19 مرداد 1402, 14:41
مؤلف: سید علی موسوی
این جملات مثل پتک بر پیکر در حال زوال لیبرالیسم و سوسیالیسم نواخته میشود.
تصویر عمومی جامعه نخبگان ایران از ترامپ زاییده هژمونی رسانههای الیگارشیک لیبرال و سوسیالدموکرات امریکایی، تصویر فردی احمق و هرزه است و این فاصلهای عمیق از تصویر واقعی ترامپ در امریکا دارد. رأی آوردن ترامپ محصول یک جریان قدرتمند دیندار خاموش در امریکا بود که تصمیم به فریادزدن گرفت و ترامپ نیز بهترین بازی سیاسی را در این چارچوب داشت و همچنان در حال ادامهدادن این بازی خطرناک برای آینده لیبرالیسم امریکایی و حتی رقیب سوسیالدموکرات آن است. در ایران شاید کمتر کسی شنیده باشد که در مناظرات آقای ترامپ با خانم کلینتون، ترامپ در مقابل سقطجنین فریاد میزد که به چه حقی، حق حیات یک انسان را از او سلب میکنید. او بهشدت در مقابل همجنسبازی ایستاد و اینگونه بود که رأی مؤمنین امریکایی را توانست پشتوانه حرکت قدرتمند خود کند.
نقشزن در این چرخش بزرگ جهانی از لیبرال دموکراسی و سوسیالدموکراسی به سمت جریان سیاسی راست بسیار پر رنگ است. همان گونه که جریان چپ روی فمنیزم و همجنسبازی تأکید میکند، جریان راست روی ارزش مادری و خانواده و دین تأکید میکند. شاید برای ما بهعنوان یک ایرانی باورپذیر نباشد که همجنسبازی و فمینیسم محور مجادلات پر رنگ جامعه غربی منفعتگرای مادی در انتخابات هاست اما واقعیت چیزی جز این نیست. دنیای مادی نگر غربی، در واقعیت زیست کثیف خودش به بنبست زندگی مادی رسیده و دوگانه زن-مادر مهمترین عنصر مجادله در این دعوای ایدئولوژیک سیاسی است.
برای فهم اتفاقات جاری در جهان امروز در حوزه «زن زندگی، آزادی» باید جریان راست مسیحی در حال رشد در اروپا و امریکا را بادقت رصد کرد. اگر از امریکا به اروپا بیاییم رنگ مذهبی نمادینتر میشود. نبود مرجعیت مذهبی در میان پروتستانها نمیتواند قاب تصویر متفاوت خلق کند؛ اما در اروپا وجود مرجعیت مذهبی کاتولیک پاپ میتواند جذابتر به نظر برسد. جورجیا ملونی نخستوزیر فعلی ایتالیا در سخنرانی معروف خود در سال ۲۰۱۹ میلادی گفته بود: «من جورجیا هستم، من یک زن هستم، من یک مادر هستم، من یک مسیحی هستم» این جملات مثل پتک بر پیکر در حال زوال لیبرال دموکراسی نواخته شد و توانست این زن مسیحی را به مقام نخستوزیری رسانده و فهرست مورد حمایتش را با شعار «خدا، وطن، خانواده» به اکثریت مجلس ایتالیا تبدیل کند.
جریان راست معمولاً در اروپا تلاش میکرد در مقابل پاپ بایستد و هویت اصلیاش را با ملیگرایی معنا کند تا اعلان برائتی باشد بر دین گرایی راست و کلیشههای قرونوسطایی و همین عامل رأی نیاوردن این جریان بود. جورجیا ملونی بهوضوح همراهیاش را با دینمحور منازعه سیاسیاش قرار داد و این نشان داد واقعیت زیست عمومی مردم ایتالیا چیزی دیگر مطالبه میکرد.
مسئله اساساً ایتالیا نیست. وی امسال در تجمع حزب راست «وکس» اسپانیا گفت «بله، به خانواده سنتی نه به لابیهای دگرباشان جنسی!». این تازه ابتدای قصه است. بشر غربی نه توانست با سوسیالیسم به عدالت برسد و نه با لیبرالیسم به آزادی. سرمایهداری بهعنوان طاغوت حاکم بر الیگارشی و بازی زرگری چپ سوسیالیست و راست لیبرال توانست زندگی مردم غرب را به گروگان بگیرد تا حاکمیت بلامنازعش را بر فراز به لجن کشیدن زندگی مردم غرب استوار سازد.
این بازی دیگر امکان استمرار ندارد. شاید هنوز سوسیالیسم یا لیبرالیسم برای برخی روشنفکران عقبافتاده ایرانی رؤیای عدالت و آزادی را داشته باشد و با شعار زن زندگی آزادی به اوج این رؤیا بخواهند دست پیدا کنند؛ اما واقعیت قصه در مهد آن تاریکی متعفنی است که غرب چاره خود برای رهایی از این تهوع، را رجوع به دین میداند.
طرفه آن که زن یا بهتر بگویم «مادر» کلید بازکردن این باغ بهشتی «زندگی پاک» یا «حیات طیبه» است. واقعاً بهشت زیر پای مادران است، حتی در همین دنیای زمینی...
دستهبندی: زن و خانواده
کلیدواژه: زن، مادر، خانواده سنتی، دگرباشان جنسی، زندگی پاک، حیات طیبه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان