نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
وظیفه ما در فتنهها
مسئله دیگر این است که ما در مقابل فتنهها چه تکلیفی داریم؟ فی الجمله جوابش معلوم شد که تا آن اندازه که اختیار و قدرت اطاعت خدا و قدرت مخالفت با شیطان داریم. مسئولیت داریم و نباید با امر خدا مخالفت کنیم. پس کسی نمی تواند بگوید: «بزرگان ما گفته اند: در آخرالزمان فتنه هایی واقع میشود، پس ما دیگر تکلیفی نداریم.» زیرا این حوادث به دست خود، انسانها و با اختیار خود آنها واقع میشوند. اگر گفتهاند: در آخرالزمان بعضی از انسانها خیلی بیحیا میشوند. معنایش این نیست که عدهای بیحیایی کنند و بگویند: آخرالزمان است باید بیحیا شد! این پیش گویی یک امر تکوینی است و تکلیف از آنها سلب نمیکند.
بزرگان ما خبر دادهاند که عدهای با اختیار خود عصیان میکنند و رعایت ارزشهای اسلامی را نمیکنند. وقتی وضع حیا در جامعه را با ده سال قبل مقایسه میکنیم، میبینیم مردها در حوزه کاری خود و خانمها در حوزه خود، سطح حیاءشان چقدر فرق کرده است. نسل جدید حتی در برخی خانوادههای متدین، اصلا مسئله حیا را به عنوان یک ارزش اسلامی باور ندارند و خود را ملزم به رعایت آن نمیدانند. اطاعت و احترام به والدین در سنتهای ما وجود داشته است. حتی در روایات آمده است که از آداب اسلامی این است که تا پدر اجازه نداده است، فرزند در حضور پدر نباید بنشیند. این یک ادب اسلامی است، حالا دیده میشود که فرزند در مقام تادیب پدرش بر میآید! فرهنگ ما تا این حد تغییر کرده و از فرهنگ اسلامی فاصله گرفته است.
تناسب پاداش با نوع آزمایش
البته در یک چنین فضایی عمل کردن، به وظیفه خیلی سخت میشود و لذا رسول اکرم فرموده اند: «یاتی علی الناس زمان الصابر علی دینه مثل القابض علی الجمره بکفه...» زمانی خواهدآمد که نگه داشتن دین مثل نگه داشتن آتش سرخ شده در کف دست است. اما متقابلا کسانی که این همت را داشته باشند که این آتش را در کف دستشان نگه دارند صدبرابر ثواب خواهند داشت. وقتی تکلیف سختتر شد، به همان اندازه ارزش و ثوابش هم بیشتر میشود وقتی امتحان سخت میشود، از طرفی قبول شدن در آن از امتیاز بالایی برخوردار است و از طرفی دیگر مردود شدن در آن موجب سقوط بیشتری میشود. این ویژگی امتحان است. در واقع معنای این که در آخرالزمان فتنهها زیاد میشود، این است که ظرفیت انسانها وسعت پیدا کرده است؛ یعنی انسانها این قابلیت را پیدا کردهاند که از آنها امتحانهای سخت گرفته شود، تا به قبولی در این امتحان سخت، خیلی اوج بگیرند و طبعا اگر هم سقوط کردند، خیلی سقوط میکنند. وقتی کسی که میخواهد امتحان دیپلم بدهد، را با شاگرد کلاس اول مقایسه کنیم. امتحان او خیلی سخت تر خواهدبود؛ ولی این نشانه رشد فراوان اوست که میتواند در این امتحان شرکت کند. این هم یک روی سکه است. در دورههای قبل ظرفیت چنین امتحانهای سختی وجود نداشته است؛ لذا در این دوران است که یک طفل سیزده ساله، ره صد ساله را طی میکند. در دوران انقلاب ما صدها مورد امثال این اتفاق افتاد که گمنام اند و کسی از آنها خبر ندارد، یکی از آنها به عنوان نمونه معروف شد و نام او ماند. در دوران دفاع مقدس برخی افراد بسیار ترقی کردند. بعد از آن دوران هم و همچنین در زمان حال، چنین پیشرفت هایی برای برخی افراد واقع میشود، اما خدا بندگان خود را برای دیگران زود افشا نمیکند. خداوند دوستان خود را در پرده نگه میدارد. آنها با خدا روابط خاص دارند. در زمان حاضر در بین مردم، به وفور بندگانی پیدا میشوند که نظیر آنها را در اعصار دیگر کم پیدا میشود، بندگانی که خیلی سریع ترقی میکنند. البته باید امتحانهای سختی را پشت سر بگذارند و با خون دل، مشکلات فراوانی را تحمل کنند.
پس وجود فتنههای سخت در آخرالزمان، پیش بینی آنها، و مقدر بودن آنها، معنایش این نیست که ما مجبوریم و باید هرآنچه که اتفاق میافتد را بپذیریم. ما، چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، مکلفیم که در حد توان با ظلم و فساد مقابله کنیم. خواه ظلم ازطرف افراد زورگوی داخلی، و خواه ظلم جهانی و از طرف دولتهای زورگو باشد.
ملتی بی نظیر
در آستانه پیروزی انقلاب، یک حرکت ملی در کل کشور پدید آمد و به برکت راهنماییهای امام راحل- رضوان الله علیه- مردم تکلیف شان را فهمیدند و این امتحان را خوب گذراندند. در طول تاریخ کم میتوان پیدا کرد که یک امتحان دسته جمعی به این خوبی برگزار شده باشد. نظیر چنین امتحانی در همین روزهای اخیر واقع شد و مردم خیلی خوب امتحانهای خود را پشت سرگذاشتند. نظیر چنین اتفاقاتی درطول تاریخ کم است که مردم فداکارانه راهی را که تشخیص دادند راه مرضی خدا و راه مورد قبول امام زمان - صلوات الله علیه- است و فرمانده آن نایب امام زمان است، با جان و دل طی کنند و در مقابل همه سختیها و مشکلات آن بایستند. همیشه این طور نبوده است. این نشانه رشد جامعه و آمادگی برای امتحانات بزرگ و ترقیات فراوان است. البته این امتحانات، گاهی سخت و در حد جان کندن است. گاهی اتفاق میافتد که یک نفر در یک روز ثواب صد شهید را میبرد. گویا صد بار در میدان جنگ و جهاد کشته میشود؛ یعنی گاهی آن قدر تکالیف و وظایف سختی در پیش روی انسان است که حکم جهاد را دارد؛ نیاز به مقاومت دارد. گاهی لازم است سخن بگوید و گاهی باید سکوت کند. سکوتی که گاهی تحمل آن بسیار کار سختی است. وقتی انسان به میدان جنگ و جهاد میرود یک بار میتواند شهید شود و طبعا برای او ثواب خواهدبود. ولی انسان میتواند در اثر انجام وظیفه در امتحانهای سخت، هر روز صدبار ثواب شهیدببرد. صبح در یک ساعت، با انجام یک تکلیف سخت، یکبار ثواب شهادت نصیبش میشود؛ درساعتی دیگر جریان دیگری پیش میآید، باز باید خون دل بخورد، از خودش مایه بگذارد، صبر کند، مشکلات را تحمل کند. از منافعی صرف نظر کند، و این گونه ثواب صدشهید را ببرد. گاهی ثواب گفتن کلمه حق درمقابل حاکم ظالم، از ثواب صد جهاد بیشتر است. این نشانه بالارفتن ظرفیت است.