8 شهریور 1395, 17:41
از سفارشهاى خداوند به انسان شكرگزارى در برابر پدر و مادر است كه در رديف سپاسگزارى در برابر نعمتهاى پروردگار قرار گرفته است. حق تعالى مىفرمايد: و وصّينا الْإِنسن بِولِديهِ حملتْهُ أُمُّهُ وهْنًا على وهْنٍ و فِصلُهُ فِى عامينِ أنِ اشْكُرْ لِى و لِو لِديك إِلىّ الْمصِيرُ» «1»و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم، مادرش به او حامله شد [در حالى كه] سستى به روى سستى [به او دست مىداد] و باز گرفتنش [از شير] در دو سال است [و سفارش كرديم] كه براى من و پدر و مادرت سپاسگزارى كن؛ بازگشت [همه] فقط به سوى من است. با اينكه نعمت خدا بيش از آن است كه قابل شمارش و حد باشد ولى اين آيه دليل بر عمق وسعت حقوق پدر و مادر است. كوتاهى در اداى تكليف در حق اين دو وجود مبارك، خطايى نابخشودنى است. فرزند بايد در زمان حيات آن دو از اطاعتشان بهره ببرد تا موجب آرامش و آسايش روحى آنها شود و در زمان مرگشان براى جبران گذشتهها تا حد امكان دعا كند و در نماز و عبادت آمرزش بطلبد و از خدا بخواهد كه آنچه را از حقوق آنها ضايع كرده يا به آنان بدى روا داشته، اسباب گذشت و بلندى درجات و فزونى حسنات براى آنها قرار دهد تا خداوند به دعاى فرزند، عفو و غفران را شامل حال آنان كند. به هر حال دعا براى والدين، گذشته از آنكه وظيفه فرزند است عبادتى برتر و اطاعتى بزرگ نزد پروردگار است.
امام رضا(ع) به ابى شعيب خراسانى فرمود: كجا سكونت كردهاى؟ گفتم: كوفه، فرمود: همانا مسجد كوفه خانه نوح است. هر مردى كه صد بار وارد آن شود، خداوند صد گناه او را ببخشد؛ زيرا نوح (ع) در آن چنين دعا كرد: «2»پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر كس كه با ايمان به خانهام درآيد و همه مردان و زنان با ايمان را بيامرز. گفتم: مقصودتان از والدين در دعا چه كسانى هستند؟ فرمود: آدم و حوا. «3» آخرين مطلبى كه قرآن كريم از سرگذشت ابراهيم(ع) بازگو مىكند، اينكه او در برخى سفرهايش در مكه از خداوند، هفت درخواست داشته است: امنيت مكه، دور ماندن از بت پرستى، توجه قلوب و افكار مؤمنان نسبت به فرزندان و مكتب او، بهرهمند شدن ذريه او از ثمرات، توفيق اقامه نماز، قبول شدن دعاها و آخرين دعايش اين است: «4»پروردگارا! روزى كه حساب برپا مىشود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز. بنابراين در دعا، بستگان و نسل قبل انسان، بايد مقدم و محترم ياد شوند. طلب مغفرت براى والدين در آيات و روايات به جهت كوتاهى آنان است. يعنى چنانچه انسان تقصيرى در اداى وظايف از سوى پدر و مادر مشاهده كرد. آنان را عفو كند و از جانب خدا براى والدين خود رحمت و بخشش بخرد و تا مىتواند با گمان نيك به آنان نظر كند. كوتاهى و كملطفى آنان را، بر قصد و تقصير عمدى نگذارد، بلكه چنين تصوّر كند كه توان فكرى يا عملى آنها بيش از اين نبوده است. از اين رو بايد در برابر زحمتها و رنجهاى فراوان كه پدر و مادر متحمل شدهاند و از خوشىها و لذتهايى كه محروم شدهاند، از درگاه حق طلب آمرزش و رحمت براى آنان نمود. معمر بن خلّاد گفت: به امام رضا (ع) عرض كردم: هر گاه پدر و مادرم مذهب حق را نشناسد دعايشان كنم؟حضرت فرمود: براى آنها دعا كن و از جانب آنها صدقه بده و اگر زنده باشند و مذهب حق را نشناسند با آنها مدارا كن؛ زيرا رسول خدا(ص) فرمود: خدا مرا به رحمت فرستاده، نه نافرمانى و نامهربانى. «5» بنابراين دعا و مناجات و طلب مغفرت براى پدر و مادر، توفيق معنوى و ذخيره آخرتى براى هر انسان است كه بسيارى از اين راه به درجات بالاتر رسيدهاند. در روايت است كه شخصى به امام صادق(ع) عرض كرد: پدرم بسيار كهنسال و ناتوان شده است و ما او را براى برآوردن نيازهايش به دوش مىگيريم. امام صادق(ع) فرمود: اگر توانستى چنين كن و لقمه غذا را با دست خود به او بده كه فرداى قيامت سپر و نگهبان تو خواهد بود. «6» محمّد غزّالى در باب حقوق، حق پدر و مادر را چنين وصف مىكند: «يكى به نزديك رسول(ص) آمد و گفت: مرا پدر و مادر مردهاند، چه حق مانده است ايشان را بر من تا بگذارم؟ گفت: برايشان نماز كنى و آمرزش خواهى و عهد وصيت ايشان بهجاى آرى و دوستان ايشان را گرامى دارى، و خويشاوندان ايشان را نيكو دارى و گفت: حق مادر دو چند حق پدر است. » «7» زراره از امام باقر(ع) نقل مىكند كه حضرت فرمود: «8»مىگويى در دعاى دستِ نمازهاى واجب، در همه روزها مگر در جمعه: خدايا! از تو براى خودم و پدر و مادرم و خانوادهام و برادران ايمانيم، باور استوار، بخشايش، آسايش و دلسوزى و مهربانى و سلامتى در دنيا و آخرت طلب مىنمايم.
بازخواني متفاوت آياتي از قرآن كه بارها خواندهايم: ظلم از منظر خدايي تو، يعني به جاي تو، فرزندم بشود همه داشتهام؛ حتي اگر شهره ايمان باشم در شهر. تو ستم را تنها در گرفتن جان انسانها نميداني؛ تو ستم را در اين ميداني كه وقت گرفتاري، در نخستين خانهاي را كه ميزنم، در خانه تو نباشد و دستهايم را در آستان كسي بالا ببرم كه ساحت تو نيست؛ حتي اگر اياك نستعينهاي نمازم، شنيدني باشد. بعضي از مردم، معبودهايي غير از خداوند براي خود انتخاب ميكنند و آنها را همچون خدا دوست ميدارند. امّا آنها كه ايمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشركان نسبت به معبودهاشان)، شديدتر است. و آنها كه ستم كردند، (و معبودي غير خدا برگزيدند) هنگامي كه عذاب (الهي) را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت، از آنِ خداست و خدا داراي مجازات شديد است (نه معبودهاي خيالي كه از آنها ميهراسند.) (سوره مباركه بقره آيه 164) كتابها مينويسند: محبّت مؤمنين نسبت به خدا شديدتر و بيشتر از محبّتي است كه كفّار نسبت به محبوب خود (بتها يا پيشوايان ستمكار) دارند؛ و شدّت محبت مؤمنين نسبت به خدا در سه موضوع ذيل كاملًا جلوهگر بود: اول اينكه با كمال اخلاص او را عبادت و تعظيم ميكردند و در ستايش او فوقالعاده ميكوشيدند. دوم اينكه او را از روي علم و يقين به اينكه بدون سؤال نعمتها بخشيده است و اينكه او در جمع احوال آنچه را كه خير و صلاح آنها را تأمين ميكند تقدير و تدبير كرده است، دوست ميداشتند و او را از روي سپاسگزاري عبادت ميكردند و به رحمت و كرم او از روي بصيرت و يقين اميدوار بودند و لذا محبّت آنها نسبت به خداوند شديدتر بود. سوم آنكه ميدانستند كه صفات عاليتر و اسماء نيكوتر فقط مخصوص خداوند است و او حكيم و خبيري است كه مثل و مانند ندارد و منفعت و ضرر و ثواب و عقاب تنها در قبضه اختيار اوست و بازگشت همه به سوي اوست. معني ظلم را تو در اين ميداني كه تكيه بزنم به ديوارهاي پوشالي كه به تكاني فرو ميريزند؛ حتي اگر بارها در جمعهاي كوچك و بزرگ، آيهها تلاوت كردهام، روايتها خواندهام و سخنها گفتهام از توكل به خدا. با تو ميگويم: وقتي خلوت ميكنيم با خودمان؛ وقتي بديهايمان را ميشماريم؛ غيبتها توجه مان را جلب ميكند، دروغهاي ريز و درشت يادمان ميآيد، بدخلقيها آزارمان ميدهد اما كمتر پيش ميآيد تا خودمان را ظالم بدانيم كه هميشه پيش خودمان فكر كردهايم كه: آدم نه... آدم نكشتهايم. دزدي هم تا جايي كه در حافظه داريم، نه... دزدي هم نكردهايم. مال مردم خوري هم اصلاً به قيافهمان نميآيد. براي ما، ظلم هميشه كلمهاي است كه ميگذاريمش كنار كسي كه مال فلان بچه يتيم را با خيال راحت ميخورد، از ديوار خانه مردم بالا ميرود. اما تو نگاهت با ما از زمين تا آسمان، فرق دارد. تو ظلم را همين دوست داشتنهاي بيحساب ميداني؛ همين كه چشمم را ببندم روي خدايي تو و چيزهايي را دوست داشته باشيم كه تو دوستشان نداري.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان