27 بهمن 1395, 2:22
بر اساس سخنان حضرت حق در قرآن، آنچه سبب كاميابي و سعادت آدمي است بر دو ركن اصلي ايمان و عمل صالح استوار است. تأكيد بر اين دو در شمار زيادي از آيات قرآن به وضوح ديده ميشود. لكن بايد توجه داشت كه صرف انجام اعمال نيك براي رسيدن به سعادت كافي نيست بلكه تداوم و بقاي آن تا روز رستاخيز بسيار مهم و حياتي خواهد بود. چه بسا افرادي كه در طول عمر كارهاي شايسته بسياري انجام دادهاند لكن نتوانستهاند آنها را به عنوان توشه با خويش به آخرت برند و به علل مختلف اعمالشان نابود گشته و در اصطلاح «حبط» شدهاند. در اين مجال به بررسي اهميت اين مسأله در اسلام و بيان علل از بين رفتن اعمال نيك اشاره خواهد شد.
با در نظر گرفتن اين نكته كه تداوم اعمال انسان رابطهاي مستقيم با بحث «حبط اعمال» دارد، شايسته است به بررسي اجمالي معناي آن پرداخته شود. احباط از ماده «حبط» به معناي باطل ساختن و از بين بردن است. در اصطلاح احباط به معناي آن است كه گناه موجب از بين رفتن طاعت و ثواب شود. موارد حبط اعمال در چند بخش قابل تقسيم است: 1 ـ زماني كه عمل تنها جنبه دنيوي داشته باشد. طبيعتاً چنين اعمالي هيچ گونه آثار اخروي از خود به جاي نخواهند گذاشت. همچنانكه خداوند سبحان ميفرمايد: «و به هر گونه كارى كه كردهاند مىپردازيم و آن را [چون] گردى پراكنده مىسازيم» (فرقان/23) . واژه «عمل» به معني هر كاري است كه با قصد انجام ميگيرد. كلمه «هباء» به معناي خاك بسيار نرم و غباري است كه در هوا پراكنده ميشود و جز در هنگام تابش نور خورشيد از پنجره نميتوان آن را ديد. كلمه «نثر» نيز به معناي پاشيدن است [1]. جمله «قدمنا» از ماده «قدوم» به معني «وارد شدن» يا «به سراغ چيزى رفتن» است، و در اينجا تأكيد بر جدي بودن مطلب است، يعني مسلماً و به طور قطع تمام اعمال آنها را كه با توجه و از روي اراده انجام دادهاند ـ هر چند ظاهراً كارهاي خير باشد ـ به خاطر شرك و كفرشان همچون ذرات غبار در هوا محو و نابود ميكنيم [2]. 2 ـ ممكن است عمل، ارزش و جنبه اخروي داشته باشد ولي عامل و فاعل آن، در انجام عمل، قصد و نيتي الهي نداشته و انديشهاي پست و غير انساني محرك وي در انجام آنها باشد. از جمله اين موارد ميتوان به ريا و منت گذاشتن اشاره کرد. آنجا كه خداوند متعال ميفرمايد: «آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير درختان آن، نهرها بگذرد، و براى او در آن (باغ)، از هر گونه ميوهاى وجود داشته باشد، در حالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (كوچك و) ضعيف دارد، (در اين هنگام) گردبادى (كوبنده)، كه در آن آتش (سوزانى) است، به آن برخورد كند و شعلهور شود و بسوزد؟! (همين طور است حال كسانى كه انفاقهاى خود را، با ريا و منت و آزار، باطل مىكنند.) اينچنين خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد، شايد بينديشيد (و با انديشه، راه حق را بيابيد)» (بقره/266). اين آيه ترسيمي است بسيار زيبا از حال اشخاصي كه با ريا و منت و آزار، خط بطلان بر انفاق خويش ميكشند. حال كساني كه اعمال نيكي انجام ميدهند و سپس با ريا و منت و آزار آن را از بين ميبرند. چنين است، زحمت فراواني كشيدهاند، و در آن روز كه نياز به نتيجه آن دارند، همه را خاكستر ميبينند چرا كه گردباد آتشبار ريا و منت و آزار، آن را سوزانده است. سرچشمه بدبختيهاي انسان مخصوصاً كارهاي ناپسندی همچون منت گذاردن و ريا كه سودش ناچيز و زيانش سريع و عظيم است ترك انديشه و تفكر است كه خداوند در انتهاي آيه، همگان را به آن دعوت ميكند [3]. در بينش و تفكر اسلامي، به بالا بردن انديشه انسان توجه عميق گشته است. از وي چنين خواسته شده كه هر كاري را با نيتي خالص و ادراكي والا و انساني آغاز کند و در انجام وظيفه هرگز عمل خويش را با تظاهر و ريا، يا افكار كودكانه و پست آلوده نسازد. بكوشد تا عمل صالحي را كه شروع كرده است حفظ كند و ادامه دهد تا مبادا شايستگي و صلاحيت آن را از دست داده و ارزشش را حبط كند. 3 ـ ممكن است عمل و كار، نيك و پسنديده باشد ولي در مقابل آن، عامل و فاعل به زشتيها و بديهايي دست زند كه آثار اعمال نيك او را نابود سازند. عوامل و موجبات اين نوع از احباط در قرآن عبارتند از:
1 ـ كفر: «[آرى] آنان كسانىاند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند، در نتيجه اعمالشان تباه شد، و روز قيامت براى آنها قدر و ارزشى نخواهيم نهاد». (كهف/105) 2 ـ شرك: «اين هدايت خداست كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت مىكند. و اگر آنان شرك ورزيده بودند، قطعاً آن چه انجام مىدادند از دستشان مىرفت». (انعام/88) 3 ـ ارتداد: «... و كسانى از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند، آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مىشود، و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود». (بقره/217). 4 ـ بيحرمتي نسبت به پيامبر (ص): «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و هم چنان كه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مىگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بىآنكه بدانيد كردههايتان تباه شود» (حجرات/2).
در بينش اسلامي صرف انجام اعمال صالح كافي نيست بلكه نگهداري و حفظ اعمال نيز اهميت بسياري دارد. اعمال نيك انسان به دلایل مختلفي چون ريا، نفاق، شرك، ارتداد، كفر و بيحرمتي کردن به ساحت پيشوايان دين ممكن است از بين رفته و حبط شود و ديگر فايده و سودي براي فرد در آخرت نداشته باشند.
آنچه رهبران و پيشوايان مردم را در كشورداري و جلب اعتماد مردم ياري ميرساند، گذشت و چشمپوشي از كوتاهيهاي مردم است. قرآن كريم با اشاره به اين اصل مهم، خطاب به پيامبر اسلام ميفرمايد: (اعراف: 199) گذشت پيشه كن و به كار پسنديده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب. بديهي است اگر رهبر و زمامدار جامعه، بيرحم و سخت گير باشد، به زودي جايگاه خود را در ميان مردم از دست ميدهد. در مقابل، گذشت و ناديده گرفتن مصلحتي تقصير مردم در جاي خود، سبب تسلط بيشتر بر دلها ميشود. در اين صورت، مردم مشکلات را به راحتي ميپذيرند و دولتمردان هم در وظايف خود با موانع كمتري روبه رو ميشوند. در بعضي روايتها نقل است هنگامي كه اين آيه نازل شد، پيامبر خدا (ص) از جبرئيل درباره آن توضيح خواست (كه چگونه با مردم مدارا و ترك سختگيري كند). جبرئيل گفت: نميدانم، بايد از آنكه ميداند، بپرسم. سپس بار ديگر بر پيامبر نازل شد و گفت: اي محمد، خداوند به تو دستور ميدهد از آنها كه به تو ستم كردهاند (هنگامي كه قدرت پيدا كردي) انتقام نگيري و درگذري و به آنها كه تو را محروم ساختهاند، عطا كني و با آنها كه از تو بريدهاند، پيوند برقرارسازي.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان