخانده و می گوید مقصود من نه آن است که شما فهمیده اید : " اما قصه شاعری.سخن من این است که برای درک پدیده ناآشنای وحی، می توانیم از پدیده آشناتر شاعری (و بطور کلی خلاقیت هنری) مدد بجوئیم و آن را بهتر فهم کنیم. این فقط در مقام تصور است...حضرت آیت الله توجه بفرمایند که امروزه مفهوم شعر بمنزله یک خلاقیت متعالی هنری بسیار متفاوت است با آنچه در ذهن امثال ابوجهل و ابولهب می گذشت و استفاده از نماد هنر برای تقریب معنای وحی، نه چیزی از قدر قرآن می کاهد و نه بر قدر ابولهب می افزاید! علامه طباطبایی وحی را شعور مرموز می خواند و بگمان من هنر مرموز مناسب تر مینماید.[27] از جناب سروش می پرسیم : 1-آیا وحی، الهام، تجربه های عرفانی، تجربه های شاعرانه و ... تعبیراتی گوناگون از یک مفهومند؟ 2-آیا این گونه سخن گفتن جرأت بیشتر برای فریب و مغالطه نیست تا دکتر به راحتی بتواند بدون رعایت تعاریف و حدود و مرزهای برهان و خطابه و جدل و شعر و تشبیه را در هم شکنند و همانند دوره قدرت سوفسطائیان هر یک از این قالب ها را به جای دیگری بنشاند؟ 3-آیا این سخن که قرآن یا شعر است یا از جنس تجربه های معنوی کَهَنه و راهبان، بارها در زمان خود پیامبر توسط شاعران و کاهنان و راهبان طرح نشد و جواب دندان شکن نشنیدند؟ هر چند ابولهب ، ابوجهل ، معتزله و سایر افرادی که استاد گاه از آنان سخن می گوید و بر خلاف روال معمول سخن شناسی و رویه زبان شناسانه ، حرف آنان را توجیه و تبدیل می کند الان نیستند که بر دکتر خرده بگیرند ولی آیا جانهای آزاده و عاقلانی هم این متون را نمی خوانند که از دکتر بپرسند به کدام دلیل ادعا می کنید امروزه مفهوم شعر با آنچه در ذهن امثال ابوجهل و ابولهب می گذشت بسیار متفاوت است؟ اگر دکتر فرصتی داشتند و به تاریخ مراجعه می کردند چنین نمی فرمودند زیرا لغت شناسان در باره وجه تسمیه شاعر معتقدند: از آن جا که شاعر معانی را درک می کند که دیگران به آن متفطن نمی شوند به آنان شاعر گفته می شود : و سمی شعرا، لأن الشاعر یفطن له بما لا یفطن له غیره من معانیه[28]. اشتباه نشود . ما در پی این نیستیم که در شعر وزن وقافیه وجود ندارد بلکه در پی این هستیم که ناصواب بودن نفی مطلقی که سروش در کلام خود بدان استناد کرده روشن و همان گونه که آیت الله سبحانی اشاره کرده اند ثابت شود نظریه سروش همان است که مشرکان مکه، قرآن را از این راه تفسیر میکردند و میگفتند: همانطور که امرؤ القیس در پرتو الهام، معانی و الفاظ را میآفریند، محمد نیز از همین طریق، آفریننده معانی و الفاظ آیات است. مسلماً مقصود آنان از شعر، شعر منظوم نیست، بلکه یافته و تخیلات انسان از طریق تفکر چه در قالب نظم و چه در قالب نثر.[29] 4- این سخن، که قرآن بمنزله شعر توصیف شود، حرف تازه ای نیست و قرآن نگران این نیست که آن را نقل کند. شاعر دانستن پیامبر و شعر دانستن، یا بمنزله شعر گرفتن قرآن، از آنجا سرچشمه گرفت که عدهای در عصر نزول قرآن، این سخنان را در ساختار و مقوله شعر دانسته و این نسبت را به پیامبر دادهاند؛ و مشرکان به این دلیل که وی را دارای فکری عالی و خرد والا و کلماتی آهنگین میدانستند، شاعر میگفتند. در صورتی که ماهیت شعر که نوعی دریافتن، دانستن و آگاهی و زیرکی و ازقوه خیال بهره بردن باشد؛ امر بشری است. با وحیی که شعور مرموز، دریافتی لدنی، قدسی و ادراکی باطنی، و مهمتر بیرون از شخصیت پیامبر و دانستنیهای اوست، متفاوت است. 5-قرآن هم به شدت مقوله شعری و بشری بودن آن را نفی کرده است: وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ. (الحاقه/41). مشرکان پیامبر را شاعرمی دانستند: بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْیأْتِنا بِآیةٍ کَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ. (انبیاء/ 5 ). وَ یقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ.(صافات/ 36 ). أَمْ یقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیبَ الْمَنُونِ.(طور/ 30 ). دراینجا قرآن با قاطعیت این برداشت را درشکل های گوناگون آن رد می کند و می گوید: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ 40. وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلاً ما تُؤْمِنُونَ . 41 . وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ (الحاقه/40- 42). به همین دلیل قرآن مرزبندی می کند و می گوید: نه تنها تو شعر نیاموخته ای، بلکه درخور برای شعرو شاعری اهم نیستی. این کتاب ذکرو قرآن مبین است: وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ.(یس/ 69 ). و خلاصه این که آنان ، پیامبر را با شعرا در یک صف قرار داده بودند، محتوای نظریه مورد بحث نیز بیش از این نیست، هرچند کلمه «در سطح بالاتری» را به آن افزوده است، ولی مجموعاً از یک منشأ سرچشمه میگیرد. 6. هر ادعایی باید دلیل و برهانی درپی داشته باشدکه این براهین می تواند عقلی یا نقلی ویا علمی و وجدانی باشدولی خیال بافی ها و مطالب بی اساس و بی سند هرگز نمی تواند دیدگاه عالمانه ای باشد که قابل طرح و نیازمند پاسخ باشد و مطالب ارائه شده چنین است و مستند به هیچ دلیلی نیست 7- اگر وحی همچون شعر باشد باید همه شعرا پیامبر باشند و این که نامبرده عارفان را نیز به این جمع اضافه می کند دردی دوا نمی کند بلکه بر مشکل می افزاید ؟ چه کسی می تواند ادعا کند همه شاعران پیامبرند درحالی که در بسیاری از مواقع محتوای اشعار بسیاری از شعرا را مطالب غیر معقول و موهوم تشکیل می دهد و اصولا شعر هر چه از واقعیت تهی تر باشد زیبا تر و بلند تر است ولذا قرآن می فرماید :وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ(شعراء224)و شاعران را گمراهان پیروى مىکنند. 8- اگر منشا وحی منشا الهامات هنری است چرا در بین انواع هنر تنها شعر انتخاب شده است ؟ تصویری که نقاش خلق می کند ، موسیقی که موسیقی ساز می سازد ،رمانی که نویسنده می نویسد و... همگی باید از مقوله وحی باشد به عبارت دیگرباید همه نقاشان ، موسیقی دانان ، نویسندگان و...دریک کلام باید تمام هنرمندان پیامبرباشند!! 9- جناب دکتر به گونه ای سخن گفته است که وحی و الهام را مترادف دیده است در حالی که این دو متفاوتند چنانکه خود وحی نیز در قرآن به چند معنی به کار رفته است وآنچه هم اکنون مورد بحث است وحی رسالی است. 10- عجیب تر این که دکتر برای درک پدیده وحی به آیه کریمه : ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم استشهاد کرده که مغالطه ای آشکار است . زیرا بدیهی است درا ینجا مراد از وحی " وحی رسالی" است نه هر دریافت درونی . گویا استاد فراموش کرده که معنی لغوی وحی چیست و این که وحـى در لـغـت بـه مـعانى مختلفى آمده است از جمله : اشارت , کتابت , نوشته ,رساله , پیام , سخن پوشیده , اعلام در خفا, شتاب و عجله و هرچه از کلام یا نوشته یاپیغام یا اشاره که به دیگرى به دور از توجه دیگران القا و تفهیم شود وحى گفته مى شود چنانکه راغـب اصـفـهـانـى گـویـد: وحى پیامى پنهانى است که اشـارت گـونـه و بـا سرعت انجام گیرد. به گزارش قرآن به مادر موسی وحی یعنی الهام شد واوحینا الی ام موسی...(قصص ، 7) آیا مادر موسی پیامبربود چنانکه به لحاظ لغوی القائات شیطانی نیز وحی اطلاق می شود ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم...(انعام، 121) [1] -ر ک : http://radiozamaaneh.com/idea/2008/01/post_236.html [2] - عن أبی عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : إذا رأیتم أهل الریب والبدع من بعدی فأظهروا البرأة منهم ، وأکثروا من سبهم والقول فیهم والوقیعة ، وباهتوهم لئلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام ، ویحذرهم الناس ، ولا یتعلمون من بدعهم ، یکتب الله لکم بذلک الحسنات ، ویرفع لکم به الدرجات فی الاخرة (کافی ،کلینی ج 2 ص 375/ مسالک الأفهام -شهیدثانی ج 41 ص 434) . [3] - نامه ای از سروش ، مورخ ?? بهمن ???? که در سایت نامبرده متن نامه آمده است [4] - نامه ای از سروش ، همان [5] -بخشهایی از سخنان مجید مجیدی کارگردان فیلم سینمایی "آواز گنجشکها" و چندین فیلم دیگر و برنده چندین جایزه بین اللملی از جمله جایزه فیلم برگزیده انجمن روزنامهنگاران مسلمان [6] -تکویر 26 [7] -این نام از استاد خرمشاهی گرفته شده است ایشان در ردیه ای که بر سخنان سروش نوشته پس از نامیدن وی به قرآن ستیز می نویسد " مراد از قرآنستیزان تجددگرایان غربگرای تأویلکننده قرآن در عصر جدید است" چنانکه سروش نیز با اشاره به این مطلب می نویسد "قرآن شناسی" که .... مرا از قرآن ستیزان خواند. [8] -مقاله آیت الله سبحانی در پاسخ به سخنان سروش تحت عنوان اندیشههای عصر جاهلی در آیینه ادبیات پر آب و رنگ امروز [9] - نامه ای در باره روشنفکر دینی ، عبد الکریم سروش ،اسفند 1386 [10] - پاسخ عبدالکریم سروش به آیت الله جعفر سبحانی درسایت شخصی دکتر آمده است . [11] - پاسخ عبدالکریم سروش به آیت الله جعفر سبحانی، همان [12] گفتگوی حجه الاسلام و المسلمین «ایازی» با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس در پاسخ به اظهارات «عبدالکریم سروش» درباره قرآن [13] -رک : مقاله پاسخهایی به قرآنستیزان استاد خرمشاهی و او از تفسیر و تفاسیر جدید، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، 1364، ص 60 [14] -همان [15] -همان [16] -همان [17] - اصطلاح «تجربه دینى»به معناى امروزین آن، ریشه در آثار «ویلیام جمیز» دارد در حالی که شلایرماخر بیش تر بر واژه حال (moment) تکیه دارد و واژه تجربه و تجربه دینى را کم تر به کار برده است.