دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
اعلامیه استقلال Declaration of Independence
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است. پایه‌گذاری آزادی‌های فردی و اجتماعی و استقلال و حاکمیت ملی از جمله مهمترین ثمرات این تحولات است.[1]

رهایی از استعمار و برداشتن گام‌های اساسی برای استقلال و آزادی در سطح 13 مستعمره اصلی آمریکا نیز در این دوران صورت پذیرفته است. تدوین و تصویب سندی تحت عنوان «اعلامیه استقلال» که بر اساس آن، کلنی‌های 13 مستعمره، متفقا  تصمیم به قطع رابطه با انگلستان گرفتند[2] و به این وسیله اعتقادشان را نسبت به ارزشمندی منزلت انسانی و مردم سالاری ابراز داشته‌اند، از جمله اقدامات مهم این دوران محسوب می‌شود که ره‌آوردهای حقوق بشری متعددی داشته و بسیار حایز اهمیت است. در این مختصر، ضمن اشاره اجمالی به نحوه پیدایش و تدوین اعلامیه استقلال آمریکا، محتوا و ره‌آوردهای حقوق بشری این اعلامیه را شرح می‌گردد.

فرآیند تدوین و تصویب اعلامیه

وقایع و حوادث سیاسی و آرمان‌های آزادی خواهانه‌ای که در قرن هفدهم به ویژه در انگلستان صورت پذیرفته، دستاوردهای حقوقی و آزادی‌های فردی را به دنبال داشت که این جریانات الهام بخش مهاجران انگلیسی و اهالی مستعمرات انگلیسی در آمریکا برای مبارزه علیه انگلیس در آن سامان  گشته است.[3] تا آن که رشد و توسعه فکری رو به گسترش در آمریکا در قرن هیجدهم، نهایتا سیزده مستعمره اصلی آمریکا را بر آن داشت تا با اتحاد و هماهنگی، گامی اساسی برای استقلال و آزادی خویش بردارند. در همین راستا، در چهارم ژوئیه 1776، «کنگره عمومی»[4] در ایالت «بوستون»[5]، به نمایندگی از طرف سیزده «کلنی»[6] (مستعمره) و در قیام بر ضد سلطه انگلیسی، به اتفاق آراء، اقدام به تصویب اعلامیه‌ای تحت عنوان «اعلامیه استقلال» نمودند که بر اساس آن، مستعمره‌های یاد شده متفقا در سال 1776 تصمیم به قطع ارتباط با انگلستان گرفتند.[7] [البته در خصوص تاریخ تصویب این اعلامیه اختلافاتی وجود دارد و برخی تاریخ تصویب ان را دوم اوت می‌دانند.]

این قطع نامه را «ریچارد هنری لی»[8]، نماینده ایالت «ویرجینیا»[9] پیشنهاد کرده بود، اما توسط « توماس جفرسن»[10] (از مستعمره ویرجینیا که بعدا به ریاست جمهوری دوره دوم آمریکا رسید) تهیه و تنظیم شد و پس از این هم توسط «جان آدامز»[11] (سومین رئیس جمهور آمریکا) و «بنجامین فرانکلین»[12] اصلاح و ویرایش گردید و به تصویب کنگره عمومی رسید.[13]

محتوای اعلامیه

از آن جایی که این اعلامیه سندی برای اعلام استقلال مستعمره‌های آمریکا از سلطه انگلستان است، در آن انگیزه‌های مستقیم انقلاب از جمله وضع عوارض، ممنوعیت‌های بازرگانی، تغییرات در دولت و سایر اشکالات نسبت به پادشاه انگلستان مطرح شده است. اما فراتر و مهم تر از این اعلام استقلال، تأکیداتی است که این اعلامیه نسبت به شناسایی برخی از حقوق اساسی بشر دارد. به این ترتیب در ابتدای اعلامیه، ضمن اذعان به ضرورت بیان دلایل قاطع برای استقلال، اصل برابری انسان‌ها و بهره مندی آنها از« حقوق غیر قابل سلب» [14] را مورد تأکید قرار داده و چنین آوره: «ما این حقایق را از بدیهیات می‌دانیم که تمامی انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند و خداوند برای آنها پاره‌ای از حقوق غیر قابل سلبی مانند حق حیات، آزادی و حق جستجوی خوشبختی را قایل شده است...»[15]

اهداف حکومت‌ها نیز تضمین این حقوق دانسته شده و بر این امر که قدرت حکومت‌ها باید به طور واقعی برخاسته از رضایت مردم باشد، تأکید دارد. بنابراین ضمن حمایت از حقوق طبیعی انسان‌ها که هیچ کس حق سلب آنها را ندارد، به مفهوم توافق یا قرارداد بین حاکمان و مردم در امر حکومت اشاره نموده و حتی حق سرنگونی و تغییر حکومت را نیز برای مردم شناسایی نموده تا  در صورتی که حکومتی از این اهداف منحرف شود، مردم حق تغییر آن و تشکیل حکومت دیگری را با سازماندهی شیوه مناسبی داشته باشند، به گونه‌ای که برای همگان حداکثر امنیت و خوشبختی را فراهم آورد. [16]

البته اعلامیه درادامه پاراگراف دوم خود این نکته را نیز مدنظر قرار داده که دوراندیشی ایجاب می‌نماید، دولت‌های با سابقه را نباید به دلایل جزئی، کم اهمیت و گذرا تغییر داد.

تجربه نیز در تمامی زمان‌ها نشان می‌دهد که افراد نسبت به ظلم و بدی حکومت‌ها تا آنجا که قابل تحمل باشد، بردباری می‌کنند و حاضر نیستند، حکومتی را که به آن عادت کرده‌اند، سرنگون سازند، اما چنان چه ادامه تجاوز و تصرف‌های نابجای حقوق مردم با همان هدف همچنان از جانب حکومت‌ها بدون هیچ گونه تغییری ادامه یابد و شرایط به گونه‌ای شود که حاکی از مسلط ساختن استبداد مطلق بر آنها باشد، در این صورت مردم حق و تکلیف دارند که چنین حکومت و قدرتی را سرنگون نمایند و نگهبانان جدیدی را برای حفاظت از امنیت آینده خود بگمارند .

پس از بیان این نکات، اعلامیه به این امر توجه می‌دهد که وضعیت مستعمره نشین‌های این ایالات همین گونه بوده است و این همان ضرورتی است که آنها را به تغییر نظام‌های دولت پیشین بر می‌انگیزد. سپس اعلامیه به موارد متعددی از ظلم و ستمگری‌های حکومت بریتانیا نسبت به مستعمره‌ها پرداخته و آن اقدامات را در راستای استقرار حکومتی مستبد مطلق بر سر این ایالات دانسته است. اقداماتی از قبیل منع فرمانداران از تصویب قوانین مهم و ضروری، اجتناب از وضع قوانین برای اسکان مردمان بومی، فراخوانی هیئت‌های قانونگذاری به مکان‌های نا متعارف و دور از محل نگهداری اسناد ملی جهت فرسوده کردن آنها، انحلال خانه نمایندگان مردم، ممانعت از اجرای قوانین اعطای تابعیت به اتباع خارجی برای جلوگیری از افزایش جمعیت ایالات، سلب استقلال قضات، راه‌اندازی محاکمه‌های نمایشی برای دریافت مالیات بدون رضایت افراد و قطع تجارت با بخشهایی از جهان و... از جمله اقدامات ظالمانه‌ای است که توسط حکومت بریتانیا در این ایالات انجام شده و در این اعلامیه مورد تصریح قرار گرفته است. بخش عمده‌ای از اعلامیه به بیان این گونه اقدامات و ظلم و ستم‌ها اختصاص یافته است.

پس از بیان این موارد، در پاراگراف آخر اعلامیه به این شرح به نتیجه گیری و اعلام استقلال پرداخته است:« بنابراین، ما نمایندگان دولت‌های متحده آمریکا در «کنگره عمومی» با عنایات خداوند و داور بزرگ عالم و به نام مردم خوب این سامان، رسما اعلام می‌کنیم که این مستعمره‌های متحد حق دارند به عنوان دولت‌های آزاد و مستقل که خود را آزاد از اطاعت در مقابل مقام پادشاهی بریتانیای کبیر می‌دانند و تمام روابط سیاسی خود را به طور کامل با دولت بریتانیای کبیر قطع نموده‌اند و باید این قطع ارتباط همچنان ادامه یابد، همانند دولت‌های آزاد و مستقل دارای قدرت تام برای اعلان جنگ و انعقاد صلح و هرگونه قرارداد اتحاد و انتظام امور تجاری و به طور کلی هرگونه اقدامی که هر دولت مستقلی حق انجام آن را دارد، باشند. بنابراین، با اعتماد راسخ به حمایت خداوند، به این وسیله استقلال ممالک متحده آمریکا را اعلام و آزادی جان و مال و آبروی خود را افتخاری بزرگ می‌دانیم». در پایان هم نام نمایندگان ایالت‌ها که اعلامیه را امضاء نموده‌اند، ذکر شده است.

این ایالت‌ها عبارتند از: جورجیا- کارولینای شمالی، کارولینای جنوبی- ماساچوست، مریلند، ویرجینیا، پنسیلوانیا، نیوجرسی، نیوهمپشایر- ماساچوست و رود آیلند.

ره‌آوردهای حقوق بشری اعلامیه

هر چند هدف اصلی اعلامیه استقلال آمریکا، اعلام استقلال و آزادی مستعمره‌های ایالات آن از استعمار انگلستان است و از این روی عمده متن اعلامیه نیز به بیان دلایل و انگیزه‌های انقلاب و استقلال طلبی پرداخته است تا برای دولت بریتانیا و تمامی جهانیان دلایل این اقدامشان را آشکار سازند، اما با این حال، این سند مشتمل بر عباراتی است که آن را می‌توان پیام آور مبارزه برای احیای منزلت انسانی و پیروزی حقوق بشر دانست.

این سند، بر مفهوم حقوق بشر ذاتی[17]، جهانی[18] و غیر قابل سلب[19] برای همگان نیز تاکید کرده است.[20]

به نظر برخی اعلامیه استقلال بر مبنای مفاهیم «حقوق طبیعی»[21] نگاشته شده و یکی از دو سند مهم تاریخی- فلسفی محسوب می‌شود که حقوق بشر مدرن را پایه گذاری نموده است.[22]سند مهم دیگر، اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه (1789) است و معمولا از این دو سند در کنار هم نام برده می‌شود.

 اهمیت تدوین این سند ( اعلامیه استقلال ) از حیث تاریخی و این که در سال 1776 میلادی یعنی حدود 172 سال پیشتر از «تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)[23]، برخی از اصول مهم حقوق بشری را مطرح ساخته بر کسی پوشیده نیست. گر چه این امر در سطحی بسیار محدودتر از اعلامیه جهانی حقوق بشر صورت پذیرفته است و اعلامیه مزبور را نمی توان اعلامیه حقوق بشری تلقی نمود. اما از جهت وضعیت حقوقی، تا حدودی وضعیت آن مشابه سایر اعلامیه‌های حقوق بشری است.[24] این اعلامیه را می‌توان الهام بخش قوانین اساسی دوازده ایالت اولیه و سپس دیگر ایالات آمریکا دانست، گر چه در خصوص نقش تفسیری اعلامیه استقلال نسبت به قوانین اساسی عمیقا اختلاف نظر وجود دارد.[25] برخی آن را قلب قانون اساسی می‌دانند.[26] و آن را در فهم صحیح قانون اساسی مهم و اساسی تلقی می‌نمایند و معتقدند، آمریکایی‌ها باید قوانین اساسی خود را از نگاه و منظر اعلامیه استقلال و در پرتو آن تفسیر نمایند.[27] در مقابل برخی دیگر نیز فهم و تفسیر معنای قانون اساسی بر اساس اعلامیه استقلال را تقریبا غیر قابل پذیرش و باور می‌دانند، زیرا معتقدند، اعلامیه استقلال هیچ گونه دستور العمل ثابتی (دایمی) در خصوص چگونگی تفسیر قانون اساسی ارایه ننموده است.[28]

با این حال، در این که اعلامیه استقلال یکی از چندین منبع اصلی در درک مفهوم متون قانون اساسی محسوب می‌شود، تردیدی وجود ندارد.[29]

در کنار این موارد اعلامیه استقلال، ره آوردهای حقوق بشری دیگری نیز داشته است. از جمله این که پاره‌ای از حقوق جدایی ناپذیر بشری نظیر حق حیات، حق آزادی و حق جستجوی خوشبختی و رفاه را مورد شناسایی قرار داده و بر اصل برابری انسان‌ها تأکید نموده است. همچنین هدف اصلی حکومت‌ها و نهاد قانونگذاری را تضمین این حقوق اساسی بشر دانسته و مشروعیت حاکمیت را تنها در پرتو رضایت واقعی مردم مورد پذیرش قرار داده که بیانگر پذیرش و شناسایی یکی از مهمترین اصول دمکراسی است. در همین راستا حتی حق انقلاب و سرنگونی حکومت ظالم و مستبد را برای مردم شناسایی نموده است. در مجموع گر چه، آنچه در این اعلامیه در خصوص حقوق بشر مطرح شده بسیار مختصر است اما می‌توان این متن را پیام آوری برای مبارزه در راستای احیای جایگاه و منزلت انسانی و حمایت از حقوق بشر دانست.

[1] - ر. ک: ژرژ بوردو، لیبرالیسم، مترجم: عبدالوهاب احمدی، نشر نی، 1378، ص29.
 Conde , H . Victor , A Handbook of International Human Rights Terminology , second Edition , santa Barbara CA : ABC – Clio , 2002  , P. 59. - [2]
[3] - همان.
 Continental Congress. - [4]
 Boston. - [5]
 Colony. - [6]
[7] - ‌هاشمی، سید محمد، حقوق بشر و آزادیهای اساسی، نشر میزان، چاپ اول، پاییز 1384، ص134.
 Richrd Henry Lee. - [8]
 Virjinia. -[9]
 Thomas Jefferson. -[10]
 John Adams. -[11]
 Benjamin Franklin. -13
[13] -‌هاشمی، سید محمد، پیشین، ص134.
 Unalienable Rights. -[14]
  July 4, 1776, Para. 2. : Declaration of Independence -[15]
[16]Ibid.                                                                                                                                                                                            
 Inherent. -[17]
 Universal. -[18]
 Unalienable. -[19]
 Conde, H. Victor, OP. Cit., P. 59.  -[20]
   Natural Law.-[21]
  Conde, H. Victor, OP. Cit., P. 59-[22]
 Universal Declaration on Human Rights (UDHR) 1948, UN. Doc. A/ 810, 10 December 1948.- [23]
[24] - ر. ک: ابراهیمی، محمد، «اعلامیه» منعکس درسایت پژوهه
[25]- Lee J. Strang, Originalism, The Declaration of independence and the Constitution: A unique  Role in Constitutional Interpretation, Penn State Law Review, 111, 2006, 413.
[26]-  See: Scott Douglas Gerber, To Secure These Rights: The Declaration of independence and Constitutional Interpretation, New York University Press, New York, 1995, P. 3.
  27- See: Dan Himmelfarb, Note, The Constitutional Relevance of the Second Sentence of The Declaration of independence, Yale Law Journal 100, 1990, PP. 169-170
  28- See: Patrick M. O, Neil, the Declaration as Ur- Constitution: The Bizarre Jurisprudential Philosophy of Professor Harry v. Jaffa, Akron Law Review 28, 1995, PP. 237-252.
 OP. Cit., PP. 44-45. Lee J. Strang,  See:-[29]

مقاله

جایگاه در درختواره حقوق بین الملل - حقوق بشر

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

No image

ضمان و اقسام آن

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966) که گاهی از آن به اختصار تحت عنوان «میثاق حقوق مدنی و سیاسی» یا با علایم اختصاری ICCPR یا CCPR نیز در متون یاد می‌شود در زمره مهمترین اسناد بین المللی در حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی است که منعکس کننده حقوق معروف به نسل اول حقوق بشر است.
کنوانسیون اروپایی حقوق بشر  ⣬HR)

کنوانسیون اروپایی حقوق بشر (ECHR)

مراد از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر که گاهی از آن به اختصار با نام کنوانسیون اروپایی نیز یاد می‌شود، در حقیقت «کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی» است که از آن با علایم اختصاری (ECHR) هم در برخی متون یاد می‌شود.
Powered by TayaCMS