قال الحسین (علیه السلام):
«...فَکَاَنّ الدّنیا لَم تَکُن وَکَاَنّ الاخِرَةَ لَم تَزَل...»
(کامل الزیارات / 75)
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
«مثل این که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست» (برگرفته از: درسهای اخلاق، آیت الله مکارم شیرازی)
توضیح:
«زوال دنیا و بقاء آخرت»
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: امام حسین (علیه السلام) از کربلا نامه اى براى محمد بن حنفیه فرستاد که متن آن چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم؛ من الحسین بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم، اما بعد فکان الدنیا لم تکن و کان الاخره لم تزل و السلام»
«نامه اى است از حسین بن على به محمد بن على و دیگر بنى هاشم . اما بعد، مثل این که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست»
انسان بایستی یقین داشته باشد که دنیا نابود شدنى و آخرت دایمى است .البته باید دید چه مرحلهاى از یقین اراده شده است؟ آیا مراد یقین در مرحله عمل است یا در مرحله تفکّر؟ از نظر اندیشه، یقین دارد که دنیا فانى است ولى در مرحله عمل، عمل او مانند کسى است که یقین به بقاى دنیا و فناى آخرت دارد. اگر یقین به فناى دنیا دارى، پس چرا این همه که براى دنیا کار مىکنى، براى آخرت کار نمىکنى!؟ سخن از زهد مىگوید، اما رفتارش چون رفتار طالبان دنیاست.
«یَقُولُ فِى الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدینَ وَ یَعْمَلُ فیها عَمَلَ الرّاغِبینَ»
«در دنیا همانند پارسایان سخن مىگوید اما همچون دلبستگان و شیفتگان دنیا عمل مىکند»
در احادیث اسلامى درباره وضع دنیا، تعبیرات مختلفى آمده است و در این فقره از حدیث، همه انسانها را مخاطبساخته و بیان مىکند که مؤمن و غیرمؤمن یکسان هستند و تفاوتى بین آنان نیست:
«اى مردم، تمام اهل دنیا مهمان هستند و هر آنچه دارند، عاریه است و سرانجام باید آن را به صاحب آن برگردانند»
این تشبیه بسیار گویاست فرض کنید ما را به منزلى با فرشهاى ابریشم بافت و مجلّل و بسیار قیمتى و سفرهاى رنگین با ظرفهاى جواهر نشان و کاخ چنین و چنان دعوت کنند؛ وقتى احساس کنیم تمام اینها موقّتى و عاریهاى است، هیچ دلبستگى براى ما ایجاد نمىکند. حال اگر همین احساس نسبت به دنیا باشد، قطعاً کسى به آن دل نمىبندد.
منبع: http:/www.makarem.ir