دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امام حسین(ع) در اندیشه جمعی از اندیشمندان غیر اسلامی

No image
امام حسین(ع) در اندیشه جمعی از اندیشمندان غیر اسلامی

كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، دانشمندان غير اسلامي، موريس دو كبري، مسيو ماربين، فردريك جمس، انتون بارا

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

اباعبدالله الحسین(ع) و قیام خونینی که برپا نمود از چنان عظمت و شکوهی در تاریخ برخوردار است که نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه توجه بسیاری از اندیشمندان و شخصیت‌های غیر اسلامی را نیز به خود معطوف داشته است. شخصیت والا و ایثار و از خودگذشتگی بی‌مانند آن حضرت(ع)، آنان را چنان شیفته و مجذوب خود کرده که در برابر عظمت و درخشش وجودی آن حضرت(ع) سر تعظیم فرود آورده خواسته یا ناخواسته زبان به تحسین او گشوده در تمجید و ستایش مقام شامخ آن بزرگوار در سخنان و آثار خود سخن‌ها گفته‌اند. در این مقاله سعی شده به مواردی از این سخنان اشاره ‌شود:

موریس دو کبری

این دانشمند بزرگ مسیحی پس از تمجید و ستایش شکوه و عظمت روز عاشورا چنین می‌گوید: «حسین(ع) برای شرف و ناموس و اجرای احکام اسلام و از بین بردن ظلم و ستم و جلوگیری از حیف و میل مسلمین و حمایت از مستضعفین و بینوایان و به خاطر خدا از جان و مال و فرزند گذشت؛ اما زیر بار استعمار نرفت پس بیایید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار داده از زیر دست استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم زیرا مرگ با عزت بهتر از زندگی همراه با ذلت است.»[1]

مسیو ماربین

مسیو ماربین -دانشمند و محقق آلمانی- درباره‌ی امام حسین(ع) و قیام جاودانه‌اش، همچنین علل قیام آن حضرت(ع) و نتایج آن به طور مفصل سخن رانده است که خلاصه آن چنین است:

«حسین بن علی(ع) -نوه محمد(ص)، که از دختر محبوبش فاطمه(س) متولد شده- تنها کسی است که در چهارده قرن پیش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد. در فرزند علی(ع)، همه اخلاق و صفاتی که در دوران حکومت عرب پسندیده و قابل احترام بود، مشاهده می‌شد. حسین(ع) شجاعت و دلاوری را از پدر خود به ارث برده بود و به احکام و دستورات اسلام تسلطی کامل داشت.....

موضوعی را که نمی‌توان نادیده گرفت این است که حسین(ع) اولین شخص سیاستمداری بود که تا به امروز، احدی سیاستی به مؤثری سیاست او اتخاذ ننموده است. زمانی که بنی‌امیه- دشمن کینه‌توز اسلام- در مقام هتک حرمت به اسلام برآمدند حسین(ع) سکوت را جایز ندانسته به طور جدی و علنی علیه بنی‌امیه و حکومت وقت قیام کرد و آل ابی‌سفیان و یزیدیان را به رسوایی و نابودی کشانید. او علناً و آشکارا می‌گفت: من در راه حق و جهت امر به معروف قیام خواهم کرد و کمترین تردیدی ندارم که در این راه کشته خواهم شد. من قیام خواهم کرد اگر چه جان خود و عزیزانم را در این راه از دست بدهم. او به گفته‌اش عمل کرد؛ عملی که هیچ‌گاه در دنیا سابقه نداشته و نخواهد داشت که شرحش از حد ایجاز ما خارج است.

تاریخ عاشورا کاملاً نشان می‌دهد که هیچ یک از شهیدان کربلا عمداً خود را به کشتن نداده‌اند، بلکه هر یک از کشته‌شدگان مورد هجوم و تاخت و تاز سپاه دشمن قرار گرفته مظلومانه از پای درآمده‌اند و هر یک از این شهدا به اندازه مظلومیت‌شان بر عظمت و بزرگی اسلام افزوده‌اند؛ ولی شهادت حسین(ع) از همه مهمتر و از روی دانش و بصیرت و سیاست انجام گرفت و این شهادت و شهامت در تاریخ بشریت نظیر نداشته است.

... چندی نگذشت که حکومت ظلم و جور معاویه و جانشینان او از میان رفت و در کمتر از یک قرن، قدرت از بنی‌امیه سلب گردید. خارج شدن قدرت از دست بنی‌امیه به گونه‌ای انجام شد که امروز نام و نشانی از آنان نمودار نیست و اگر در متن کتابهای تاریخی نامی از این قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا نوشته شده و این نیست مگر به واسطه قیام حسین(ع) و یاران باوفای او.» [2]

واشنگتن ایرونیک

این مورخ شهیر آمریکایی در تمجید و ستایش از شخصیت و قیام سید و سالار شهیدان(ع) می‌نویسد: «برای [امام] حسین(ع) ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسؤولیت پیشوایی و نهضت نجات‌بخش اسلام اجازه نمی‌داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد، لذا خود را برای هر ناراحتی و فداکاری برای رها ساختن اسلام از چنگال بنی‌امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان و روی ریگهای تفتیده عربستان، روح حسین(ع) فنا ناپذیر است. ای رهبر نمونه شجاعت و ای شهسوار من ای حسین(ع).»[3]

ل. م. بوید

این اندیشمند غیر مسلمان در ستایش و تمجید اباعبدالله الحسین(ع) و قیام خونینش می‌گوید: «در طی قرون، افراد بشر همیشه جرأت و پر دلی و عظمت روح و بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته‌اند و در اثر همین‌ صفات است که آزادی و عدالت، هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی‌شود. این است شهامت و این است عظمت امام حسین(ع)؛ و من مسرورم که در چنین روزی با کسانی که این فداکاری عظیم را از دل و جان ستایش می‌کنند شرکت کرده‌ام هر چند که هزار و سیصد سال از آن تاریخ گذشته باشد».[4]

پروفسور ادوارد براون

پروفسور ادوارد گرانویل براون مشهور به ادوارد براون، پزشک و مستشرق بزرگ انگلیسی و استادیار زبان فارسی در دانشگاه کمبریج از قیام با عظمت کربلا چنین یاد می‌کند: «آیا اقلیتی پیدا می‌شود که حدیث کربلا را بشنود؛ اما آشفته و محزون نگردد، حتی غیر مسلمانان نیز نمی‌توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.»[5]

گیبون

این مورخ مشهور نیز می‌نویسد: «در طی قرون گذشته و در سرزمینهای مختلف، بشریت صحنه‌های حزن‌آوری به عظمت قیام حسینی که موجب بیداری قلب خونسردترین خوانندگان خواهد شد به خود ندیده است.»[6]

پورشو تامداس (تاملاس) توندون

این اندیشمند هندو در توصیف امام حسین(ع) و قیام شجاعانه‌اش می‌نویسد: «شهادت امام حسین(ع) از همان زمان که طفلی بیش نبودم در من تأثیر عمیق و حزن‌آوری داشت. من اهمیت داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را می‌دانم. فداکاری‌هایی مانند شهادت امام حسین(ع)، سطح فرهنگ بشر را ارتقا می‌بخشد و خاطره آن شایسته است بماند و یادآوری گردد.»[7]

مهاتما گاندی

مهاتما گاندی رهبر بزرگ مردم هندوستان در توصیف عظمت و شکوه شخصیت و قیام اباعبدالله الحسین(ع) چنین سخن به میان آورده است: «من زندگی امام حسین(ع) -آن شهید بزرگ اسلام- را به دقت خوانده‌ام و به صفحات کربلا توجه کافی نموده‌ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد بایستی از سرمشق امام حسین(ع) پیروی کند.»[8]

توماس کارلایل

او می‌نویسد: «بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم این است که حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می‌شود اهمیت ندارد و پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است.»[9]

چارلز دیکنز

چارلز دیکنز نویسنده مشهور انگلیسی در توصیف و ستایش قیام مقدس اباعبدالله الحسین(ع) چنین می‌گوید: «اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته‌های دنیایی خود بود من نمی‌فهمم چرا او خواهران و زنان و اطفالش را به همراه برده بود پس عقل چنین حکم می‌کند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.»[10]

سر فردریک جمس

او نیز در ستایش از مقام رفیع و با عظمت اباعبدالله(ع) چنین نوشته است: «درس امام حسین(ع) و هر پهلوان شهید دیگری این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می‌رساند که هر گاه بدی مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید آن اصول (عدالت و ترحم و محبت) همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند [در نتیجه قیام علیه ظلم و بی‌عدالتی نیز استمرار خواهد یافت].»[11]

توماس ماساریک

او پس از ذکر مصائب امام حسین(ع) و حضرت مسیح(ع)، به مقایسه مصیبت‌های این دو بزرگوار پرداخته بعد می‌نویسد: «مصائبی که بر مسیح(ع) وارد شد نسبت به مصائبی که بر حسین(ع) وارد شد مانند پرکاهی است در برابر کوهی بزرگ.»[12]

انتون بارا

این دانمشند مسیحی سوری‌تبار در کتابش -الحسین(ع) فی الفکر المسیحی- ضمن پرداختن به اسباب و علل قیام سیدالشهداء(ع) بارها از شخصیت عظیم و دست‌نیافتنی سید و سالار شهیدان(ع) سخن به میان آورده است. در قسمتی از این کتاب، او ضمن برشمردن اوصافی از شخصیت والای امام حسین(ع) چنین می‌نویسد:

«شمع فروزان اسلام: حسین(ع) راه رهایی را برای میلیونها مسلمان روشن کرد مسیر حرکت و گام برداشتن را به آنان شناساند و آنان را از افتادن در گودال ضلالت و سقوط در دام گناه و خفت برحذر داشت. با پرتو نور همیشه درخشان خود، راه حق را پیش چشم آنان آشکار کرد و نشانه‌های ترس و تنهایی را از این راه زدود و از آن پس انسانهای مؤمن، با بهره‌گیری از نور شمعی که او با سوختن خود در سرزمین کربلا برافروخت و تا آنگاه که خداوند اراده کند پرفروغ خواهد ماند، از این راه عبور خواهند کرد.

زره مقاوم اسلام: حسین(ع) در برابر سست شدن عقیده و ضعف معنویت و دین، به دفاع از آن پرداخت، زیرا حصار اعتقادات پس از یک دوره قوت واقتدار به ضعف و سستی مبتلا شده بود او با گفتار و کردار به مظاهر گناه و سستی حمله برد و در برابر شیطان‌زادگان و عهدشکنان، مخالفین سنت رسول خدا(ص) و آنان که حرام خدا را حلال کرده و به گناه و عداوت با بندگان خدا رفتار می‌کردند صبری بی‌مثال پیشه کرد از این رو او با مقاومت در برابر ستیزی که با اعتقاداتش کرد زره مقاوم اسلام گردید؛ اگر او نبود اسلام در روند حیات خود عقیده‌ای استوار و ریشه‌دار در ضمیر وجدان مسلمانان نمی‌شد زیرا پیش از این اسلام به مذهبی سرگشته و متحیر تبدیل شده بود که رفتار حاکمان عوامل حکومت و ستایش‌گران درباره آن را به سوی مذهبی ساده و احمقانه پیش می‌بردند.

گوهر جاودانه ادیان: سوختن ظاهری حسین(ع) در سرزمین کربلا مرحله نخست شعله‌ای درونی و ابدی بود که همچون زندگی در برابر مرگ و درخشندگی در برابر سوختن تداعی می‌شد و با شهادتی که تاریخ نظیر آن را به خود ندیده قیامش گوهر ادیان الهی شد که همواره در مواضع احساس و شعور انسان فریاد برمی‌آورد و با فریادی آرام‌ناپذیر مواضع عقیده و ایمان را هوشیار می‌کند. او به منزله حقیقتی به تمام معنا در جانها رسوخ کرده بود. ....

حسین(ع) ما گوهر حقیقتی ادیان الهی است و ضمیر محبت، حمیت و عشق است که در خود حقایق آینده را دارد... چه کسی این سخن را آشکارا سر داده است که: من تنها برای اصلاح امت جدم خروج کردم...می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم... این حسین سید الشهداء(ع) است که در میدان حق واقع شده است و قیامش نمونه مجسم و گوهر همه ادیان برای همه تاریخ شده است. او برای اصلاح امت جدش قیام کرده است بهترین امتی که با سه شعار ایمان، امر ونهی برای مبارزه به پا خاسته است ایمان به خداوند یگانه، امر به معروف و نهی از منکر همان اصول اخلاقی سه‌گانه‌ای هستند که در تورات و انجیل و قرآن آمده‌اند.

مسأله نخست حق در همه ادیان مشترک است و با وجود همه حجاب‌های -از جنس بدعت- به وضوح هویدا است. و حقیقت همه ادیان چیزی جز بیداری مستمر و تذکر پیاپی این مسأله نیست. حسین(ع) آن گاه که به سوی کربلا رفت این حقیقت را ایجاد کرد تا عاشورای اعتقادات باشد و حقیقت جان‌نثاری‌اش ضمیر متحول و نو شونده ادیان الهی در محبت به خداوند و عمل به تعالیم او را در گذر زمان پایدار سازد.

آیا آزادی و از خود گذشتگی اعلام یک سنت پسندیده الهی نیست که آن را از طریق مبانی قیام حسین(ع) شناختیم و این خود جوهره نصایح و وصایای بزرگ انجیل است؟ پس حسین(ع) اصلاح‌طلب و مصلح وجدان و ضمیری است ...حقیقت همه ادیان برای همیشه تاریخ... صدای آرام و برخاسته از عمق تاریخ وی فریاد و غوغای زندگی را پشت سرگذاشت. ندای او از درون انسانیتی برمی‌خیزد که با پرتو شعله سوزناک مظلومیت در میان گرفته شده است تا از این طریق انسانیت را به همان نعمت پاکی برساند که ضلالت و بطلان به دنبال زدودنش از پیش پای اوست...»[13]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS