آیا مدام انجام کاری را به تاخیر میاندازید؟ آیا به هیچ کاری دست نمی زنید یا کارهایتان را با بی میلی انجام میدهید به این امید که روزی اعتماد به نفس لازم به سراغتان بیاید؟ در این صورت بیهوده منتظر نباشید؛ شما نمی توانید زمان لازم را بیابید مگر اینکه به خودتان اعتماد داشته باشید.
شما باید همیشه و در همه حال- حتی هنگامی که شکست میخورید- به خودتان اعتماد داشته باشید. بنابراین تداوم و استمرار احساس اعتماد به خود مشروط بر آن است که تمامی طول شبانه روز را به انجام دادن کاری که در آن احساس اعتماد به نفس میکنید بگذرانید و همه کارها را هم به شیوهای مطلوب انجام دهید و نتیجه خوبی هم بگیرید.
اعتماد به نفس واقعی آن است که روی آگاهیها و تواناییهای شما نیز اثر بگذارد و در واقع هیچ گونه ارتباطی با آنچه در زندگی بیرونی شما اتفاق میافتد، ندارد.
خودتان را تخریب نکنید
یک لحظه به پاسخ این پرسش فکر کنید که اگر همین حالاشغلی به شما پیشنهاد شود، چه عکس العملی از خودتان نشان میدهید؟ آیا فورا میگویید: «نه، مطمئن نیستم بتوانم از عهده اش بربیایم» یا « نه، اگر نتوانم به خوبی از عهدهاش بربیایم چه!»
در واقع چیزی که مانع از آن میشود که به دنبال تصمیمهای نیمه تمام خود بروید و آنها را کامل کنید، کمبود اعتماد به نفس شماست.
داشتن اعتماد به نفس و خودباوری نیز اساسا به این معناست که به خودتان اعتماد داشته باشید که میتوانید ترسهای خود را کنار بگذارید و تسلیم نشوید. اگر واقعا خواهان پیروزی هستید باید دوره سختی را بگذرانید تا اعتماد به نفس واقعی را در خود ایجاد کنید زیرا اعتماد به نفس واقعی براساس این باور که به یقین موفق خواهید شد بنا نشده است. شخصی که اعتماد به نفس دارد هرگز مطمئن نیست که اشتباه نخواهد کرد. او از شکست نمی ترسد و فقط به آینده نظر دارد.
بسیاری از ما فکر میکنیم سرانجام روزی فرا میرسد که جرات و اعتماد به نفس و شهامت آن را خواهیم یافت تا آنچه را میخواهیم عملی کنیم؛ شغل دلخواهمان را به دست آوریم، روابط مان را متحول کنیم یا در کاری ریسک کنیم. انگار همیشه منتظریم واقعهای غیر منتظره به وقوع بپیوندد تا ما را به پیروزی برساند اما بدانید که این اتفاق هرگز به وقوع نخواهد پیوست!
هر چه بیشتر منتظر رسیدن به آرزوهای خود باشید اعتماد به نفس خود را بیشتر از دست خواهید داد و در عوض بر ترسها و نگرانیهای شما افزوده خواهد شد؛ این ترس که شاید هرگز به خواستهها و آرزوهایتان نرسید. از خودتان بپرسید چه هنگامی احساس خوبی نسبت به خودم خواهم داشت؟ زمانی که در کارم موفقم؟ زمانی که به نظر زیبا میرسم؟ زمانی که در ارتباطم موفقم و… تعجب آور است؛ زیرا بدون آنکه خودمان بدانیم، خوشحالی و برخورداری از حس اعتماد به نفس را در خود پایمال میکنیم. اما آیا وقت آن نرسیده که از به تاخیر انداختن و وعده دادن به خود دست بردارید و همین حالابدون هیچ قید و شرطی خودتان را دوست بدارید و یقین داشته باشید انسان توانمندی هستید؟ آیا بهتر نیست همین حالاخودتان را دوست داشته باشید و خودتان را همین گونه که هستید، بپذیرید تا اینکه دائم دوست داشتن خود را مشروط به برخورداری از موقعیتی خاص بدانید. هربار که خودتان را همان گونه که هستید محترم بدانید، به خودتان نیرو میبخشید تا بتوانید گام بعدی را در راه رشد و موفقیت بردارید.
تقویت اعتماد به نفس
نخستین گام در راه تقویت اعتماد به نفس و خودباوری آن است که وانمود نکنیم اعتماد به نفس مان از آنچه واقعا هست، بیشتر است. بدین معنا که در مورد ناامنیها و بیاعتمادی هایمان با خودمان صادق باشیم. گاهی زیاد سخت نیست که خودمان را گول بزنیم و تظاهر کنیم که اعتمادبه نفس خوبی داریم اما فراموش نکنید که اعتماد به نفس یک احساس درونی است نه یک ادعا.
هنگامی که فقط دست به کارهایی میزنید که میدانید از پس آن بر میآیید، هرگز به اعتماد به نفس واقعی دست نخواهید یافت.
حقیقت این است هنگامی که رویاهای خود را محدود میکنیم یا آنها را به فراموشی میسپاریم، به خودمان بی اعتنایی میکنیم. بدین ترتیب حس اعتماد به نفس دروغین معمولا هنگام رویارویی با اولین مشکلات و سختیها، نا پدید میشود و احساس ترحم و بی اعتماد جای آن را میگیرد.
مزایای اعتماد به نفس
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که با اعتماد به نفس پایین و خودباوری ضعیف به چه صورت زندگی خواهید کرد و چه شرایطی خواهید داشت؟
آیا تا به حال به این اندیشیدهاید که اگر ناگهان از اعتماد به نفس بالایی برخوردار شوید چه چیزهایی را از دست میدهید؟! این سئوالات را بدین جهت از خود بکنید تا بدانید گاهی ترک عادات منفی و ناسالم برای ما انسانها تا چه حد دشوار و سخت است زیرا بعضی از عادات چنان در وجودمان نهادینه شدهاند که از مضرات آنها کاملا غافل ماندهایم. بسیاری از ما با وجود آنکه از اعتماد به نفس پایین خود رنج میبریم و از آن شکایت داریم و به ظاهر مشتاقیم که اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم اما ناخودآگاه و بی آنکه بدانیم به بعضی از مزایای روانی و اجتماعی آن معتاد هستیم و نمیتوانیم از این منش و رفتار خود دست برداریم. گاهی به این دلیل راضی نمیشویم اعتماد به نفس خود را بالا ببریم چون فکر میکنیم وقتی به خودمان اعتماد نداریم دیگران بیشتر به ما توجه میکنند. بعضی مواقع کاری میکنیم که دیگران دلشان برایمان بسوزد. اگر در زندگی احساس اعتماد به نفس کافی نمی کنید از خود بپرسید: «چه مزایایی از این راه کسب میکنم؟» فهرستی از اینگونه مزایای روانی تهیه کنید. سپس صادقانه نگاهی به آن بیندازید و ببینید از ناحیه ضعیف بودن و اعتماد به نفس نداشتن چه حقوق و مزایایی به دست میآورید که برای مبارزه با آن تلاش نمی کنید.
شناسایی و پذیرش انگیزههای روانی ناخودآگاهی که به آنها پرداختیم ممکن است کمی مشکل و ناراحت کننده باشند. گاهی فراموش میکنیم اگر نتوانیم خود را باور کنیم تا چه حد با مشکل و ضعف مواجه میشویم.