دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی بر مقاله «ماهیت عدالت در اسلام»

نوشتار حاضر نقدی است بر مقاله‌ی «ماهیت عدالت در اسلام».
نقدی بر مقاله «ماهیت عدالت در اسلام»
نقدی بر مقاله «ماهیت عدالت در اسلام»

نویسنده: مهرچهره دهقانی

چکیده

نوشتار حاضر نقدی است بر مقاله‌ی «ماهیت عدالت در اسلام». نویسنده‌ی مقاله‌ی مورد نظر با مورد توجه قرار دادن آیاتی که مربوط به عذاب مشرکان در روز قیامت است، عدل خداوند را منکر می‌شود و قائل است که خداوندِ مسلمانان، هر کار که بخواهد می‌کند و مسلمانان بی هیچ اعتراضی آن را می‌پذیرند و آن را از حکمت پروردگار می‌دانند. این نوشتار سعی دارد با روش عقلی و مستدل به تبیین معنای عدل و حکمت پرداخته و سپس شبهات مطرح شده در مقاله را پاسخ دهد.

مقدمه

نوشتاری که در پیش رو دارید پاسخی است به مقاله «ماهیت عدالت در اسلام».

در این مقاله نیز مانند دیگر مقالات اسلام‌ستیز مفهوم مقدس آزادی و عدالت مورد سوء استفاده قرار گرفته و نویسنده سعی دارد تا با بیان بعضی جزئیات درست یا غلط بگوید اسلام با آزاداندیشی و عدالت مخالف است.

او در ابتدای مقاله می‌گوید:

«در درازای هزار و چهارصد سال که اسلام بر مردم ایران حکم می‌راند پدیده

ترس با همه‌ی ‌بخش‌های زندگانی آنها آمیخته شده است».

سپس به بررسی مفهوم عدالت در اسلام می‌پردازد و هنوز موضوع بحث را روشن نکرده نتیجه‌ی ‌قطعی را بیان می‌کند. او در همان صفحه‌ی ‌نخست می‌نویسد:

«برای روشن شدن گفتار به مفهوم پدیده‌ی ‌عدالت در اسلام می‌پردازیم. البته مفهوم عدالت اسلامی در عذاب‌هایی که الله برای دگراندیشان مهیا ساخته است به روشنی نمایان می‌شود».

در این مقاله‌ی ‌سراسر مغالطه که یا از روی جهل است یا تعمد، به محورهای ذیل پرداخته شده است:

1. آیا اسلام با خردورزی و آزاد اندیشی مخالف است؟

2.عدل یعنی چه؟

3.جایگاه عدل در اعتقادات اسلامی کجاست؟

4.حکمت الهی چیست؟

5. آیا عذاب الهی نشانی از بی‌عدالتی اوست؟

6. آیا آیات الهی فقط آیات عذابند؟

7. آیا کافران کتابی با کافران غیر کتابی در شریعت اسلام یکسانند؟

8. آیا اطاعت از اوامر الله ضد خردورزی است؟

9. آیا ولایت‌مداری امری ضد آزادی است؟

در نوشتار حاضر به نقد نظریات نویسنده مقاله مورد نظر در پاسخگویی به این سوالات، خواهیم پرداخت.

اسلام و خردورزی

نویسنده در جای جای مقاله سعی دارد بگوید که اسلام مخالف آزاد‌اندیشی و تعقل است و حال آنکه اثبات حجیت عقل در منابع اسلامی کار دشواری نیست. قرآن، احادیث و عملکرد فقهای اسلامی همه ناظر بر عقلانیت دین مبین اسلام است. آوردن همه آیات و احادیث در حوصله این مقاله نیست بنابراین برای نمونه به دو آیه اشاره می‌کنیم:

«پس بندگان مرا بشارت ده. کسانی که سخنی را می‌شنوند و بهترین آن را پیروی می‌کنند. آنها کسانی هستند که خدا آنها را هدایت کرده و آنها صاحبان عقل هستند.»[1]

دلالت آیه بر خردورزی، انتخاب سخن بهتر و قدرت سنجش‌گری عقل به وضوح نمایان است.

«بدترین جنبنده‌ها کسانی هستند که کر و گنگ‌اند و تعقل نمی‌کنند.»[2]

در احادیث هم درباره‌ی ‌عقل مطالب بلندی وجود دارد و عقل به عنوان حجت و دلیل باطنی در کنار پیامبران که حجت ظاهر پروردگار هستند معرفی می‌شود.[3] در احادیث می‌خوانیم:

«قیمت هر شخصی به عقل اوست.»[4]

«دشمنی عاقل بهتر از دوستی نادان است.»[5]

«نهایت فضیلت‌ها عقل است.»[6]

آیا چنین دینی می‌تواند با آزاد اندیشی مخالف باشد؟

اگر خدا موحدین و یکتاپرستان را ستایش می‌کند و تنها آن‌ها را سعادتمند حقیقی دانسته و بهشت را به آنها وعده می‌دهد به خاطر این است که اسلام بهترین و کاملترین دین و مطابق با عقل و فطرت است و مخالفت با اسلام چیزی جز مخالفت با عقلانیت نیست. در بیان عقلانیت در دین اسلام نکاتی به اختصار بیان می‌شود:

عقل، مفتاح دین

برای تشخیص صدق و حقانیت یک دین نمی‌توان از ادعای خود آن دین کمک گرفت. در اینجا عقل نقش کلید را ایفا می‌کند. بر این اساس هنگام مواجهه با وحی، شرایع آسمانی و ادعای پیامبران، این عقل است که با تجزیه و تحلیل اصول دین، به اثبات آن‌ها می‌پردازد؛ همچون اثبات ضرورت نبوت و ... .

عقل، معیار دین

بعد از اثبات کلیت دین، عقل معیار و منبع استخراج آموزه‌های دینی است. در واقع، عقل، ملاک درستی یا نادرستی گزاره‌های دینی است و در عرصه‌های مختلف از قبیل فقه، اخلاق، معارف و عقاید، منبع و معیار ن قرار می‌گیرد.

عقل، مصباح دین

نقش دیگر عقل تبیین عقلانی آموزه‌های دینی است. عقل با استدلال و برهان آموزه‌های دینی را از کتاب و سنت استخراج و کشف می‌کند[عقل معیار] و مانند چراغی است که دین در پرتو نورافکنی آن به مسیر انسان‌سازی خود ادامه می‌دهد.[7]

با این بیان نقش عقل در پذیرش، استخراج آموزه‌های دینی و تبیین آن‌ها کاملا روشن شده و معلوم می‌شود که چرا می‌گوییم اسلام دین عقلانیت است.

مفهوم‌شناسی عدل

عدل در لغت به معنای ضد ظلم، احقاق حق، تعادل در امور و متوسط بین افراط و تفریط آمده است[8] و معنای جامع و مشترکی که تمام این معانی را در برمی‌گیرد این است: قرار دادن هر شی‌ء در موضع لایق خود.[9]

اما در اصطلاح به سه معناست:[10]

1- عدل تکوینی: یعنی خداوند به هر موجودی کمال وجودی شایسته‌ی خویش را داده است.

2- عدل تشریعی: یعنی خداوند هر تکلیفی را که کمال و سعادت انسان به آن وابسته است بیان کرده است.

3- عدل جزایی: یعنی خداوند بین مصلح و مفسد و مؤمن و کافر در مقام جزا یکسان عمل نمی‌کند.

بر اساس آموزه‌های اسلامی خداوند به هر سه معنا عادل است.

جایگاه عدل در اندیشه‌ی ‌اسلامی

عدل یکی از اصول اعتقادات شیعه است که اعتقاد به آن از روی تعقل و آزاداندیشی شکل می‌گیرد زیرا اصول اعتقادات، تقلیدی نیست و هر مسلمانی باید این اصول را با تحقیق بپذیرد. زیر‌ساخت اعتقاد به عدل، مسئله حسن و قبح عقلی است. عقل انسان حکم می‌کند به اینکه عدل، حَسَن و ظلم، قبیح است و چون خدا کار قبیح نمی‌کند پس عادل است.

در اندیشه‌ی ‌یک مسلمان خدا ظلم نمی‌کند چون نیازی به ظلم کردن ندارد. ریشه ظلم یا جهل است یا عجز یا رذایل اخلاقی و خدا که منشاء همه‌ی ‌کمالات است و هیچ‌گونه نقصی در او راه ندارد، ظلم نمی‌کند.[11] با این بیان روشن می‌شود که پذیرش عدالت خدا عین عقلانیت است نه مخالف با آن. در حقیقت به اعتقاد یک مسلمان واقع اندیش، خداوند کار غیر عادلانه انجام نمی‌دهد نه اینکه چون خداست پس هر کاری (هر چند غیر عادلانه) می‌تواند انجام دهد.[12]

آیا اعتقاد به حکمت الهی برابر با ستمکاری خداست؟

نویسنده در فرازی از مقاله خود می‌نویسد:

«حکومت در میان مسلمانان درست بر اساس حاکمیت الله بنا شده است. مردم مسلمان چنین شیوه‌ی ‌ستمکارانه‌ای را زشت نمی‌دانند؛ زیرا هر زشت‌کاری که از الله سر بزند در آن حکمتی می‌پندارند که انسان آن‌را نمی‌داند.»

مفهوم‌شناسی حکمت

حکمت در لغت به معنای بهترین شناختی است که با بهترین علم بدست آمده[13] و شخص را از قبیح باز می‌دارد؛ مانند آن لجامی که مانع از خروج چارپا می‌شود.[14]و در اصطلاح به دو معنا آمده:

1-اینکه فعلی در نهایت احکام و اتقان و اتمام و اکمال باشد.

2-اینکه فاعل، فعل قبیح انجام ندهد.[15]

خداوند به هر دو معنا حکیم است و در 91 آیه از قرآن در قالب عبارات«انک انت العلیم الحکیم»، «لا اله الا هو العزیز الحکیم» و «و الله علیم حکیم» به این مطلب اشاره شده است.

به دو دلیل می‌توان گفت که خدا حکیم است:

دلیل اول: اگر فعلی خارج از احکام و اتقان از خدا سر بزند یا از روی جهل است یا از روی عجز و ناتوانی و چون خدا کمال مطلق است، علم و قدرت او بی نهایت است؛ بنابراین کار او در نهایت اتقان و احکام است، پس خدا حکیم است.

دلیل دوم: فعل هر فاعلی مناسب با فاعلش (سوزندگی متناسب با آتش و سردی متناسب با برف) است و چون خداوند از همه جهت کامل است پس فعل او هم در نهایت توازن است. [16]

پس از آنکه با دلیل عقلی دانستیم که خدا حکیم است، می‌گوییم عدل و حکمت ملازم یکدیگرند چون عدل به معنای قرار دادن هر چیز در موضع لایق خود است و حکمت هم یعنی این کار، محکم انجام می‌گیرد و در بعضی از کتب لغت، حکمت را همان عدل معنا کرده‌اند.[17] از آنجا که عدل و حکمت از صفات کمال است و خدا کمال مطلق است پس هم عادل است و هم حکیم.[18] بر این اساس اگر خدای حکیم به ما دستوری بدهد شایسته است آن را با رضایت انجام ‌دهیم نه از روی اکراه؛ هر چند که فعلا از درک حکمت آن کار عاجز باشیم. بنابراین اگر ظاهر کاری که خدا از ما خواسته است برایمان ناخوشایند باشد، دلیل بر ستمکاری الله نیست. آیا اگر مادری فرزند خود را برای پیشرفت، از دامان خود جدا کرده و به مدرسه بفرستد و کودک دلیل این کار را نداند به معنای ستمکاری مادر است؟ بنابراین ندانستن علل و اسباب کاری دلیل بر ظالمانه بودن آن نیست.

آیا آیات الهی منحصر در آیات عذاب است؟

نویسنده معتقد است که در حکومت اسلامی شکنجه دادن و کشتن دگر‌اندیشان اجرای عدالت الهی است. او در این راستا آیاتی را که از عذاب کافران سخن گفته بیان می‌کند.

با یک مراجعه‌ی ‌سطحی به آیات قرآن می‌توان تعمد نویسنده را در انتخاب آیات به روشنی دریافت چرا که آیات زیادی در قرآن به رحمت واسعه‌ی ‌الهی اشاره نموده و از 114سوره‌ی ‌قرآن 113سوره با این آیه «به نام خداوند بخشنده‌ی ‌مهربان» شروع می‌شود.

رحمانیت او شامل همه‌ی ‌موجودات می‌شود. در ادعیه می‌خوانیم: «ای کسی که رحمت تو بر غضبت سبقت گرفته.»[19] و آمده است: «یقین دارم که تو مهربان‌ترین مهربانان عالم در موضع عفو و بخشش هستی.»[20] و این یعنی او از مادر به ما مهربان‌تر است.

بخشش خدا حتی شامل گنهکاران هم می‌شود:

«بگو ای بندگان من که بر خود اسراف کردید. از رحمت خداوند ناامید نباشید چون خداوند همه‌ی ‌گناهان را می‌بخشد. همانا او بخشنده و مهربان است.»[21]

خداوند در آیاتی از قرآن فرموده که تمام گناهان به جز شرک آمرزیده می‌شود. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «چون خدای عز و جل، عزیز و حکیم است، هیچ کار او بی‌حکمت نیست. حکمت اینکه مشرک را نمی‌آمرزد این است که سرا پایش رحمت خداست. اساسش عبودیت خلق و ربوبیت خداست و معلوم است که با شرک دیگر عبودیتی نیست. اینکه سایر گناهان را می‌بخشد از دو راه است: شفاعت و عمل صالح فرد. به خوبی روشن است که رحمت خداوند شامل حال گنه‌کاران می‌شود اما کسانی که در گناه خود اصرار بورزند و به خود و دیگران ظلم کنند، مورد عذاب الهی واقع می‌شوند و از آنجا که خدا عادل است مؤمن و کافر را یکسان پاداش نمی‌دهد. در حقیقت، کافر با کفر خود بر روی ندای فطرتش سرپوش قرار داده و خود و دیگران را از رسیدن به سعادت محروم می‌کند. آیات عذاب نه تنها مخالف عدالت نیست بلکه عین عدالت است. اگر کسی جام زهری بنوشد نتیجه‌ی آن جز مرگ نیست و این، نتیجه‌ی ‌قهری عمل اوست. عذاب الهی نتیجه‌ی ‌طبیعی کفر است نه یک امر قرار‌دادی.»[22]

آیا یهود و نصارا (کافران کتابی) با کافران حربی نزد شریعت اسلام یکسانند؟

سخن دیگری که نقد آن لازم است مغالطه‌ای است که در مورد کافران صورت گرفته است. در این‌جا حکم کافر حربی به کافر غیرحربی سرایت داده شده و گفته شده است حکم کافر در دنیا اعدام و در آخرت عذاب دردناک است. این در حالی است که هم اکنون در کشور ما افراد غیر مسلمان در نهایت آرامش و در حکم یک شهروند زندگی می‌کنند. بله کسی که بر کفر خود اصرار ورزد و قصد آسیب به مسلمانان و براندازی اسلام را داشته باشد محکوم به نابودی است. حکم چنین فردی در دنیا اعدام و در آخرت عذاب دردناک است. اما کافر غیر حربی اگر حق به گوش او نرسیده و تبلیغات یا عوامل دیگر مانع از رسیدن دین اسلام به او شود می‌تواند در آخرت، امید به بخشش پروردگار داشته باشد و در غیر این صورت به دلیل پشت کردن به دین اسلام که مطابق با فطرت پاک انسانی است، در آخرت معذب خواهد بود.[23]

آیا اطاعت از فرامین الهی ضد خردورزی است؟

ما پس از آنکه خدا را به اوصافی چون رحمت، حکمت و عدالت شناختیم، اطاعت از او عین عقلانیت است.

خداوند انسان را موجودی مختار آفریده است[24] یعنی انسان به خواست و اراده خود انتخاب می‌کند و انتخاب جایی معنا پیدا می‌کند که حداقل دو راه (یک راه برای انجام و یک راه برای ترک) در مقابل انسان باشد. حال اگر یک موجود حکیم و عادل، انسان را به راه راست هدایت کرده و از بیراهه برحذر دارد پاسخ انسان به ندای او نشان از صحت عقل اوست نه دلیل ضعف عقل. برای مثال اگر بیماری سال‌ها به دنبال پزشک حاذقی بگردد و پس از تلاش بسیار او را بیابد ولی به توصیه‌های او عمل نکند همه ما او را سرزنش می‌کنیم و نادانش می‌خوانیم.

اطاعت از فرامین الله پس از شناخت صفات او و ایمان به یکتایی‌اش عین خردورزی است.

آیا ولایت‌مداری با آزادی در تضاد است؟

همه‌ی ‌جامعه‌شناسان معتقدند که انسان موجودی اجتماعی است. از طرفی چون مختار است و خود را دوست دارد به سود و منفعت خود می‌اندیشد و همین امر موجب اختلاف انسان‌ها می‌گردد. اگر قانونی در اجتماع نباشد زندگی بشر مختل می‌شود. بنابراین لزوم پیروی از قانون را همه‌ی ‌جوامع پذیرفته‌اند.

نکته‌ی اساسی این است که قانون‌گذار و مجری آن چه کسی باشد؟ مسلمانان، قانون‌گذار حقیقی را خدا و مجری آن را پیامبران و جانشینان آنان می‌دانند زیرا معتقدند که چون خدا خالق و آفریننده‌ی انسان است و از نیاز‌های واقعی او با خبر است و سعادت حقیقی وی را می‌داند، می‌تواند برای انسان چارچوبی از قوانین و احکام وضع نماید تا توانایی‌های ذاتی و عقلانی انسان را در مسیر رسیدن به کمال واقعی‌اش حفظ کند. از طرف دیگر فقط اوست که می‌داند چه کسانی از عهده‌ی مدیریت اجرای این قوانین در جامعه بشری برمی‌آیند یعنی کسانی که دارای علم الهی و عصمت از گناه و خطا باشند. این دو ویژگی در پیامبران و امامان وجود دارد و خداوند آنان را مجری احکام خود معرفی می‌کند. در زمان ما که دوران غیبت است، اجرای احکام و ریاست جامعه‌ی ‌اسلامی با کسانی است که از طرف امام مشخص شوند که به دو صورت انجام می‌شود یا به نصب خاص یا به نصب عام. نصب خاص یعنی معرفی افراد مشخصی که مورد تایید امام هستند و نصب خاص به معنای بیان شرایطی است که در هر کس یافت شود، شایسته‌ی رهبری جامعه‌ی اسلامی خواهد بود. شرایطی چون فقاهت، عدالت، خودداری از گناه، حفاظت از دین، مخالفت با هوای نفس، شجاعت و آگاهی به زمان و مکان.[25] هر کس این شرایط را داشت اطاعت از او واجب می‌شود. این کاری است که عقلا در سراسر عالم انجام می‌دهند. این کار یعنی رجوع غیر متخصص به متخصص و اطاعت از دستورات او برای رسیدن به سود بیشتر که البته در جامعه‌ی اسلامی این متخصص باید متخصص در امور دینی باشد تا بتواند احکام شرعی را در جامعه پیاده کند. اگرچه اطاعت از دیگری، محدود کننده‌ی بعضی خواسته‌های انسان است؛ اما ارمغان دیگری به نام آرامش و امنیت به دنبال دارد. محدودیتی است که سبب مصونیت می‌شود نه آنکه سلب آزادی معقول و مشروع کند. همه انسان‌ها برای رسیدن به سعادت و خوشبختی بعضی محدودیت‌ها را می‌پذیرند تا به آزادی حقیقی دست یابند.[26] مانند اینکه هر چیزی را نمی‌خورند، به هر جایی نمی‌روند، برای رسیدن به مقامات عالی خود را به زحمت می‌اندازند و ... .

نتیجه‌گیری

1. عدل از اصول دین شیعیان و اعتقاد به آن برای هر مسلمان لازم است.

2. اعتقاد به اصول دین از راه تحقیق و پذیرش استدلال‌های عقلانی است نه از روی تقلید.

3. خدا عادل است یعنی ظلم نمی‌کند؛ چون عقل می‌گوید که ظلم قبیح است و خدا قبیح انجام نمی‌دهد.

4.یکی از معانی عدل این است که خداوند به هر انسانی بر اساس اعمالش پاداش یا کیفر می‌دهد.

5.آیاتی که از عذاب کافران خبر می‌دهد نه تنها با عدل خدا ناسازگار نیست، بلکه عین عدالت است؛ چون کافران به‌دست خود، ندای فطرت را خاموش کرده و عذاب الهی نتیجه‌ی ‌طبیعی عمل آنهاست.

6.اطاعت از خدا، پیامبران، امامان و ولی فقیه بر اساس فرمان عقل است نه جبر و جهل.

    کتاب‌نامه
  • قرآن کریم.
  • 1)ابن منظور؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، 1414ق.
  • 2)تمیمی آمدی، عبد الواحد؛ غررالحکم، دفتر تبلیغات، قم، 1366.
  • 3) جوادی آملی، عبدالله؛ ولایت در قرآن، رجا، 1367.
  • 4) دشتی، محمد؛ ترجمه‌ی ‌نهج‌البلاغه، مؤسسه‌ی ‌تبلیغاتی امیر المؤمنین علیه السلام، قم، 1384.
  • 5) سبحانی، جعفر؛ الالهیات، مؤسسه‌ی امام صادق، قم، 1385.
  • 6) سبحانی، جعفر؛ المحاضرات، تلخیص علی ربانی، مؤسسه‌ی ‌امام صادق، قم، 1386.
  • 7) شعرانی، ابوالحسن؛ ترجمه و شرح کشف المراد، دار الکتب الاسلامیه، تهران ،بی تا.
  • 8)طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین، مرتضوی، تهران، 1375.
  • 9)قائمی، اصغر؛ اصول اعتقادات در چهل درس، برگزیده، قم، بیتا.
  • 10) قدردان قراملکی، محمد حسن؛ دین و نبوت، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1387.
  • 11) قدردان قراملکی، محمدحسن؛ آیین خاتم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران 1387.
  • 12) قمی، شیخ عباس؛ مفاتیح الجنان، مطبوعات دینی، قم، 1379.
  • 13)کلینی؛ اصول کافی، دار الکتب الاسلامیه،ج1، تهران، 1365.
  • 14)مصباح یزدی، محمد تقی؛ آموزش عقاید، سازمان تبلیغات،1377.
  • 15)موسوی خلخالی، محمدمهدی؛ حاکمیت در اسلام یا ولایت فقیه، انتشارات اسلامی، قم،1380.
    پی نوشت:
  • [1] . زمر: 17و 18.
  • [2] . انفال: 22.
  • [3] . ر.ک اصول کافی، ص10.
  • [4] . غررالحکم، ص50.
  • [5] . همان.
  • [6] . همان.
  • [7] . دین و نبوت، ص46.
  • [8] . ن.ک: لسان العرب، ج11، ص430 و المفردات فی غریب القران، ص325.
  • [9] . دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، ص526.
  • [10] . المحاضرات، ص160.
  • [11] . اصول اعتقادات در چهل درس، ص63.
  • [12] . این سخن در مقابل گروهی از مسلمانان است که خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد و هر چه کند نیک است. فعل انسان را می‌توان به عدل و جور موصوف کرد، اما فعل خدا فراتر از این معانی است و همه افعال او عدل است. ر.ک آشنایی با فرق تسنن، ص 115.
  • [13] . لسان العرب، ج12، ص141.
  • [14] . مجمع البحرین، ج 6، ص45.
  • [15] . الالهیات، ج1، ص225.
  • [16] . الالهیات، ج1، ص228.
  • [17] . لسان العرب، ج12، ص142.
  • [18] . ر.ک. المحاضرات، ص 161.
  • [19] . مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر، ص172.
  • [20] . همان، دعای افتتاح، ص333.
  • [21] . زمر: 53
  • [22] . آموزش عقاید، ص439.
  • [23] . ر.ک: آیین خاتم، صص668 تا 674.
  • [24] . ترجمه و شرح کشف المراد، ص429.
  • [25] . حاکمیت در اسلام، ص224 و 225.
  • [26] . ر.ک. ولایت در قرآن، صص221-211.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» ʂ) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» (2) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نوشته‌ی حاضر بخش دوم از نقد بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» است .
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʂ) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (2) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʁ) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (1) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» ʁ) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» (1) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نوشتار پیش‌ رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «دفاع از مقاله‌ نگاهی به سوره‌ی زنان».

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS