دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مرحوم میرجهانی و تذکر او درباره تزکیه نفس

مرحوم آیه‌الله سید حسن میرجهانى روز 22 ذیقعده‌1319ه دیده به‌جهان گشود.
مرحوم میرجهانی و تذکر او درباره تزکیه نفس
مرحوم میرجهانی و تذکر او درباره تزکیه نفس

مرحوم آیه‌الله سید حسن میرجهانى روز 22 ذیقعده‌1319ه دیده به‌جهان گشود.

از ملازمین مرحوم آیه‌الله اصفهانى بود و مشاهدات‌ارزشمند فراوانى از ایشان داشت.

مدتها در تهران اقامت داشت‌به تحقیق، تالیف، تبلیغ و ارشادمشغول بود، در سال 1400ه به اصفهان منتقل شد، روز 21جمادى‌الثانیه‌1413ه در اصفهان درگذشت و در مقبره علامه مجلسى‌به خاک سپرده شد.

آثار ارزشمند فراوانى از خود به یادگار نهاد که از آن جمله‌است:

1. «ولایت کلیه‌» پیرامون ولایت تکوینى و تشریعى معصومین(علیهم السلام)

2. «الدرر المکنونه‌» پیرامون امام و امامت.

3. «الجنه العاصمه‌» در مناقب حضرت فاطمه زهرا(س)

4. « نوائب الدهور» در علائم ظهور - چهار مجلد بزرگ-.

5. «نورستان‌» [کتابنامه حضرت مهدى(عج) 2 / 770]همه اینها و دیگر آثارش به خط مولف مکرر چاپ و منتشر شده است.

معظم‌له علاوه بر تالیفات ارزشمند، قرآنى هم به خط زیباى خودبا ترجمه و زیرنویس آیات مبارکه به زبان فارسى مرقوم فرموده‌که در سال 1328 هجرى شمسى چاپ سنگى شده است. در کنار صفحات آن‌قرآن کریم (از صفحه‌626 تا639) براى تزکیه نفس‌199 موردمتذکر گردیده و براى کسانى که در صدد تزکیه نفس و اصلاح خودهستند، بسیار مفید و ارزشمند مى‌باشند و ما از جناب آقاى مهندس‌سالور صمیمانه تشکر مى‌کنیم که این نوشته ارزشمند را در اختیارمجله گذاشتند.

قوله تعالى(قد افلح من تزکى)(آیه 14 سوره اعلى)بدان که تزکیه نفس از صفات واجب و لازم است‌براى شخص مسلمان‌محمدى، پیرو قرآن و شریعت مقدسه اسلامیه و هرگاه مسلمین این‌معنى را در نظر مى‌گرفتند و به تزکیه نفس مى‌پرداختند، دنیا وآخرتشان معمور و زبان طعن را برخود مى‌بستند.

اینجانب محمد حسن میرجهانى براى تذکر به برادران دینى خود وکسانى که مى‌خواهند مؤمن باشند و طالب تزکیه نفس‌اند، به حکم(فذکر ان نفعت الذکرى) تذکر مى‌دهم.

امید است آنانى که حقیقتا از خدا مى‌ترسند، متذکر شوند و براى‌آراسته شدن به حلیه تذکر و تزکیه تارک صفات و اعمال زیرگردند:

1 - ترک کفر نمایند. 2 - شریک براى خدا قرار ندهند در عبادت. 3 - فاسق و عاصى خدا نباشند. 4 - تابع خواهش دل خود نباشند. 5 - براى ریا و نمایش کار خیر نکنند. 6 - متکبر نباشند. 7 - کینه یکدیگر را نداشته باشند. 8 - معجب به نفس خود نباشند. 9 - حسود نباشند. 10 - خلق را به سبب مصیبتى که برایشان وارد شده، سرزنش نکنند. 11 - با خلق خدا دشمنى نکنند مگر براى خدا. 12 - در کارى که حد ایشان نیست، وارد نشوند و بى‌باکى نکنند. 13 - گمان بد به خدا نبرند. 14 - از فال بد زدن اجتناب کنند که دلیل شرعى ندارد. 15 - بخیل نباشند. 16 - تنگى به خود ندهند. 17 - در زندگى اسراف نکنند. 18 - مال را در مصرفى که خدا نخواسته مصرف نکنند. 19 - محبت مال حرام را نداشته باشند. 20 - در عبادات کسل نباشند. 21 - بطالت نداشته باشند. 22 - بى‌تامل در کارى وارد نشوند. 23 - ترشروئى نکنند. 24 - دل سنگ نباشند. 25 - بى‌حیا نباشند. 26 - جزع و فزع نکنند. 27 - کفران نعمت نکنند. 28 - تندخو نباشند. 29 - از بغض و دشمنى به علما و حمله به شرع اجتناب نمایند. 30 - جرى بر خدا نباشند. 31 - خود را ایمن از عذاب و سخط خدا ندانند. 32 - از ضرر مالى تاسف نخورند. 33 - در امر دین ضعیف نباشند. 34 - عیاش نباشند. 35 - خفیف(یعنى سبک) نباشند. 36 - معاند نباشند. 37 - در حق مکابره نکنند. 38 - انکار حق نکنند. 39 - تمرد از حق نکنند. 40 - شرور نباشند. 41 - اهل طمع نباشند. 42 - خمود و دل مرده نباشند. 43 - اصرار بر گناه و لو صغیره باشد، نداشته باشند. 44 - غضب بیجا نکنند. 45 - براى غیر دین حمیت نکشند. 46 - مایوس از رحمت‌خدا نباشند. 47، 48 و49 - از محبت ظلمه و فسقه و کفره و دوستى با ایشان‌اجتناب کنند. 50 - از بغض اشخاص صالح اجتناب کنند. 51 - از نمامى و خبرچینى اجتناب کنند. 52 - سر مردم را فاش نکنند. 53 - کسى را سخریه نکنند. 54 - زخم زبان به کسى نزنند. 55 - مردم را سبک نکنند. 56 - مردم را حقیر نشمارند. 57، 58 و59 - از لعن و سب و شتم در غیر مواردى که شرع استثناء کرده، اجتناب کنند. 60 - آنچه را که قبیح است، به اسم صریح ذکر نکنید. 61 - طعن در نسب مردم نزنید مگر براى مصلحت‌شرعیه. 62 - طعن در کلام غیر نزنید مگر براى اظهار حق. 63 - بى‌جهت‌با کسى دعوا و نزاع نکنید. 64 - خوض در باطل نکنید. 65 - نفاق زبانى با کسى نکنند. 66 - بین متخصامین به دو زبان سخن نگویند. 67 - شفاعت‌بدکاران را نکنند. 68 - پشتیبانى و کمک از باطل نکنند. 69 و 70 - امر به منکر و نهى از معروف نکنند. 71 - در سخن گفتن درشتى نکنند. 72 - سؤال و تفحص از عیبهاى مردم نکنند. 73 - دعاى خیر براى بقاى ظالم نکنند. 74 - میل و رکون به ظالم پیدا نکنند. 75 - کمک ظالم نکنند حتى در امور مباحه بلکه در امور مستحبه. 76 - در مساجد متکلم به کلام دنیا نشوند. 77 - اسم شکنى از مردم نکنند و به لقب زشت آنها را نخوانند. 78 - برخبر فاسق پیش از تجسس در راست و دروغ بودن آن ترتیب اثر ندهند. 79 - از قسم خوردن زیاد اجتناب کنند و لو قسم راست‌باشد. 80 - رد عذر برادر دینى ننمایند، بلکه مطلقا قبول کنند چه عذر او راست‌باشد یا دروغ. 81 - متشابهات قرآن را تفسیر به راى نکنند براى فتنه‌جوئى. 82 - قطع کلام غیر ننمایند مگر براى مصلحت‌شرعیه. 83 - تابع رد کلام متبوع خود ننمایند و مخالفت او نکنند مگر این که کلام متبوع مخالف شرع باشد و متابعت او طاعت مخلوق و معصیت‌خالق باشد. 84 - درگوشى در مجلسى که ثالثى باشد، سخن نگویند مگر امر به صدقه یا معروفه یا اصلاح بین دو نفر. 85 - با زن جوان نامحرم سخن نگویند مگر براى ضرورت شرعى. 86 - اهل معصیت را به طریق معصیت دلالت نکنند. 87 - فاحشه را شهرت ندهند. 88 - شیوع فواحش و منکرات را در میان مؤمنین و مسلمین دوست نداشته باشند. 89 - مزاح و شوخى که منجر به خصومت و دشمنى و بدى شود یا در شرع ممنوع باشد، نکنند. 90 - حرف بى‌معنى و بیهوده نگویند. 91 - افساد بین آقا و نوکر یا زن و شوهر نکنند. 92 - کتمان شهادت نکنند. 93 - شهادت دروغ و ناحق ندهند. 94 - نسبت زنا به زنهاى عفیفه ندهند. 95 - بدگوئى از مردگان نکنند. 96 - به حکام خوب، بد نگویند. 97 - ترک دعا به مصلحت‌سلطان نکنند. 98 - کتمان علم نکنند مخصوصا وقتى که بدعتى در دین ظاهر شود. 99 - به خدا و رسول و امام نسبت دروغ ندهند. 100 - کلامى نگویند که مفسده آن بزرگ و موجب ضرر بشود. 101 - ملازم فحش نباشند که مردم از شر زبان او بترسند. 102 - اگر گدا باشند، در سؤال سماجت نکنند. 103 - اگر صدقه به کسى بدهند، منت‌بر او نگذارند. 104 - خود را به غیر از پدر خود نسبت ندهند. 105 - ترک امر به معروف و نهى از منکر نکنند تا آنجا که مى‌توانند. 106 - غیبت کسى را نکنند. 107 - نقض عهد ننمایند. 108 - خلف وعده نکنند. 109 - خیانت‌به کسى نکنند. 110 - مکر و خدعه نکنند. 111 - در میان مردم فتنه نکنند. 112 - زنا نکنند. 113 - لواط نکنند. 114 - با حیوان وطى نکنند. 115 - با زن خود وطى در دبر نکنند که این چهار موجب کم شدن نسل و ضایع شدن نسب و حکمت الهى است. 116 - مس زن اجنبى نکنند و با زن نامحرم خلوت نکنند که این داعى زناست و شیطان سومى است. 117 - مثل این دو کار را با بچه ساده هم نکنند. 118 - حسن زن نامحرم و بچه خوشگل را تعریف نکنند چه به شعر و چه غیر آن. 119 - مساحقه ننمایند. 120 - از زن یهودى و نصرانى اجتناب کنند. 121 - در حال حیض و نفاس بلکه استحاضه با زنان خود مقاربت نکنند. 122 - زن از سفرى که مامون از حفظ خود نباشد، اجتناب کند. 123 - زنان شبیه مردان و مردان شبیه زنان نشوند. 124 - مردان و زنان جلوگیرى از نسل نکنند(با عدم عذر) چه باعث تعطیل حکمت‌خدا و تقلیل نسل است و رهبانیت در اسلام نیست. 125 - مردان و زنان اسرار خود را فاش نکنند. 126 - زن مسلمان با زینت از خانه بیرون نرود. 127 - مرد و زن دیوث و قواد نشوند. 128 - از شرب کلیه مسکرات اجتناب کنند. 129 - هیچ رقم و هیچگونه آلت قمارى استفاده نکنند و قماربازى نکنند. 130 - در کیل و وزن و ذرع کم‌فروشى نکنند. 131 - مدیونى که قدرت دارد دین خود را بپردازد در دادن دین خود تاخیر و مسامحه نکند. 132 - مال را در محرمات انفاق نکنند. 133 - اذیت‌به همسایه نکنند. 134 - دزدى نکنند. 135 - مال مردم را غصب نکنند. 136 - ربا نخورند. 137 - در شرکت‌به یکدیگر خیانت نکنند. 138 - امانت و عاریه را مطلقا بى‌اذن صاحبش استعمال نکنند. 139 - مردم را از اشیاى مباحه برایشان عموما و خصوصا منع نکنند. 140 - تصرف در شارع خاص بى‌اذن صاحب آن ننمایند. 141 - تصرف در شارع عام که باعث اذیت کردن به عابرین باشد، ننمایند. 142 - خیانت در امانت نکنند. 143 - در عمل نقاشى صورت‌کشى نکنند. 144 - در معابد صورت و شبیه نگذارند اگرچه صورت خوبان باشد. 145 - پرخورى نکنند به‌طورى که موجب ضرر باشد. 146 - اگر زنهاى متعدد داشته باشند، از روى ظلم و ستم یکى را بر دیگرى ترجیح ندهند. 147 - از مسلمانان زیاده بر سه روز هجرت و مفارقت نکنند. 148 - مرد اولاد و عیال خود را ضایع نکند. 149 - کسى را بى‌مجوز شرعى نزنند. 150 - کسى را با اسلحه بدون مجوز شرعى نکشند. 151 - جادوگرى نکنند. 152 - جادوگرى به کسى تعلیم ندهند. 153 - جادوگرى تعلیم نگیرند. 154 - کهانت و تنجیم ننمایند و با اهل آن رفت و آمد نکنند(اهل علم نجوم و کاهن). 155 - بدون تاءویل شرعى یا تاءویلى که بطلان آن واضح است، بر امام مسلمین خروج نکنند. 156 - اگر با برادر دینى دست‌بیعت دادند، بیعت‌خود را نشکنند. 157 - شخص جائر و ظالم و فاسق را امارت حکومت و وزرات ندهند و او را متولى امور مسلمین یا امرى از امور آنها ننمایند. 158 - صالح را عزل نکنند و غیر صالح را به جاى او نصب نکنند. 159 - از شاه گرفته تا کدخداى ده و کلانتر محله براى خود حاجب و دربان قرار ندهد و خود را مخفى ننمایید و آماده خدمت‌به خلق باشد زیرا تاخیر در احقاق حق و رفع ظلم جایز نیست. 160 - امرا و قضات بر مسلمان ظلم نکنند. 161 - حاکم شرع یا حاکم عرف از احدى قبول هدیه نکند. 162 - قاضى یافت‌خاصه و مهمانى مخصوص از احد متخاصمین قبول نکند. 163 - قاضى رشوه از محق و مبطل نگیرد. 164 - در صورتى که صاحب قدرت است طرف مظلوم را بگیرد. 165 - مسلمان واسطه رشوه نشود چه از جانب محق چه از جانب مبطل فرموده:«لعن الله الراشى و المرتشى و الماشى‌». 166 - مسلمان هتک مسلمان نکند. 167 - دنبال زنهاى مسلمین نرود. 168 - از روزنه دیوار و سوراخ خانه در خانه دیگرى بدون اذن صاحبخانه نگاه نکنند. 169 - فالگوش براى شنیدن حرفهاى دیگران نایستند. 170 - ترک جهاد در زمان امام(ع) ننمایند. 171 - کسى را که شرع امان داده، نکشند و ظلم و ستم بر او نکنند. 172 - بعد از تعلیم گرفتن تیراندازى ترک آن نکنند. 173 - با وجود قلت علم، متولى امر قضاوت نشوند. 174 - به باطل خصومت نکنند. 175 - خصومت‌به حق در صورتى که طرف مقابل تمکین داشته باشد(در مقام محبت) نکنند. 176 - مطلقا دروغ نگوید مگر در موردى که استثناء باشد. 177 - بى‌جهت و سبب مردم را اذیت نکنند. 178 - قسمت کننده در تقسیم و قیمت کننده در تقویم جور و خیانت ننمایند. 179 - با فساق هم‌نشینى نکنند و در مجالس ایشان حاضر نشوند مگر براى ضرورت شرعى. 180 - زیر درختهاى بارده که میوه داشته باشد، یا نداشته باشد، تغوط ننمایند. 181 - رو به قبله و پشت‌به قبله بول و غائط نکنند و رعایت کنند که رو به آفتاب و ماه و پشت‌به آنها و رو به باد و در زمین سخت نیز مرتکب نشوند و بر شطوط و انهار نیز تغوط ننمایند. 182 - ترک توبه از معاصى ننمایند. 183 - ظروف طلا و نقره نسازند و در آنها اکل و شرب نکنند. 184 - مردان لباس ابریشمى و زرباف نپوشند و به طلا زینت نکنند و انگشتر طلا در انگشت ننمایند. 185 - انگور و کشمش را براى شراب و مسکر خرید و فروش نکنند. 186 - چوب را براى بت و آلت لهو و لعب و غیر آن مثل نرد و شطرنج و تار و تنبور و کمانچه و امثال اینها خرید و فروش نکنند. 187 - اینهائى که ذکر شد، ساختن آنها را کسب خود قرار ندهند. 188 - کشتى و خانه و حیوانات و وسائل نقلیه را به اجاره ظلمه و حمل مسکرات و آلات لهو و لعب و حمل و سکناى زنان فاحشه و فروختن مسکرات ندهند. 189 - نزد غیر مجتهد جامع‌الشرائط مرافعه و مخاصمه نبرند و راضى به حکم دیگر نشوند. 190 - اعانت‌به اهل معصیت نکنند. 191 - مال یتیم را بناحق نخورند و تصرف در آن بناحق نکنند. 192 - قطع رحم نکنند. 193 - خود را عاق پدر و مادر و با ایشان بد سلوکى نکنند. 194 - در مال وقف تصرف غیر مشروع ننمایند. 195 - خیانت در وصیت میت نکنند. 196 - گمان بد در حق کسى نبرند. 197 - چیزهائى که در شریعت اسلام نجس و حرام است، خرید و فروش نکنند.198 - در نمایشهائى که بر خلاف دستور اسلام است، حاضر نشوند. 199 - با اهل بدعت و شکوک و شبهات مجالست و معاشرت و دوستى و مواصلت نکنند.

