دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» (1)

مقاله‌ای که در پیش روست در مقام پاسخ به مقاله‌ی «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» می‌باشد.
نقد مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» ʁ)
نقد مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» (1)

چکیده

مقاله‌ای که در پیش روست در مقام پاسخ به مقاله‌ی «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» می‌باشد. ایشان به وسیله بازگرداندن سنت دعا و توسل به رفتارهای جادوگرانه و خرافه پرستانه‌ی انسان‌های نخستین تلاش می‌کند هر گونه تأثیر دعا در عالم طبیعت را نفی کند. او در این میان متوجه عموم سنت‌های شیعیان شده و به ویژه مسئله عزاداری را برگرفته از سنت‌های کلیسای کاتولیک معرفی می‌کند. همچنین عامل دیگر رواج سنت‌های دینی را توطئه شیخ و شاه برای سرگرم کردن مردم و حکومت بر آنان و استثمار ایشان بر می‌شمارد. در مقابل، مقاله‌ی ذیل در صدد است با جدا کردن مسایل فوق به تحلیل آنها بپردازد و بی‌اساس بودن ادعاهای مطرح شده در آن مقاله را به همراه ریشه‌ی این سخنان آشکار نماید. از دیدگاه ما ریشه‌های فطری توجه به خداوند متعال در هر زمان که باشد حاکی از واقعیتی بزرگ و الهی است، هر چند که در مقطعی با خرافه همراه گردد. همچنین سنت‌های شیعه ریشه در تاریخ تشیع دارد و نسبت‌های داده شده خالی از تحقیق و دقت است و این ادعا که دعا و اعمال عبادی از ساخته‌های متصدیان امر دین بوده و برای تخدیر ملت است با تصریحات قرآن و روایات منافات دارد. همچنین دعا، توسل و اعمال عبادی در عمل (بر خلاف ادعای این افراد) موجب شکوفایی و رشد انسان گردیده است.

مقدمه

«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»[1]

و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.[2]

«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم»[3]

بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى‌کند.

سالیان مدیدی است که از مرگ جریان‌های فکری‌ای چون پوزیتیویسم منطقی می‌گذرد. همان اندیشه‌هایی که تفکر انسان را در بند آزمایشگاه تجربه و ذرّه‌بین آن، اسیر می‌نمودند و هیچ باوری را جز آنچه که قابل آزمایش و ابطال تجربی باشد، نمی‌پذیرفتند.[4] با این وجود هنوز هم گوشه و کنار، نگاشته‌هایی کاملاً احساسی و پر از غوغای دین‌گریزی دیده می‌شوند که عقل، فکر و حتی تجربه‌های عینی اندیشمندان شرق و غرب عالم را به یکباره نادیده می‌گیرند، و مفاهیمی بنیادین را که اکثر انسان‌های عالم به آن باور موجّه دارند به باد تمسخر گرفته و آن را پوچ می‌انگارند. یکی از این نگاشته‌ها مقاله‌ای با عنوان «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» می‌باشد که در آن با ریشه‌یابی کردن سنت‌های دینی در زندگی بدوی انسان‌های نیمه وحشی، تلاش شده است باورهای دینی (بویژه نزد شیعیان) در چندین محور، مورد تمسخر و انتقاد قرار گیرد.

نویسنده مورد نظر قصد نگاشتن مقاله‌ای مستدلّ و همراه با قراین روشن عقلی یا تجربی را ندارد و جالب این است که همه سنت‌ها و همه ادیان را به یک چوب رانده و به یکباره تمامی خردگرایان را بی‌رغبت به دین معرفی می‌نماید و در مقابل، هزاران اندیشمند دین‌مدار بزرگ تاریخ شرق و غرب چون فارابی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ابوریحان بیرونی، نیوتون، انیشتین، شلایرماخر و کی‌یرکگارد و... (که در حوزه‌های مختلف فکر بشری سرآمد زمان خود بوده‌اند) از جمع خردگرایان خارج می‌بیند و حتی یک اندیشمند معتبر را که به گونه‌ای قابل قبول به همه مظاهر دین بی‌اعتنا باشد، نام نمی‌برد.

ادعای این نویسنده مبنی بر اضافه کردن سنت‌ها به دین توسط متولیان آن که در مکتب تشیع هیچ معنایی ندارد (بلکه تحریم آن از باب تشریع اثبات شده است)، همچنین همداستان گرفتن عالمان دینی با شاهان و ستمگران در مکتب شیعه که امامان، اندیشمندان و هزاران عالم دینی خود را در راه مبارزه با ستم بر سر دارها و زیر تیغ ها دیده است، جای بسی شگفتی دارد.

دخالت برخی از علمای ربانی شیعه در امور حکومت و راهنمایی برخی از پادشاهان برای اداره امور شیعیان و کاهش ظلم و خونریزی آنان از نظر این نویسنده گناهی نابخشودنی تلقی شده و داشتن القاب بزرگی که نه تنها از سوی شاه که از طرف همه مردم و اهل علم در آن زمان مورد تأیید بوده است حمل بر درباری بودن آن دانشمند شده است.

اما موضوع اصلی مقاله مذکور برقرار کردن رابطه میان «باورهای ماورایی دینداران به امکان دخالت خداوند متعال در عالم هستی و تغییر در روند آن با دعا و توسل» از یک سو و «اعتقاد انسانهای بدوی به جادو و اعمال خرافی و تأثیر آن در عالم» از سوی دیگر است. از نظر ما دعا، توسل و معجزه هر یک بار عظیمی از باورهای بشری را به همراه دارند که براهین محکم عقلی و پیام‌های مکرر پیامبران و مشاهدات عینی انسانها در طول تاریخ بر تحقق و ثمر‌بخشی آنها مهر تأیید می‌زند. و اعمال خرافه‌گرایانه برخی از افراد نمی‌تواند به استحکام آن خدشه‌ای وارد کند. ما در این نگاشته برآنیم تا به محورهای اصلی اشکالات مقاله مذکور در مورد این سنت‌های متدینان بپردازیم و هر یک از این ادعاها را ذیل یک پرسش مطرح و به آن پاسخی کوتاه و مناسب ارائه دهیم.

آیا حضور جلوه‌های گوناگون دعا و توسل در میان بشر نخستین و استمرار آن تاکنون نشان از بی‌اساس بودن این باور دارد؟

برخی از نویسندگان با کوتاه‌بینی و تکیه بر مفروضاتی غیر بدیهی بنیان دین و به ویژه دعا و توسل را به خاطر آنکه (به زعم ایشان) ریشه در رفتارهای انسان باستان دارد و در اعمال جادوگرانه و سنت‌های فردی و جمعی قبایل بدوی نیز یافت می‌شود، به باد سخره گرفته و آن‌را بی‌اساس و پوچ معرفی کرده‌اند. این افراد می‌گویند که انسان‌ها در سیر تکاملی خود به مرحله‌ای رسیدند که برای نجات و مراقبت از نوع انسان راهی جستجو کنند و آدم‌های نخستین برای رسیدن به این هدف به امور ماورایی متوسل شدند که کم‌کم این توسل‌ها تغییر شکل یافت و از جادوگری و آیین‌های ساده‌ی نخستین به ادیان پیشرفته امروزی تغیییر شکل داد. برای نمونه مقاله فوق الذکر در این زمینه می‌گوید:

«از زمانی که آدمی غارنشین شد و تکامل فیزیک بدن و سلول‌های مغزش او را از خوی حیوانی درآورد و وادار کرد تا خویشتن را از آفات جوی و آزار دشمنان حفظ کند، دخیل بستن و دست نیاز به سوی نیروهای مافوق بشر که در تصور خود آدمی رخنه کرده بود، وارد زندگی‌اش شد و امری روزمره گشت. نمایش نخست با کارهای ساده افراد خانواده شروع می‌شد،... سپس گروه جادوگران بوجود آمد. تکامل سحر و جادو زمینه‌ساز بت‌پرستی شد، و سرانجام دین‌های توحیدی را به بشر ارمغان داد.»

گفتار فوق از جهات متعددی قابل نقد است که به برخی از آنها اشاره می‌نماییم:

الف) این کلمات که به روشنی تحت تأثیر کتاب «شاخه زرین» اثر «جیمز جرج فریزر» است[5]، تقلیدی کورکورانه از نظریه‌ی او در باب دین به شمار می‌آید که تلاش می‌کند با اظهار نظرهای کلّی و غیر علمی تمام ساحت‌های یک پدیده را صرفاً بخاطر خرافی بودن بخشی از بروزهای آن پدیده، باطل و بی‌اساس قلمداد کند. امروزه این طرز تفکر که به ارایه‌ی یک تئوری بر اساس مشاهدات ظنی و گمان‌های تاریخی می‌پردازد، در دنیای دانش و تحقیق مردود و مطرود است به گونه‌ای که خود کتاب شاخه زرین و احکام جزم گرایانه‌اش در باب دین از سوی دانشمندان دنیای غرب به باد انتقاد گرفته شده است. دانیل پالس با نگاه به تئوری‌های نظریه پردازانی چون ماکس مولر، ادوارد تیلور، جرج فریزر، زیگموند فروید، و... می‌گوید:

«اکنون که ما به گذشته نگاه می‌کنیم، از اعتماد مفرط و ساده‌لوحانه آنان [یعنی اندیشمندان مذکور] به شکل دادن نظریه‌ای واحد برای تبیین همه‌ی ادیان متحیر می‌شویم. امروزه مشاهده‌گران اندیشمند خیلی متواضع‌اند. کتب مهمی تنها برای تبیین عقیده واحدی از یک دین یا مقایسه صورت منفردی – اعم از یک رسم یا یک آیین خاص– از یک دین با صورت مشابه آن در دین دیگر نوشته می‌شود.»[6]

نتیجه آنکه ارایه نظریه‌های کلی درباره همه‌ی ادیان و همه رفتارهای متدیّنان از بدو تاریخ تا عصر حاضر بدون توجه به عوامل بیشماری که در تفکرات، روش‌ها، اهداف، سمبل‌ها و دیگر مؤلفه‌های یک دین دخیلند، بیش از آنکه موضوعی قابل تفکر باشد، کاری مضحک و دور از روش تفکر به شمار می‌آید.

ب) نظریه فوق دانسته یا ندانسته بر اساس پیش‌فرضهایی بنا شده است که امروزه با چالش‌های جدی روبرو هستند؛ «نظریه تکامل» داروین آبشخور اصلی این کلمات است که فرض تکامل در فیزیک و سلول‌های مغزی را مسلم انگاشته است. حال آنکه این نظریه هم در بیان منشأ پیدایش انسان و هم در مسأله جهش‌های فیزیکی و انتخاب طبیعی با پرسش‌های بی‌پاسخ فراوانی روبرو است.[7] علاوه بر اینکه از نظر قرآن کریم، آدم(ع) پدر انسان‌های کنونی، پیامبری بزرگ و از کامل‌ترین افراد بشریت است نه موجودی نیمه وحشی و بدوی[8] و همه ادیان الهی و مسئله دعا و توسل و معجزه در دامان نسل او پدید آمده‌اند و به تصریح قرآن کریم توسط پیامبران الهی به کرّات و به بهترین نحو به ظهور رسیده‌اند.[9]

پیش فرض دیگر کلمات مذکور این است که گویا نویسنده در میان خود انسان‌های بدوی حضور داشته و تنها انگیزه آنها را برای دعا و توسل برحذر ماندن از آفات جوی و دشمنان زمینی دانسته است. حال آنکه بر فرض که انسان حیوانی تکامل یافته هم باشد با غرایز حیوانیش تنها خواهد توانست نیازهای مادیش را برآورده سازد و چه بسا پس از تکامل فکری، با منشأ حقیقی عالم و قوانین عقلی حاکم بر رفتارها - هر چند به صورت ابتدایی - آشنا شده و دعا و توسل او نه تنها برای رفع حاجات مادی بوده است بلکه برای سیراب نمودن نیازهای معنوی نوظهورش بوده باشد. در این صورت با چه ملاک و معیاری می‌توان این نیازهای معنوی را نادیده گرفت و متعلق آن را دروغ و توهم پنداشت.

ج) بر فرض که دعا نمودن و توسل رفتار مشترک انسان‌ها از شکل زندگی بدوی تاکنون باشد، آیا چنین امری دلیل خوبی برای احمقانه و غیرعقلانی دانستن این رفتارها است؟ در این صورت رفتارهای دیگری نظیر غذا خوردن، آشامیدن و دیگر رفتارهای مشترک انسان‌ها نیز مشمول این استدلال می‌شود. حال آنکه دقیقاً بر عکس خیال این نویسنده چنین شباهتی نشان از یک گرایش فطری عمیق است که هر چند روش آن تغییر یافته است اما اصل آن ثابت و پایدار می‌باشد. بر اساس نظریه تکاملی شما، چگونه می‌توان تأثیر حقیقی دعا و توسل را در صورتی که موجب ارتباط انسان با خداوند شود انکار نمود. اینکه ریشه‌های این فطرت در انسان‌های نیمه وحشی موجود می‌باشد دلیلی بر بطلان اصل این گرایش و عدم وجود متعلق آن در عالم واقع نیست. بلکه اگر هم خداوند متعال بشر را در طی مراحل تکاملی آفریده و نقطه‌ای از رشد آن‌را به عنوان آدم(ع)، پیامبر خود معرفی نموده باشد کاملاً معقول است که او را بر فطرت ارتباط با خود و دعا و توسل برای رسیدن به کمال، خلق نموده باشد.

دعا و توسل جزو دین است یا امری خارج از آن که توسط افراد ذی‌نفع به دین اضافه شده است؟

آیا می توان گفت: دعا جزو دین اسلام نبوده است و متولیان این دین آن را وارد دین کرده، روز به روز رنگ و لعاب آن‌را افزون نموده‌اند تا حاکمان بتوانند راحت‌تر بر گرده‌ی مردم سوار شوند و آنها را استثمار نمایند و با دعا و توسل به موجودی ماورایی، آنها را در حالت تخدیر نگاه دارند؟

این سخنان، انسان را به یاد جملات پوسیده و رنگ‌باخته مارکس می‌اندازد که دین را افیون ملتها می‌خواند. [10]چگونه کسی می‌تواند اسلام را به عنوان یک دین پذیرفته باشد و دعا و توسل به خداوند را جزو «اضافات ملاها» بر دین قلمداد کند، در حالی که قرآن کریم مالامال از امر به دعا و ذکر دعاهای پیامبران است.[11] آیاتی که در ابتدای مقدمه آوردیم امر مستقیم خداوند به دعا کردن در قرآن است:

«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»[12]

و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.

«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم»[13]

بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى‌کند.

و برای نمونه در مورد دعاهای پیامبران می‌توان به یکی از دعاهای حضرت عیسی(ع) در قرآن اشاره نمود:

«قالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»

عیسى بن مریم گفت: خداوندا، اى پروردگار ما، براى ما از آسمان مائده‌اى پر از غذا فرو فرست که براى ما، براى اولین و آخرین ما، عیدى باشد و نشانه و معجزه‌اى از جانب تو و ما را روزى ده، که تو بهترین روزى دهندگانى.[14]

شخصی که آیات قرآن کریم و روایات بسیار فراوان را در مورد دعاهای پیامبران ادیان مختلف مشاهده کند و باز دعا را امری زاید بر دین شمارد باید تعریف جدیدی از دین ارائه دهد. اساساً روح عبادات که ارتباط با خداوند متعال است در دعا متجلی می‌شود.[15]

عجیب‌تر آنکه کسی دعا را موجب عدم تحرک و ناامیدی و خمودی بداند، حال آنکه دعا و توسل روحیه‌ی نشاط و امید انسان را زنده نگاه می‌دارد و باعث می‌شود او در برابر مشکلات قدرت تحمل بیشتری داشته باشد و در راه خود استوارتر گردد. این خصوصیات در دعا و اصل دین است که باعث حفظ حیات متدینان در لحظات سخت تاریخ شده است. افراد عقب نگاه داشته شده، با تکیه بر خدا و دعا توانسته‌اند ماهیتشان را حفظ کرده و دوباره بپا خیزند و اهدافشان را دنبال کنند.

کنار هم قرار دادن دو کلمه شیخ و شاه و ذی‌نفع دانستن آنها در جعل دعا ادعایی است که به هیچ روی توسط تحقیق تاریخی تأیید نمی‌شود بلکه اکثر انقلاب‌های دینی و اعتقادی با تکیه بر رهبری دینی در برابر حاکم غیر دینی (و یا ظاهر فریب) اتفاق افتاده است. انقلاب ایران با تاریخی روشن، نمونه کامل این قبیل انقلاب‌ها است.

نتیجه‌گیری

در بخش اول از این مقاله به دو ادعای نویسنده مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» پاسخ داده شده است. در ضمن این پاسخها روشن می‌شود که وجود جلوه‌های گوناگون دعا و توسل به عالم ماورا در میان نسلهای گوناگون بشر و حتی انسان‌های نخستین نشان از وجود فطری گرایش به خداوند متعال است و توجیهاتی که در گذشته بوسیله برخی از افراد در عالم غرب برای ریشه داشتن مجموعه دین در سنت‌های جادوگرانه انسان‌های دوران باستان ارائه شده است، حتی توسط خود اندیشمندان غرب با چالش‌های جدی و پرشماری مواجه است. دیگر آنکه اصل وجود دعا و توسل به خداوند متعال جزو آموزه‌های اصلی دین بوده است و به هیچ روی نمی‌تواند ساخته و پرداخته افراد دی‌نفعی چون پادشاهان باشد. همچنین دعا نه تنها باعث سستی و ضعف انسان نیست؛ بلکه موجب افزایش قدرت او در برابر سختی‌ها و رشد و بالندگی او در حرکت به سوی هدفش خواهد شد.

    کتاب نامه:
  • 1) قرآن کریم
  • 2) باربور، ایان؛ علم و دین، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1362ش.
  • 3) پالس، دانیل؛ هفت نظریه درباره دین، ترجمه و نقد: محمد عزیز بختیاری، قم: مؤسسه امام خمینی(ره)، 1382ش.
  • 4) جرج فریزر، جیمز؛ شاخه زرین پژوهشی در جادو و دین، ترجمه: کاظم فیروزمند، تهران: انتشارات آگاه ، 1382ش.
  • 5) خرمشاهی، بهاءالدین؛ پوزیتیویسم منطقی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چ1، 1361ش.
  • 6) عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، قم:مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، 1414ق.
    پی نوشت:
  • [1] . غافر/60.
  • [2] . در ترجمه های قرآن کریم از ترجمه فولادوند و مشکینی استفاده شده است.
  • [3] . فرقان/77.
  • [4] . خرمشاهی، بهاءالدین. پوزیتیویسم منطقی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چ1، 1361ش. ص14-24.
  • [5] . جرج فریزر ، جیمز،(James George Frazer, Golden Bough ) شاخه زرین پژوهشی در جادو و دین، ترجمه: کاظم فیروزمند، تهران: انتشارات آگاه ، چ1، 1382ش. فصل3، ص87-130.
  • [6] . پالس، دانیل. هفت نظریه درباره دین، ترجمه و نقد: محمد عزیز بختیاری، قم: مؤسسه امام خمینی(ره)، چ1،1382ش. ص28.
  • [7] . ایان باربور، علم و دین، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1362ش. ص329.
  • [8] . بقره/33. ابوالبشر بودن آدم(ع) که انسانی متعالی است مورد تأیید همه ادیان ابراهیمی می باشد. این مطلب با رجوع کوتاهی به کتب مقدس یهود و مسیحیت آشکار می‌شود. برای مثال رجوع کنید به عهد عتیق، سفر پیدایش، باب 2-5، عهد جدید، مرقس: 10:6.
  • [9] . برخی از دعاها و معجزات پیامبران را می‌توانید در آیات زیر بیابید: دخان/12، غافر/60، فرقان /65و77، ابراهیم/41، مائده/110، اعراف/73.
  • [10] . Karl Marx, "Critique of Hegel’s Philosophy of Right", in Niebuhr, Marx and Engels on Religion, p42.
  • [11] . برای مثال آیات زیر را نگاه کنید: بقره/127-129، حشر/10، دخان/12، غافر/60، فرقان /65و77، ابراهیم/41، ... .
  • [12] . غافر/60.
  • [13] . فرقان/77.
  • [14] . مائده/114.
  • [15] . «الدعا مخ العباده.» ر.ک. عاملی، شیخ حر. وسایل الشیعه، قم، اتشارات مؤسسه ال البیت، چ2، 1414ق، ج7، ص27.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

نقد مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» ʂ)

نقد مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» (2)

در این نوشتار و در ادامه نقد مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» خواهیم دانست که اشتراک شیعیان در بعضی از آموزه‌‌های دینی با ادیان دیگر دلیلی بر تأثّر سنت‌‌های شیعی از آنان نیست.

جدیدترین ها در این موضوع

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» ʂ) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» (2) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نوشته‌ی حاضر بخش دوم از نقد بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» است .
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʂ) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (2) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʁ) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (1) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» ʁ) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» (1) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نوشتار پیش‌ رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «دفاع از مقاله‌ نگاهی به سوره‌ی زنان».

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS