• از آب هم مضایقه کردند کوفیانخوش داشتند حرمت مهمان کربلا
  • بودند دیو و دد همه سیراب وخاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
  • زان تشنگان هنوز به ایوب می رسندفریاد العطش ز بیابان کربلا

این قصة تشنگی امام حسین(علیه السلام) چه بوده که آن قدر دل اولیای خدا را سوزانده و خدای متعال برای آدم روضة سیدالشهدا(علیه السلام) را خوانده است. جبرئیل آمده به حضرت آدم(علیه السلام) می گوید این فرزند تو در محاصرة آب قرار می گیرد «يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَان».[1] آن قدر تشنگی برایش غلبه می کند که آسمان در نگاهش تیره می شود، غبارآلود می شود. وقتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) ظهور می کنند، تکیه به کعبه می دهند و یکی از جملاتش این است: «الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا»، مردم عالم! من آن کسی هستم که جَدِّ مرا با لب تشنه بین دو نهر آب سر بریدند.

از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده، یکی از گریه های سنگینشان گریه بر تشنگی امام حسین(علیه السلام) بود. اگر آب می دید گریه می کرد؛ طفل می دید گریه می کرد. نقل شده در بازار می رفت دید گوسفندی را ذبح می کنند فرمود: آقا! آبش دادید؟ عرض کرد یابن رسول الله(علیه السلام) ما مسلمانیم، رسم اسلام را بلدیم ومی دانیم باید حیوان را آب داد و بعد ذبح کرد. حضرت فرمود: اما پدر من را بین دو نهر آب با لب تشنه سر بریدند. مثل امروزی آمد کربلا کمک بنی اسد کرد. بدن ها را معرفی کرد. همة بدن ها را دفن کردند؛ نوبت به بدن پدر بزرگوارش رسید؛ فرمود: بنی اسد! بروید یک بوریا بیاورید. رفتند یک حصیر آوردند و این بدن قطعه قطعه را داخل حصیر گذاشت و داخل قبر رفت و بدن را به خاک سپرد؛ از قبر بیرون آمد، روی قبر را پوشانید و یک جمله با انگشت سبابه روی قبر نوشته:

«هذا قبر حسین بن علی بن ابی طالب الذی قتلوه عطشانا».

حجةالاسلام و المسلمین میرباقری