دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرهنگ و منطق ـ2

در ادامه نوشته قبلی، می‌توان این نکته را مورد تأکید قرار داد که: میان فرهنگ و منطق، نوع یا گونه‌ای از تلازم وجود دارد.
No image
فرهنگ و منطق ـ2
نویسنده: کریم فیضی

در ادامه نوشته قبلی، می‌توان این نکته را مورد تأکید قرار داد که: میان فرهنگ و منطق، نوع یا گونه‌ای از تلازم وجود دارد.

تلازم موجود میان فرهنگ و منطق، غیر از اشاره به منطقی است که هر فرهنگی، بالذات و بالضروره داراست. اینکه هر فرهنگی منطق ویژه و منحصربفرد خود را دارد، غیر از این است که بگوییم میان فرهنگ و منطق تلازم برقرار است.

در واقع، ما در باب فرهنگ از دو منطق سخن می‌گوییم: منطق درونی و منطق بیرونی. منطق درونی همان است که هر مجموعه‌ای خواه‌ناخواه آن را واجد است. شاید در این گونه موارد استفاده از کلمة «مکانیسم وجودی» یا «نظام درونی» رساتر از تعبیر منطق باشد.

اما آنچه از آن تعبیر به منطق بیرونی می‌کنیم، مشخصاً در مفهوم قاعده و چارچوب است. طبق قول به تلازم فرهنگ و منطق، ما مدعی هستیم که هر فرهنگی قاعده‌مند و چارچوب‌دار است و بلکه بالاتر از آن مدّعا این است که میان فرهنگ و ذات چارچوب همانندی و اقتران وجود دارد. آیا واقعاً چنین است؟ آیا همة فرهنگ‌ها علاوه از چارچوب درونی و اتصاف به چارچوب‌های اجتناب‌ناپذیر ـ از نوع اقلیم و جغرافیا و بوم ـ الزاماً با مطلق چارچوب همآوایی و همانندی دارند؟

پاسخ این پرسش ـ به هر صورت که طرح شود ـ مثبت است. چه دلیلی بالاتر از این که: فرهنگ ـ هیچ فرهنگی ـ بدون چارچوب و بنیاد، اصولاً قابل تصور نیست؟ در اینجا مراد از چارچوب، صرفاً قالب و هندسه و آغاز و پایان نیست بلکه محتوا و ماهیت‌های اصیل و استواری چون خردورزی، اعتلا خواهی، تعالی جویی ، عقلانیت، عقاید، باورها، تمایل به رشد و پیشرفت و اعتقاد به زندگی برتر و بهتر را شامل می‌شود. شاید از این رو بوده که در طول تاریخ، با تمام فراز و نشیب‌هایی که در صفحات تاریخ قابل مشاهده است، ما زمانه و عهد و روزگاری را نمی‌یابیم که در آن زندگی و اصالت آن انکار شده باشد.

بدیهی است که در اطلاق زمانه و عهد و روزگار، سخن از کلیت و باورهای مجموعی است، نه افرادی که احیاناً به هر دلیلی زبان به نفی زندگی و بیشتر نفی پاره‌ای از اجزای زندگی گشوده‌اند. با درنظر گرفتن این نکته، واقعیت این است که ما در باب زندگی و تاریخ آن، دوره‌ای را نمی‌یابیم که در آن زندگی و ارزش‌های دارای سیلان و جولان آن و خیزش انسانی‌اش به سمت بهتر و زیباتر زیستن مورد خدشه واقع شده باشد. این موضوع به تنهایی کافی است تا تقارن فرهنگ ـ به عنوان وجه جامع زندگی و مفهوم پایدار آن ـ و منطق بیرونی و زمینه‌های داخلی آن همچون عقلانیت و متفرعات آن را اثبات کند.

نتیجه‌ای که از این بحث اجمالی می‌توان گرفت این است که اصولاً فرهنگ بدون منطق قابل دوام نیست و آنجا که رشته‌های منطق می‌گسلد، فرهنگ دچار عدم‌توازن می‌شود. اگر در بخش و برهه‌ای از تاریخ بتوانیم مجال و زمینه‌ای برای انحطاط فرهنگی بیابیم، با اندکی تأمل خواهیم دید که عامل اصلی موضوع چیزی جز غلبه بی‌منطقی یا فقدان منطق نیست.

آری، آنجا که منطق کناره‌گیری می‌کند یا به هر دلیلی تن به ضعف می‌دهد، فرهنگ سر از افسردگی و پژمردگی می‌آورد، مانند باغ و درختزاری که در تشنگی خویش، از آب بازداشته شده باشد. طبق این قیاس، منطق برای فرهنگ در حکم آب است: آبِ حیات.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

مرز رفاقت و خصومت

مرز رفاقت و خصومت

وجود دوست برای انسان یک ضرورت است و آدمی می‌باید در زندگی برای خود دوستانی برگزیند و از آن‌ها در امور دینی و دنیایی‌اش استفاده کند و باید با آن‌ها صمیمی باشد.
No image

مقابله با فساد اداری

یکی از بیماری‌ها و معضلات جوامع کنونی، موضوع فساد است.
سلوک فردی و اجتماعی حاکمان

سلوک فردی و اجتماعی حاکمان

در شماره‌های پیشین درمورد ماهیت حکومت و اهداف آن که عبارت بودند از تامین عدالت، امنیت، رفاه و تربیت در جامعه، صحبت به میان آمد در این شماره به تبیین رفتار مطلوب حاکمان در زمینه شخصی و اجتماعی باتوجه به خطبه‌ها و نامه‌های امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه پرداخته شده است.
زیارت عاشورا؛ قرب آمیز و قیام انگیز / قسمت پنجم

زیارت عاشورا؛ قرب آمیز و قیام انگیز / قسمت پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم: هذا ما اوصی به الحسین بن علی بن ابیطالب الی اخیه محمد المعروف با بن الحنفیه.....
هدف نهایی هنر؛ رسیدن به رستگاری

هدف نهایی هنر؛ رسیدن به رستگاری

هنر دینی یک سفر تمثیلی از عالم محسوس به عالم روحانی است

پر بازدیدترین ها

رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
No image

دیدگاه قرآن درباره ستم پذیری و ستم ستیزی

رخداد بزرگ و بی‌مانند کربلا که اوج سعادت ها و شقاوت هاست، دربردارنده آموزه‌های بسیاری است.
نیکی به دیگری، نیکی به خود است

نیکی به دیگری، نیکی به خود است

در فرهنگ اسلامی ایرانی این معنا جا افتاده است که «هر چه کنی به خود کنی؛ گر همه نیک و بد کنی»، یا «تو نیکی کن و در دجله انداز؛ که ایزد در بیابانت دهد باز».
حکمت دعا از زبان مولانا

حکمت دعا از زبان مولانا

مولانا حقیقت حکمت را به زبان ساده و شعر بیان کرده است. از این رو باید سخنان بزرگانی چون مولانا را بخوانیم تا به راز قرآن پی ببریم.
سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

بخشش یکی از خصلت‌ها و فضایل خوب و زیبای انسانی است.
Powered by TayaCMS