استقصاء تمام منهیات در اینجا میسور نیست و به همین قدر اکتفا مى‌شود.

انشاءالله با تاییدات خداوند و توجهات خاندان حضرت محمد و آل محمد(صلوات‌الله علیهم اجمعین) در نظر دارم کتابى در این باب با ادله مستخرجه از قرآن مجید و احادیث صحیحه به زبان امروزى تالیف و تصنیف و از خود در صفحه روزگار به یادگار گذارم تا براى خود تذکره و براى برادران تبصره باشد. افسوس که نان پخته خامان دارند. (انما اشکوا بثى و حزنى الى الله)

اگر کسى گوید که ما در میان مسلمانان کسى را نمى‌بینم که داراى این صفات باشد، جواب گویم این از تقصیر مسلمانان است نه از قصور شرع.

مسلمان محمدى حقیقى لابد باید داراى این صفات و مانند اینها باشد چه بیانى دارد در این باب حافظ شیرازى:

گر مسلمانى همین است که حافظ دارد واى اگر از پس امروز بود فردائى

    منبع:
  • درسهایی ازمکتب اسلام-سال 78-شماره9

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

معرفت نفس طریق معرفت ربّ

معرفت نفس طریق معرفت ربّ

معرفت نفس طریق معرفت ربّ است که از سیّد انبیا و هم از سیّد اوصیا _صلوات اللّه علیهما_ مأثور است:
نعمت بیداری

نعمت بیداری

برادرم! نعمت بیداری، روزی هر بی سر و پا نمی‌شود، و این پیک کوی وفا با هر دلی آشنا نمی‌گردد، و هر مشامی این نسیم صبا را بویا نمی‌شود، و هر زبانی به ذکر آن گویا نمی‌گردد....
اعتقاد به خالق و مخلوق

اعتقاد به خالق و مخلوق

کسی که به خالق و مخلوق متیقن و معتقد باشد، و با انبیا و اوصیا – صلوات اللّه علیهم – جمیعا مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد،
تعلیم مجهولات بشرط عمل بمعلومات

تعلیم مجهولات بشرط عمل بمعلومات

آقایانی که طالب مواعظ هستند از ایشان سئوال می‌شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده‌اید عمل کرده‌اید یا نه،
عمل به معلومات

عمل به معلومات

آنچه می‌دانید عمل کنید، و در آنچه نمی‌دانید احتیاط کنید تا روشن شود.

پر بازدیدترین ها

No image

کیفیت زیارت

روش تحصیل کمالات در زندگی

روش تحصیل کمالات در زندگی

علامۀ بزرگوار، و متکلّم زبردست، جامع معقول و منقول، حسن بن یوسف بن علی بن مطّهر حلّی، معروف به «علامۀ حلّی»، در سال 648ش، دیده به جهان گشود.
معاشرت با اهل دنیا

معاشرت با اهل دنیا

آقا محمد بید‌آبادی فرزند آقا محمد رفیع است. پدرش اصالتاً از مازندران بوده که به اصفهان کوچ کرده است و در محلّۀ بیدآباد ساکن و به بید‌آبادی مشهور گردیده است.
Powered by TayaCMS