نویسنده: هادی حسینی
مال حرام به سبب آنکه تاثیر شگرف منفی در زندگی بشر دارد، یکی از مباحث مهم در فقه زندگی است. احکام بسیاری در منابع اسلامی برای تبیین این مهم وجود دارد؛ چرا که انسان باید در این حوزه بیشترین توجه و دقت را داشته باشد تا زندگی پاک و سالمی در دنیا داشته و مسیر کمالی خود را به خوبی بپیماید.
کسانی که دنیاگرا هستند، به مال و منال دنیا دل میبندند و میکوشند تا از هر راهی هرچند نامشروع آن را به دست آورند و گاه در لباس دین و مذهب، به توجیه میپردازند تا مال حرام را برای خود حلال و مشروع سازند. خداوند در آیاتی از قرآن به مسئله مالهای حرام، علل و زمینههای گرایش به آن و آثارش توجه داده است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا به این مسئله از نگاه آموزههای قرآنی بپردازد.
گرایش طبیعی انسان به حرام
تحصیل مال، امری مطلوب است؛ زیرا مقتضی زندگی دنیوی و مادی آن است که انسان امکاناتی را برای آسایش خود فراهم آورد و به تامین نیازهای مادی خود بپردازد. از این رو در آموزههای اسلامی تحصیل مال مشروع و طیب همانند جهاد در راه خدا دانسته شده است؛ زیرا پاسخ گویی به نیازهای مادی و جنبههای دنیوی، امری لازم و ضروری است و انسانها در سایه اقتصاد سالم، میتوانند بسترهای رشد کمالی خود را فراهم آورند.
هرچند که کارکرد مال تنها در حوزه تغذیه خلاصه نمیشود، بلکه حوزههای دیگری از نیازهای مادی بشر را نیز دربرمی گیرد، ولی باید توجه داشت که بخش عمدهای از نیازهای تغذیه انسان با فراهم آوری مال امکان پذیر است. بنابراین، انسان برای پاسخ گویی به ابتداییترین نیازهای مادی و جسمی خود نیازمند تحصیل مال است. از این رو خداوند دارایی و مال را برای انسان، خیر میشمارد؛ زیرا خیر، آن چیزی است که انسان برای رسیدن به کمالات خود، بدان نیاز دارد و در مسیر کمالی او مورد استفاده قرار میگیرد. مال نیز چون جسم، انسان را برای حمل روح و روان تقویت میکند و اجازه عبودیت و عبادت را به او میدهد و زمینه رشدی بشر را فراهم میآورد و لذا به عنوان خیر تلقی و معرفی شده است. (بقره، آیات 180 و 215، 272 و 273، کهف، آیه 95، حج، آیه 11)
از نظر قرآن مال و ثروت، زینت زندگی دنیا برای انسان هاست (آل عمران، آیه 14؛ کهف، آیه 46؛ قصص، آیات 60 و 79؛ احزاب، آیه 28) همین امر موجب میشود که انسان به سبب علاقه به زینتها به جمع آوری مال بپردازد و از تحصیل آن لذت ببرد.
اما همیشه مشکل از آنجا شروع میشود که انسان به خطا و اشتباه گمان میکند که تامین و تحصیل نیازهای مادی و جمع آوری و تکاثر مال برای این منظور، هدف اصلی است و تمام همت و تلاش خود را مصروف تحصیل و تامین آن میکند. این گونه است که مسیر نادرستی را برمی گزیند تا اموال بیشتری را کسب کند. برخی از مردم نه تنها تمام همت خویش را برای تحصیل مال میگذارند، بلکه به راههای حلال و مشروع بسنده نمی کنند و با سوگند دروغ (بقره، آیه 188) پرداخت مال رشوه به قضات به منظور دست یابی به اموال دیگران (همان)، تجاوز به اموال یتیمان، تصرف ناحق در اموال دیگران (نساء، آیات 29 و 30) و مانند آن در صدد برمی آیند تا مال بیشتری گرد آورده و در اختیار داشته باشند.بنابراین گرایش انسان به مال و تحصیل آن امری طبیعی است؛ زیرا انسان میخواهد به نیازهای مادی و دنیوی خود از جمله تغذیه و آسایش پاسخ دهد و از امنیت غذایی و سرپناه و جسم و جان برخوردار گردد.اما تصویر نادرست از هستی و اهداف و فلسفه آفرینش موجب میشود تا برخیها به جنبه مادی زندگی، اصالت ببخشند و زندگی را در همین محدوده دنیا و مدت کوتاه عمر خلاصه کنند و بر همین اساس گرفتار احساس کاذب جاودانگی در سایه مال و ثروت میشوند و آن را مایه جاودانه شدن خود میشمارند. (همزه، آیات 1 تا 4) از این رو گرفتار تکاثر مال میشوند و تا لحظه مرگ نیز از کسب و تحصیل آن دست بر نمیدارند. (تکاثر، آیات 1 و 2)
خداوند در آیاتی از جمله 20 سوره فجر و 6 و 8 سوره عادیات، به حرص طبیعی انسان و آزمندی او نسبت به مال و ثروت اشاره میکند و میگوید که انسان آن چنان حرص جمع آوری مال و ثروت را دارد که حلال و حرام و پاک و ناپاک را درهم میآمیزد و درهم میخورد و مصرف میکند. (همان و نیز نساء، آیه 128؛ فصلت، آیه 49؛ معارج، آیه 19)
آثار حرص بر مال اندوزی
آزمندی و حرص انسان به مال اندوزی به سبب تصور نادرست از زندگی و هدف آن، موجب میشود تا برخی از انسانها به هر شکل و وسیله ای به گردآوری مال سرگرم شوند. دلبستگی به مال و ثروت اندوزی و عشق به آن در عمق جان آدمی ریشه دارد و امری غریزی است (محمد، آیه 37) و انسان تمایل شدیدی به مال دارد و نمی تواند از وسوسه آن خود را رها سازد (عادیات، آیه 8) اما این دلبستگی برخیها را به کارهای خلاف نیز میکشاند و این گونه است که یک امر طبیعی گرایش و دلبستگی به مال به عنوان یک خیر، به یک آزمندی غیرطبیعی و رذیلت پست تبدیل میشود (مدثر، آیات 12 تا 17)
در این حالت شیطان شریک مال این افراد میشود و همراهان و پیروان شیطان به ستم و ظلم رو میآورند تا بیش از پیش به ارضای خواسته هایش بپردازند. (اسراء، آیه 64؛ ص، آیات 22 تا 24) مال، آدمی را چنان به خود سرگرم میکند که برخیها حتی به بهانه آن از جهاد و تلاش برای آخرت باز میمانند و جزو گروه زیانکاران میشوند. (فتح، آیه 11؛ منافقون، آیه 9)
آزمندی همان گونه که آدمی را از مسیر حق طلبی و فلسفه زندگی و آفرینش دور میسازد، موجب میشود تا انسان گرفتار رفتارهای زیانباری چون بی توجهی به نیازمندان و گرسنگان و بینوایان شود و از تلاش برای رفع گرسنگی آنان خودداری کند (فجر، آیات 18 و 20)
خیانت در امانت (انفال، آیات 27 و 28)، بازماندن از جهاد و رها کردن پیامبر و مجاهدان (توبه، آیه 24) غفلت از خدا و تمرد از فرمان خدا و پیامبر (همان و منافقون، آیه 9) و مخالفت با حق و حقیقت (زخرف آیات 30 و 31) از جمله آثار دلبستگی به مال است.
از این فراتر کسانی که گرفتار آزمندی و حرص مال هستند نه تنها این گونه رفتارها را در پیش میگیرند بلکه چنان دلبسته میشوند که دیگر خدا را فراموش کرده و با شکست در آزمونهای الهی (فجر، آیات15 و 20) زیان و خسران ابدی را برای خود رقم میزنند. (منافقون، آیه9)
مصادیقی از مال حرام
چنان که گفته شد، دلبستگی به مال دنیا به عنوان تامین کننده مهم نیازهای مادی انسان و نیز زینت زندگی دنیا، امری طبیعی و غریزی و گرایش طبیعی است و تلاش برای تحصیل مال و ثروت امری مذموم و ناپسند بشمار نمیرود، بلکه از مصادیق تلاش و جهاد در راه خدا شمرده میشود، چراکه انسان ماموریت دارد تا با تلاش خویش، جهان مادی را آباد کند (هود، آیه60) پس گردآوری مال حلال و پاک، به عنوان یک ماموریت الهی مطرح است و اگر کسی از تلاش در این حوزه بازایستد میبایست او را متهم به کوتاهی در انجام وظیفه الهی کرد.
اما مشکل آن است که این دلبستگی به شکل افراطی برخی را از حق دور میسازد و آنان را به آزمندی گرفتار میکند و اجازه نمی دهد تا در مسیر آفرینش گام بردارند و به حق و عدالت زندگی خود را سامان دهند، بلکه روحیه تجاوزگری پیدا میکنند و لذا به جای کسب مال مشروع به راههای کسب مال از راه حرام کشیده میشوند.
از مهمترین مصادیق مال حرام میتوان به رشوه اشاره کرد. کسانی که در مراکز قدرت و تصمیم گیری هستند، در معرض این نوع کسب حرام میباشند. قاضیان و مسئولان و کارگزاران حکومت با گرفتن رشوه ممکن است حق کسی را ضایع کرده و یا از حقوق بیت المال به جیب کسانی بریزند که اقدام به سوءاستفاده کرده اند. خداوند کسب مال از راه رشوه را حرام و ننگ آور دانسته و در آیه42 از سوره مائده با نام بردن این مال به سحت، از ننگ و پلیدی آن یاد کرده است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص400، ذیل واژه سحت) خداوند به صراحت بیان میکند کسانی که گرفتار کسب حرام و رشوه هستند با این کار نه تنها حرام خواری را بر خود هموار میکنند بلکه عار و ننگ را بر خود بار میکنند. (مائده، آیات42و 62)
غصب اموال مردم و تصاحب آن از طریق ناحق از دیگر مصادیق کسب و تحصیل مال حرام است که در آیات10 و 29 سوره نساء و 79 سوره کهف به آن اشاره شده است.
قمار (بقره، آیه219، مائده، آیات90 و 91)، سرقت (مائده، آیه38؛ ممتحنه، آیه12)، کم فروشی(اعراف، آیه 85؛ هود، آیه85؛ مظففین، آیات1 نت3)، مال ربوی و نزول خواری (بقره، آیات 275تا 279)، مال یتیم (اسراء، آیه34، نساء، آیه10)، کسب مال از راه باطل (بقره، آیه 188، نساء، آیات 29 و 34 و 161؛ توبه، آیه32)، مال مصرف شده در فحشاء و بی عفتی (نساء، آیه34؛ نور، آیه33) و کسب مال از راه دروغ (بقره، آیه188، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص176، حدیث615) از دیگر مصادیق مال حرام است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است.
آثار وضعی حرامخواری ازنظر روایات
در روایات، آثار وضعی حرام خواری، مورد توجه قرار گرفته است. این آثار نه تنها در زندگی حرام خوار بلکه در نسلهای او نیز ادامه مییابد. پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«العباده مع اکل الحرام کالبناء علی الرمل»
عبادت، همراه حرام خواری همانند بنای ساختمان، بر شنهای روان است.(بحارالانوار، ج103، ص61)
حضرت علی(ع) خطاب به کمیل میفرماید:
ای کمیل! زبان از دل سرچشمه میگیرد و دل با غذا قوام مییابد، پس در چیزی که جسم صفحه جانت با آن تغذیه میشود، به خوبی دقت کن که اگر حلال نباشد، خداوند متعال تسبیح و شکرت را نمیپذیرد. (بحارالانوار، ج77، ص275)
در این حدیث، به اثر روانی حرامخواری اشاره شده است.
امام حسین(ع) در خطبه روز عاشورا به مردمی که به جنگ او آمده بودند فرمود:
فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم
شکم شما از مال حرام پر شده (بحارالانوار، ج 54 ص8)
همین گناه باعث شد دست به گناه عظیمی همچون کشتن امام بزنند، به همین جهت در تعالیم دینی برحلال خوری تاکیدشده و مقدمه عمل صالح شمرده شده است.
رسول خدا(ص) فرمودند:
اذا وقعت اللقمه من حرام جوف العبد لعنه کل ملک فی السماوات و فی الارض
هرگاه لقمهای حرام در شکم بندهای از بندگان خدا قرارگیرد، تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت میکنند (الدعوات، ص52)
یعنی دوری رحمت الهی را از او درخواست میکنند. شاید علتش این باشد که دست به دعا بر میدارند و به خداوند متعال عرضه میدارند که خدایا این شخصی که غرق در نعمتهای حلال توست اما دست به حرام درازکرده را از آن حلالهای بی شمارت محروم کن!
آثار منفی حرامخواری در وجود شخص خلاصه نمیشود، بلکه در نسل او نیز استمرار مییابد. امام صادق(ع) میفرماید:
کسب الحرام یبین فی الذریه
آثار کسب حرام در نسل آدمی آشکار میشود؛ (فروع کافی، ج1، ص363)
زیرا کسی که از راه نامشروع مال جمع کند، دراثر تغذیه، حرام، زمینه، گمراهی را در فرزندانش آماده میکند و خودش هم نمیتواند به راه مستقیم هدایت شود.
از مرحوم «کربلایی کاظم فراهانی» که خداوند به او عنایت فرموده بود و بدون اینکه سواد داشته باشد، تمام سی جزء قرآن را یکباره حفظ شده بود، نقل میکنند که: طلاب مدرسه فیضیه قم او را دعوت میکردند و از او سوالاتی در مورد قرآن میکردند و او همه سوالات را جواب میداد.
گاهی هم بعضی او را به صرف ناهار دعوت میکردند و او میپذیرفت ولی میدیدند گاهی بعد از خوردن غذا از آن محل خارج میشود و با داخل کردن انگشت در حلق خود سعی میکند غذاها را از شکم خارج کند.
از او میپرسیدند چرا این کار را میکنی؟! میگفت: «غذایی که خوردم حلال نبوده، نور قلبم کم شده، دیگر نمیبینم.»
اثر غذاهای حلال در سبکی و نور باطن و توجه به عبادات و نیز اثر غذاهای حرام در سنگینی و کدورت و کسالت در عبادات به خوبی مشهود است و لذا در روایات بسیاری بر کسب حلال و اجتناب از حرام تاکید شده که به گوشهای از آن اشاره میکنیم.
رسول خدا(ص) در سه روایت چنین فرمودهاند:
1- عبادت هفتاد جزء است که بهترین جزء آن طلب روزی حلال است.
2- هر کس لقمه حلال بخورد، فرشته ای بالای سر او میایستد و برای او طلب مغفرت مینماید تا زمانی که از خوردن دست بکشد.
3- هر کس غذای حلال بخورد خداوند قلب او را تا چهل روز نورانی میگرداند.
در مورد اجتناب از غذای حرام و کسب حرام هم روایات زیادی از رسول خدا(ص) آله و سلم وارد شده از آن جمله:
1- هر کس از راه غیر حلال مالی به دست آورد، توشهاش به سوی آتش است.
2- خدای تعالی میفرماید: «هر کس توجهی نکند که از چه راهی درهم و دینار به دست میآورد من هم توجهی نمی کنم که از چه دری او را داخل آتش کنم.»
3- وقتی لقمه حرام در شکم کسی واقع شد، هر فرشتهای در آسمانها و زمین او را لعنت میکنند.
از مجموعه این احادیث روشن میشود که انسان باید در کسب روزی خود دقت کند تا حلال باشد و در نتیجه غذایی که میخورد حلال باشد تا اثرات آن در قلب و روح او، نورانیت و لطافت ایجاد کند و عباداتش مقبول درگاه حضرت حق واقع گردد.
سعدبن عبدالله میگوید در زمان امام حسن عسکری(ع) با احمدبن اسحاق که از وکلای آن حضرت بود، بر ایشان وارد شدیم و مشاهده کردیم که حضرت مهدی «روحی فداه» هم حضور دارند. احمدبن اسحاق، صد و شصت کیسه از وجوهات که شیعیان فرستاده بودند، در مقابل امام حسن عسکری گذاشت.
امام یازدهم به فرزند خویش فرمودند: عزیزم این وجوه را بردار.
امام زمان «روحی فداه» گفتند: آیا شایسته است که دست پاک من به بعضی از این مالهای حرام برخورد کند؟
فرمودند: حلال و حرام را از هم جدا کن. راوی میگوید: حضرت صاحبان آن صد و شصت کیسه را نام بردند، مقدار پول موجود در هر کیسه را فرمودند، وجوه حلال را از وجوه حرام جدا کردند و کیسههایی که در آن به سبب گران فروشی، اجحاف و نظایر آن، مال حرام وجود داشت، برگرداندند و فرمودند: این وجوه به درد ما نمیخورد.
رسول خدا(ص) فرمودند:
من اکل لقمه حرام لم تقبل له صلاه اربعین لیله
نماز کسی که لقمه اش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است. (بحارالانوار، ج63 ص 413)
در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال میفرماید:
فمنک الدعاء و علی الاجابه فلاتحجب عنی دعوه الادعوه آکل الحرام
بنده من! تو دعا کن، من اجابت میکنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من میرسد، مگر دعای کسی که مال حرام میخورد. (عده الداعی و نجاح الساعی، ص 931)
شخصی به محضر رسول خدا شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود، چه کنم؟ پیامبر خدا به او فرمود: طهر ماکلک و لاتدخل بطنک الحرام، لقمه ات را پاک کن تا مبادا به حرامی آلوده باشد و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی. (همان)
رسول خدا(ص) فرمود: کسی که کسبش حرام است خداوند هیچ کار خیری را از او نمی پذیرد، چه آن کار صدقه باشد چه آزاد کردن بنده، حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این کارها، گناه برای او ثبت میکند، و آنچه پس از مرگش باقی میماند توشه دوزخ او خواهد بود. (ثواب الاعمال، ص 282)
امامان معصوم(ع) با سیره و رفتار زندگی خود بر آن بودند تا مردم را به حلال خواری و کسب روزی حلال سوق دهند. آنان با سنت و سیره خود در اصلاح این امر میکوشیدند، چنان که حضرت شعیب(ع) در مبارزه با حرام خواری تلاش کرد و تمام همت و توان خویش را مصروف آن ساخت.محمدبن منکدر گفت: روز بسیار گرمی به اطراف مدینه رفته بودم. دیدم حضرت باقر(ع) به همراه دو خدمتکارش مشغول کار است. با خود گفتم: «یکی از بزرگان قریش در این ساعت از روز و با این حالت، در طلب دنیا؟! چه کار ناشایستی! اکنون میروم و او را نصیحت میکنم.»
جلو رفتم و سلام کردم. او در حالی که از خستگی نفس نفس میزد و عرق از سرو رویش میریخت، جواب سلامم را داد.
گفتم: «خدا کار شما را اصلاح کند! شما که یکی از بزرگان قریش هستید، در این ساعت گرم، با این حال و وضع، در طلب دنیا آمده اید؟ اگر مرگ در این حال به شما برسد چه جوابی خواهید داشت؟!»
فرمود: «به خدا قسم اگر مرگ در این حال به من برسد، مرا در حال اطاعت خدای تعالی مییابد چون در حال کسب مال حلال هستم و با این کار میخواهم احتیاجات خود و اهل و عیالم را برآورم و به مردم، محتاج نباشم. باید از زمانی ترسید که مرگ فرا برسد و در حال معصیت خدا باشیم.»
عرض کردم: «خداوند شما را مورد رحمت خود قرار دهد! من میخواستم شما را نصیحت کنم، ولی شما مرا نصیحت کردید.» (بحارالانوار، ج 64، ص782، ح5)