نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
از آنچه گذشت، نتیجه میگیریم که اولا، باید سعی کنیم عقاید خود را محکم کنیم و این مساله را شوخی نگیریم. اگر پایه ایمان ما محکم نباشد، شیاطین آن را خواهند ربود. مقام معظم رهبری ـ مدّ ظلّه العالی ـ در یکی از سخنرانی هایشان اشاره فرمودند که برخی مطبوعات داخلی پایگاه دشمن شده و نفوذیها به آنها راه یافته اند. آنان ایمان جوانهای ما را هدف قرار دادهاند و با القای انواع شبههها سعی دارند روح دین داری و تقید به دین را در جامعه، و به ویژه نسل جوان ما کم رنگ و به مرور از بین ببرند.
ثانیاً باید سعی کنیم در زندگی تا آن جا که میتوانیم ارزشهای اسلامی را پیاده کنیم و احکام اسلام را جدی بگیریم و در مورد آنها کوتاه نیاییم و مسامحه نکنیم. همه شهدایی که از زمان انبیا و اولیای پیشین و از صدر اسلام تا به حال خون خود را نثار کردهاند، برای این بوده که احکام الهی اجرا شود، نه این که عدهای اراذل و اوباش آزادی پیدا کرده و هر خلاف شرعی که خواستند، بکنند. ما باید سعی کنیم احکام اسلامی را ابتدا در زندگی خودمان پیاده کنیم و سپس دیگران را نیز به این مسیر راهنمایی نماییم.
ثالثاً، ما به عنوان شیعه و پیروان مکتب امام حسین(علیه السلام) باید همیشه برای مبارزه با دشمنان دین آمادگی داشته باشیم. از اوایل غیبت کبری، علمای بزرگ ما روزهای جمعه شمشیر و اسب برمی داشتند و در اطراف شهر تمرین اسب سواری و شمشیر زنی میکردند تا اگر امام زمان(علیه السلام) ظهور کرد، برای جنگ آماده باشند. قرآن میفرماید: و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه؛1 هر چه از نیرو در توان دارید بسیج کنید. ما باید آمادگیهای لازم را کسب کنیم؛ چرا که اگر ما آمادگی داشتیم دشمن عقبنشینی میکند.
مردم ما به برکت رهنمودهای حضرت امام(رحمه الله) آماده مبارزه با دستگاه کفر شاهنشاهی شدند، قیام کردند، خون دادند، شکنجه و تبعید شدند و اموالشان از بین رفت تا این انقلاب به پیروزی رسید. آیا این ملت برای چه مبارزه کرد؟ امام فریاد میزد: مرتکب کبیره است کسی که امروز داد نزند. ای قم ساکت! ای نجف ساکت! اسلام از بین رفت، من برای اسلام احساس خطر میکنم. مردم در پاسخ به این ندای امام(رحمه الله) و برای احیای اسلام قیام کردند. اگر خدای نکرده، دوباره روزگاری مثل زمان شاه، دشمنان خارجی یا سازش کاران و فریب خوردگان داخلی، اسلام را در معرض تهدید و خطر قرار دادند و وضع زمان شاه تکرار شد، همه ما باید آماده مبارزه باشیم. آمادگی ای که در طول 1300 سال به برکت خون سیدالشهدا(علیه السلام) در شیعیان پیدا شد، در 22 بهمن 57 نتیجه داد. باید مراقب باشیم این آمادگی را از دست ندهیم و ما را با شعارهایی نظیر تساهل و تسامح خواب و خام نکنند. با این حرفها میخواهند این آمادگی و روح سلحشوری، شهامت، فداکاری و شهادت طلبی را از ملت ما بگیرند. اینها نقشههای حساب شده ای است که از جای دیگر آمده و کسانی آگاهانه یا ناآگاهانه آنها را اجرا میکنند. تاکید میکنم که باید مراقب باشیم این روح فداکاری و شهادت طلبی از شیعیان رخت برنبندد. باید سعی کنیم این روحیه را همیشه حفظ نموده و پیوسته دعا کنیم که: خدایا مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار ده!
«ضعف شناخت» و «خودباختگی» عواملی مهم در انحرافهای جامعه اسلامی یکی از مهم ترین ابزارهایی که در عدم پذیرش حکومت حق موثر است، تبلیغات و سوء استفاده از ناآگاهی مردم است. از این رو یکی از وظایف مهم همه ما، به خصوص قشر تحصیل کرده، این است که سطح فکر و فرهنگ مردم را بالاببریم تا از حالت تقلید و تبعیت محض در مسایل سیاسی و اجتماعی خارج شده، خودشان اهل تحلیل شوند. اینها شعار نیست. ما به چشم خود شاهد بودیم و هستیم که به برکت حرکت امام(رحمه الله) و به برکت این انقلاب، سطح آگاهی و بینش مردم ما نسبت به مردم کشورهای دیگر بسیار رشد کرد. امروزه سطح آگاهی سیاسی مردم ما از مردم همه کشورهای دنیا بالاتر است. اما هنوز هم با سطح مطلوب فاصله داریم و جای کار هست. هنوز هم میبینیم گاهی کسانی میتوانند با عوام فریبی و تبلیغات، قشر عظیمی از مردم ما را به دنبال خود بکشانند و از آرای آنان برای تحقق نیات و خواستههای سوء خود استفاده کنند.
این سوء استفاده دو منشا اساسی دارد: یکی ضعف آگاهی، و دیگری ضعف شخصیت. یکی جنبه شناختی و دیگری جنبه شخصیتی دارد. فردی که معلومات و اطلاعات سیاسی اش کم است، قادر به تحلیل درست مسایل اجتماعی نیست و به راحتی تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرد. این یک نقص است. نقص دیگر مربوط به ضعف شخصیت است. برخی افراد استقلال نظر ندارند و خیلی زود تحت تاثیر دیگران قرار گرفته و از آنان تبعیت میکنند. معمولاافراد سرشناسی که صاحب پول، مقام، شان علمی و امتیازاتی از این قبیل هستند برای مردم جاذبه دارند و بسیاری از مردم چشمشان به آنها است و به دنبال آنها به راه میافتند. این گونه تقلید کردن و به دنبال کسی رفتن، دلیل ضعف شخصیت است و غیر از مساله ضعف شناخت و ندانستن است. ممکن است فردی در ابتدا مسالهای را بداند و آن را برای خودش حل کرده باشد، اما وقتی میبیند سایر مردم به طرف دیگر میروند او هم دنبال آنها به راه میافتد.
ضعف شخصیت و ضعف بینش غالباً با هم هستند و باید با آنها مبارزه کرد. یکی از وظایف اجتماعی و واجبات و معروف هایی که باید به آن امر و برای تحقق آن تلاش کنیم، این است که باید سعی کنیم آگاهی مردم را بیشتر کنیم و کاری کنیم که خود احساس شخصیت کنند. باید آنها را تشویق کنیم که برای هر مسالهای خودشان فکر کنند و برای کاری که انجام میدهند بین خود و خدایشان حجت داشته باشند. ص رف این نباشد که چون به کسی حسن نظر دارند، به دنبال او راه بیفتند. حتی ممکن است کسی در لباس روحانیت باشد اما دچار انحرافها و خطاهای بزرگ گردد. این که کسی روحانی است یا شخصیت بزرگی است، نزد خدای متعال حجت نمی شود. روز قیامت هر کسی باید جواب اعمال خودش را بدهد. در روز قیامت عده ای که با انبیا مخالفت کردهاند، خواهند گفت که شخصیتها و بزرگانمان ما را فریب دادند؛ ولی از آنها نمیپذیرند و به جهنمشان میبرند: یوم تقلّب وجوههم فی النّار یقولون یا لیتنا اطعنا اللّه و اطعنا الرّسولا. و قالوا ربّنانّا اطعنا سادتنا و کبراءنا فاضلّونا السّب یلا؛ 2روزی که چهره هایشان را در آتش زیر و رو میکنند، میگویند: «ای کاش ما خدا را فرمان میبردیم و پیامبر را اطاعت میکردیم». و میگویند: «پروردگارا ما روسا و بزرگان خود را اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند.»
کسانی که در دنیا در چنین دامی گرفتار شده اند، روز قیامت به سراغ آن شخصیتها و بزرگان میروند و میگویند، ما از شما پیروی کردیم، امروز مقداری از بار عذاب ما را شما بکشید! آنها در پاسخ میگویند ما شما را مجبور نکردیم، خودتان آمدید: و ذی تحاجّون فی النّار فیقول الضّعفاء للّذین استکبروا انّا کنّا لکم تبعاً فهل انتم مغنون عنّا نصیباً من النّار . قال الّذین استکبروا انّا کلّ فیها انّ اللّه قد حکم بین العباد ؛3 و آن گاه که در آتش شروع به آوردن حجت میکنند، زیردستان به کسانی که گردن کش بودند، میگویند: «ما پیرو شما بودیم؛ پس آیا میتوانید پارهای از آتش را از ما دفع کنید؟» کسانی که گردن کشی میکردند، میگویند: «[اکنون] همه ما در آن هستیم. خدا است که میان بندگان داوری کرده است».