( ر.ک: جستارهایى در کلام جدید، ص157) [18]. براى آگاهى بیش تر ر.ک: جستارهایى در کلام جدید، ص155، «تجربه دینى»، على شیروانى، انتشارات سمت و معاونت پژوهش دانشگاه قم; نقد و نظر، شماره 4ـ 5، 23ـ 24، «اقتراح درباره تجربه دینى». [19]. ر.ک: جستارهایى در کلام جدید، ص157; کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، ص295، مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علمیه. [20]. هم چنان که «نینیان اسمارت» با نگاهى مادى به ارزیابى ادیان الهى، تحت عنوان «تجربه مذهبى بشر» پرداخته است. [21]. ر.ک: بسط تجربه نبوى، عبدالکریم سروش ص10ـ 13، انتشارات صراط. [22]. ر.ک: همان، ص25ـ 28./ اعتقاد وى، افزون بر مطالب یاد شده، از عبارت هاى ذیل نیز به دست مى آید :"بارى، در پیامبرى مفهومى و عنصرى از مأموریت مندرج است و همین است آن که در تجربه هاى متعارف عارفان وجود ندارد، و در خاتمیت این مأموریت رخت برمى بندد، لکن اصل تجربه و مکاشفه باقى مى ماند."( [22]. بسط تجربه نبوى، ص6) [23]. ر.ک: کتاب ماه، شماره 25، «ضرورت پیروى از شریعت در سلوک عرفانى»، على شیروانى. [24]. جستارهایى در کلام جدید، ص164. [25]. براى آگاهى بیش تر از تفاوت هاى وحى و تجربه دینى ر.ک: همان; درآمدى بر کلام جدید، هادى صادقى، ص245ـ 250، کتاب طه و نشر معارف. [26] - گفتگو با دکتر عبدالکریم سروش درباره قرآن به نقل از رادیوزمانه http://radiozamaaneh.com/idea/2008/01/post_236.html [27] - پاسخ عبدالکریم سروش به آیت الله جعفر سبحانی، همان [28] - کتابالعین ج : 1 ص : 250 [29] آیت الله سبحانی ، همان ادامه دارد/
خبر گزاری فارس
خروشی بر سروش (قسمت اول)
نظر خود را بنویسید!
در حال حاضر هیچ نظری برای این مقاله وجود ندارد.
برای درج نظر خود درباره
خروشی بر سروش (قسمت اول)
فیلدهای زیر را پر کنید.
نظر شما
عنوان
امتیاز
-
1
2
3
4
5
نظر شما
اطلاعات شما(اختیاری)
نام شما
آدرس شما
پست الکترونیک
جستجو
این موضوعات را نیز بررسی کنید:
اعتقادی
منتخب نشریات
اردیبهشت 94
جدیدترین ها در این موضوع
رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران
در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزشهای اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهمالسلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شدهاند با تلاشهای خود سعی بر بیارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
30 خرداد 1403, 15:48
تبیین و ضرورتشناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری
در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مسالهی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری
در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
دختر در آینه تعامل با پدر
یهود از پیامبری حضرت موسی علیهالسلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیهالسلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
30 خرداد 1403, 15:47
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل
با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
30 خرداد 1403, 15:47
پر بازدیدترین ها
اگر والدین به فرزندان ستم کنند فرزندان چطور برخورد کنند، بطوری که هم موجب ناراحتی آنها نشود و هم بتوانند آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنند، و اگر نصیحت تأثیر نداشت چطور باید با آنها برخورد کرد؟
24 آبان 1393, 14:10
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران
این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نمودهاند.
4 تیر 1390, 0:0
راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن
قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
11 دی 1396, 13:58
تعاون (همدلی، همکاری)
24 آبان 1393, 14:7
نسبت های چهارگانه (نسب اربع)
24 آبان 1393, 14:8
سایت های پژوهشکده باقرالعلوم
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان
پژوهه تبلیغ
Powered by
TayaCMS