6 تیر 1397, 0:0
امر به معروف و نهی از منکر در هر زمان، شرایط و اقتضائات خاص خود را دارد و به تناسب زمان ومکان، روشهاو مصادیق آن گوناگون میشود. به منظور ملموس کردن مطالبی که درباره این فریضه دینی مطرح گردید، برخی روشها و مصادیق بارز آن را، به ویژه با توجه به وضعیت کنونی نظام جمهوری اسلامی، ذکر خواهیم کرد. مطالب ذیل دربرگیرنده مباحثی درباره ضرورت توجه به تنوع روشهاو مصادیق، و ذکر برخی از آنهاست.
پس از آنکه مشخص گردید که هر یک از افراد جامعه در برابر نیازهای معنوی دیگران مسئولاند، اکنون، گوناگون بودن مسئولیت افراد به تبع شرایط و موقعیتهای زمانی و مکانی، مطرح میشود. هدف امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح مفاسد و جلوگیری ازرواج بدعت هاست. برای رسیدن به این هدف، در هر زمان و مکانی و تحت شرایط مختلف، راههای عمل به این فریضه هم تغییر میکند. باید با دقت در رهنمودهای کتاب و سنت و نیز سخن بزرگان، علما و مراجع، وظیفه خود را باتوجه به موقعیت خاص دریابیم. اگر آنچه وظیفه مان بود، انجام دادیم و برای انجامش حاضر بودیم تا سر حد شهادت پیش رویم، حسینی خواهیم بود؛ والا از این نمد، کلاهی جز اسم و ادعای تهی نخواهیم داشت.
مطالعه سیر تاریخ صدر اسلام و سیره امیر مومنان(ع) و دیگر ائمه اطهار(ع) نشان میدهد که به قدری اختلاف روشهاو رفتارها در این زمینه وجود دارد که آدمی تصور میکند بین رفتار این بزرگواران تناقض وجود داشته است. البته همه ما معتقدیم که آنها حلقههای یک زنجیر به هم پیوستهاند؛ ولی چون شرایط زمانی هر یک از آنها متفاوت بود، روش هایشان نیز متفاوت به نظر میرسید. همه آنان، در پی احیای دین بودند؛ منتها براساس مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی خاص خود. بدون تردید، این تشخیص وظیفه، خود مهم است و کوشش برای تشخیص هم، خود نوعی عبادت به شمار میرود. اینکه کسی مدتی فکر، و با دیگران مشورت کند و تحقیقات لازم را دنبال کند تا وظیفه خود را تشخیص دهد، در ثمربخشی امر به معروف و نهی از منکر کاملا مفید خواهد بود.
در اهمیت و ضرورت تشخیص وظیفه، به تناسب شرایط زمانی و مکانی خاص، میتوان نمونههای فراوانی را درصدر اسلام جست وجو کرد. ابوذر(ع) یکی از بزرگترین صحابه پیامبر اکرم(ص) به قدری به فریضه امر به معروف و نهی از منکر عنایت داشت و بدان عمل میکرد که عثمان، خلیفه سوم، را به ستوه آورد و موجب شد که وی او را به شام تبعید کند. او در مقابل خلیفه، از باب نصیحت حاکم مسلمین، با صراحت انتقاد میکرد و رسواییهای مالی، بذل و بخششهای بی جا و جناح گرایی و باندبازی دستگاه خلافت را گوشزد مینمود تا کار به رسوایی کشیده شد. انتقادهای تند و صریح ابوذر در مقابل عثمان، به دلیل موقعیت خاص او در آن زمان بود؛ به طوری که عثمان نمیتوانست با او مقابله کند. موقعیت ابوذر در جامعه اسلامی، آن چنان بود که به این زودی نمیشد با او برخورد تند کرد.
در شام نیز چون تمام مردم، ابوذر را به منزله یکی از صحابه بزرگ پیامبر(ص) میشناختند، نمیتوانستند به او جسارتی کنند. او انتقادهای خود را از دستگاه معاویه ادامه داد تا اینکه معاویه از عثمان خواست که او را به مدینه باز گرداند. نقل شده در مجلسی، کعب الاحبار، یهودی تازه مسلمان، برای نشان دادن خود، صحبتی کرد تا جواب ابوذر را داده باشد. ابوذر چنان به کعب الاحبار حمله کرد که سرش شکست و خون از آن جاری شد. ابوذر به او گفت ای یهودی زاده! تو میخواهی دین را به ما یاد بدهی؟! در همان زمان، موقعیت امیر مومنان(ع) با ابوذر کاملا متفاوت بود که وظیفه دیگری را میطلبید. البته امام علی(ع)، به صورتهای کلی و خصوصی، انتقادهایی را مطرح میکرد اما نه آن گونه که ابوذر عمل میکرد؛ چرا که موقعیت ایشان با ابوذر متفاوت بود. ایشان میکوشید تا با موعظه کردن، مردم را از اعمال ناصواب بر حذر دارد. پس ابوذر وظیفهای داشت و امیر مومنان(ع) وظیفهای دیگر. از این روست که نه تنها علی(ع) در این زمینه با ابوذر مخالفتی نکرد، بلکه وقتی ابوذر را به ربذه تبعید کردند، علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را فرستاد تا او را مشایعت کنند. آن گاه کلام عجیبی را خطاب به ابوذر فرمود که در نهج البلاغه نیز آمده است: یا اباذر انک غضبت لله فارج من غضبت له ان القوم خافوک علی دنیاهم و خفتهم علی دینک؛ «ای اباذر، همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی. این مردم برای دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی».
موقعیت علی(ع) در آن زمان، موقعیتی ویژه بود؛ به گونهای که مصلحت ایجاب نمیکرد برخورد ایشان همچون ابوذر باشد؛ زیرا ایشان، در صورتی که بنای انتقادات شدید را در پیش میگرفتند، متهم میشدند که چون اعضای شورای شش نفره، که علی(ع) هم خود در میان آنها بود، او را برای خلافت رد کردهاند، کارشکنی میکند. علی(ع) به قدری تنها مانده بود که اگر انتقاد تندی میکرد، فوراً از دستگاه حکومتی شایعه میکردند که چون علی رای نیاورده، حسادت میورزد و اسلام و نظام اسلامی را تضعیف میکند. اما ابوذر هیچ گاه ادعای خلافت نداشت و از این روی نمیتوانستند او را چنین متهم کنند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان