آنکه حساب نفس خود کرد سود برد

و آنکه از آن غافل ماند زیان دید

و هر که ترسید ایمن شد

و هر که پند گرفت بینا گردید

و آنکه بینا شد فهمید

و آنکه فهمید دانش ورزید. ( نهج البلاغه )

از منظر قرآن هدف آفرینش هستی این است که زمینه برای پیدایش آدمی مهّیا شود و انسانها آفریده شده اند برای این که نیکو ترین اعمال که همان اطاعت و عبادت خداوند است را به جا آورند.

تربیت:

روش های تربیت دینی از منظر قرآن:

1) توجه دادن به اوصاف خداوند:

الف) علیم ( دانا ) ب) شاکر ( حق شناس ) پ) توّاب ( توبه پذیر ) ت) عزیز ( شکست ناپذیر و همیشه پیروز )

2) بهره گیری از خصلتهای آدمی:

خصوصیات آدمی سرمایه های او هستند که باید با تربیت در جهت درست بکار گرفته شوند.

الف) نفع طلبی (سود جویی) ب) خیر خواهی پ) داوری وجدان ت) محبوب واقع شدن ث) حب فرزندان ج) داشتن آرزو چ) پاداش خواهی ح) جاودانگی خ) مورد توجه قرار گرفتن د) حس سپاسگزاری

3) تعلیم:

بسیاری از انحراف ها و گمراهی ها نتیجه عدم اطلاع است و انسان هر گاه بداند که راه حق و صحیح کدام است و چه آثار حیات بخشی دارد، به آن گرایش پیدا می کند.

4) بشارت:

درتربیت تشویق راه کارهای بسیار موثر است که با بکارگیری آن می توان فرد تحت تربیت را به سوی اهداف تربیت سوق داد.

5) انذار:

انسان موجودی است که به طور ذاتی از ناملایمات و عذاب روگردان است و لذا روش تربیتی انذار بسیار کارساز می باشد.

6) ارائه ی الگو:

انسانها موجوداتی هستند الگو پذیر یعنی هر گاه با فردی برخورد می کنند که سمبل فکر و اندیشه ی صحیح و مکارم اخلاق است، شیفته او می شوند و دوست می دارند که مانن او فکر کنند و عمل نمایند.

7) ارائه فرجام اعمال:

اینکه انسان بداند و ببیند که کردارش به چه امری منتهی می شود و چه نتیجه ای را به دنبال دارد، موثر است در اینکه انسان چه فعلی را انتخاب کند و چگونه آن را انجام دهد.

8) بیان مصالح و مفاسد:

انسان موجودی است که هیج گاه خواهان زیان و خسارت نیست لذا شناساندن مصالح و مفاسد واقعی اعمال و رفتارها در امر تربیت نقش مهمّی را ایفا می نماید.

9) تقویت و تعدیل انگیزه ها:

انسان موجودی است که دو سرشت مادی و معنوی در او وجود دارد و اگر هر دو به نحو صحیح شکوفا شود مسیر تکامل را طی می کند.

10) امکان بازگشت:

امکان لغزش در انسانها وجود دارد بر این این اساس یکی از شیوه های تربیتی قرآن گشودن درهای رحمت و بخشش خداوند بر روی گناهکاران می باشد.

11) اصلاح اندیشه ها و رفتارها:

تا زمانی که آدمی حق را از باطل و خوب را از بد باز نشناساند، از او نمی توان انتظار داشت که راه حق را برود و به خوبی ها ملتزم باشد.

12) موعظه:

تا زمانی که انسان با غرق شدن در انحراف و گناه، صفحه ی وجودی خود را سراسر سیاه نکرده باشد، پند و اندرز در جان او اثر می گذارد و سرشت او را آشکار و فعال می سازد.

13) دعوت به تفکر:

انسان از توانایی عقلی بالایی بر خوردار است اما در بیشتر مواقع به جهالتها و آداب و اعمال غلط عادت می کند و کمتر به خود زحمت می دهد که در باره ی درستی و نادرستی آنها اندیشه کند.

14) تکرار:

یک مربی که هدفش تکامل افراد است تا آنجا که امید دارد کلامش موثر باشد، پیامش را در فرصت های گوناگون و به صورت های مختلف بیان می کند.

15) مقایسه:

انسان با به تصویر کشیدن دو جبهه ی حق و باطل و خوبی و بدی دست به مقایسه خواهد زد و با دیدن آثار و برکات حق و تبعات سوء، زمینه گرایش به حق و خوبی در او فراهم خواهد شد.

16) آزمون:

یکی از شیوه های تربیتی خداوند آزمایش است. آزمون با سختی ها و نعمت ها ، برخواسته از مقام ربوبی خدا و در جهت رشد و تربیت انسان صورت می گیرد.

17) عبرت:

هر گاه انسان نتیجه اعمال خوب و بد دیگران را مشاهده کند پی خواهد برد که اگر خودش هم چنین عمل کند، آن نتایج را در پی خواهد داشت.

18) ارائه ی نمونه های عینی:

انسان با مشاهده ی نشانه های قدرت و حکمتی که در توان جهان مادی نیست، زمینه مناسبی در او ایجاد می شود که وجود خداوند و اوصاف او را بپذیرد.

19) تنبیه:

بسیار اتفاق می افتد که آدمی آن چنان گرفتار غفلت می گردد که تنها راه بیدار نمودن او این است که آنچه باعث فریب و غفلتش شده است را از او بگیرند تا هشیار شود.

بر گرفته از کتاب: تفسیر موضعی تربیت دینی از منظر قرآن