تجديد حيات حوزه علميه قم توسط مهاجري عالم و پارسا

تاريخ اسلام صفحات درخشاني را در خود جاي داده است كه هر يك پرده از كارها و خدمات ارزنده انسان هاي الهي بر مي دارد، در اين ميان فصل (هجرت) و آثار پربركت آن از درخشش ويژه اي برخوردار است. از هجرت نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله از مكه به مدينه گرفته، تا هجرت انسان هاي وارسته و عالمان تربيت شده در فرهنگ غني قرآن و عترت كه با توجه به سؤوليت خطير خويش، رنج سفر و مشكلات بي شمار آن را به جان خريده، منشا آثار گرانقدري شده اند و هر چه زمان مي گذرد بر اهميت و شكوه خدمات آنان افزوده مي گردد.

در اين رهگذر به عالم وارسته اي از ديار يزد بر مي خوريم كه با هجرت هاي خويش عملا جايگاه اين سنت حسنه را به نمايش گذاشت.

محقق يزدي در سال 1267 «قمري » در روستاي «مهرجرد» يزد ديده به جهان گشود، پدرش به پاس اين نعمت الهي او را «عبد الكريم » ناميد كه از كودكي آثار نبوغي سرشار در او نمايان بود. علاقه اش به تحصيل و فراگيري علوم و معارف اسلامي سبب شد تا از همان اوان جواني به شهرها و نقاط مختلف سفر كند. بدين منظور وارد حوزه علميه يزد شد و با آنكه بهره هاي زيادي برد ولي گمشده خود را در جائي ديگر مي ديد.

هجرت به عراق

«شيخ » براي سيراب شدن از زمزم زلال اهل بيت عليهم السلام و چشمه جوشان معارف قرآن، به قصد قبله گاه دل ها، كربلاي معلي بار سفر بست. او پس از دوازده سال اقامت در كربلا راهي مرقد مطهر اميرالمؤمنين علي عليه السلام شد تا از فيوضات و بركات اين بارگاه با عظمت توشه برگيرد.

مدت زيادي از اقامت وي در نجف اشرف نمي گذشت كه باز بنا بر احساس وظيفه تصميم گرفت به كربلا برگردد، چرا كه حرم خامس آل عبا عليهم السلام پس از رحلت آيت الله فاضل اردكاني در سال 1302 «قمري » شكوه و رونق خود را از دست داده بود، حاج شيخ وارد اين ديار ملكوتي شد تا به ركود و خاموشي سرزمين جهاد و شهادت خاتمه دهد، و نام حائري [1] را براي خود برگزيد، و در مدت اقامت خويش، از هيچ تلاشي دريغ نمي كرد تا جائي كه رونق و حيات مجدد حوزه علميه كربلا را بايد مرهون هجرت ايشان دانست.

هجرت به اراك

آيت الله حائري كه از سفره علم و معرفت توشه ها برگرفته بود، براي انجام مسؤوليت ارشاد و تبليغ، به دعوت مردم اراك در سال 1332 «قمري » وارد اين شهر شد. تلاش و كوشش معظم له سبب شد تا آن شهر چهره ديگري به خود گرفته، و در اندك زماني جزء مراكز بزرگ علمي محسوب شود.

حضرت امام خميني رحمه الله در آن ايام، جواني بيست ساله بود كه با شنيدن آوازه اين عالم بزرگ راهي اراك شد و از محضر پرفيضش نهال جان خويش را سيراب ساخت تا روزگاري ديگر به بار بنشيند.

هجرت به قم

«قم »، شهري است كه از ديرباز سابقه درخشان داشته و به عنوان حرم اهل بيت عليهم السلام مورد توجه و عنايت خاص ائمه اطهار عليهم السلام بوده است. و به عنوان مركزي براي شيعه معروف بوده، همواره در جريانات مختلف علمي، سياسي و فرهنگي سهم قابل توجهي داشته است.

اين شهر به علت حضور استوانه هاي علم و تقوا در آن، در صحنه هاي مختلف سياسي و فرهنگي حركت چشمگيري داشته و در اثر زحمات عالمان والا مقامي همچون «فيض كاشاني » و «ميرزاي قمي » (اعلي الله مقامهما) رونق خاصي به خود گرفته بود. ولي مدت زيادي نگذشت كه اين دوره سپري شد و قم آن شور و حال را از دست داد.

حضرت آيت الله حائري يزدي پس از هشت سال اقامت پربار در اراك، بنا بر دعوت مردم قم در سال 1340 «قمري » وارد اين شهر شد تا ثمره سال ها تجربه خود را در اعتلاي اسلام عزيز بكار گيرد.

هنگامي كه وارد اين شهر شد با وضعيت اسف بار حوزه و مدارس علميه مواجه شد و آنچه بيشتر از هرچيز او را ناراحت كرده بود و رنج مي داد، وضعيت طلاب جواني بود كه به علت نداشتن برنامه، استادان متبحر و دلسوز و نظم لازم، عمر خويش را تلف مي كردند. اين اوضاع باعث شده بود كه ايشان بارها بفرمايند: «چه مي شد اگر حوزه علميه قم سر و سامان مي گرفت.»

اين آشفتگي ها با روياروئي گسترده استعمارگران در مقابل اسلام مصادف بود. آنان پس از مبارزات طولاني با مسلمين كه همگي با شكست مواجه شده بود، اين بار از راه مبارزه سياسي - فرهنگي وارد كشورهاي اسلامي شده بودند و با سياست تقسيم سرزمين هاي وسيع كشورهاي مسلمان به نقاط كوچك، قصد به انزوا كشيدن و نابودي آن ها را داشتند.

در اين ميان استعمار انگليس كه از مبارزات روحانيت خاطرات تلخي به ياد داشت با به قدرت رسيدن رضاخان فرصت را نيمت شمرده، به مبارزه جدي با اين قشر حساس به پا خاست تا شايد مانع واقعي خود را از سر راه بردارد، و از آن جا كه حوزه هاي علميه كانون تربيت انسان هاي آگاه و مبارز بوده كه هرگز با اين جرثومه هاي فساد سرسازش نداشته اند و ندارند مقابله با اين مركز را در راس برنامه هاي خود قرار داد.

رضاخان به عنوان مجري سياست هاي استعمار در ايران در مقابل مسلمانان ايستاد و با توجه به فرهنگ مبتذل غرب و قانوني جلوه دادن آن، به مبارزه با ارزش هاي اسلامي برخاست و قصد محو كامل اسلام را داشت. صحنه هاي تكان دهنده خشونت هاي رضاخاني صفحه هاي سياهي از تاريخ ملت ايرانند كه تا ابد فرا روي انسان ها قرار دارد.

در چنين موقعيتي حساس، مهمترين اقدام، احياء حوزه هاي علميه به نظر مي رسيد كه اگر اين كار صورت نمي گرفت و تلاش هاي به جاي شيخ نمي بود معلوم نبود چه بر سر اسلام و مسلمين مي آمد. اين مجاهد نستوه و خستگي ناپذير، در سنگر علم و تقوا براي احياء ارزش هاي اسلامي به پا خاست و با هجرت به شهر مقدس قم شجره طيبه اي را غرس كرد كه امروز جهان اسلام از ثمرات شيرين آن بهره مي برد.

امام راحل درباره اين شخصيت فرموده اند:

«در بزرگي آيت الله حائري همين مقدار بس كه توانست در آن زمان سخت كه رضاشاه تصميم داشت حوزه و روحانيت را نابود كند، حوزه ها بلكه روحانيت را حفظ كند و اين امانت را به ما داده است تا ما به ديگران رد كنيم. [2]»

اين هجرت آثار بسياري در پي داشت كه مهمترين آن ها به دو بخش «علمي » و «سياسي - فرهنگي » تقسيم مي شود.

آثار و بركات علمي

الف - تاسيس و بنيانگذاري حوزه علميه قم

همچنانكه اشاره شد فعاليت حوزه علميه قم به معني واقعي با ورود حضرت آيت الله حائري يزدي آغاز گرديد و با تلاش و كوشش مستمر اين مرد الهي روز به روز رونق از دست رفته را بازيافت تا جائي كه امروز با اينكه بيشتر از هفتاد سال از آن زمان نمي گذرد، قم را به عنوان «ام القراي جهان اسلام » مي شناسند و چشم اميد همه آزادگان عالم به خصوص مسلمانان مظلوم به اين پناهگاه واقعي دوخته شده است، و قم ديروز اكنون رهبري جهان اسلام را به عهده نگرفته است مگر با رنج ها و مشقاتي كه بزرگان ما تحمل كرده اند.

ب - فعال كردن مدارس و سر و سامان بخشيدن به آن ها

ايشان در اين راستا از علماء بزرگ و مدرسين با فضيلت دعوت مي كرد تا از اقصي نقاط براي بر پانمودن محافل درس و بحث راهي قم شوند، زيرا موقعيت حساس آن عصر اقتضا مي كرد تا قم به عنوان كانون تشيع تقويت شود، كه از آن جمله عالم عظيم الشان «محدث قمي » بود.

ج - تغيير روش آموزش در حوزه هاي علميه

در اين زمينه با توجه دادن طلاب به ژرف نگري و درس و بحث علمي، هيئت ممتحنه اي را تشكيل دادند تا به امور امتحانات طلاب بپردازد كه تا آن زمان بي سابقه بود.

د - تربيت شاگرداني عاليقدر كه هر كدام منشاء آثار و بركات ارزنده اي شده اند.

فعاليت ها و آثار سياسي، فرهنگي

گرچه احياء حوزه علميه، خود بزرگترين حركت سياسي فرهنگي در مقابل استعمارگران به شمار مي آمد، ولي معظم له از مقابله مستقيم با حركت هاي ضد ارزشي رژيم حاكم عصر خود باز نايستاد.

از اقدامات مهم آيت الله حائري مقابله با پديده استعماري كشف حجاب بود كه از مهمترين اقدامات رضاخان در راستاي محو فرهنگ اسلامي به شمار مي رفت. ايشان با تعطيل كردن نماز جماعت خويش، و ترغيب و تشويق مردم به مقاومت و ايستادگي در برابر اين حركت، به مبارزه برخاست. همچنين مبارزات ديگر شيخ در صحنه هاي مختلف سياسي در تاريخ ثبت است.

هنگامي كه از وي درباره تكليف شرعي در مقابل كشف حجاب سؤال شد، در حالي كه از خشم و ناراحتي صورتشان برافروخته شده بود فرمودند: «مساله دين است، ناموس است، تا پاي جان بايد ايستاد.» سپس تلگرافي به رضاخان زده و خشم خود را از اين موضوع ابراز داشتند.

گرچه حوزه علميه قم حتي در آن عصر خفقان به خوبي توانست رسالت خويش را به انجام برساند و جايگاه اين مركز حياتي روشن گرديد، اما پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله و مجدد شريعت نبوي در اين قرن، حساسيت اين مركز مقدس و تلاش هايي را كه در راستاي آن صورت گرفت بيشتر نمايان كرد و هر روز كه از عمر انقلاب مي گذرد ما به عظمت و شكوه آن بيشتر از گذشته پي مي بريم.

امروز شاهديم كه علاوه بر ده ها هزار طلبه اي كه از نقاط مختلف كشورمان به اين سرچشمه معارف اهل بيت رهسپار مي شوند، هزاران انسان پاكباخته با تحمل تمام سختي ها و ناملايمات، محدوديت ها را به جان خريده و به اين ديار هجرت مي كنند تا خود از معارف الهي سيراب شده، با سينه اي مملو از معرفت، داروي درد «قوم » [3] خويش را به مقتضاي زمان و شرائط آن ها بشناسند و همچون طبيبي حاذق با رجعت خويش آب حياتي براي قلوب ميليون ها انسان در اقصي نقاط اين كره خاكي شوند.

سرانجام او پس از به بار نشستن اين درخت پر ثمر، در حالي كه هشتاد و يك سال عمر پربركت را پشت سر گذاشته بود در هفده ذيقعده سال 1355 به لقاء حق پيوست.

اينك مائيم و اين شجره طيبه اي كه با هزاران خون دل كاشته شده، رشد كرده و به بار نشسته و بر همگان به ويژه پرچمداران اين كانون مقدس لازم است كه همچون سلف صالح خويش نيازها و شرائط حساس عصر خويش را به خوبي بشناسند و علم هجرت را بر دوش گرفته، چراغ هدايتي براي آيندگان باشند. [4]

lمنبع : مجله مبلغان