19 فروردین 1397, 18:4
1- فلسفه در نظر اندیشمندان یونان معنایی بسیار کلی داشت و هر نوع فعالیت عقلانی را شامل میشد. در آن روزگار فلسفه همه زمینههای علم را دربر میگرفت و به مثابه پیشاهنگ تمام پیشرفتهای علمی و عقلی، شکوه و عظمتی بسیار داشت.
به گفته ویل دورانت در آن روزگار تواناترین مردان برای جان سپاری در راه فلسفه آماده بودند؛ چنان که سقراط مرگ در راه فلسفه را بر گریز از برابر دشمنان آن تر جیح داد. افلاطون دو بار جان خود را به خطر انداخت تا دولتی مبتنی بر حکمت و فلسفه تشکیل دهد. مار کوس اور لیوس آن را از تاج و تخت خود بیشتر دوست داشت و برنو به خاطر وفاداری به فلسفه، زنده به آتش افکنده شد.
در آن روزگار فلسفه محترم بود و چیزی شریف تر از «عشق به حقیقت» نبود. با پیشرفت و توسعه دانش، فلسفه تحول بسیار یافت و هرچند دایره شمول آن محدود به متافیزیک شد، اما از اهمیت آن کاسته نشد.
در شرق مسلمانان با استفاده از میراث فلسفی یونان و بهره گیری از آموزههای دین اسلام، دستاورد گرانبهایی به نام فلسفه اسلامی پدید آوردند؛ با فزونی یافتن اندیشه فلسفی، این علم در غرب، شاخه هایی تخصصی یافت و فلسفههای ترکیبی و کاربردی مانند فلسفههای اخلاق، دین، هنر، علم و معرفت پدید آمد.
2- با وجود آنکه در قرون معاصر، دایره شمول فلسفه نسبت به معنای قدیم تنگ تر شده، همچنان جایگاه برتری در میان معارف بشری دارد و به گفته بسیاری از اندیشمندان، «ملکه علوم» نامیده میشود. امروزه نیز همچون گذشته فلسفه موضوعی حاشیه ای و مجرد نیست، بلکه نقشی حیاتی در تثبیت پایههای علم و فرهنگ هر جامعه داشته، در راس علوم قرار دارد. هر متفکری با توجه به رویکرد خاص خود تعریفی ممتاز برای فلسفه قائل است.
3- برتراند راسل فلسفه را پیش درآمدی ضروری برای علم میداند و در مقابل، بسیاری از پوزیتیویستهای منطقی معتقدند کار اصلی فیلسوف بهره گیری از روشهای رایج علم برای کشف بیشتر دلایل منطقی و دستیابی به عالی ترین وجوه آن است. اگزیستانسیالیستها فلسفه را مبین وضعیت و جایگاه انسان میدانند؛ وظیفه فیلسوف تحقق نافذ وجود بشر و توصیف روشهای اصیلی است که انسانها از طریق آن با یکدیگر و جهان پیرامون ارتباط بر قرار میکنند. طرفداران فلسفه تحلیلی میگو یند فلسفه باید به تحلیل زبان محدود شود. جان دیو ئی یکی از بنیا نگذاران مکتب پراگماتیسم، وظیفه اصلی فیلسوف را تحلیل و ارزیابی جامعه برای پیشبرد و توسعه آن میداند و میگوید فلسفه باید ابزاری باشد برای ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی. به هر حال هرکدام از مکاتب با توجه به سیاق فکری خود تعریفی از فلسفه دارند و آن را شاهراه ارتباط با مسائل و مو ضو عات فکری زمان خود میدانند.
4- اخیرا به همت انتشارات سمت کتاب «تاریخ فلسفه به زبان ساده» تالیف دکتر ملیحه صابری نجف آبادی منتشر شده است که مولف در این اثر مروری اجمالی بر سیر تفکر فلسفی دو هزار و پانصد ساله بشر دارد؛ نمایشی مجمل از پدید آورندگان فلسفه در طول تاریخ که اندیشه فلسفی بشری را تا زمان حاضر جان بخشیدند و برای حفظ حکمت و دانش به مبارزه با اصحاب جهل و نادانی برخاستند.
آگاهی از بلندای شکوه و عظمت دانش بشری و ارزیابی استدلالها و داعیههای فلسفی دو هزار ساله گذشته نه تنها برای شناخت فرهنگ و هویت بشر اهمیت دارد، بلکه الهام بخش برای یافتن پاسخ بسیاری از مو ضوعات امروزین بشر خواهد بود.
مورخان، یونان را، مهد و گهواره فلسفه میدانند. هر چند یو نانیان اصول و مبانی فلسفه را از ملل متمدن با ستانی مشرق زمین یعنی ایران، هندوستان، مصر، سوریه و کلده در یافت نمو دند، اما توانستند با ذوق و سلیقه و متاثر از فضای اجتماعی خود آن را در قالب تحقیقات منطقی در آورند و نظم و سامان بخشند.
این کتاب مشتمل بر هشت فصل است که به ترتیب عبارت اند از: فیلسوفان پیش از سقراط؛ از سقراط تا فلوطین؛ فلسفه در قرون وسطی؛ فلسفه جدید؛ فلسفه معاصر؛ فلسفه اشراق؛ عرفان؛ حکمت متعالیه.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان