نویسنده: فرشته محیطی
فقیران و بینوایان قشری از اقشار مستضعف اجتماعی اند که به هر دلیلی ناتوان از دست یابی به وضعیت اقتصادی مناسب و مطلوب بوده و نیازمند یاری دیگر افراد جامعه هستد تا امرار معاش کنند. درکاربردهای فقهی فقیر به کسانی گفته میشوند که هزینه یک سال را بالفعل و بالقوه نداشته باشند.
بینوایان و فقیران هرچند دارای مراتب هستند ولی همه آنان استحقاق اموری چون احسان، اطعام، انفاق و زکات را دارا میباشند و بر کسانی که غنا و ثروتی دارند، به عنوان یک واجب عقلانی و شرعی است که به حال آنان رسیدگی کنند و حقوق ایشان را بپردازند. بنابراین در هر مال انسانی غنی و دارا، حقی برای فقیران وجود دارد و لازم است تا به حکم وظیفه و تکلیف آن را بپردازند.
یکی از روشهای احسان به فقیران، اطعام است. نویسنده دراین مطلب تحلیل قرآن را از اطعام فقیران و آثار آن درزندگی بشر بیان کرده است که با هم آن را از نظر میگذرانیم.
بی گمان فقر به معنای ناتوانی انسان از تامین ابتداییترین امور زندگی، یکی از آفات زندگی اجتماعی است؛ زیرا با توجه به انبوه نعمتهای خدادادی، همه انسانها میبایست به طور طبیعی توان برآوردن نیازهای ابتدایی خود را داشته باشند. با این همه به عللی چون زیاده خواهی، ظلم و تجاوز به حقوق و منافع از سوی برخی از انسانها، عدم توزیع مناسب منابع تولید و انحصارطلبی برخی درآن، عدم توزیع مناسب ثروت و اموری از این دست، برخی از انسانها از ابتدایی ترین حقوق خود یعنی تامین نیازهای ضروری زندگی بازماندهاند.
وجود فقر در هر جامعهای بیانگر روابط ناسالم در آن جامعه، ظلم و بی عدالتی و فقدان ایمان واقعی است؛ زیرا با ایمان واقعی و عمل به آموزههای عقلانی و وحیانی، انسان ها به گونهای رفتار میکنند که هیچ گونه نشانهای از بی عدالتی درجامعه باقی نمی ماند، چرا که بی نیازان از دارایی خویش حق بینوایان را نپرداخته و درحق ایشان ظلم کرده و بی عدالتی روا داشتهاند که ایشان در فقر زندگی میکنند. از این رو امیر مومنان علی(ع) میفرماید: ما جاع فقیر الا بما منع غنی؛ هیچ فقیری گرسنه نماند مگر آن که توانگری از دادن حق او ممانعت کرد. (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص 1242).
این گناه ثروتمندان است که با ظلم و عدم پرداخت حقوق بینوایان و فقیران، مردم را درگرسنگی، نیازمندی و احتیاج نگه میدارند و حق ایشان را نمی دهند. در روایت است: ان الناس ما افتقروا و لااحتاجوا و لاجاعوا و لاعروا الابذنوب الاغنیا؛ همانا مردم جز دراثر گناه ثروتمندان، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمی شوند. (محمدرضا حکیمی، الحیاه، ج 4، ص 329).
آثار فقر
خداوند درآیه 16سوره فجر، یکی از آثار فقر و تهیدستی را تغییر فضای تفکری بشر از مسیر درست معرفی میکند؛ زیرا فقر و تهیدستی، زمینه ساز بدگمانی به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه نسبت به اوست. از این رو درهر جامعهای اگر فقر وارد شود از همان راه کفر نیز داخل شده و ایمان را فراری میدهد؛ زیرا درجامعهای که فقیران در آن زندگی میکنند و ناتوان از برآوردن ابتدایی ترین نیازهای مادی خویش هستند، نمیتوان امید داشت کسی در اندیشه نظام احسن و عدالت محور خداوند باشد؛ چرا که آنچه را میبیند به عنوان نشانه ای از بی عدالتی میداند و برای هستی، خداوندی حکیم و پروردگاری عادل و قادر قایل نمیشود. براین اساس گفته شده است: کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر منجر شود. (بحار الانوار، ج 72، ص 29)
برای اینکه چنین فضای نامناسبی در جامعه پدید نیاید باید برای از میان بردن فقر و کاهش آن، بر طبق آموزههای وحیانی اسلام عمل کرد تا شرایط به نفع فقر و کفر رقم نخورد بلکه شرایط بر ضد آن تغییر کند. بر این اساس لازم است امت اسلام با عمل به آموزههای وحیانی، در کاهش دردها و رنجهای فقیران بکوشند و در یک فرآیندی فقر را به طور کامل از میان بردارند و یا آن را محدود ساخته و کاهش دهند. در چنین شرایطی است که دیگر فضا برای رشد کفر و بدگمانی نسبت به خداوند و عدالت وی به وجود نمیآید. از پیامبر گرامی(ص) روایت شده است که در امت اسلام فقر به کفر نمی انجامد؛ زیرا رحمت الهی از جهات مختلف بر امت اسلام میوزد و مومنان به حکم تکلیف و وظیفه اسلامی، میکوشند تا رحمت الهی را در مهر و محبت خویش نشان دهند و با احسان و نیکوکاری، عطوفت الهی را مظهریت نمایند. از این رو آن حضرت(ص) میفرماید: «لولارحمه ربی علی فقراء امتی کاد الفقر ان یکون کفرا؛ اگر رحمت پروردگارم بر تهیدستان امتم نبود، نزدیک بود فقر به کفر بینجامد». (جامع الاخبار، 109، فصل 76، فی الفقراء.)
در روایت دیگری از پیامبر(ص) آمده است که کفر و فقر مادی، یکسان هستند و میبایست از هر دو گریخت: «اللهم انی اعوذ بک من الکفر و الفقر، فقال رجل: ایعدلان؟ قال: نعم»؛ خدایا من از تو به فقر و کفر پناه میبرم. مردی گفت: آیا فقر و کفر یکسان هستند؟ فرمود: آری. (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 3، ص 2438). برای فرار از این دو میبایست به رحمت الهی چنگ گرفت و بدان آویخت؛ زیرا اگر رحمت الهی نباشد، هیچ کسی از کفر و فقر رهایی نخواهد یافت. این رحمت نسبت به امت اسلام بنابر حدیث پیشین اثبات شده است و ملت اسلام، از فقری که به کفر بینجامد رهایی یافتهاند.
به سخن دیگر رحمت الهی نسبت به امت اسلام که در اشکال مختلف تجلی میکند، موجب شده تا فقر در این امت به کفر تبدیل نشود. اما این بدان معنا نیست که فقر از چنین قابلیتی برخوردار نمیباشد. دست کم فقر موجب میشود تا نسبت به عدالت خداوندی تردید روا داشته شود و برخی از فقیران گمان بد برند که خداوند به ایشان اهانت روا داشته و تکریم ننموده است؛ زیرا کسانی که رزق و روزی برایشان سخت گرفته میشود و در فقر مادی گرفتار میآیند گمان میبرند که خداوند در حق ایشان کرامت روا نداشته و به ایشان اهانت نموده است که در فقر و تنگدستی و تهیدستی گرفتار آمدهاند. (فجر، آیه 61 و نیز عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 193، حدیث 1)
فقر مادی همچنین زمینه بی عفتی مردان و زنان را سبب میشود. خداوند در آیه 33 به این تاثیر نامطلوب و بد فقر مادی اشاره میکند و میفرماید که زنان و مردان غیر متاهل که فقیر و فاقد امکانات ازدواج هستند بیشتر از دیگران در معرض بی عفتی و آلودگی ها و فسادهای جنسی هستند.
بنابراین برای حفظ سلامت اجتماعی جامعه و نیز سلامت روانی و جنسی آن، باید با فقر به عنوان یکی از بسترسازهای آلودگیهای جنسی و بی عفتی در جامعه مبارزه کرد و آن را به عنوان دشمن سلامت جامعه معرفی نمود.
به سخن دیگر، فقر مادی در حوزههای اعتقادی و رفتاری تاثیرات بد شگرفی به جا میگذارد که نادیده گرفتن آن به معنای از دست رفتن ایمان و سلامت اجتماعی جامعه است. بنابراین برای حفظ اعتقادات صحیح و رفتارهای هنجاری جامعه و سلامت آن، باید با فقر مبارزه کرد.
بر این اساس در روایات اسلامی، از فقر به عنوان بدتر از قتل یاد شده است؛ زیرا قتل هر چند که عظیم باشد، تنها به بخشی کوچک از جامعه آسیب میرساند ولی فقر همانند فتنه است که آسیبهای جدی به بنیاد جامعه وارد ساخته و آن را از درون متلاشی میکند و امنیت اعتقادی و روانی جامعه را از میان برداشته و واگرایی و گسست اجتماعی را تشدید میکند. از پیامبر گرامی(ص) روایت است که فرموده اند: «الفقر اشد من القتل؛ فقر سخت تر و بدتر از کشتن است.» (بحارالانوار، ج 96، ص 74) همچنین امیرمومنان علی(ع) درباره تاثیر بسیار بدفقر در زندگی بشر میفرماید: «الفقر الموت الاکبر؛ فقر، مرگ بزرگ است.» (نهج البلاغه، حکمت 163) به این معنا که مرگ هرچند سخت و بد باشد، هیچ مرگی چون فقر نیست که آدمی زنده مرده میباشد و مرگ بر او آسانتر از این زندگی است که در فقر و بینوایی در آن قرار گرفته است.
آن حضرت(ع) در سخنی دیگر مرگ را بر فقر ترجیح داده میفرماید: «القبر خیر من الفقر؛ مرگ و بودن در گور بهتر از فقر و بینوایی است» (غررالحکم، آمدی، ج 1، ص 71)
حقوق فقیران در تحلیل قرآن
خداوند به امت اسلام رحمت کرده و برای فقیران به اشکال مختلف کمک نموده است تا از فقر شدید و سخت برهند و در دام کفر نیفتند.
خداوند درهرمالی که مردم بدست میآورند، مقداری را به عنوان حقوق فقیران معین کرده تا از سوی مومنان دارا و ثروتمند پرداخت شود. از جمله این حقوق مالی فقیران در اموال بی نیازان میتوان به حق احسان (بقره، آیات 38 و 177 و نیز نساء، آیه 63) اشاره کرد. احسان به معنای هرگونه کار نیک و خوبی است که انسان میتواند در حق دیگری انجام دهد. بنابراین این حق که برگردن توانمندان گذاشته شده از دایره گسترده ای برخوردار است؛ زیرا افزون بر نیکوکاری در قالب کمکهای مادی، شامل هرگونه نیکوکاری دیگری میشود که در توان توانمندان میباشد.
همچنین فقیران و بینوایان حق برخورداری از صدقات و انفاق توانگران را دارا میباشند. خداوند در آیات 272 و 273 سوره بقره از حق برخورداری فقیر و مستمند از حق صدقات و انفاقهای مالی و مادی سخن به میان آورده و مومنان را مکلف کرده تا این حق فقیران را ادا کنند.
فقر و مستمندی همچنین موجب برخورداری فقیران از حق زکات میشود. به این معنا که فقیران در اموالی که حکومت اسلامی به عنوان زکات کسب میکند، شریک میباشند، زیرا یکی از موارد مصرف زکات، فقیران هستند. (توبه، آیه 60)
آنان همچنین از این حق برخوردارند که از طعام دیگران بخورند. به این معنا که در غذای توانمندان و دارندگان، حقی برای فقیران قرار داده شده و بر توانمندان است که از طعام خویش به فقیران بدهند، زیرا اطعام مساکین به عنوان حق در آیاتی از جمله 41 و 61 سوره بلد و 1 و 3 سوره ماعون مطرح شده و یکی از نشانههای کفر به رستاخیز و معاد عدم اطعام مساکین معرفی شده است.
به این معنا که کافر، حق مساکین را در خوراک پرداخت نمی کند و این گونه کفر خویش به معاد را بیان میدارد. این در حالی است که باورمداران به قیامت حتی از خوراک خویش میگذرند و با ایثار و از خودگذشتگی، خوراکی که خود بدان نیاز دارند به مستمندان و فقیران میدهند، چنان که این عمل از سوی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) انجام شد و از سوی خداوند مورد تشویق قرار گرفتند؛ زیرا آنان نشان دادند که تا چه اندازه به قیامت باور دارند که حتی از خوراک خود گذشتند و ایثار نمودند. (انسان، آیه 8) کسانی که کفاره ای چون کفاره افطار روزه بر گردن دارند باید با اطعام مسکین و فقیر، از این کفاره رهایی یابند. در حقیقت گناهی چون افطار، حقی را برای بینوایان اثبات میکند که همان حق اطعام از کفاره است. (بقره، آیه184)
به نظر میرسد که اگر حقوق فقیران که در همین آیات بیان شده ادا گردد، هرگز فقیر و بینوایی در جامعه پیدا نمیشود، ولی از آن جایی که مردم به وظایف و تکالیف خود عمل نمیکنند، جامعه با بحرانی به نام فقر مواجه میشود.
آثار اطعام به فقیران
اطعام به فقیران دو دسته آثار اجتماعی و معنوی به دنبال خواهد داشت. نخست اینکه فقیران جامعه با اطعام، از گرسنگی رهایی مییابند و فقیری گرسنه سر بر بالین نمیگذارد و نخستین نیازهای مادی وی این گونه بر طرف میشود. اینکه خداوند در آموزههای وحیانی، بر اطعام تاکید میکند، از آن روست که فقیر را از مرگ برهاند.
سیاستهای قرآنی بر این استوار است که نخست، فقیر را از مرگ برهاند و سپس به وی امکاناتی بدهد تا از فقر رسته و در جامعه به بی نیازی برسد. از این رو سیاست کوتاه مدت و بلندمدتی را در پیش گرفته است. بر این اساس، هم به فقیران ماهی میدهد و هم آموزش ماهیگیری را به عنوان یک سیاست بلندمدت در دستور کار خود قرار میدهد.
سیاستهای اصلاح اقتصادی باید به گونهای اعمال شود که گروهی از مردم در زیر چرخ توسعه نابود نشوند و دیگران در اثر مرگ فقیران، به رفاه و ثروت دست نیابند.
اجرای سیاستهای تعدیلی اقتصادی که چرخهای آن فقیران را فقیرتر میکند و از خوراک روزانه محروم میسازد، موجبات زوال نعمت از جامعه (قلم، آیات 71 تا 72)، تاسف شدید (قلم، آیات 71 تا 33)، کیفر دنیایی (همان)، ملامت و سرزنش خداوند(همان) و محرومیت از شفاعت شافعان در روز قیامت (مدثر، آیات 14 تا84) را به دنبال خواهد داشت.
عقوبت شدیدی که جامعه از جهت ترک اطعام و احسان به فقیران با آن مواجه میشود، به سبب آنکه جرم بزرگی است (قلم، آیات42 و 13 و 53) عقوبتی است که دنیا و آخرت امت را نابود میکند (حشر، آیه7 و آیات دیگر)
اگر سیاستهای کوتاه مدت و بلندمدت اولیای امور جامعه به گونه ای باشد که حقوق فقیران ادا شود و آنان از مرگ و در نهایت از خواری نداری رهایی یابند، میتوان امید داشت که جامعه از برکات الهی برخوردار گردد. اصلاحات اقتصادی که فقیران را له میکند، نوعی محروم کردن سائلان و اهل حقوق از حق خودشان است که به عنوان رفتاری ناپسند مورد نهی الهی و مجازات است (ضحی، آیه10) براین اساس باید مواظبت کرد تا حقی از حقوق مسلم مستحقان خمس و زکات و انفاق و مانند آن یعنی فقیران تضییع و تباه نشود که خشم الهی را در دنیا و آخرت برای فرد و جامعه به دنبال خواهد داشت.
تعدیل اقتصادی و یا اعمال ریاضتهای اقتصادی و یا هر عملی که در سیاست گذاریهای کلان انجام میشود میبایست همواره حفظ حقوق فقیران در راس آن برنامه باشد و موجب آسیب به فقیران نگردد. طرح هدفمندی یارانه ها نیز باید با این نگاه عدالت محور همراه باشد که حق فقیران پیش از دیگران پرداخت شود و ایشان به بهانه اینکه ماهیگیری خواهند آموخت، اکنون از رنج فقدان ماهی و خوراک نمیرند.