بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه یازدهم/استاد حجت الاسلام والمسلمین هادی پور (زید عزه)

بحث پیرامون جذابیت در تدریس و کلاسداری بود در جلسات قبلی عناصر جذابیت را ذکر کردیم با بررسی اجمالی آیات قرآن که بهترین کتاب از حیث تبلیغی است این را متوجه می شویم که خدای متعال در روش تبلیغ دینش به چه شکل از این عناصر استفاده کرده است و ما هم باید در همان راستا قدم برداریم.

*عنصر نشاط

یکی از عناصر جذابیت بحث نشاط است ، مبلغ در ضمن تدریسی که مي کند لازم است مقداری هم با نشاط باشد تا مخاطبین خسته نشوند. مبلغین موفق یکی از ویژگی هایشان این است که توان ایجاد نشاط را در جلساتشان دارند. اما مبلغین غیر موفق توان اینکه جلسات خود را قدری به موقع شاد بکنند ندارند. با بررسی در آیات قرآن این مطلب به وضوح به چشم می خورد که بنوعی بوسیله ابزار نشاط ، ایجاد جذابیت شده است ما نمی توانیم بطور مطلق این حرف را بزنیم که آقا هر چیزی که یک مبلغ مي خواهد در تبلیغش استفاده کند لزوماً باید نمونة عینی آن در قرآن باشد اما کلیت بحث را می توان ملاحظه کرد مضاف بر اینکه عنصر نشاط و میل به آن موافق فطرت هر انسانی است اما در سیره اهل بیت به عنوان نمونه های تام بشری مثلا در روایات داریم راجع به امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) که آقا شوخ طبع بودند که حتی آنهایی که می گفتند امیرالمؤمنین نباید خلیفه باشد می گفتند امیرالمؤمنین انقدر شوخ است که تناسب ندارد با خلیفه شدن.

اینجا فقط یک نکته را اضافه می کنم و آن اینکه فقط ملاک اینکه یک چیز را بشود در تبلیغ استفاده کرد قرآن نیست بلکه باید سیرة اهل بیت را هم در کنار قرآن قرار داد چرا که این سیرة اهل بیت است که می تواند به ما کمک کند تا همه ابعاد قضیه برای ما روشن شود و مسئله تبلیغ هم از این قاعده مستثنی نمی باشد .

عنصر تخیل

یکی دیگر از عناصر جذابیت ، تخیل است بحث تخیل امروز در دنیا از عناصری است که در فیلم ها بشدت از آن استفاده می شود اساساً امروز می گویند فیلم هایی که بعد تخیلی دارد فروش فوق العاده ای دارد و شرکت هایی مثل هالیوود و اینها سرمایه گذاری های قابل توجهی می کنند اما به نظر شما در قرآن چقدر مطالب به گونه ای مطرح شده که قدرت تخیل مخاطب را به حرکت درمی آورد؟ نمی گوییم که خداوند آیاتی دارد که تخیلی برای مردم حرف زده می گوییم خدای متعال در یک سری آیات بگونه ای با بشر سخن گفته که تخیل بشر قدرت خیال بشر با این نوع بیانی که هست خیلی به حرکت درمی آید و فعال می شود.

شرایط استفاده از تخیل:

1. منظور ما از تخیل بهره گیری از قوة خیال مخاطب است نه خیال پردازی به معنای دروغ پردازی. (بیان غیرواقعیات)

وقتی می گوییم فیلم تخیلی چه در ذهن شما می آید؟ ابتدا آنچه در ذهن شما می آید فیلمی است که صحنه های آن واقعیت ندارد و خیال پردازی است مثلا اسب بالدار نشان می دهد یا آدمهایی که کارهای خاصی می کنند.

مثال کاربردی

اخیرا فیلمی می دیدم بنام پسر جهنمی که فیلمی فوق تخیلی بود آدمهای عجیب و غریب با قدرتهای عجیب یکی آتش تمام وجودش را می گیرد و یکی فلان .. که هیچکدام واقعیت خارجی ندارد خیال پردازی یک آدم است بصورت تصویر درآمده این فیلم تخیلی است اما چیزهایی که بررسی می کنیم این نیست که سخنران بیاید تخیلی سخنرانی کند غرض اینگونه استفاده کردن نیست. بلکه منظور از تخیل ، بهره گیری از قوة خیال مخاطب است.

مثال کاربردی

در سورة تکویر خدای متعال می فرماید اذا الشمس کورت و اذا النجوم النکدرت و اذا الجبال سیرت شروع می کند لحظه برپایی قیامت را توصیف کردن لحظه ای که خورشید اینجوری می شود ستاره جور دیگر آسمان وحوش و....قبول دارید وقتی خدای متعال اینها را می فرماید ما بخواهیم یا نخواهیم سیاق آیات بگونه ای است که قوه تخیل مخاطب به حرکت درمی آید. شما صحنه را تجسم می کنی برای خودت آسمان اینچنین خورشید و ستاره ها اینطوری می شود یک لحظه در مقابل صحنه وحشت و حالتی به تو دست می دهد شاید خدای متعال می توانست قیامت را بگونه دیگری مطرح کند هیجانی هم در این قضیه هست. اینجا مطلب به گونه ای بیان شده که قوة خیال مخاطب را به حرکت درمیآورد. در سورة انفطار دوباره خدا شروع می کند اذا السماء انفطرت و اذا الکواکب النتثرت و اذا البحار فجرت باز به گونه ای این صحنه تصویر شده که فکر می کنی و در خیال خودت می روی تصویر می سازی تصویری که خیلی خیال می تواند روی آن مانور داشته باشد. خلاصه به گونه ای مطرح شده که قوة خیال را به حرکت درمی آورد.

نکته اول : در این دو مورد از آیات و موردهای دیگر این مطلب در ابتدای سوره ها آمده است از این می شود برداشتی کرد که در فیلم ها و رسانه ها خیال یک عنصری از عناصر است که جا دارد که اول بحث قرار بگیرد. این پتانسیل را دارد که ابتدای کار قرار بگیرد. و مخاطب را با قوة خیالش بکشد بیاورد. فرمول ها را استفاده کنیم. بعضی از عناصر جذابیت قابلیت آغازین بودن دارند می توانند اول قرار بگیرند. عنصر خیال را می توانید ابتدای کار داشته باشید ولی بعضی از عناصر را نمی توانید ابتدای کار داشته باشید. جذابیت ویژه ندارند بعضی ها آخر کار جذابیت دارند. خیال از مواردی است که آغاز با تخیل آغاز زیبایی است و قرآن هم در بعضی از سوره ها ابتدای کار جوری بوده که خیال مخاطب را بکار گرفته است.

نکتة دوم: بعد از اینکه خداوند متعال صحنه قیامت را توصیف می کند ، مخاطب که خوب با تخیلش آن را ترسیم کرد ، در اوج تخیل مخاطب ، خداوند در ادامه آیات یک تذکر می دهد .

مثال کاربردی

خداوند می فرماید و اذا النفوس زوجت و اذا المؤده سئلت بأی ذنب قتلت یک حقیقتی را تذکر می دهد. در سورة انفطار اذا السماء انفطرت می آید تا می رسد به جایی که می فرماید علمت نفس ما قدرت و اخرت آنجا یک تذکر می دهد به مخاطب یک دفعه در اوج یک تذکر تکان مید هد مخاطب را این باز قابل استفاده است.

نمونة دیگری که در قرآن قوه تخیل مخاطب را به حرکت می اندازد و از عنصر خیال زیبا استفاده شده بحث ترسیم صحنة های بهشت و جهنم است.

نکته: عنصر خیال جایی بیشتر به حرکت درمی آید که مطلبی که ما بیان مي کنیم ، مربوط به گذشتة خیلی دور یا آیندة فاصله دار باشد. ان الساعه قریب معلوم نیست که قیامت نزدیک است یا دور. ولی مخاطب الان فاصلة معنایی دارد با واقعیت. این موجب این می شود که خیال بهتر به حرکت دربیاید. تا اینکه اگر نزدیک باشد.

مثال کاربردی

مثلا حادثه ای را که دو سه روز دیگر می خواهد اتفاق بیفتد ، در فضایی می گویی که برای مخاطب بعضی از شواهد آن قابل حس است و زیاد قوه خیال به حرکت درنمی آید که اگر در فضای دیگری باشد که مخاطب در آن فضا نیست بهتر خیالش به حرکت درمیآید. قیامت و بهشت وجهنم نمونه های تخیل در آینده است اما نمونه های تخیل در گذشته:

مثلا در سورة صافات آمده است که خدای متعال می فرماید: فأقبل بعضهم علی بعض یتسائلون بهشتی ها رو می کنند به همدیگر، بعضی به بعضی رو می کنند در حالی که از همدیگر سؤال می کنند قال قائل منهم انی کان لی قرین یکی می گوید من در دنیا همنشینی داشتم یقول ...من المصدقین آیا تو قیامت را تصدیق می کنی؟ أءذا متنا و کنا عظاما و انا مدینون وقتی مردیم و استخوانهایمان چنین شد بعد دوباره برمی گردیم؟ قال هل انتم مطلعون بهشتی به دوستانش می گوید: از این رفیق من خبر دارید فطلع فرأها فی سواء الجحیم. تا این را می گوید فطلع یعنی لحظه ای که خدا حجاب را برمی دارد که اینها به جهنم احاطه پیدا می کنند و می بینند خدا عنایتی می کند اینها در حالی که صحبت مي کنند راجع به بنده خدا همان لحظه بنده خدا را در جهنم می بینند. وسط آتش جهنم می سوزد بعد با خوشحالی رو می کند به رفقایش مي گوید مضمونش این است خدا به من رحم کرد کم مانده بود من را هم گمراه کند. خدا من را به فضل خودش هدایت کرد. وقتی خدا دارد این مطلب را راجع به گفتگوی بهشتی ها می گوید ، مخاطب قرآن با قوه خیالش آن را به تصویر می کشد .

نمونة دیگر درباره جهنم خدای متعال در سورة کهف می فرماید : انا اعتدنا للظالمین نارا احاط بهم سرادقها خدا می فرماید در جهنم آتش احاطه دارد بر این ها آنجا طلب آب می کنند وقتی طلب آب می کنند به اینها آبی داده می شود مس گذاخته پوست صورتهایشان در اثر حرارت آب می شود این را خدا توصیف می کند شما انگار صحنه ها را مي بینید پوستشان می سوزد پوست جدید رشد می کند ، می گویند خدایا ما را بکش از این وضعیت دربیار صحنه ها خیال برانگیز است در همین آیه بهشت را توصیف می کند خیلی زیبا که انگار شما می روی در نهرهای بهشت وضعیتی باصفا.

این نمونه دوم ترسیم صحنه های بهشت و جهنم است.

نمونة سوم از نمونه هایی که خیال برانگیزی را می توانیم ببینیم سورة صافات آیة 50- 55 سورة کهف آیه 29- 31 سومین آیاتی که خیال برانگیز است آیاتی که سخن گفتن ملائکه حیوانات و اجنه را مطرح می کند اینجا هم وقتی جریان سورة نمل آیة 16 تا 25 را نگاه می کنید خدای متعال می فر ماید : و حشر لسلیمان جنوده من الجن و الانس و الطیر فهم یوزعون حتی اذا اتوا علی واد النمل قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لا یهتمنکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون وقتی می رسد به اینجا تعریف می کند مورچه برگشت به آن یکی گفت اینجوری. اینجا که می رسد الان برای مایی که ندیدیم مورچه حرف بزند چیزی بگوید جنبة خیالی می شود. می آید جلوتر می فرماید حضرت سلیمان نگاه کرد دید هدهد نیست گفت هدهد کجاست آنجا هدهد شروع می کند به حرف زدن حرف زدن هدهد برای ما جنبة خیالی دارد ولی برای ما که بیان می شود حرف زدن یک هدهد من و شما باید از تخیلمان استفاده کنیم تا آیات را بهتر درک کنیم . شما باید خیالت را بکار بگیری تا بتوانی تصور کنی . وقتی خدای متعال مي فرماید به ملائکه ما امر کردیم که بر آدم سجده کنید به آدم اینجور گفتند شما باز باید یک تصویر خیالی درست کنید و مفاهیم قرآنی را بفهمید.

نمونه چهارم: بحث داستان های انبیاء است. مخصوصا جایی که معجزات اتفاق افتاده نه داستان های معمولی مثل جایی که حضرت ایوب دچار مشکل می شود بعد خدا عافیت می دهد . مثل وقتی که خدا می فرماید : وقتی موسی را فرعونیان دنبالش کردند و رسید به دریا خدا فرمود با عصا بزن به دریا ، دریا باز شد اینجا خیالی می شود. چیزی که ندیدی و بظاهر شدنی نیست نمی توانی تصور کنی باید خیالت را بیاوری وسط. یا جایی که عصا را انداخت عصا مار بزرگ و اژدهایی شد باز خیال انگیز است یا جایی که خدا می فرماید ابراهیم را انداختند در آتش آتش گلستان شد. این خیال می خواهد، از همة این چهار نمونه برمیاد که خدا در قرآن در سخن گفتن دینی انتقال مفاهیم معنوی بگونه ای سخن گفته که خیال مخاطب در فهم آن دخیل باشد .

خلاصه این عنصر جذاب خیال ، درکلام خدای متعال بسیار مشهود است نه به این معنا که خدای متعال برای جذابیت این کار را کرده بلکه به این معنا که خدای متعال بگونه ای سخن فرموده که این جذابیت ایجاد شده است. اگر مردم بفهمند و ما بگونه ای بیان کنیم که بفهمند خیال انگیز و جذاب است و از این استفاده می کنیم که ما هم می توانیم فنونی را استخراج کنیم ، که خیال انگیزی و بهره گیری از قوة خیال مخاطب در آن باشد. این منجر به جذابیت سخن ما هم خواهد شد.

*عنصر اعجاب

سومین عنصر، عنصر اعجاب است در این عنصر هم نمونه های قابل توجهی در قرآن داریم خدای متعال بگونه ای بحث می کند و مطالبی را مطرح می کند که تعجب برانگیز است، ما هم گاهی اوقات اگر جاهایی از صحبتمان چیزی بگوییم که مخاطب شگفت زده شود بگوید عجب چیزی است این تعجب کردن جذابیت زاست.

مثال کاربردی

شهادت آب امری واقعی بود اصل این اتفاق اعجاب انگیز است نه نوع بیان ما ، قضیه را هر طور که بگویید چون واقعی است مخاطب برایش اعجاب انگیز است بر خلاف عنصر تخیل که جذابیت آن بستگی به نوع بیان ما دارد ، اما در اعجاب ، خود واقعه اعجاب برانگیز است.

اما در قرآن ، مسئله اصحاب کهف اعجاب انگیز است و برای مخاطب خیلی شگفت انگیز است و شاید از اصحاب کهف عجیب تر برای مخاطب ، عزیر پیامبر باشد ، چون آنجا خدای متعال چند زاویه را مورد توجه قرار می دهد فرمود عزیر همان جا مرد ، صد سال بعد بیدار شد دید غذایش نگندیده ولی استخوان های مرکبش افتاده آنجا ، بعد گفت من کم خوابیدم بعد فهمید صد سال است. این مطلب عجیبی است یک مورد از مواردی که خدا اعجاب ما را برانگیخته در داستان های گذشتگان است بعضی جاها این اتفاق افتاده خدا مطالبی را مطرح کرده که عجیب است شگفت انگیز است. بین خیال و اعجاب معمولا رابطه ای هست شما جایی که مطلب را خیال انگیز می گویید آن مطالب قابلیت اینکه مخاطب را شگفت زده کند دارد اینکه طرف خیالش برانگیخته می شود یک حرف است در مورد برپایی قیامت که خورشید تاریک می شود همه چیز منفجر می شود شگفت زده می کند مخاطب را آدم یک لحظه می ماند. ما هر وقت کوه می رفتیم با رفقا سورة واقعه را می خواندیم خیلی خیال برانگیز و شگفت زده می شدیم اینکه خدای متعال می فرماید اذا رجت الارض رجّا و بست الجبال بسا فکانت هباء منبسا با این عظمت می خواهد مثل پنبة زده شده بشود شگفت انگیز است. بعضی از موارد که خیال وسط می آید قابلیت شگفت انگیز کردن مخاطب را هم دارد بنابراین در آن معجزات و در برپایی قیامت این اتفاق می افتد.

مثال کاربردی

وقتی خدای متعال در قرآن می فرماید که ما آمدیم از یک منی پست نطفه را خلق کردیم بعد علقه و....اگر کسی خوب دقت کند شگفت زده می شود خلقت آدم چیز عجیبی است. چی شد؟ این آدم با این همه پیچیدگی از منی پست بی ارزش بوجود آمده باشد ، این خیلی عظمت دارد و اعجاب انگیز است وقتی آدم به قضیه توجه و دقت می کند. خدا هم در این تأکید دارد می گوید مگر نمی بینید ما چه کردیم ما که این کار را کردیم از این ، این را خلق کردیم روز قیامت هم راحت شما را دوباره می افرینیم لذا این موارد جزء مواردی است که می توانیم شگفت زده کردن مخاطب را ببینیم. گاهی اوقات اعجاب خیلی قوی است اینکه کوه تبدیل می شود به پنبه گاهی هم درجه کمتر است درجه دارد ، ولی بایدآنقدری باشد که بگوییم این اعجاب برایش صدق می کند نمونه هایی که در اعجاب گفتیم یک مورد در صحنه هایی از قیامت اتفاقات قیامت اعجاب انگیز است یک مورد در معجزات انبیاء و حوادثی که برای انبیاء اتفاق افتاده مثل عزیر پیغمبر یک مورد بحث جزئی نگریهای قرآن است ، به نطق درآمدن دست و پا در قیامت برای شما عجیب است دست شروع کند شهادت دادن در قیامت این هم نوعی شگفت انگیزی است. یک نکته اینکه ما در جاهایی برویم سراغ خیال که برای مخاطب قابل حس نباشد.

عنصر ترس

عنصر ترس از عناصر جذابیت ، یکی از عناصری است که در دنیا زیاد از آن استفاده شده است با ایجاد ترس در مخاطب است که فیلم های وحشتناک جذابیت دارد اما اینکه در قرآن ، نمونه ها و اینکه با چه سبک هایی ما را ترسانده برای ما قابل اهمیت است که قرآن چگونه ما را ترسانده و به شکل های مختلفی ، چهار مدل ترس و چهار عنوان در قرآن می توان پیدا کرد :

1. ترس فیزیکی، (جسمی) یعنی خداوند در مواردی چیزهایی را مطرح فرموده که جسم ما را مورد تهدید قرار می دهد.

مثال کاربردی

جایی که خدای متعال می فرماید آتش می سوزاند وقتی می سوزاند پوستش می سوزد و پوست جدید درمی آید و دوباره می سوزد اینجا ترس از ناحیة جسم ماست مثل اینکه یک صحنة اکشن در یک فیلم ترسناک اینکه آتشی بپا می شود طرف آتش گرفته خیلی وحشتناک می شود. گاهی ترس ها فیزیکی است که خدا فرد را از این زاویه می ترساند .

گاهی ترسها روحی است یعنی خدای متعال با انذاری که می کند در روح ما حالت رعب و ترس ایجاد می شود گاهی با حوادث و گاهی با محرومیت ها .

در قرآن وقتی به جریانها و حادثه هایی که برای افراد اتفاق افتاده اشاره می شود مثلا مسخ شدن بعضی از آدم ها و بوزینه شدن آنها که خدا می فرماید کونوا قرده خاسئین اینکه خداوند متعال آدمها را تبدیل به بوزینه و مسخشان کرده است وقتی آدم فکرش را هم می کند که بوزینه شود یک احساس روحی همراه با ترس به او دست می دهد.

مثال کاربردی

مدارس راهنمایی وقتی که برای سخنرانی دعوت می شوم بعضی مواقع پیرامون قیامت صحبت می کنم که یادآوری آن ایجاد حالت خوف و ترس می کند ، قیامتی که در روایتی پیامبر(ص) فرمود: امت من به نه صورت محشور می شوند برخی تبدیل به بوزینه برخی اینجور و....اینکه شما فکر می کنی که ممکن است من هم به شکل یکی از این حیوانات محشور بشوم همین فکر در شما ایجاد رعب و ترس می کند روحاً می ترسی نه جسماً این برای ما ارزش دارد ما می توانیم از این ناحیه مخاطب را بترسانیم اینها را تفاوتی قائل بشویم.

فکر اینکه یک دفعه ممکن است مرگی به سراغم بیاید به شکل عجیب و غریب و وحشتناکی یا قیامت برپا شود.

مثال کاربردی

یا مثلا من فکر می کنم از اینکه روز قیامت بشود و نامة عمل را بدهند آن لحظه ای که نامة عمل را می خواهند بدهند ترسناک است. تصور کنید محشر برپا شده می خواهند حاصل یک عمر را بدهند به دستت که اگر بدهند و معلوم شود که باید بروی جهنم ، اصلا قابل تصور نیست که چقدر سخت است یک عمر دویدی خودت را کشتی می خواستی بهشتی باشی حالا نامه عملت را می دهند دست چپت چه اتفاقی می افتد ،طرف که سه سال کنکور می دهد ولی باز برای گرفتن نتیجه که می رود ، می بیند قبول نشده است خب سال دیگر دوباره امتحان می دهد اما استرس و وحشتی که در روز قیامت هست بحث یکسال نیست می خواهد یک عاقبت جاودانه رقم بخورد .

خلاصه این از نوع روحی است ترس از این است که محرومیتی می خواهد برایمان ایجاد شود.

یا مثلاترس از مرگ ناگهانی مثل تصادف و یا ترس از یک اتفاق طبیعی مثل زلزله که این ترس ماورایی نیست بلکه حادثة طبیعی است ولو اینکه جایی باشی که در امنیت کامل باشی اما دیدن صحنة اتفاق افتادن زلزله هم برایت ترسناک است .

در قرآن هم خدای متعال به نمونه هایی از عذاب هایی که بر اقوام گذشته نازل کرده اشاره می فرماید مثل قوم لوط و اصحاب رأس که عذابی دردناک بر آنها نازل شد.

خلاصه برای ما همین قدر کفایت می کرد که ابزار ترس در قرآن باشد که هست و از عناصر جذابیت می باشد .

فکر کنید قرآن هیچ آیه ای از آن ایجاد رعب و ترس نمی کرد و همه آیات در مورد خوبی و خوشی وراحتی بود این خودش از جذابیت کم می کرد ، یعنی تضاد خودش جذابیت دارد اگر عذاب و رحمت الهی هر دو بروز کند این ترسناک بودن قهر الهی باعث می شود، رحمت الهی آرامش بخش و شیرین و جذابتر شود. اگر بدی نباشد خوبی زیبایی خودش را گاهی نشان نمی دهد.

نکته: ترس دو مدل مي تواند داشته باشد ماه رمضان جوانی بود می گفت در خانة ما یک سال سه نفر مردند جلو چشم من، من حالتم غیرعادی شده است شما در مورد قیامت که صحبت می کنید من حالم بد می شود. من به او گفتم ترس دو مدل داریم یک ترس مخرب یکی سازنده. ترس سازنده این است که به خود می گویی خدا این انذار و ایجاد خوف را استفاده مي کند برای انسانهای معصیت کار ، اما کسی که معصیت الهی را نکند برای او ترس و غمی نیست این همه حادثة خوب برایش اتفاق می افتد. قرآن نوع ایجاد ترسش سازنده است که انسان را حرکت می دهد به طرفی که خودش را از این عذاب الهی نجات بدهد . نتیجه اینکه ما بعنوان یک مبلغ دینی باید جهت افزایش راندمان و اثرگذاری کلاس خودمان از این عناصر ایجاد جذابیت استفاده لازم را ببریم بخصوص عنصر ترس که آیات و روایات زیادی برای استفاده در این جهت داریم همانطور که آیات و روایات رحمت هم زیاد داریم .