دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پژوهشى در رنگ و پوشش هاى رنگى در اسلام

No image
پژوهشى در رنگ و پوشش هاى رنگى در اسلام نویسنده: محمد اصغرى نژاد
خداوند حکیم در آیاتى چند از قرآن مجید به رنگ هاى مختلف موجودات و آثار زیست شناختى آن ها اشاره فرموده و آن را از نشانه هاى بارز تدبیر خویش دانسته است.

رنگ
پیش گفتار
از جمله نشانه هاى چشمگیر الهى در جهان هستى، رنگ است. رنگ ها با تجلى و ظهور در پیکر موجودات جاندار و بى جان جلوه و جمال خاصى به طبیعت بخشیده، ادامه چرخه حیات و شکوه زندگى را مرهون خود ساخته اند. بى مبالغه باید اذعان کرد که بدون رنگ و جهان رنگ ها، سردى و افسردگى و بى نشاطى در همه جا رخ مى نمود. در سایه تأثیر متنوع رنگ هاست که ره آوردهاى متناوب روانى در انسان و سایر موجودات تظاهر پیدا مى کند و روح جنبش و تکاپو دمیده مى شود و از این رهگذر، یکسویى و یکنواختى از فضاى زندگى مادى رخت بر مى بندد و دلپذیر مى گردد.
خداوند حکیم در آیاتى چند از قرآن مجید به رنگ هاى مختلف موجودات و آثار زیست شناختى آن ها اشاره فرموده و آن را از نشانه هاى بارز تدبیر خویش دانسته است. شهید دکتر پاک نژاد در این زمینه مى نویسد:
«در قرآن نسبت به رنگ در آیه اى به اثر فیزیولوژیک آن اشاره شده در آیه]اى [دیگر به اثر پسیکولوژیک آن ... حتى ... به خواص غذایى و شفابخشى رنگ ها ]نیز [توجه شده که تازه در علم جدید مى خواهد براى آن جایى بازگردد و نامى از آن به میان آید.»[1]
بدون شک تمامى رنگ ها وجودشان براى ادامه حیات لازم و ضرورى است و هر کدام نیز اثر خاصى دارند و نقش ویژه اى را ایفا مى کنند[2] به گونه اى که تصور طبیعت منهاى آن ها مشکل و یا غیرممکن است. بدون گزافه باید اذعان کرد و پذیرفت که روان آدمى به اندازه اى که در برابر رنگ ها قرار مى گیرد و با آن ها مواجه است، با چیز دیگرى ارتباط ندارد[3] و از این رو چیز دیگرى به این اندازه او را متأثر نمى سازد و به اسارت در نمى آورد.[4] جرانت آلن گوید: قوه اى بزرگ تر یا بیشتر و گوناگون تر از احساس رنگ ها در زندگى ما اثر ندارد.[5] اثرات روانى رنگ ها تا حدى است که مى توانند محیط را شاد یا حزن آور، سبک یا سنگین، گرم یا سرد جلوه دهند و در انسان احساس خوشحالى یا غم، قوت یا ضعف، اضطراب یا سکون و جز آن ایجاد کنند.[6]
تا آن جا که تاریخ به یاد دارد، همیشه انسان به رنگ و آثار آن توجه داشته و از فرایندهایش در گذران زندگى، خاصه در پوشش ها و خوراکى ها بهره گرفته است. دیگر موجودات نیز هر یک به فراخور وسعت و گستره وجودى خود، متأثر از رنگ ها و آثار آن ها هستند و در ادامه حیات خویش بدان وابسته اند.
به دلیل نقش ضرورى و اهمیت غیرقابل انکارى که رنگ ها در چرخه حیات، به ویژه حیات انسانى ایفا مى کنند، خداوند رحمان در آیاتى چند از این عنصر حیاتى یاد کرده و به برخى از آثار آن اشاره فرموده است.
ما در این پژوهش، علاوه بر آیات از روایات و آراء فقها و گفته هاى روان شناسان و متخصصان علوم تجربى نیز در مورد پوشش هاى رنگى سود جسته ایم. پیش از ورود به اصل بحث به جاست درباره مفهوم رنگ و تفاوت آن با نور مطالبى تقدیم کنیم.
مفهوم رنگ
رنگ کیفیتى است که از ظاهر چیزى دیده مى شود مانند سفیدى، سرخى، سبزى.[7]
زبیدى گفته است: رنگ کیفیتى است که از قرمزى و زردى و جز آن به وسیله چشم درک مى شود.[8]
ابن منظور در این باره گوید: رنگ هیأتى است چون سیاهى و قرمزى. رنگ هر شى چیزى است که باعث تمایز آن از شىءِ دیگر مى شود.[9]
طریحى نیز رنگ را چون ابن منظور تعریف کرده است.[10]
بنابراین باید گفت که رنگ از مفاهیم بسیار واضح و معروف در میان عرف و فرهنگ هاى عمومى است به گونه اى که برخى از اهل لغت نیازى به تعریف آن ندیده اند.[11] نکته مهم، تفاوت آن با نور است که در قسمت بعد به آن مى پردازیم.
مفهوم نور
مفهوم نور نیز چون رنگ از نظر عرفى بسیار بدیهى و بى نیاز از توضیح است. شیخ سهروردى در این باره نوشته است:
«ان النور لا یحتاج الى تعریف ... لا شىء اظهر من النور فلا شىء اغنى منه من التعریف.»[12]
«نور به تعریف احتیاج ندارد; زیرا هیچ چیزى ظاهرتر از نور نیست. از این رو هیچ پدیده اى در تعریف بى نیازتر از نور نیست.»
ملاصدرا در این مورد مى نویسد:
«النور غنى عن التعریف کتعریف المحسوسات.»[13]
«نور چون دیگر امور حسى، مستغنى از تعریف است.»
علامه طباطبایى نوشته است:
«مفهوم نور، واضح است. نور، چیزى است که به وسیله آن اجسام سبک تر و متراکم، قابل رؤیت مى شوند.»[14]
نور از نظر علم فیزیک
برخى از پژوهشگران در تعریف نور از دیدگاه علم فیزیک گفته اند:
«نور، تابش مریى الکترومغناطیسى است که در خلاء با سرعت 298000 کیلومتر در ثانیه انتشار پیدا مى کند.»[15]
«نرمان. مان» درباره مفهوم فیزیکى نور و منشأ نور سفید گوید:
«درباره نور، چنین تصور مى شود که از ترکیب امواج الکترو مانیتیک و امواج انرژى نورانى که از یک منبع مثل خورشید سرچشمه مى گیرد، تشکیل مى شود. نور سفید از ترکیب همه امواج نورى تشکیل مى شود.»[16]
دهخدا در همین زمینه به نقل از برخى محققان، نور سفید را مجموعه هفت رنگ، دانسته و نوشته است:
«در رنگ هاى اصلى که به وسیله منشور ظاهر مى گردد، هفت رنگ است: قرمز، نارنجى، زرد، سبز، آبى، نیلى، بنفش.
نیوتن دانشمند معروف قرن هیجدهم، نخستین بار حدس زد که باید نور سفید، مجموعه این رنگ ها باشد و این امر را به وسیله گردش صفحه معروف خودش آزمود و ثابت کرد مجموعه این رنگ ها با هم، اثر نور سفید بر چشم مى گذارند.»[17]
البته تعبیر دهخدا خالى از تسامح نیست، و صحیح ـ همان گونه که مان و دیگران گفته اند ـ این است که گفته شود نور سفید، مجموعه هفت نور و یا به تعبیر دقیق تر، مجموعه همه امواج نورى است.[18]
تفاوت میان رنگ و نور
در این که میان نور و رنگ تفاوتى هست یا نه، پاسخ هاى گوناگونى از سوى فلاسفه و دانشمندان داده شده است.
صدرالمتألمین در این باره گوید:
«برخى بر این باورند که رنگ، حقیقتى ندارد و کلیه رنگ ها خیالى اند و سفیدى به نور و سیاهى به ظلمت باز مى گردد و دیگر رنگ ها از تفاوتى که در ترکیب اجسام شفاف با هوا وجود دارد، تخیل مى شوند. ولى پژوهشگران گویند که رنگ ها کیفیاتى حقیقى هستند.»[19]
وى در پاسخ به این سؤال که آیا نور کیفیتى زاید بر رنگ است یا این که همان ظهور رنگ در عالم خارج است، گوید: ما در تعلیقات خود بر کتاب «ضوابط الاشراقیین» بر این نظریه پافشارى کرده ایم که نور حسى از آن جهت که محسوس است، عبارت است از گونه اى وجود جوهرى مشاهَدِ حاضر نزد نفس در غیر این عالم. و اما آنچه در مقابل نور در خارج وجود دارد، وجودش اضافه بر وجود رنگ نیست.[20] به بیانى دیگر، ملا صدرا نور و رنگ را چون ماهیت و وجود مى داند که بالذات یکى هستند و به اعتبار متغایر.[21]
ملاصدرا در توضیح مطلب فوق گوید: زیرا مفهوم نور به وجود خاصى که عارض برخى از اجسام مى شود، باز مى گردد و ظلمت یعنى عدم آن وجود خاص; و سایه یعنى عدم فى الجمله آن وجود خاص. رنگ، ترکیبى است با صورت هاى مختلف میان حامل این وجود نورى و حامل عدم آن.
وى در ادامه با اشاره به ضعف سخن کسانى که رنگ ها را زاید بر مراتب ترکیب نورها مى دانند، نتیجه گرفته که هم صحیح است بپذیریم نور، ظهور رنگ است و هم صحیح است بگوییم نور، رنگ نیست. زیرا از آن جهت که نور است، مختلف نیست و ترکیب با عدم یا ظلمت در آن راه ندارد، به خلاف رنگ ها که مختلف اند.[22]
نتیجه اى که به طور خلاصه از سخن این حکیم و عارف گرانقدر مى توان گرفت این است که نور و رنگ دو مفهوم متغایرند ولى مصداقاً یکى هستند. بنابراین تفکیک دقیقى از آن ها در جهان خارج نمى توان ارائه کرد. فیزیک دان ها و دانشمندان علوم تجربى نیز تفکیک روشنى از آن ها به دست نداده اند و به ناچار در تعریف هر یک از آن ها از دیگرى استمداد جسته اند و به اصطلاح دچار دور شده و در تعیین مصادیق نور و رنگ هم به اشتباه رفته و در مواردى بر هر دو عنوان رنگ را اطلاق کرده اند. به نظر مى رسد که تسامح صورت گرفته ـ به طور آگاهانه یا ناخود آگاه ـ به سبب همان مطلبى است که ملاصدرا گفته که نور و رنگ در هر شىء بالذات یکى است ولى به اعتبار، متفاوت.
شهید پاک نژاد ضمن بحث از رنگ سفید گفته است:[23]
«قرآن هم اولین اشعه هاى ارسالى از طرف خورشید را به رنگ سفید معرفى فرموده: (کلوا واشربوا حتى یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود).»[24]
وى در ادامه مطلب، طى نتیجه اى که از کاربرد رنگ هاى سفید در قرآن گرفته، گوید:
«به طورى که ملاحظه فرمودید، بسط دانه رنگ سفید از ظاهر جماد هست تا رخساره بهشتیان ... .»[25]
برخى از محققان در توضیح رنگ هاى اصلى و منشأ نور سفید گفته اند:
«رنگ هاى اصلى ... هفت رنگ است ... نیوتن ... نخستین بار حدس زد که باید نور سفید مجموعه این رنگ ها باشد ... و ثابت کرد مجموعه این رنگ ها با هم، اثر نور سفید بر چشم مى گذارند.»[26]
برخى دیگر در این باره گفته اند:
«آن که ما رنگ مى نامیم، به طول موج بستگى دارد. چنان که طول موج رنگ قرمز بیش از سایر رنگ هاست و بنفش داراى کوتاه ترین طول موج مى باشد و طول موج رنگ هاى دیگر، میان این دو مقدار است.»[27]
همان گونه که ملاحظه مى شود منشأ رنگ کوتاهى و بلندى موج نور عنوان شده، تقریباً عکس آنچه از نیوتن درباره منشأ نور سفید نقل کردیم.
بنابراین متوجه مى شویم که دانشمندان علوم تجربى نتوانسته اند تمایز دقیق و آشکارى میان نور و رنگ بیان کنند و با نوعى تسامح از آن گذشته اند. اما کسانى چون ملاصدرا تفاوت میان آن دو را بیان کرده اند.
رنگ در قرآن مجید
در قرآن مجید از رنگ هاى زرد، سبز، سفید، قرمز و سیاه[28] به صراحت یاد شده است و از رنگ هاى دیگر به اجمال.
در این نوشتار ابتدا به گفت وگو درباره رنگ هایى که به اجمال از آن ها یاد شده، مى پردازیم و سپس به رنگ هاى زرد و سبز و قرمز و سیاه معطوف مى شویم.
