دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش دوّم و پایانی‌

در بخش اوّل از مقاله مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) دو موضوع
مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش دوّم و پایانی‌
مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش دوّم و پایانی‌
نویسنده: مسعود فولادفر

در بخش اوّل از مقاله مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) دو موضوع
«معرفت شناسی» و «هستی شناسی» را در آراء و اندیشه‌های حضرت امام با استفاده از آثار به جای مانده از ایشان مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت. در این بخش دو موضوع حائز اهمیت در مبانی نظری ایشان یعنی «انسان شناسی» و «جامعه شناسی»نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.‌

3- انسان‌ شناسی: دومین عنصر جهان بینی، انسان شناسی است و برای شناخت مقولات و مفاهیم سیاسی از دیدگاه یک عالم سیاست پرداز و یا سیاستمدار لازم است بدانیم، که وی در کدام گفتمان فلسفی به تعریف و توصیف انسان می‌پردازد؟ رابطه هستی با انسان را چگونه فرض می‌کند؟آیا انسان را موجودی مجبور می‌شمارد که اسیر جبرهای جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و ساختاری است یا خیر؟ آیا انسان را موجودی ایستا می‌پندارد یا پویا و کمال جو؟ آیا به تصور وی انسان مدنی الطبع است یا خیر؟ آیا انسان در قرائت وی موجودی خوش ذات و فرشته صفت است یا موجودی بد ذات و گرگ صفت و یا هیچ کدام از این دو؟ از نظر او رابطه انسان با جامعه چگونه ترسیم می‌گردد؟ و...
امام خمینی(ره) در واقع از دو نوع فطرت در وجود انسان یاد می‌کند؛ یکی فطرت اصلی است که بیان کننده ابعاد و اموری فطری است که با جذب و عشق همراه است و همان فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است. و دومی فطرت فرعی و تبعی است که در واقع تابع اولی می‌باشد و آن تنفر از نقص، شر و بدی است:‌ «یکی از آن دو فطرت، فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است که در کانون جمیع سلسله بشر، از سعید و شقی، و عالم و جاهل و عال و دانی، است... و دیگری که سِمَت فرعیت و تابعیت دارد، فطرت تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت است.»(امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 77)‌

ایشان به عنوان یک فیلسوف اسلامی، انسان را در گفتمان «فلسفه اسلامی» و «متالهین» مورد مطالعه قرار می‌دهد اما با تاکید بر بعد اجتماعی انسان و لزوم توجه به زندگی بشری، او را مخلوق خالق هستی بخش می‌شمارد و آن را عصاره همه هستی خلقت می‌داند.

در قرائت امام خمینی (ره) انسان موجودی است بالقوه «تربیت پذیر»، «تاثیر پذیر»، «تاثیر گذار»، «عاقل و خردمند» و «آزاد و مختار» که بر اساس اصل آزادی و اختیار، سرنوشت خویش را ورق می‌زند و هیچ عاملی را در انتخاب و پیمودن راه سعادت یا شقاوت موثرتر و تعیین کننده تر از «اراده» انسان نمی داند و عواملی چون وراثت و محیط را عوامل تاثیر گذار فرعی معرفی می‌کند. «انسان مانند حیوان نیست که یک حد حیوانی داشته باشد و تمام بشود. انسان یک حد مافوق حیوانی و مراتب مافوق حیوانی، مافوق عقل [دارد] تا برسد به مقامی که نمی‌توانیم از آن تعبیر کنیم و آن را آخر مقام تعبیر می‌کنند »کالالوهیه«»(امام خمینی (ره)، ج4: 186).

بنابراین انسان از دید امام موجودی است که ظرفیت و توان رسیدن به مقام و مراتب بالای کمال را دارا می‌باشد و ضرورت بعثت انبیاء نیز همین موضوع کمال انسان است. در این رهیافت فطرت انسان یک فطرت الهی و مبتنی بر طریقه عدل است، لذا جزء الطاف خداوندی است که در نهاد بشر قرار داده شده است. ایشان درباره فطرت می‌گویند: «حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده و از لوازم وجود آنها و آنچه در اصل خلقت خمیره آنها بر آن مخمرشده است؛ از الطافی است که خدای تعالی به آن اختصاص داده و بنی انسان از بین جمیع مخلوقات»(همان: 180).

هدف از زندگی در دیدگاه امام رستگاری است و این رستگاری میسر نمی‌شود، مگر با افتادن بر مدار انسان سازی و عمل به دستورات الهی. این مدار همه شئون زندگی انسان را شامل می‌شود، چه در بعد فردی و چه اجتماعی. در نگاه امام خمینی(ره) این فرایند انسان سازی یعنی عمل بر اساس قرآن که یک کتاب انسان سازی است،

امکان پذیر است و بر این اساس، عمل به موازین قرآنی و برقراری حکومتی متاثر از این کتاب انسان ساز می‌تواند زمینه ساختن انسان را فراهم نماید. همچنین از منظر ایشان همواره میان فرد و جامعه تعامل برقرار است. به عبارت دیگر شکل گیری و رشد اجتماعی و فردی رفتارهای انسانی در ارتباط متقابل روان شناختی و جامعه شناختی می‌باشد.

به طور کلی امام خمینی(ره) بر اساس اصل توحید به تفسیر و تاویل انسان پرداخته است و یک رابطه عموم خصوص مطلق میان هستی شناسی و انسان شناسی برقرار کرده است. به عبارتی انسان‌شناسی را در طول هستی شناسی مورد مطالعه قرار داده است و در این زمینه آزادی و اختیار را برای انسان اثبات و هر نوع جبر را نفی کرده اند و انسان را مستعد و تربیت پذیر معرفی نموده که خالق هستی و پروردگار آن از طریق انبیاء و کتب الهی طریق و شیوه تربیت را به انسان نمایانده است. از منظر امام خمینی‌(ره) انسان موجود چند ساحتی است که بالفطره رو به کمال مطلق در حرکت است و در این مسیر هم فرد بر جامعه تاثیر می‌گذارد و هم جامعه بر فرد.

4- جامعه شناسی: سومین عنصر جهان بینی «جامعه» است. نوع نگرش سیاست پرداز به جامعه و قلمرو جامعه سیاسی در ارائه تعریف سیاست تاثیر ژرفی دارد. در این مبحث پرسش‌های زیادی مطرح می‌شود همچون اینکه: رابطه هستی و مبدا هستی با جامعه چگونه است؟ آیا جامعه هدفمند است یا فاقد هدف نهایی است؟ آیا مصالح فرد بر مصالح جامعه مقدم است یا بالعکس؟ رابطه متقابل جامعه با فرد چگونه ترسیم می‌شود، آیا جامعه در تربیت فرد موثر است، و آیا فرد در صعود و نزول ارزش‌های جامعه تعیین کننده است؟ و ... امام خمینی (ره) علی رغم حضور قرائت‌های باطن گرایانه و عارف مآبانه و انزوا گرایانه در حوزه معرفت شناسی دینی، با رویکردی انسان گرایانه و جامعه گرایانه به بازخوانی متون دینی و مذهبی پرداخته است واز این جهت هم بعد روان شناختی انسان پرداخته است و هم به جنبه جامعه شناختی آن توجه نموده است.

از سوی دیگر برخلاف مکاتب مارکسیستی و نحله‌های همسو با آنان در جهان اسلام که بشریت را اسیر جبر تاریخ و جامعه می‌پنداشتند، جامعه را در طول نظام هستی تفسیر و تاویل می‌کند که آفریننده و پروردگار هستی برای هدایت جامعه توسط انبیای الهی برنامه و دستور العمل‌های سعادت بخش و تکامل بخش را فرستاده و در اختیار انسان‌ها گذاشته است. ایشان برای تبیین این موضوع می‌گویند: «مذهب اسلام از هنگام ظهورش معترض نظامهای حاکم بر جامعه بوده است و خود دارای سیستم و نظام اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که برای تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی وضع دارد، جز آن را برای سعادت جامعه نمی‌پذیرد. مذهب اسلام همزمان با آنکه می‌گوید خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن به او می‌گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسان‌ها باید تنظیم کنی و حتی جامعه اسلامی با سایر جوامع ارتباطی را برقرار نماید» (امام خمینی، ج5: 389).

از منظر امام انبیاء و اولیای الهی برای اصلاح و هدایت فرد و جامعه فرستاده شدند و سیاست مختص آنان است و غیر آنها نمی توانند چنین سیاستی را اِعمال کنند. ایشان در این زمینه بر این باورند که: «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست، صلاح افراد هست و این مختص انبیاست. دیگران این سیاست را نمی توانند اداره کنند، این مختص به انبیاء و اولیاست و به تبع آن علمای بیدار اسلام...»(امام خمینی (ره)، ج13: 432)

امام در پاسخ به این پرسش که مصالح جامعه بر مصالح فرد مقدم است یا بالعکس؟ مصالح جامعه را از جهت ارزشی مقدم بر فرد شمرده و با تکیه بر تعالیم و رفتار پیامبران الهی معتقد است: «تمام انبیاء از صدر بشر و بشریت... برای این بود که جامعه را اصلاح کنند و فرد را فدای جامعه می‌کردند. ما فردی بالاتر از خود انبیاء نداریم، ما فرد‌ی بالاتر ائمه علیهم السلام نداریم. این فردها خودشان را فدا می‌کردند برای جامعه... اگر چنانچه شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومت را که حکومت عدل است تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد، نشنیدند موازین، موازین عقلی نشنیدند، با حدید بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد باید فدا بشود» (امام خمینی (ره)، ج15: 217).

در مسئله تقدم ارزشی جامعه بر فرد، مصالح جامعه تقدم بر مصالح فرد فرض گردیده است و اصل «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» بازتعریف جامعه شناسی شده است و بر مبنای آن نظریه «جامعه توحیدی» تدوین گردیده است. در برابر اندیشه ناسیونالیسم نظریه «امت اسلام» بازسازی شد و در پایان «استکبار» در قرائت ایشان عامل فساد، تهدید و آسیب جامعه شناخته شده است و مفهوم استکبار در دو بعد مورد توجه قرار گرفت و مبارزه با استکبار فردی و اجتماعی از وظایف دینی هر «مومن» و «جامعه مومنین» شناخته شده است. تولید و بازتولید بسیاری از مفاهیم، نهادها، نقش‌ها و ساختارهای جامعه شناختی و کاربرد آنها توسط امام خمینی(ره) گویای رویکرد دینی ایشان به جامعه شناسی و نگرش جامعه شناسی به دین و مفاهیم دینی و نهادهای آن است.‌

مقاله

نویسنده مسعود فولادفر

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش اوّل

مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش اوّل

اشاره: اصولاً جهت گیری و گرایش‌های هر اندیشمندی مبتنی بر پیش فرض‌های نظری خاص وی است.

جدیدترین ها در این موضوع

‌جایگاه دادستان در کشورهای جهان و عرف بین الملل

‌جایگاه دادستان در کشورهای جهان و عرف بین الملل

دادستان، کارافزار تضمین حقوق بشر- دادستان در عمده نظام‌های قضایی دنیا نقش برجسته و بااهمیتی دارد؛ گاهی به عنوان مدافع حقوق دولت (وکیل‌الدوله) و گاهی به عنوان مدافع حقوق ملت (وکیل‌المله) و گاهی در جهت احقاق حقوق ملت و دولت، توأمان ایفای نقش می‌کند.
مبانی وجوب مشارکتهای اجتماعی از دیدگاه قرآن

مبانی وجوب مشارکتهای اجتماعی از دیدگاه قرآن

هر مسلمان با پذیرش اسلام، در عضویت حزب الله و از اعضای جندالله است.
سخنگویان یا مهندسان افکار عمومی

سخنگویان یا مهندسان افکار عمومی

پژوهش‌ها چگونه افکار عمومی را مهندسی و جهت دهی می‌کنند؟
مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش دوّم و پایانی‌

مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش دوّم و پایانی‌

در بخش اوّل از مقاله مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) دو موضوع
مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش اوّل

مبانی نظری اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ بخش اوّل

اشاره: اصولاً جهت گیری و گرایش‌های هر اندیشمندی مبتنی بر پیش فرض‌های نظری خاص وی است.

پر بازدیدترین ها

‌جایگاه دادستان در کشورهای جهان و عرف بین الملل

‌جایگاه دادستان در کشورهای جهان و عرف بین الملل

دادستان، کارافزار تضمین حقوق بشر- دادستان در عمده نظام‌های قضایی دنیا نقش برجسته و بااهمیتی دارد؛ گاهی به عنوان مدافع حقوق دولت (وکیل‌الدوله) و گاهی به عنوان مدافع حقوق ملت (وکیل‌المله) و گاهی در جهت احقاق حقوق ملت و دولت، توأمان ایفای نقش می‌کند.
No image

قانونمندی و قانون گرایی

Powered by TayaCMS