البته کسانی که منشا اغوای دیگران شوند دو برابر گناه دارند: لیحملوا اوزارهم کامله ً یوم القیامه و من اوزار الّذین یضلّونهم بغیر علم؛4 تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند، و [نیز ]بخشی از بار گناهان کسانی که ندانسته آنها را گمراه میکنند.
با این حال، آنها که از گمراهیها پیروی کردهاند چیزی از وزر و وبالشان کم نمی شود و مسئول کار خودشان هستند؛ گرچه آن سرکردهها و کسانی که باعث گمراهی و فریب مردم شده اند، دو برابر گناه دارند؛ یکی این که چرا خودشان رفتند و دیگر این که چرا دیگران را گمراه کردند. شاید آن روز در بین آن «کبرا» کسانی را مشاهده کنیم که ما در دنیا به آنها بسیار حسن ظن داشتیم. آری، در آن جا حسابها طوری دیگر است.
در هر صورت، یکی از وظایف ما این است که سعی کنیم کارهایمان از روی بینش صحیح باشد. البته شاید عده ای بگویند، حال که ما از مسایل سیاسی و اجتماعی سر در نمیآوریم، پس کنار بنشینیم. در پاسخ باید بگوییم، این کاری است که امثال سعد بن ابی وقاص و حسن بصری و ابوموسی اشعری کردند. مگر کنار کشیدن، تکلیف را از دوش انسان برمی دارد؟ معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت: چرا با من بیعت نکردی؟ گفت: مشکل داشتم. گفت: مشکلت چیست؟ گفت: نپرس. معاویه اصرار کرد. گفت: حال که اصرار میکنی، بیعت نکردنم برای آن بود که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «الحقّ مع علی».5 جا داشت معاویه به او بگوید، ای کوردل! تو که این را شنیدی، پس چرا دنبال علی(علیه السلام) نرفتی؟! مگر خودت اعتراف نمیکنی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) گفت: «الحقّ مع علی»، پس چرا با علی(علیه السلام) بیعت نکردی؟! کسانی هستند که میپندارند احتیاط در این است که هیچ حرفی نزنند، چرا که شاید غیبت شود! غیبت چه کسی؟ غیبت کسانی که شمشیر بستهاند اسلام را از بین ببرند و ریشه اسلام را بکنند؟! اوایل نهضت وقتی حضرت امام(رحمه الله) گاهی اسمی از شاه میبردند، بعضیها میگفتند: این، غیبت پادشاه شیعه میشود!! انسان باید فهم و درک خود را عمیق کند. باید وظیفه را تشخیص داده و بعد هم با جدیت به آن عمل نماید. در تشخیص وظیفه و عمل به آن، به هیچ وجه نباید کوتاهی کرد، و گرنه میدان برای اراذل و اوباش باز میماند؛ هم چنان که این روزها کم و بیش شاهدیم. نباید گفت، رای خودم است، اختیارش را دارم. بله اختیار رای شما در دست خودتان است، اما باید مراقب این مطلب هم باشیم که روزی باید حساب هر رای و امضایمان را پس بدهیم. چه بسا همین رای ما باعث پیروزی فردی شود که حکمی از احکام اسلام را تعطیل نماید و هزاران نفر را به گناه مبتلا کند. در این صورت ما در گناه همه آنها شریک هستیم. البته هرکس اختیار رای خود را دارد و هر کاری که بخواهد، میتواند با آن انجام دهد؛ اما باید به مسوولیتش هم ملتزم باشد. ممکن است روزی بگویند، شما در تمامی فسادها و گناهانی که بین چند میلیون مردم ایران از سال فلان تا فلان انجام گرفت، شریک هستی! چرا؟ چون شما رای دادی که این افراد سر کار بیایند، اگر شما رای نداده بودی، این افراد در مسند قدرت قرار نمیگرفتند و این کارها هم نمیشد.
ما باید مسئولیت خطیر خود را درک کنیم. باید ببینیم منشا حب وبغض هایمان چیست. باید ببینیم اگر برای کسی زنده باد و مرده باد، میگوییم برای چه میگوییم. مبادا «کینههای بدر و خیبر» در دلهای ما باشد و باعث شود که «لاحبّاً ل معاو یه بل بغضًا ل عل ی(علیه السلام)« کاری انجام دهیم!