جداى از رنگ هاى طبیعى و حسى، از رنگ دیگرى نیز در قرآن کریم سخن به میان آمده و آن، رنگ الهى است. در سوره بقره در این باره مى خوانیم:
(من احسن من الله صبغة)[29]
«چه رنگى از رنگ خدایى بهتر؟»
این آیه در دنباله آیاتى است که خداوند تعالى از مردم خواسته به او و دستورات وحیانى او که بر رسول خدا ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ و دیگر پیامبران نازل کرده، ایمان بیاورند و از تفرقه بپرهیزند.
در آیه 138 بقره از چنین ایمانى که متجلى در اسلام است، به رنگ الهى تعبیر شده است. در تفسیر قمى ذیل این آیه آمده است: از امام باقر یا امام صادق ـ علیهم السلام ـ نقل شده که مقصود از «صبغة الله» اسلام است. علامه طباطبایى مى گوید: ظاهر سیاق آیات مزبور، این روایت را تأیید مى کند.[30]
میبدى در تفسیر کشف الاسرار در مورد این آیه گفته است: «صبغة الله» یعنى از دین خدا و سنت او تبعیت کنید.
این آیه در معارضه با مسیحیان شهر عموریه است که فرزندان خود را به رنگ آبى متمایل به زرد ملون مى ساختند و مى گفتند: ما او را به رنگ نصرانیت درآوردیم. اما خداوند فرمود: من او را به توحید و اسلام سرشتم و این صبغه همان است که قرآن فرموده: «فطرة الله التى فطر الناس علیها»،[31] و پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «کل مولود یولد على الفطرة».
از ابن عباس روایت شده که پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: بنى اسرائیل به موسى ـ علیه السلام ـ گفتند: آیا پروردگارت رنگ آمیزى مى کند؟ موسى ـ علیه السلام ـ به خداوند عرض کرد: خدایا، آیا رنگ آمیزى مى کنى؟ خداوند فرمود: آرى من به رنگ هاى قرمز و سفید و سیاه، رنگ مى بخشم و رنگ هاى همه از رنگ من است.
باز از ابن عباس روایت شده که مردى نزد پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ آمد و عرض کرد: آیا پروردگارت رنگ آمیزى مى کند؟ حضرت فرمود: آرى ولى نه چون قرمز و سفید و زرد و سیاه.[32]
میبدى در جایى دیگر در همین زمینه گوید: صبغة الله رنگ بى رنگى است. هر که از رنگِ رنگ آمیزان پاک است، به صبغة الله رنگین است.[33]
رنگ هایى که به اجمال در قرآن یاد شده اند
در قرآن مجید ضمن چند آیه به بسیارى از رنگ هاى موجود در طبیعت اشاره شده و این یکى از وجه هاى اعجازى این کتاب شریف است:
1ـ رنگ هاى نباتات، حیوانات و انسان.
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فاخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها ... و من الناس و الدواب و الانعام مختلف الوانه)[34]
«آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرستاد که از آن میوه هاى رنگارنگ برآوردیم ...؟! و از انسان و جنبندگان و چهارپایان انواعى با رنگ هاى مختلف آفریدیم.»
2ـ رنگ تیره هاى گوناگون انسان.
(و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم اِنَّ فى ذلک لآیات للعالمین)[35]
«و از جمله نشانه هاى خداوند، آفرینش آسمان ها و زمین و تفاوت زبان ها و رنگ هاى شماست. در این موضوع، نشانه هایى است براى اندیشمندان.»
شهید پاک نژاد درباره شگفتى ها و وجه اعجازى این آیات مى گوید:
«الف ـ (در این دو آیه) به رنگ هاى گوناگون جمادات و نباتات و حیوانات اشاره شده است.
ب ـ در رأس هر سه مطلب; یعنى در آغاز آیه، سخن از نزول باران است و به دنبال آن، ابتدا به رنگ هاى نباتات و بعد جمادات و آن گاه انسان و جنبندگان و انعام، اشاره گردیده است. و ما مى دانیم رابطه نباتات با آب باران و رنگ ها، بیشتر از جمادات، و جمادات، بیشتر از انسان و جنبندگان و انعام است. بدین معنا که با نزول باران ـ که در هر عمل شیمیایى وجود آب لازم است ـ گیاهان، رابطه رنگى فتوسنتزى کلروفیلى داشته و جمادات با عوالم شیمیایى رنگین شده و حیوان و انسان نیز با اعمال شیمیایى مخصوصى، پیگمان ها و رنگدانه هاى خود را مى سازند و قرآن به هر سه قسمت اشاره فرموده است.»[36]
3ـ رنگ هاى متنوع و گوناگون نعمت ها
(وما ذرأ لکم فى الارض مختلفاً الوانه إن فى ذلک لایة لقوم یذکرون)[37]
«و آنچه را که خداوند براى شما در زمین به رنگ هاى مختلف آفرید در این موضوع، نشانه روشنى براى گروهى که متذکر مى شوند، وجود دارد.»
واژه «ذرأ» به معناى «خلق»[38] و «ماذرأ» شامل کلیه نعمت هایى است که خداوند متعال در روى زمین براى رفاه انسان ایجاد و در اختیار او قرار داده است.
طبرسى ذیل این آیه گوید: یعنى خداوند براى پایدارى بدن هاى شما پوشیدنى ها و خوردنى ها و مناکح را در زمین آفرید. این آیه شامل انواع حیوانات و نباتات و معادن و جز آن از نعمت ها مى گردد.[39]
بنابراین در این آیه به طیف بسیار وسیعى از رنگ هاى انسان و حیوان و نبات و جماد اشاره اجمالى شده است.
4ـ رنگ هاى متفاوت عسل
(ثم کلى من کل الثمرات فاسکلى سبل ربک ذللاً یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس إن فى ذلک لایة لقوم یتفکرون)[40]
«سپس از تمامى ثمرات و شیره گل ها بخور و راه هایى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده است، به راحتى بپیما. از درون شکم آن ها نوشیدنیى با رنگ هاى مختلف خارج مى شود که در آن براى مردم شفاست. به یقین در این موضوع، نشانه روشنى براى اندیشمندان وجود دارد.»
رنگ هاى گوناگون عسل و نیازهاى آدمى
از آن جایى که خداوند مهربان به حالت هاى مختلف انسانى و گرایش هاى گوناگون او نسبت به رنگ خوردنى ها و نوشیدنى ها توجه داشته، عسل را نیز به رنگ هاى متفاوتى خلق و در دسترس آدمى قرار داده است. و این واقعیتى است که نوع بشر از قدیم الایام تاکنون رعایت مى کرده و سفره غذاى خویش را با خوردنى هاى مختلف و ملون، تزیین مى نموده است.
