24 آبان 1393, 14:7
كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، خاندان ضرغامي، حسين پاشا اميربهادر، عزت الله ضرغامي، عزيزالله ضرغامي
نویسنده : حميده سلطاني مقدم
این خاندان از نوادههای "جعفرقلی" یکی از چهارده برادر "صادقخان ایلخانیشقاقی" بودهاند که با"حاجخلیفهقلی خانشقاقی" عموزاده بودهاند، بنابراین با خاندان "ممتحنالدوله شقاقی" نیز عموزاده هستند. "حسینپاشاخان شقاقی" ملقب به "ضرغامالسلطنه" فرزند "عسگرخان شقاقی" فرزند "حسین پاشاخان" فرزند "جعفرقلی خانشقاقی" و فرزند "عالیخان شقاقی" هستند. حسین پاشاخان صاحب پنج پسر بود که به ترتیب سن عبارت بودند از؛ سرلشگر "عزیز الله ضرغامی"، "نجاتالله ضرغامی"، "رحمتالله"، "سپهبد سیفالله" و "شکرالله ضرغامی". فرزندان سرلشگر عزیزالله ضرغامی عبارتند از ارتشبد "عزتالله ضرغامی" و "سرهنگ حیدر ضرغامی". فرزند ارتشبد" عزتالله ضرغامی" دکتر "مهدی شقاقیضرغامی" که چندی رییس مس سرچشمه بود و زمانی هم ریاست دانشگاه صنعتی شریف را به عهده داشت و هم اکنون در آمریکا زندگی میکند.
"حسین پاشاخان" امیر بهادر جنگ، سردار و وزیر دربار "مظفرالدینشاه" اصلا قراباغی و در ابتدا در دستگاه مظفرالدین میرزای ولیعهد در تبریز وارد خدمت شد. در سال 1301(ه.ق) هنگامی که "محمدحسینخان بختیاری هفتلنگ" پسر "حاج امامقلی خان ایلخانی قوللر آقاسی باشی" رییس غلامان "مظفرالدین میرزا" در تبریز بود، حسین پاشاخان در دسته غلامان یوزباشی بود و بعد به تدریج در دستگاه ولیعهد ترقی کرد تا اینکه در سال 1303(ه.ق) خودش جانشین "محمدحسین خان قوللر آقاسی باشی" شد و تا سال 1308(ه.ق) در این سمت باقی بود. در سال 1309(ه.ق) علاوه بر داشتن سمت مزبور با درجه سرتیپ اولی آجودانباشی آذربایجان و در سال 1310(ه.ق) امیربهادر جنگ شد. در زمان سلطنت "مظفرالدین شاه" تا سال 1321(ه.ق) رییس کشیکخانه بود و در این ایام به منصب سرداری رسید. در سال 1321(ه.ق) علاوه بر شغل کشیکچی باشیگری وزیر دربار نیز شد.[1] در سال 1323(ه.ق) پس از اینکه علما و مردمی که در مسجد شاه بر ضد "شاهزاده عینالدوله" اجتماع کرده بودند از مسجد شاه رانده شدند به ناچار به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) رفته در آنجا برای گرفتن عدالتخانه متحصن شدند، شاه، امیربهادر را با سیصد سوار مامور کرد که به شهر ری رفته آنان را به هر نحوی که امکان داشت و صلاح بود به شهر بازگرداند. او رفت اما کاری از پیش نبرد و دست خالی به شهر بازگشت. وی در سه سفری که مظفرالدین شاه به اروپا رفت همراه او بود. در سال 1326(ه.ق) در کابینههای سوم و چهارم "احمدخان مشیرالسلطنه" وزیر جنگ شد[2] و در سال 1327(ه.ق) پس از فتح تهران و خلع "محمدعلی شاه" به همراه شاه به سفارت روس پناهنده شد و سپس با او به اروپا رفت. امیربهادر مدتی با "محمدعلی شاه" در روسیه بود، سپس از او جدا شد، در "وین" پایتخت اتریش چندی اقامت کرد و پس از گرفتن تامین از دولت به ایران بازگشت و در حدود سال 1336(ه.ق) در تهران درگذشت. در سفرهای مظفرالدین شاه چنان که معروف است، امیربهادر به قدری نشانهای دولتی و دربار ایران و اعطایی از سران ممالک دیگر دریافت کرده بود که در مهمانیها و مراسم رسمی درباری و دولتی و سفارتخانه وی علاوه بر دو طرف سینه تا پای دامن لباس رسمی و ملیلهدوزی شده خود را با نشانهای داخلی و خارجی میپوشانید.[3]
از امرای مورد توجه رضاشاه و مدتها رییس ستاد ارتش در آن دوره بود. وی در سال 1263(ه.ش) متولد شد. پدرش "حسین پاشاخان ضرغامالسلطنه شقاقی" بود. عزیزالله خان در جوانی وارد مدرسه قزاقخانه شد و درجه افسری گرفت و تا سرهنگی در قزاقخانه اشتغال داشت، بعد به ژاندارمری منتقل شد و چند سمت از قبیل ریاست ژاندارمری قزوین و زنجان و سلطانآباد با او بود. عزیزاللهخان در چند زد و خورد هم شرکت داشت. وی درجه سرهنگ اولی گرفت. عزیزالله خان در تشکیل قشون متحدالشکل همچنان در ژاندارمری بود و سمت وی فرماندهی فوج شماره یک تهران مستقر در یوسف آباد بود. در سال 1300برای سرکوبی "کلنل پسیان" به اتفاق "سرتیپ مدحت" و "سالارنظام" به سمت خراسان حرکت کردند،[4] که در سبزوار جلوی آنها گرفته شد. در همان سال کمیسیون هیئت مشورتی نظام اعلام شد که یازده نفر عضویت آن را داشتند که یکی از آنها سرهنگ عزیزاللهخان بود. به محض تشکیل قشون متحدالشکل سرهنگ عزیزاللهخان به ریاست کل مدارس قشون منصوب و به فوریت کلیه مدارس نظامی را متحدالشکل نمود.[5] قریب دو سال در این سمت انجام وظیفه کرد و بعد ریاست اداره مباشرت قشون به او واگذار گردید. پس از چندی فرمانده تیپ مکران و بلوچستان شد و در همین سمت در سال 1307 درجه سرتیپی گرفت در سال 1309(ه.ش) به ریاست اداره کل امنیه مملکتی منصوب شد و برای توسعه این سازمان اقداماتی به عمل آورد چند مدرسه و آموزشگاه بنیاد نهاد.[6] در سال 1312(ه.ش) هفت نفر از سرتیپهای قشون به درجه سرلشگری ارتقا پیدا کردند؛ از جمله سرتیپ عزیزاللهخان ضرغامی بود و در سال 1313(ه.ش) به ریاست ارکان حزب قشون که بعدها ستاد ارتش نام گرفت مستقر شد و تا پایان سلطنت رضاشاه در این سمت بود. او از کسانی بود که در ارتش نوین به موفقیتهای چشمگیری رسید.[7] پس از کنارهگیری رضاشاه از سلطنت، ضرغامی از ستاد ارتش برکنار شد و به فرماندهی دانشکده افسری منصوب شد،[8] که چند روزی در این سمت بود که بازنشسته شد. در سال 1328 که مجلس سنا تشکیل شد، وی در اولین دوره مجلس سنا سناتور شد و یک دوره در مجلس انجام وظیفه کرد. در سال 1331 پس از انحلال مجلس خانهنشین شد و دیگر شغلی قبول نکرد. وی یکی از افسران شاخص و مورد توجه رضاشاه بود به اندازهای در شاه نفوذ پیدا کرده بود که امور ارتش با نظر او حل و فصل میشد. ظاهرا در دوران ستاد او که دوران شکوفایی دیکتاتوری بود ارتش توسعه بسیاری یافت، تدریجا هیجده لشگر در نقاط مختلف تشکیل شد. در شهریور 20 که قوای سهگانه به کشور حمله کردند، ضرغامی فورا به تشکیل ستاد جنگی پرداخت و خود در راس آن قرار گرفت و اعلامیهای دادند که کارشان از یک اعلامیه فراتر نرفت. به یکباره کلیه سربازان را در شهرها و دهات رها کردند. سربازان روزها گرسنه و تشنه در بیابانها با مرگ دست به گریبان بودند تا خود را به زادگاهشان رساندند. رضاخان او و سرلشگر ضرغامی را در اتاق زندانی کرد و آنها جز معدود کسانی بودند که بخشیده شدند. [9]
ضرغامی مردی متقی بود که در ادای فرایض دینی کوشا بود. او زمانیکه با سوئدیها در ژاندارمری خدمت کرد زبان فرانسه را در حد رفع و رجوع امور فرا گرفت. ضرغامی در منزل خود مجالس روضهخوانی برپا میکرد و به اهل علم و روحانیت احترام میگذاشت. وی در سال 57 در سن 94 سالگی درگذشت و در "امامزاده عبدالله" تهران به خاک سپرده شد.[10]
فرزند عزیزالله در 1288 متولد شد. پس از رسیدن به سن رشد وارد مدرسه نظام شد و دوره دبیرستان نظام را طی نمود. او در سال 1306 وارد دانشکده افسری شد و در 1308 با درجه ستوان دومی وارد ارتش شد. پس از طی مراحل توفق در درجات در سال 1318 درجه سرگردی گرفت و وارد دانشکده جنگ و فرماندهی و ستاد گردید. پس از دانشگاه جنگ در سال 1321 درجه سرهنگ دومی و در 1323 درجه سرهنگ تمامی گرفت و در سال 1330 سرتیپ شد و مدیر دروس دانشکده افسری گردید. در سال 1334 به عضویت دادگاه تجدید نظر نظامی دکتر مصدق انتخاب شد و رای دادگاه بدوی را تایید کرد. در مهرماه 1334 به درجه سرلشگری ارتقا یافت و در مهر 1339 به درجه سپهبدی نائل آمد و معاونت سپاه بزرگ را عهدهدار شد. در همین سمت درجه ارتشبدی گرفت و پس از چندی به فرماندهی نیروی زمینی تعیین شد، پس از بازنشستگی با استانداری استان آذربایجان غربی منصوب شد و آخرین سمت وی در رژیم پهلوی سناتوری انتصابی آذربایجان به جای "محمد ذوالفقاری" بود. ضرغامی چندی هم فرماندهی سپاه خراسان را عهدهدار شد. ارتشبد ضرغامی مانند پدر مردی متشرع و مذهبی بود فرزند وی نیز که تحصیلات عالی خود را در آمریکا به پایان رسانده بود نیز مردی مذهبی بود. عزتالله ضرغامی هم اکنون در سن 95سالگی غالبا در بستر بیماری است.[11]
فرزند "حسین پاشاخان شقاقی ضرغامالسلطنه" در 1285 متولد شد. پس از طی مدارس ابتدایی و متوسطه نظامی وارد دانشکده افسری شد و در 1306 به درجه افسری رسید. مدارج نظامی را طی کرد و در سال 1332 درجه سرتیپی گرفت و در 1338 سپهبد شد و ریاست یکی از ارکان ستاد ارتش با او بود. وی خواهرزاده مادر "محمدرضا پهلوی" را به زنی گرفت و از لطف و محبت پهلویها برخوردار شد.[12]
فرزند حسین پاشاخان دانشکده افسری تهران را در رشته سواره نظام طی کرد و سرانجام درجه سرتیپی گرفت و بازنشسته شد.[13]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان