نویسنده: محمد مهدی رشادتی
آنچه در پی میآید ده پیام حیات بخش و نکتههای ناب انسان سازی از میان سخنان گوهربار امام حسن مجتبی(ع) است که به مناسبت میلاد کریمه اهل بیت تقدیم دوستداران آن حضرت میشود. با هم آن را از نظر میگذرانیم.
گوشهای از منزلت امام حسن(ع)
حضرت امام صادق(ع) فرمودند: جدم امام حسن(ع) در عبادت و زهد و نیز فضیلت، گوی سبقت را از همه ربوده بود. با پای پیاده و گاه با پای برهنه به سفر حج مشرف میشد. زمانی که به یاد مرگ و قیامت میافتاد گریهاش میگرفت و چه بسا بی هوش میشد. در نمازها بندهای بدنش از خوف و عظمت پروردگار به لرزه در میآمد. یاد بهشت و دوزخ او را همچون مارگزیده و یا نیش عقرب خورده، مضطرب میساخت. کسی او را ملاقات نکرد مگر آن که حضرت را پیوسته در یاد و ذکر خدا مییافت. به هنگام وضو از خشیت خدا رنگ رخسارش زردگونه میگشت. در آستانه درب مسجد سر به آسمان بلند میکرد و میفرمود: ای خدای من، این میهمان توست که به درگاهت ایستاده است. ای خداوند نیکوکار، بنده خطاکار نزدت حاضر گشته، به لطف و بزرگواریت از رفتار ناپسند او درگذر. (منتهی الامال ج1 ص359- 360)
آموزه اول- پرهیز از بداخلاقی
امام حسن(ع) فرمودند: اشد من المصیبه سوءالخلق. بداخلاقی از هر مصیبت و بلایی، سخت تر است. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص40)
برخی از مردم مشکلات اجتماعی، بلاهای غیرمنتظره، سیلها، زلزلهها، ویرانیهای ناشی از جنگ، از دست دادن عزیزان و... را مصیبتهای دردناک به حساب میآورند. اما بداخلاقی و ناهنجاریهای رفتاری را آن گونه که لازم است مورد توجه قرار نمی دهند. در حالی که امام(ع) بدخلقی را از هر بلا و گرفتاریی زیان بارتر و دشوارتر معرفی میکنند. امام علی(ع) فرمودند: هیچ تنهایی و وحشتی وحشتناک تر از بدخلقی نیست (غررالحکم ج1 ص336) به گفته حضرت صادق(ع): خوش خلقی مایه آسانی امور و موجب شادی در زندگی است. (سنن النبی ص33) انسان بداخلاق، از حیث روانشناختی کارهایش با سختی و گره خوردن همراه است و از حیث جامعه شناختی پی درپی موجبات ناراحتی خود و اطرافیان و سلب آسایش دیگران را فراهم میسازد.
اگر ز دست بلابر فلک رود بد خوی
ز دست خوی بد خویش در بلا باشد
علاوه بر موارد فوق، آفات دیگری نیز دامن آدمهای بداخلاق را فرا میگیرد. از جمله: شخص بداخلاق آقایی و بزرگی را از کف میدهد، لذت و شیرینی و طعم زیبای زندگی را به تلخی مبدل میکند، دوستان و رفیقان خود را از دست میدهد، به شمار دشمنان خود میافزاید و روزی و رزق الهی خود را با روشهای بداخلاقی خویش، کاهش میدهد. (همان ص 337- 338). یادآوری این نکته نیز لازم است که سرمنشا بداخلاقی نهایتاً به نادانی و عدم درک صحیح برمی گردد. (همان)
من ندیدم در جهان جست وجو
هیچ اهلیت به از خوی نکو
(مثنوی- دفتر دوم- 810)
آموزه دوم- پرهیز از پستی کفران نعمت
حضرت(ع) میفرمایند: اللوم ان لاتشکر النعمه، یعنی، پستی این است که سپاسگزار نعمت نباشی. (تحف العقول ص 632) چنانچه آدمی در محیط تربیتی صحیحی رشد نکند، به مرور ساختار وجودیش، کمالات بالقوه فطری را از دست داده و جای خود را به خصوصیات ناپسند و روحیات زشتی همچون فرومایگی و پستی میسپارد. انسان پست همه را به کیش خود میپندارد و لذا برای مردم ارزشی قائل نیست. برای شناخت دقیق افراد فرومایه، در بیانات معصومین(ع) نشانهها و شاخصهای روشنی ذکر شده است، از جمله اینکه: این چنین اشخاصی از شرم و حیا تهی هستند. چنانچه عمل خیری برای کسی انجام دهند، مرتب منت گذاری کنند. بر دنیا و دنیاطلبی حریص هستند و بر بخشش مال و اندوخته خود شدیدا بخل میورزند. سنگ دلی و بی رحمی همچنین امروز و فردا کردن و بهانه جویی از دیگر نشانههای انسانهای فرومایه است. (غررالحکم ج 2 ص 395- 400)
ز آنکه بی شکری بود شوم و شنار
میبرد بی شکر را در قعر نار
(مثنوی دفتر اول- 649)
آموزه سوم- ملاک زیرکی و حماقت
امام دوم(ع) میفرمایند: ایها الناس، ان اکیس الکیس التقی و احمق الحمق الفجور. ای مردم بدانید که بهترین زیرکی ها، تقوا و پرهیزکاری است و بدترین حماقت ها، آلودگی و معصیت الهی است. (فرهنگ سخنان ص 340)
در باورهای دینی، انسان زیرک به کسی گفته نمی شود که بر مردم ستم میکند، سر آنان کلاه میگذارد و در حقه بازی و آزار و گمراه نمودن دیگران پیشقدم است و هر روز بر نامردی و ناجوانمردی خود پافشاری میکند و این قبیل رفتارها را نشانه زیرکی و زرنگی و دانایی خود میشمارد.
بلکه در آموزههای دینی، زیرک به کسی اطلاق میشود که نفس و جان خود را محکوم و متهم میسازد و برای پس از مرگ کار میکند. (پیامبر اکرم(ص))
احمق ترین شخص کسی است که خود را پیرو هوای نفس خویش گرداند و از خدا هم آرزوها داشته باشد. از علی(ع) نقل شده که فرمود: زیرک کسی است که خود را بشناسد و اعمالش را برای خدا خالص گرداند و چنین شخصی امروز او از دیروزش بهتر میباشد. و بالاخره داناترین و زیرک ترین آدمیان را پارساترین و خداترس ترین آنان محسوب میدارند. (میزان الحکمه ج 2 ص 398)
آموزه چهارم- ره آورد بندگی خدا:
امام مجتبی(ع) میفرمایند: من عبدالله عبد الله له کل شئ. هرکس خداوند را عبادت و بندگی کند، خدای مهربان همه چیز را در برابر او مطیع میسازد. (فرهنگ سخنان... ص 360)
مرحوم مطهری مینویسند: روح عبادت یاد پروردگار است. روح عبادت این است که انسان وقتی که عبادت میکند، نماز میخواند، دعا میکند و هر عملی که انجام میدهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد. اقم الصلوه لذکری (طه 41) نماز را برای یاد من بپادار.
سپس از امام صادق(ع) حدیثی نقل میکنند که فرمود: العبودیه جوهره کنهها الربوبیه . یعنی عبادت و بندگی خدا گوهری است که ظاهرش عبادت است اما کنه و نهایت و باطنش، آخرین منزل و هدف و مقصدش ربوبیت و پروردگاری میباشد.
ربوبیت به معنای تسلط داشتن، خداوندگاری، خداگونه شدن است.
بشر همواره در تلاش بوده و هست که راهی پیدا کند که بر خود و بر جهان تسلط یابد. در میان آن راهها یک راه است که وضع عجیبی دارد، از این نظر که انسان تنها وقتی از این راه استفاده میکند که چنان هدفی نداشته باشد، یعنی هدفش کسب قدرت و تسلط بر جهان نباشد، بلکه هدفش در نقطه مقابل این هدف باشد، یعنی هدفش، تذلل، خضوع، فنا و نیستی، از خود باشد. آن راه عجیب راه عبودیت است. ابوسعید ابوالخیر میگوید:
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
علی(ع) فرمودند: خدایا، این افتخار برای من بس است که بنده تو باشم و این عزت و شرافت برای من بس است که تو رب و پروردگار من باشی. (آزادی معنوی ص 14- 24- 44 و 25 و نیز ولاءها و ولایتها ص 47)
آموزه پنجم- اعتراف به ناتوانی خود
از امام حسن(ع) پرسیدند: حالتان چگونه است؟ فرمود: روزگار میگذرد و مرا پروردگاری است بالای سرم، آتش جهنم روبه رویم است. مرگ بدنبال من، حسابرسی بر من خیره گشته و من در گرو عمل خویشم، آنچه را که میخواهم بدست نمی آورم و آنچه را که خوش ندارم، نمی توانم آن را از خود دفع کنم. کارها به دست دیگری است. اگر بخواهد مرا مجازات میکند و اگر بخواهد از من در میگذرد. سپس کدام فقیر و درمانده ای از من فقیرتر و درمانده تر است؟ (فرهنگ سخنان... ص 522)
از جمله بهترین صفات کمالی، شکسته نفسی به معنای حقیر شمردن و ذلیل و پست دانستن خود در پیشگاه پروردگار است که در مقابل صفت عجب و خودنمایی قرار میگیرد. هیچ کس خود را ذلیل نشمرد مگر اینکه خدا عزیزش شمرد و احدی خود را نیفکند مگر آن که خدا او را برداشت و بلند کرد. پیامبر(ص) فرمودند: با هر انسانی دو فرشته است. اگر شخص خود را بزرگ شمرد، میگوید: خدایا او را ذلیل کن و اگر خود را خوار و ذلیل دانست، میگوید: خدایا او را سربلند کن.
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لولو شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد
(معراج السعاده ص 282- به نقل از سعدی)
آموزه ششم- مرز شکسته نفسی
امام دوم(ع) فرمود: ذم الرجل لنفسه فی العلانیه مدح لها فی السریره. انتقاد و مذمت کردن از خود، پیش مردم و به طور آشکارا، نوعی تعریف از خود است به طور مخفی. (فرهنگ سخنان... ص 603). انسانی که در ظاهر از رفتار نادرست خویش و یا از عیوب باطنی خود با حالت شکسته نفسی انتقاد میکند، در واقع به نوعی از خود ستایش نموده است و این شایسته یک مومن نخواهد بود. همانطور که در آموزه چهارم گفته شد، شکسته نفسی از بهترین صفات کمالیه محسوب میشود و هر کس به مقامی رسید قطعاً از همین طریق بوده است، اما نکته مهم این است که باید دقت کرد که این حقیر شمردن خود، تنها در پیشگاه خدای متعال آن منزلت را داشته و آثار ارزشمند را بدنبال دارد. اما اگر این شکسته نفسی پیش مردم مطرح گردد، چه بسا ممکن است انسان را دچار آفت تعریف و تمجید از خود نماید، شاید در دل بگوید: ای مردم بدانید که این من هستم که خود را کوچک میشمارم لذا برای در امان ماندن از این خطر بزرگ سفارش اکید شده است که این گفتمان ذلت شماری نفس فقط در محضر پروردگار عرضه شود. از علی(ع) نقل است که: هر کس نفس خویش را خوار گرداند، خداوند گرامی اش دارد و برای آدمی همین فضیلت کافی است که نفس خویش را حقیر و بی مقدار گرداند (غررالحکم ج 2 ص 394-984)
آموزه هفتم- بهترین و بدترین انسانها
از امام مجتبی(ع) پرسیدند: نیکوترین و بهترین مردم در زندگی کیست؟ فرمودند: شخصی که مردم را در زندگی خود شریک گرداند. آن فرد دوباره پرسید: چه کسی از نظر زندگی بدترین مردم است؟ فرمود: آن کسی که در سایه زندگی او، انسانی زندگی نکند (فرهنگ سخنان... ص 634)
امام(ع) انسان خوب و انسان بد را در میزان کمک به دیگران میدانند. اگر لطف خدا شامل حال ما شده و از نعمتهای او برخورداریم، لازم است دیگران را نیز از آن نعمتها بهره مند سازیم، نه اینکه مانند بخیلان نعمتهای خدایی را منحصر در خودمان نماییم.
شخصی از امام حسن(ع) پرسید: چرا به هیچ نیازمندی که درخواست کمک میکند جواب رد نمیدهی؟ امام فرمود: من گدای خدایم و چشم به او دوخته ام. من شرم دارم که خود سائل باشم و سائلی را رد کنم. خدای بزرگ، مرا به برنامهای عادت داده است که همواره نعمت هایش را بر من فرو میریزد و من هم او را چنان عادت داده ام که نعمت هایش را بر مردم فرو میریزم. میترسم اگر برنامه ام را ترک کنم، او نیز برنامه اش را واگذارد. (همان ص 271-171)
از پیامبر اکرم(ص) منقول است که: مخلوق، نان خور خدایند و محبوب ترین آنها نزد خدا کسی است که به نان خوران خدا سود دهد و به خانواده ای شادی رساند. و نیز فرمودند: محبوب ترین مردم پیش خدا کسی است که سودش به مردم بیشتر باشد (اصول کافی ج 3 ص 932)
آموزه هشتم- راههای کسب کمالات
حضرت فرمودند: ای فرزند آدم، اگر از حرامهای خداوند پرهیز کردی، عابدخواهی شد. اگر به آنچه که خداوند روزی تو کرده است، راضی باشی، در آن صورت ثروتمند و غنی خواهی بود. چنانچه با همسایه ات خوب و دمساز شدی، در نتیجه مسلمان هستی و اگر با مردم چنان معاشرت و رفتار کنی که دوست داری با تو همانطور رفتار کنند، در این حالت، تو عادل هستی.
ای مردم! بدانید که در گذشتههای نه چندان دور، مردمانی بودند که به شدت مال اندوزی میکردند و ساختمانهای بلند میساختند و آرزوهای دور و دراز در سر داشتند و اینک همه آنها هلاک گردیده اند و دسترنجشان بر باد رفته و خانه هایشان قبرستان شده است.
ای انسان! از هنگامی که از شکم مادر زاییده شدی، همواره عمرت را تباه ساخته ای بنابراین از آنچه که در دست داری برای زمانهای آینده استفاده کن. زیرا مومن پس انداز میکند و کافر مصرف کرده و خوشگذرانی میکند.(فرهنگ سخنان... ص 422)
در قرآن آمده است که: توشه بردارید و پس انداز کنید که همانا بهترین ره توشه و اندوخته تقوا و پرهیزکاری است. (بقره/ 791)
آموزه نهم- شناخت انسان از راه عصبانیت
امام دوم(ع) فرمودند: لایعرف الرای الاعند الغضب. قدرت اندیشه و خصلتهای درونی انسان هنگام خشم و عصبانیت، شناخته و آشکار میشود. (فرهنگ سخنان... ص 15)
ویژگیهای درونی افراد معمولا از دید دیگران مخفی است و در مواقع خاصی بطور ناخواسته بروز میکند. یکی از آن حالات خاص وقتی است که آدمی به هر دلیلی دچار عصبانیت شود. سپس حالتهای خوب و یا ناشایست وی هویدا خواهد شد.
دلیل ظهور خصلتهای درونی انسان به هنگام خشم، میتواند این باشد که شخص در این حالت نمی داند که چه میگوید و چه میکند و نیز در روایات آمده است که خشم و غضب، نوعی جنون است. (همان)
امام صادق(ع) فرمود: غضب کردن، کلید هر شری است. (اصول کافی ج4 ص 214) از امام باقر(ع) است که غضب شعله ای است از شیطان که در دل انسان شعله ور میشود. (همان ص 514). مردی به پیامبر(ص) گفت مرا تعلیم بده. حضرت فرمود: برو و غضب مکن. او گفت همین مرا بس است و به سوی همشهریان خود رفت. روزی میان آنان جنگی بپا شد، آن مرد ناگاه به یاد سخن پیامبر(ص) افتاد که فرمود عصبانی نشو. سپس اسلحه را کنار گذاشت و پیش طرفهای مقابل رفت و گفت، هر خسارتی را که به شما وارد شده میپذیرم و بیایید جنگ نکنیم. آنان وقتی این وضع را دیدند با یکدیگر آشتی نموده و کینهها را کنار گذاشته و صلح کردند.(همان)
خشم تو تخم سعیر دوزخ است
هین بکش این دوزخت را کین فخ است
(دفتر سوم- 3480)
خشم و شهوت مرد را احول کند
ز استقامت روح را مبدل کند
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
(مثنوی دفتر اول- 433-333)
آموزه دهم- پندپذیری
امام مجتبی(ع) فرمودند: بینکم و بین الموعظه حجاب العزه ، انتفعوا بالمواعظ. میان شما و موعظه پرده عزت طلبی قرار دارد، از عبرتها و پندها، سود ببرید. (تحف العقول ص 932) انسانها در برابر موعظه و سخنان پند آموز به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
اول: عدهای به راحتی پذیرای پند و نصیحتاند. گوششان بدهکار و آماده شنیدن است. که قرآن این دسته افراد را به صاحبان عقل و خرد توصیف فرموده است و آنها را به همین دلیل شنوا بودن، مورد هدایت خود دانسته است. (زمر/81) در تجربههای خودمان نیز مشاهده میکنیم آدمهای پندپذیر در زندگی و عرصههای مختلف آن موفق تر هستند.
دوم: عده ای اصلا گوش شنوا برای شنیدن ندارند، فقط بلدند حرف بزنند. مانند دیوار بلند و سدی مستحکم در برابر نصیحت ناصحان مقاومت میکنند. گویا امام(ع) انگیزه روانشناختی این گروه از مردم را تبیین میکنند. غرور، خودپسندی، منیت، خود را بالاتر از دیگران دیدن، عامل اصلی مقاومت آنهاست. جالب است که قرآن مجید گوش شنوا نداشتن را از ویژگیهای اصلی اهل جهنم میشمارد و از قول آنان نقل میکند که اگر اهل تعقل و شنیدن بودیم، الان در دوزخ، عذاب نمی شدیم. (ملک/10) به طور قطع وقتی این اشخاص در برابر موعظه عکس العمل مثبتی نشان نمی دهند، صد البته در برابر انتقاد سازنده نیز مقاومت بیشتری خواهند داشت.