امروزه هم انسان از راه عناصر طبیعى و یا غیرطبیعى و به وسیله مصنوعات شیمیایى و یا ترکیبى از محصولات طبیعى و شیمیایى به رنگ غذاها و نوشیدنى ها و تزیین آن ها مى پردازد.
شهید پاک نژاد درباره رنگ هاى مختلف عسل که متأثر از گیاه مورد استفاده زنبور است، گوید:
«برحسب آن که زنبور بر چه گلى و ثمره اى نشسته و از آن بهره اى براى به وجود آوردن عسل برداشته، رنگ آن تفاوت مى کند. چنان چه عسل گلِ زیزفونِ شیردار، قهوه اىِ تار; شمشاد، بى رنگ; تیره خردل ها (خردل سفید); مارچوبه و تیره ماش و باقلا، مایل به سبز; phacelie و pseudoacasia سفید; سوفراژ اپونیکا، زرد; شبدر سفید، سفید; اسپرس ها، سفید; نعناعیان، روشن; رومادنى ها، زرد طلایى; بادرنجوبه، سفید; تمشک، سفید; گل گاوزبانیان، روشن; سارازنى هات قرمز; گالئوپیسى ها، خرمایى; پیسین لى ...، خوشرنگ طلایى، سانتوژه، آبى مایل به سبز; فوگنیوم، سفید; آویکولار، کمرنگ; ارالیاسه ها، سفید; نارنجى ها، سفید; شوندها، سفید و حتى نوعى ساپین داسه ها، عسل سیاه رنگ مى دهند.»[41]
از آیه 69 سوره نحل به خوبى مى توان فهمید که میان رنگ گل ها و محصولى که زنبور عسل تولید مى کند، ارتباط مستقیمى وجود دارد. حتى برخى گویند که در آیه شریفه به این نکته توجه شده که رنگ عسل در تأثیر بر بیمارى ها دخالت دارد و به علاوه در آیه مزبور به طور ضمنى اشاره شده که عسل در زمره شیرینى هاست; زیرا رنگ گل ها از قندهاى گیاهى است و بالتبع محصول آن یعنى عسل هم شیرین خواهد بود. دکتر پاک نژاد در این باره نوشته است:
«قرآن از خاصیت شفابخشى عسل و برداشت از گل ها و الوانى عسل سخن گفته و این نکته را رسانده است که آنچه سبب رنگ گل ها و در نتیجه موجب رنگ عسل ها مى شود، شفابخش است. و با ملاحظه به کتاب هاى گیاه شناسى مى بینیم بیشتر(ین) اثر درمانى گیاهان، مربوط به دسته قندهایى است که در آن ها وجود دارد; همان قندهایى که رنگ گیاه را سبب شده اند.»[42]
وى در جاى دیگر افزوده است:
«در آیه مربوط به عسل ]آیه 69 نحل[ شفاى آن را (وا)بسته به رنگ عسل دانسته و چون رنگ عسل بیشتر مربوط به رنگ و اثر گیاهى است که مورد استفاده زنبور قرار گرفته، از این رو شفاى هر رنگى از عسل، اثر شفادهندگىِ همان گیاه مورد استفاده را دارد.»[43]
5ـ رنگ هاى گوناگون گیاه
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فسلکه ینابیع فى الارض ثم یخرج به زرعاً مختلفاً الوانه ...)[44]
«آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را به صورت چشمه هایى وارد زمین نمود، سپس با آن زراعتى به عمل آورد که رنگ هاى گوناگونى دارد؟!»
رنگ هایى که به تفصیل در قرآن یاد شده اند
رنگ زرد
رنگ زرد انواع متنوعى دارد. در قرآن مجید از رنگ زرد و برخى از انواع آن سخن به میان آمده و تعدادى از مصادیق آن ها به تصویر کشیده شده است:
الف: زرد لیمویى
قرآن کریم در سوره بقره فرموده است:
(قالوا ادعُ لنا ربَّکَ یُبیّن لنا ما لونها قال انّه یقول اِنها بقرة صفراء فاقع لونها تسر الناظرین)[45]
«گفتند: از پروردگار خود بخواه که براى ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟»
این آیه و آیات پیش از آن در مورد ویژگى هاى گاوى بوده که خداوند در راستاى یافتن قاتل فردى از قوم حضرت موسى ـ علیه السلام ـ دستور ذبحش را به آنان داده بود. این قوم کوته فکر با پرسش هاى مکرر خود ـ که بهانه هایى بیش نبود ـ به دنبال دانستن خصوصیات دقیق گاو بودند، و سرانجام با آن که به اطلاعات مورد نظر خویش رسیدند ولى تمایلى به انجام تکلیف الهى نداشتند: «فذبحوها و ما کادوا یفعلون»; زیرا قیمت گاوى که مى بایست به ذبحش بپردازند، بسیار زیاد بود. اما سرانجام از روى نیتى زشت و پلید به این کار اقدام کردند; زیرا به حضرت موسى ـ علیه السلام ـ سوءظن داشتند و مى پنداشتند که آن حضرت قاتل واقعى است و امیدوار بودند با ذبح گاو، آن حضرت رسوا شود.[46]
مرحوم فیض در مورد این آیه و رنگ گاو مورد نظر که با ویژگى «صفراء فاقع» معرفى شده، گفته است: مقصود از «صفراء فاقع» زرد زیباست که نه از کمىِ رنگِ زرد به سفیدى بزند و نه از پُرى به سیاهى.[47]
شهید پاک نژاد این نوع از رنگ زرد را لیمویى دانسته و نوشته است:
«در این جا تأییدیه قرآن مجید را درباره این مطلب ذکر کنیم که نوعى از رنگ زرد لیمویى مخصوص را بهجت آور و مسرت بخش دانسته، مى فرماید: صفراء فاقع لونها تسر الناظرین ... .»[48]
وى در جایى دیگر درباره این نوع از زرد گوید:
«زردِ اندک متمایل به پررنگى که ناظرین را به نشاط و مسرت مى رساند.»[49]
در موضعى دیگر «صفراء فاقع» را به «زرد پررنگ روشن» تفسیر کرده است.[50]
ویژگى هاى گاو زرد
شهید پاک نژاد در مورد ویژگى ها و خواص گاو زردى که در قرآن مجید از آن یاد شده، گوید:
«1ـ رنگ مسرت آور بر دوشنده شیر اثر مطلوب مى گذارد و باعث مى شود دوشیدن شیر بهتر انجام گیرد و این اشاره به اثر روانى رنگ است که اسلام به آن اشاره کرده است.
2ـ رنگ زرد مخصوصى فرارى دهنده پشه هاست و ممکن است گاوانى که چنین رنگى دارند از حملات پشه ها در امان و مصون باشند و به نوعى از بیمارى که ناقل آن پشه است، مبتلا نشوند و بالتبع انسان را هم دچار نسازند.
3ـ آنچه یقینى است نه احتمالى، این که نسبت ترکیبات شیر بر حسب رنگ موى انسان، متغیر است. و این حاصل تحقیقات دو دانشمند غربى به نام هاى vernots و beavrel است. آنان با زحمات زیاد خود، دنیاى دانش را آگاه ساختند که ترکیبات متغیر شیر با رنگ مو(ى) انسان ارتباط دارد.
براى اسلام این افتخار بس که 14 قرن قبل به اثر رنگ در دگرگونى ترکیبات شیر حتى در چهارپایان اشاره کرده است.
وى در دنباله درباره برترى شیر گاو زرد گوید: در کتاب هاى اسلامى مبحثى است تحت عنوان استحباب اختیار گوسفند سیاه و گاو زرد براى شیر و خوردن با عسل و خرما. گمان نمى کنم این بحث در تحولات علوم جدید تغذیه هنوز وارد شده باشد که شیر گاو زرد و گوسفند سیاه از شیر گاو سیاه و گوسفند سفید بهتر است. به هر حال، ذکر این نکته که شیر با عواملى از جمله رنگ حیوان ارتباط کمى و کیفى دارد، از معجزات قرآن است.»[51]
ب: زردِ چوبى
قرآن مجید به این نوع از رنگ زرد در آیه 20 سوره حدید و آیه 51 سوره روم و آیه 21 سوره زمر اشاره فرموده است. در سوره حدید در نکوهش زندگى دنیوى و عدم ثبات و ناپایدارى آن به همراه تمثیلى مى فرماید:
(اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فى الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفراً ثم یکون حطاماً ...)
«بدانید زندگى دنیا بازیچه و لهو و زینت و فخرفروشى و زیاده طلبى در اموال و اولاد است، همانند بارانى که برزگران را به شگفتى مى اندازد. آن گاه آن زراعت به تحرک مى افتد، پس آن را زرد مى بینى و بعد خشک مى گردد.»
در آیه 51 سوره روم بعد از آن که به نشانه رحمت الهى یعنى زنده شدن زمین پس از مرگ آن اشاره شده، آمده است:
(و لئن ارسلنا ریحاً فرأوه مصفراً لظلوا من بعده یکفرون)
«و اگر بادى بفرستیم و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، راه کفران پیش مى گیرند.»
در آیه 21 سوره زمر آمده است:
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فسلکه ینابیع فى الارض ثم یخرج به زرعاً مختلفاً الوانه ثم یهیج فتریه مصفرا ثم یجعله حطاماً ...)
«آیا نمى بینى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را به صورت چشمه هایى وارد زمین کرد؟! سپس با آن زراعتى به عمل آورد که رنگ هاى مختلفى دارد. آن گاه آن زراعت به تحرک مى افتد، پس آن را زرد مى بینى. بعد خداوند آن را خشک مى گرداند.»
ج: زرد شترى
با توجه به سخن جمعى از مفسران، به رنگ زرد شترى در آیه 32 و 33 مرسلات، در توصیف رنگ و شراره هاى آتش دوزخ، این گونه اشاره شده است:
(انها ترمى بشرر کالقصر کانه[52] جمالت[53] صفر[54])
«آن آتش شراره هایى از خود پرتاب مى کند ]که در بزرگى[ چون قصر و ]در رنگ [گویى شتران زرد رنگ است.»
آثار زیستى ـ روانى رنگ زرد
شهید پاک نژاد در مورد اثرات روانى و تأثیرات زیستى رنگ زرد مى نویسد:
«پشه و بسیارى از حشرات از رنگ زرد گریزانند و بعضى ]در[ باغ هاىِ خود براى دور شدن حشرات، لامپ هاى زرد ساخته اند.»[55]
همو در جایى درباره خواص رنگ زرد گوید:
«زرد، گرم کننده است; رنگ خوشخویى و خوشحالى است. آزمایشات پسیکولوژیک ثابت کرده اند که رنگ زرد، خوشحالى زیاد مى بخشد[56] ... رنگ زرد اگر روشن باشد، نگاه به آن سرورآور و خوشحالى بخش است. و اگر به نارنجى تمایل پیدا کند، اثر گوارشى نیز دارد و درخشنده و تابان و هیجان انگیز و مسکن است و ضربان نبض را به آرامى زیاد مى کند.»[57]
وى درباره حالت و احساس گرمابخشى رنگ زرد و تعدادى از دیگر رنگ هاى روشن گوید: با آزمایش ثابت شده که کارگران کارخانجات رخت شویى از محل کار خویش که با زرد کمرنگ یا قرمز یا نارنجى روشن رنگین شده، هیچ گونه شکایتى از سرما نمى کرده اند ولى اگر در محیطى که با آبى یا بنفش ـ که احساس سرما در انسان ایجاد مى کنند ـ ملون شده، کار مى کرده اند، از سرما شاکى بوده اند.[58]
دکتر اردوبادى درباره آثار روانى رنگ زرد نوشته است:
«رنگ زرد، رنگ زنده و فعال، محرک و مفرح است و ایجاد وجد و سرور در بیننده مى کند به طورى که در قرآن به اثر سروربخشى آن به انسان اشاره شده است: "انها بقرة صفراء فاقع لونها تسر الناظرین"، بنابراین، رنگ زرد که در بالایى حد فاصلِ رنگ متعادلى مانند سبز قرار گرفته است مى تواند به عنوان یک رنگ محرکِ معتدل، پذیرفته شود در حالى که رنگ مادون آن یعنى سبز، رنگ مفرح و آرام بخش است و رنگ نارنجى که در فوق آن قرار گرفته، رنگ مطبوع و محرک است.»[59]
رنگ سبز
به رنگ سبز در نُه آیه قرآن مجید به صراحت اشاره شده است; برخى از آن ها مربوط به عالم طبیعت و موجودات دنیوى است و برخى مربوط به جهان دیگر و بهشت برین و موجودات آن جا.
1ـ رنگ سبز زمین[60]
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فتصبح الارض مخضرةً ان الله لطیف خبیر)[61]
«آیا ندیدى خداوند از آسمان آب نازل کرد و بر اثر آن زمین سرسبز گشت؟! خداوند لطیف و آگاه است.»
2ـ رنگ سبز درختان
(الذى جعل من الشجر الاخضر ناراً فإذا انتم منه توقدون)[62]
«[خداوند] همان که براى شما از درخت سبز آتش به وجود آورد و شما به واسطه آن، آتش مى افروزید.»
3ـ سبزینه ها
(و هو الذى انزل من السماء ماءً فأخرجنا به نبات کل شىء فأخرجنا منه خضراً نخرج منه حباً متراکباً)[63]
«او کسى است که از آسمان آب نازل کرد و از آن هر نوع روییدنى برآوردیم. و از آن، سبزینه هایى با دانه هاى متراکم خارج ساختیم.»
4ـ خوشه هاى سبز
این آیه مربوط به رؤیایى است که پادشاه مصر در زمان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ دید. پادشاه گفت:
(انى أرى سبع بقرات سمان یأکلهن سبع عجاف و سبع سنبلات خضر و اخر یابسات. یا ایها الملاء افتونى فى رؤیاى ان کنتم للرؤیا تعبرون)[64]
«در خواب دیدم که هفت گاو لاغر هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده. اى اشراف و اعیان، درباره خوابم نظر دهید اگر تعبیر خواب مى دانید.»
5ـ لباس بهشتیان (حریر سبز)
(اولئک لهم جنات عدن تجرى من تحتهم الانهار یحلون فیها من اساور من ذهب و یلبسون ثیاباً خضراً من سندس و استبرق متکئین فیها على الارائک نعم الثواب و حسنت مرتفقاً)[65]
«آن ها کسانى هستند که بهشت جاودان براى آنان است; باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جارى است; در آن جا با دستبندهایى از طلا آراسته مى شوند، و لباس هایى به رنگ سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر در بر مى کنند، در حالى که بر تخت ها تکیه کرده اند، چه پاداش خوبى و چه جمع نیکویى!»
6ـ تخت سبز بهشتیان
(متکئین على رَفْرف خُضْر وَ عَبْقَرى حِسان)[66]
«بهشتیان بر تخت هایى سبز و بسیار زیبا و نیکو تکیه زده اند.»
7ـ سبزى و خرمى دو بهشت
آخرین آیه اى که در آن از رنگ سبز سخن به میان آمده، مربوط به رنگ زیباى دو بهشت از بهشت هاى عالم آخرت است. قرآن مجید در این باره مى فرماید:
(مدهامّتان)[67]
«آن دو بهشت در نهایت سبزى و خرمى هستند.»
«مدهامّتان» از ماده «ادهیمام» از ریشه «دهمه» است و در اصل به معناى سیاهى و تاریکى شب مى باشد و به سبز پررنگ نیز اطلاق گردیده است و در مورد آن دو بهشت که در اوج خرمى و سرسبزى هستند، به کار برده شده است.[68]
آثار زیستى و روانى رنگ سبز
محققان و روان شناسان براى رنگ سبز آثار فراوانى بر شمرده اند. یکى از آن ها درمان برخى از بیمارى هاست. ثابت شده که رنگ ها در درمان برخى از بیمارى ها اثرات قابل توجهى دارند.
دکتر پاک نژاد در این زمینه گوید:
«رنگ سبز، مفرح و براى باز و گشاد نمودن رگ ها و تسکین اعصاب و کم کردن فشار خون مؤثر است. و در اطاق بیمارستان ها نیز به کار مى رود.[69] و براى کسانى که پرتلاش هستند، رنگ سبز ملایم، مناسب است.[70] رنگ سبز قواى فکرى را بر مى انگیزد و بهجت آور است.»[71]
در قرآن مجید به خاصیت انبساط آورى و بهجت آفرینى رنگ سبز در آیه «حدائق ذات بهجة»[72] اشاره شده است.[73]
از امام معصوم ـ علیه السلام ـ در این زمینه آمده است:
ثَلاثَةٌ یُذْهِبْنَ عَنْ قَلْب الحَزَنِ *** الماءُ و الخَضْراءُ و الوَجْهُ الْحَسَنُ[74]
«سه چیز اندوه را از دل مى برد: آب و سبزه و صورت زیبا.»
برخى از پژوهشگران از رنگ سبز براى درمان بیمارى هایى عصبى و اختلالات روانى استفاده مى کنند و بر این باورند که استعمال رنگ سبز هیچ گونه واکنش منفى براى انسان در برندارد. همچنین گفته اند که سبز، آرام بخش و تسکین دهنده و خنک کننده است و در کاستن خستگى اعصاب و زدودن بى خوابى، تأثیر مى گذارد و فشار خون را مى کاهد و نورالژى و میگرن را ساکن مى نماید. حتى این رنگ در تعدیل نور خورشید هم مؤثر است.[75]
دکتر اردوبادى درباره اثرات زیستى ـ روانى رنگ سبز نوشته است:
«رنگ سبز در بین هفت رنگ موجود در طیف نور سفید، رنگ وسط و متعادل است ... و اثر مفرح و آرام بخشى ملایم دارد; نه مانند قرمز اثر محرک و هیجان آور و نه مانند آبى اثر مسکن و غیرفعال دارد. از این رو، سبز روشن براى محیط کار و زندگى، رنگ مناسبى بوده و تماس مداوم با آن اشکالى ایجاد نمى کند. زیرا به علت متعادل بودنِ خواص آن از جهات مختلف، نه تولید عکس العمل هاى پى در پى روانى و عصبى مى کند که منتهى به هیجان و عدم اعتدال و آرامش روحى شود و نه اثرات آرام بخش آن چنان زیاد است که از شادابى و فعالیت انسان بکاهد.»[76]
دکتر پُدُلسکى (podolsky) نتایج اثر رنگ سبز را در کتاب «دکتر رنگ را تجویز مى کند» این گونه شرح داده است:
«سبز در سیستم عصبى اثر مى کند. این رنگ مسکن و هیپتونیک و تعدیل کننده هیجانات و اضطرابات است. در تحریکات عصبى، بى خوابى ها و خستگى اثر مفیدى دارد. فشار را پایین مى آورد. با منبسط ساختن شعریه ها، انسان احساس حرارت مى کند. نورالژى و میگرن را تسکین مى دهد; آرام کننده خوبى است و استعمال آن هیچ عکس العملى را نشان نمى دهد.»[77]
رنگ سفید
کلمه «بیض» (سفید) و مشتقات آن 11 بار به طور صریح و یک بار هم به طور کنایى در قرآن به کار رفته است. یک مورد آن مربوط به مبحث نور است و موارد دیگر به بخش رنگ ارتباط دارد که در پى مى آید:
1ـ جاده هاى سفید
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها و من الجبال جددٌ بیضٌ و حُمْرٌ مختلف الوانها و غرابیت سود)[78]
«آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که از آن میوه هایى رنگارنگ برآوردیم و از برخى کوه ها نیز جاده هایى به رنگ سفید و سرخ و به رنگ هاى مختلف و سیاه پررنگ آفریدیم؟!»
2ـ دست سپید و درخشان حضرت موسى ـ علیه السلام ـ
یکى از معجزات حضرت موسى ـ علیه السلام ـ براى هدایت مردم و فرعونیان این بود که وقتى دست شریفش را به گریبانش مى برد، مى توانست آن را به صورتى زیبا و درخشنده و سفید خارج سازد. در قرآن مجید در پنج آیه از این موضوع سخن به میان آمده است.
به عنوان نمونه در سوره طه مى فرماید:
(واضمم یدک الى جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء آیةً اُخْرى)[79]
«و دست خود را به گریبانت ببر. به صورتى سپید و درخشنده و بى عیب بیرون مى آید. این نشانه دیگرى از سوى خداوند است.»
لازم به ذکر نیست که همه رنگ هاى سفید، زیبا نیستند. و شاید این به دلیل ترکیبات و ناخالصى هایى باشد که ضمیمه رنگ سفید مى شود و آن را عیبناک و زشت جلوه مى دهد.[80]ظاهراً در آیه فوق و برخى آیات دیگر، با قید «من غیر سوء» به این موضوع اشاره شده است.
3ـ سفید شدن چشمان حضرت یعقوب ـ علیه السلام ـ
حضرت یعقوب ـ علیه السلام ـ در فراق حضرت یوسف شدیداً اندوهناک شد و بسیار گریست و همین امر باعث نابینایى و سفیدى مردمک چشمان وى گردید.
(و تولى عنهم و قال یا اسفى على یوسف و ابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم)[81]
«و از آنان (فرزندان خود) روى برگرداند و گفت: افسوس بر یوسف! و چشمانش از اندوه، سفید و ]نابینا[ شد، اما خشم خود را فرو برد.»
4ـ سپیدى و درخشندگى رخسار مؤمنان
(یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فأما الذین اسودت وجوههم أکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون و اما الذین ابیضت وجوههم ففى رحمة الله هم فیها خالدون)[82]
«روزى که چهره هایى سپید و چهره هایى سیاه مى گردد. اما آنان که صورت هایشان سیاه گشته ]به آنان گفته مى شود:[ آیا بعد از ایمان آوردن کافر شدید؟! پس به سبب آن چه بدان کفر مىورزیدید، عذاب را بچشید. و اما کسانى که رخسارشان سپید گشته، در رحمت الهى خواهند بود و جاودانه در آن هستند.»
5ـ شراب سپید و درخشان اهل بهشت
(یطاف علیهم بکأس من مَعین بیضاءَ لذة للشاربین)[83]
«گرداگرد بهشتیان جام هایى از شراب پاکیزه به حرکت درآورده مى شود که سپید و درخشان، و لذت بخش نوشندگان است.»
البته این شراب، مستى نمى آورد و خصوصیت شراب هاى دنیوى را ندارد.[84]
6ـ سپیدى همسران بهشتى
(و عندهم قاصرات الطرف عین کانهن بیض مکنون)[85]
«و در نزد بهشتیان همسرانى زیبا چشم وجود دارد که جز به شوهران خویش به کسى ننگرند. آنان در سپیدى و لطافت گویى تخم شترمرغ هایى پنهان شده اند.»
در آخرین آیه از این بخش از رنگ سفید به طور کنایى سخن به میان آمده است:
7ـ سپیدى موهاى حضرت زکریا ـ علیه السلام ـ
(قال رب انى وهن العظم منى و اشتعل الرأس شیباً)[86]
«زکریا گفت: خدایا، استخوانم سست و شعله پیرى ]سپیدى[ سرم را برافروخته است.»
از سپیدى موى سر در این آیه، به کنایه سخن رفته است.
نگاهى به آثار روانى رنگ سفید
مارتین لانک درباره اثر پسیکولوژیک رنگ سفید گفته است: سفید، ملیح و براق است.[87]
پژوهشگر دیگرى در این باره گفته است:
«سفید علامت پاکى است و اگر با زرد، قرمز یا نارنجى توأم شود، سرد است.»[88]
البته اگر محیط فعالیت انسان یکپارچه سفید باشد و یا به هر دلیلى انسان با این رنگ یا نور سفید شدید، زیاد تماس داشته باشد، دچار خستگى مى شود.
دکتر اردوبادى در این باره نوشته است:
«رنگ سفید کامل یا نور شدید سفید حتى در مدت کم، قدرت دید را به علت خستگى اعصاب و عضلات چشم، تغییر داده و دچار عوارض حاد و مزمن مى کند که در صورت مداومت ممکن است تا مرحله ایجاد کورى نیز پیش رود ... بر این اساس، آنان که بر حسب اقتضاى شغلى با زمینه هاى سفید سر و کار مداوم و طولانى دارند، از عمر طبیعى چشم شان کاسته مى شود.»[89]
رنگ قرمز
به رنگ قرمز در قرآن مجید دوبار اشاره شده است. در سوره فاطر مى فرماید:
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فاخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها و من الجبال جددٌ بیضٌ و حُمْرٌ مختلفٌ الوانها و غرابیبٌ سود)[90]
«آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که از آن میوه هایى رنگارنگ برآوردیم و از برخى کوه ها نیز جاده هایى به رنگ سفید و سرخ و به رنگ هاى مختلف و سیاه پررنگ آفریدیم؟!»
در سوره رحمن نیز فرموده است:
(فإذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان)[91]
این آیه در مورد آسمان روز قیامت و حالت آن است.
خداوند مى فرماید:
«در آن هنگام که آسمان شکافته مى شود، به شکل گلى چون روغن در مى آید.»
شیخ طبرسى ذیل این آیه به نقل از برخى از مفسران در توضیح «وردة» گوید: مقصود خداوند از «وردة» رنگ گُلى است. گرچه گیاهان رنگ هاى گوناگونى دارند ولى بیشتر قرمز رنگ هستند. از این رو آسمان روز قیامت به گل سرخى تشبیه شده است. شیخ طبرسى در ادامه به نقل از مفسران دیگرى در توضیح «الدهان» گوید: آسمان روز قیامت مانند روغن هاى رنگارنگى است که پاره اى از آن ها بر پاره اى دیگر ریخته مى شود.[92]
آثار رنگ قرمز از دیدگاه روان شناسى
طبق گفته مارتین لانک صفات پسیکولوژیک رنگ قرمز عبارت است از: نیروبخشى، ایجاد حرکت و فعالیت و سمپاتیک بودن.[93]
براساس سخن محقق دیگرى رنگ قرمز برانگیزنده و خلق کننده و هیجان آور است.[94]
دکتر پُدُلسکى در کتاب «دکتر رنگ را تجویز مى کند» در این باره گوید:
«قرمز، محرک فکرى و گرم است و شرایط التهاب را تشدید مى کند و فعالیت جنسى مردان را مى افزاید و در علاج ملانکولى هم تأثیر دارد.»[95]
نکته قابل ذکر این که وجود تمامى رنگ ها براى ادامه حیات ضرورى و لازم است، و هر یک از آن ها نقش سازنده اى را در این راستا ایفا مى کند. براى مثال در جایى که رنگ قرمز نباشد، گرچه نیروى گیاهان به حداکثر ممکن مى رسد ولى هیچ فتوسنتزى صورت نمى گیرد.[96]
دکتر پاک نژاد درباره آثار رنگ قرمز نوشته است:
«آنچه امروز]ه[ در]باره[ خواص رنگ ها ذکر شده، به اختصار چنین است: قرمز: تسکین دهنده برخى بیمارى هاى پوستى، مسکن حساسیت ها، مقوى و مرتب کننده هضم و اشتها، مقوى ضعف عصبى، گرم کننده و محرک احساسات و افزایش دهنده کشش عضلات و فشار خون و فعالیت جنسى و کم کننده تنفس است.»[97]
همو در موضعى دیگر در این زمینه مى نویسد:
«قرمز تسکین دهنده برخى بیمارى هاى پوستى است، هیپراستزى و حساسیت زیاد قوایى بیمار را بالا مى برد، اشتها را مرتب مى کند، هضم را تنظیم مى نماید ... گرم کننده بوده، در مجاورت قرمز، تمایلات (و) احساسات حمله آمیز به وجود مى آید. قرمز، کشش عضلات را افزایش مى دهد و فشار خون را افزون مى نماید، اما تنفس را کمتر مى سازد. قرمز، رنگ جوهر زندگى و عمل بوده و اثر نیرومندى بر مواد طبیعت انسانى دارد ... .»[98]
محقق دیگرى درباره آثار روانى رنگ قرمز گوید:
«... در میان انواع رنگ ها، اثر تحریکى آن از همه بیشتر است و به علت همین اثر تحریکى است که براى جلب توجه و دادن علامت یا نمایاندن سریع تر و صریح تر چیزى از فواصل دور به کار مى رود تا ... از وقوع حادثه جلوگیرى به عمل آورد ... انسان به طور ناخودآگاه بیشتر از هر رنگ دیگرى به رنگ قرمز از خود حساسیت و عکس العمل روانى نشان مى دهد ... مطالعات حیوان شناسى نشان مى دهد که حشراتى مانند زنبور عسل به رنگ هاى خانواده قرمز حساسیت زیادى دارد و این امر سبب مى شود که از فواصل بسیار دور، گل هاى قرمز را تشخیص داده و به طرف آن ها بروند ... تماس هاى دایمى با رنگ قرمز ... به جهت تحریک اعصاب و تأثیر آن در فعالیت عمومى موجب سلب آسایش و آرامش مى گردد.»[99]
رنگ سیاه
قرآن مجید در هفت مورد به طور صریح و در دو مورد به طور غیر صریح به واژه «سود» (سیاه) و مشتقات آن اشاره فرموده است.[100] یک مورد آن به مبحث نور ارتباط دارد و موارد دیگر به مبحث رنگ.
1ـ رنگ جاده هاى سیاه.
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سود)[101]
«آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که از آن میوه هایى رنگارنگ برآوردیم و از برخى کوه ها نیز جاده هایى به رنگ سفید و سرخ و به رنگ هاى مختلف و سیاه پررنگ آفریدیم؟!»
2ـ چهره سیاه عربان جاهلى به هنگام مژده به نوزاد دختر.
(و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسوداً و هو کظیم)[102]
«و زمانى که به یکى از مردم عرب، نوزاد دختر بشارت داده مى شد، صورتش را سیاهى فرا مى گرفت در حالى که سخت دلتنگ بود.»
قابل توجه آن که زنان عرب در عصر جاهلى هیچ گونه شأن و مقامى نداشتند و به بدترین وجهى با آنان برخورد مى شد. نقطه آغازین این واکنش ها از زمان ولادت بود. مردان عرب نوزاد دختر را مایه ننگ خویش مى دانستند به طورى که حتى به فکر زنده به گور کردن وى مى افتادند.[103]
3ـ رخساره سیاه اهل عذاب.
(یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فأما الذین اسودت وجوههم أکفرتم بعد ایمانکم؟! فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون)[104]
«روزى که چهره هایى سپید و چهره هایى سیاه مى گردد. اما آنان که صورت هایشان تیره گشته [ به آنان گفته مى شود:] آیا پس از ایمان آوردن کافر شدید؟! پس به سبب آنچه بدان کفر مىورزیدید، عذاب را بچشید.»
4ـ چهره سیاه جهنمیان
(و یوم القیامة ترى الذین کذبوا على الله وجوههم مسودة ألیس فى جهنم مثوىً للمتکبرین؟!)
«و در روز قیامت خواهى دید کسانى که به خدا دروغ بسته اند، چهره هایشان سیاه است. آیا در جهنم جایگاهى ]مناسب[ براى متکبران نیست؟!»
در آیات بعدى به طور ضمنى به رنگ سیاه اشاره شده است:
5ـ زشتى و سیاهى رخساره کفار در روز قیامت
(فلما رأوه زُلْفَةً سیئت وجوه الذین کفروا و قیل هذا الذى کنتم به تدّعون)[105]
«وقتى آن [عذاب] را از نزدیک مشاهده کنند، چهره کسانى که کفر ورزیده اند، زشت (و سیاه) گردد و گفته شود: این همان (وعده عذابى) است که تقاضایش را داشتید.»
(وجوه یومئذ علیها غَبَرةٌ ترهقها قَتَرةٌ)[106]
«صورت هایى در آن روز غبارآلود است و دود تاریکى آن ها را پوشانده است.»
در تفسیر صافى «قترة» را سیاهى و ظلمت معنا کرده; و شاید به اصطلاح، مفهوم لازم یا ملازم آن باشد. یعنى لازمه آمیختگى با غبار، یا ملازم آن، سیاهى و کدورت وجه است.
منبع : خبرگزاری فارس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS