دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آداب خارج شدن از منزل

حضرت امام صادق علیه السّلام مى‌فرماید که: هر گاه اراده کنى که از منزل خود بیرون روى، باید بیرون روى مثل رفتن کسى که امید عود به خود نداشته باشد، و یقین داند که در این سفر فوت خواهد شد.
آداب خارج شدن از منزل
آداب خارج شدن از منزل

آداب خارج شدن از منزل

قال الصّادق علیه السّلام: إذا خرجت من منزلک فاخرج خروج من لا یعود.[1]

حضرت امام صادق علیه السّلام مى‌فرماید که: هر گاه اراده کنى که از منزل خود بیرون روى، باید بیرون روى مثل رفتن کسى که امید عود به خود نداشته باشد، و یقین داند که در این سفر فوت خواهد شد. یعنى: آن چه لازمه سفر است از وصیّت و تحصیل برائت ذمّه از حقوق الله و حقوق النّاس، بجا آر. که به حکم: «اللّیل حبلى» و مقتضاى کریمه: وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ[2] ، در هر نفسى احتمال موت دارد. اگر در سفر، أجل فرارسد، نادم و مغبون نباشى. حدیث است که: «إذا أصبحت فلا تحدّث نفسک بالمساء، و إذا أمسیت فلا تحدّث نفسک بالصّباح، فانّک لا تدری ما اسمک غدا»، یعنى: هر گاه به صبح رسیدى، قرار شام به خود مده، هر گاه به شام رسیدى، قرار صبح به خود مده. چرا که چه دانى که فردا نام تو چه خواهد بود، مرده یا زنده؟ و لا یکن خروجک الاّ لطاعة، او فی سبب من اسباب الدّین.

یعنى: باید نبوده باشد، بیرون رفتن تو از خانه، مگر از براى طاعت و بندگى خداى تعالى، واجبى یا سنّتى. مثل حجّ و زیارت مشاهد مقدّسه، یا مؤمنین یا تحصیل معاش خود و عیال، که: «الکادّ على عیاله کالمجاهد فی سبیل الله»، یعنى:ثواب کسى که به زحمت و ریاضت، تحصیل معاش کند از براى خود و عیال خود، برابر ثواب کسى است که جهاد کند در راه خدا.

و الزم السّکینة و الوقار.

و در راه رفتن، ملازم سکینه و وقار باش. یعنى: به آرام دل و آرام بدن راه رو، و از سرعت و بطوء، مجتنب باش که در کلّ امور، اقتصاد و میانه روى ممدوح است. یا مراد اجتناب از حرکتهاى لغو و فکرهاى باطل باشد. و حمل کلام به معنى ثانى، اولى است، چرا که معنى اوّل عن قریب خواهد آمد و «تأسیس» به از «تأکید» است.

و اذکر الله سرّا و جهرا.[3]

و در هنگام راه رفتن، از خداى تعالى غافل مباش، و به یاد او باش و در آشکار و نهان از ذکر او فارغ مباش.

سال بعض اصحاب ابى الدّرداء اهل داره عنه، فقالت: خرج، فقال:متى یعود؟ قالت: متى یرجع من روحه بید غیره؟! و لا یملک لنفسه نفعا و لا ضرّا.

یعنى: شخصى از هل خانه ابى درداء، احوال أبو درداء را پرسید، که در خانه است یا نه؟- جواب دادند که: در خانه نیست، دیگر پرسید که: کى به خانه مى‌آید؟- جواب داد که: چه دانم حال کسى را که وجود و حیات او به دست دیگرى است، و مالک نفس خود به هیچ وجه نیست، نه نفع و نه ضرر.

و اعتبر بخلق الله تعالى برّهم و فاجرهم أینما مضیت، و اسال الله تعالى ان یجعلک من خاصّ عباده، و ان یلحقک بالماضین منهم، و یحشرک فی زمرتهم.[4]

یعنى: به نظر عبرت و بصیرت نظر کن، و عبرت گیر از جماعتى که پیش از تو بوده‌اند، به کجا رفتند؟ و به خود اندیشه کن که جائى که ایشان رفته‌اند، ناچار تو را نیز باید رفت، و عقباتى که بر ایشان گذشته است، به تو نیز خواهد گذشت. سعى کن که اگر ایشان را در آن نشأه، تأسّفى و ندامتى باشد، تو را نباشد. و از خداوند عالم در خواه و استغاثه نما، که بگرداند تو را از بندگان خاصّ خود، ملحق کند تو را به بندگان خالص خود، با ایشان حشر کند و در آن نشأه در زمره ایشان باشى و حشر تو با ایشان باشد.

و احمده و اشکره على ما عصمک عن الشّهوات، و جنّبک عن قبح افعال المجرمین.

و تا توانى شکر کن خدا را که باز داشته تو را از خواهشهاى نفسانى، و از پیروى‌[5]کردن شیطان، و اجتناب فرموده از افعال مجرمین و گناهکاران.

و غضّ بصرک عن الشّهوات و مواضع النّهى.

و بپوش چشم خود را، و نگاه مکن به جاهایى که خدا نهى کرده است، مثل اندرون خانه‌هاى مردم. حدیث است که: حضرت رسالت پناه صلّى الله علیه و آله سلّم از جائى مى‌گذشت و شخصى در آن جا از شکاف در به خانه کسى نگاه مى‌کرد. حضرت را دید و گریخت، حضرت فرمود که: «لو أدرکتک لفقأت عینک»، یعنى اگر من به تو مى‌رسیدم، چشمهاى تو را از حدقه در مى‌آوردم.

وَ اقْصِدْ فی مَشْیِکَ [6].

یعنى: در راه رفتن، میانه‌رو باش، نه کاهل باش و نه بسیار تند.

و راقب الله فی کلّ خطوة، کانّک على الصّراط جائز.

و در هر قدمی و گامى که بر مى‌دارى و مى‌گذارى، منتظر حکم خدا باش، که گویا به قدم دیگر نمى‌رسى، به کمال احتیاط باش، مثل کسى که از پل صراط مى‌گذشته باشد. چنانکه او «آنا فآنا» در شرف افتادن است و در کمال استغاثه و جزع است به جناب احدیّت، تو نیز چنین باش. و در هیچ حال غافل مباش که مبادا أجل فرارسد و از او غافل باشى.

و لا تکن لفّاتا.

و مباش در هنگام راه رفتن، بسیار نگاه کننده به اطراف و جوانب راه، که مبادا به فتنه مبتلا شوى، یا به مصادمه حیوانى یا غیر حیوانى، به زحمت افتى.

و أفش السّلام لاهله مبتدئا و مجیبا.

و در راه به هر که بر مى‌خورى، سلام کن، اگر سلام کنند جواب گو. که: ردّ سلام واجب است و ابتداى سلام، سنّت. و از جمله عملهاى سنّتى که ثوابش زیادة از واجبى است، سلام کردن است. غرض، افشاى سلام، بسیار ممدوح و مرغوب‌[7]است و از مستحبّات مؤکّده است. حدیث است که: «من خصائص المؤمن افشاء السّلام، و اطعام الطّعام، و الصّلاة باللّیل و النّاس نیام»، یعنى: از جمله خصایص مؤمن، فاش کردن سلام است به هر که باشد، خواه بزرگ و خواه کوچک، و خواه حرّ و خواه عبد، و طعام دادن به گرسنه، هر چند مخالف مذهب باشد، و نماز کردن در شب، وقتى که مردم در خواب باشند. و نیز حدیث است که: «أبخل النّاس من بخل بالسّلام»، یعنى: بخیل‌ترین مردم کسى است که بخل کند به سلام و به هر که مى‌رسد، سلام نکند. و قید «لاهله» احتراز است از کفّار و منافقین، که سلام کردن به ایشان، استحباب ندارد، بلکه جایز نیست.

و أعن من استعان بک فی حقّ.

و یارى کن به هر که از تو یارى خواهد. قضاى حاجت مؤمن در کارهاى مشروع، بسیار بسیار ممدوح است. حدیث است که: یکى از ائمّه علیهم السّلام از براى قضاى حاجت مؤمنى، قطع طواف کرد. شخصى گفت با حضرت: مگر فراموش کردى که طواف مى‌کنى که قطع کردى؟ حضرت فرمود که: من از پدر و جدّ خود شنیده‌ام که: ثواب قضاى حاجت مؤمن، برابر است با ثواب هفتاد طواف.

و ارشد الضّالّ.

و راه نما، راه گم کرده را، خواه راه ظاهرى، خواه راه دین و ملّت.

وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ [8].

و اعراض کن و بگذر از اهل جهل، و کسانى که مشغول به لهو و لعب هستند.

و إذا رجعت و دخلت منزلک، فادخل دخول المیّت فی القبر، حیث لیس له همّة الاّ رحمة الله تعالى و عفوه.

و هر گاه از سفر بازگشتى و داخل منزل شدى، داخل منزل شو، مثل داخل شدن میّت در قبر. یعنى: چنانکه میّت را در قبر، هیچ آرزو نیست غیر مغفرت و رحمت‌[9]الهى، تو نیز در منزل خود چنین باش، و فوت و موت را نصب العین خود کن و قرار بیرون رفتن از منزل به خود مده.[10]

    منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى‌
    پی نوشت:
  • [1] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 93
  • [2] -(لقمان- 34)
  • [3] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 94
  • [4] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 95
  • [5] -(لقمان- 34)
  • [6] -(لقمان- 19)
  • [7] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 96
  • [8] -(اعراف- 199)
  • [9] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 97
  • [10] - ترجمه مصباح الشریعة، ص: 98

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب اخلاق و آداب در تبلیغ

کتاب اخلاق و آداب در تبلیغ

این کتاب به بیان بایسته های اخلاقی و معنوی, شرایط موفقیت در تبلیغ دینی و ویژگی های عملی و اخلاقی مبلغان پرداخته است.

جدیدترین ها در این موضوع

معرفت نفس طریق معرفت ربّ

معرفت نفس طریق معرفت ربّ

معرفت نفس طریق معرفت ربّ است که از سیّد انبیا و هم از سیّد اوصیا _صلوات اللّه علیهما_ مأثور است:
نعمت بیداری

نعمت بیداری

برادرم! نعمت بیداری، روزی هر بی سر و پا نمی‌شود، و این پیک کوی وفا با هر دلی آشنا نمی‌گردد، و هر مشامی این نسیم صبا را بویا نمی‌شود، و هر زبانی به ذکر آن گویا نمی‌گردد....
اعتقاد به خالق و مخلوق

اعتقاد به خالق و مخلوق

کسی که به خالق و مخلوق متیقن و معتقد باشد، و با انبیا و اوصیا – صلوات اللّه علیهم – جمیعا مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد،
تعلیم مجهولات بشرط عمل بمعلومات

تعلیم مجهولات بشرط عمل بمعلومات

آقایانی که طالب مواعظ هستند از ایشان سئوال می‌شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده‌اید عمل کرده‌اید یا نه،
عمل به معلومات

عمل به معلومات

آنچه می‌دانید عمل کنید، و در آنچه نمی‌دانید احتیاط کنید تا روشن شود.

پر بازدیدترین ها

معاشرت با اهل دنیا

معاشرت با اهل دنیا

آقا محمد بید‌آبادی فرزند آقا محمد رفیع است. پدرش اصالتاً از مازندران بوده که به اصفهان کوچ کرده است و در محلّۀ بیدآباد ساکن و به بید‌آبادی مشهور گردیده است.
حکمت ارسال پیامبر اکرم(ص)

حکمت ارسال پیامبر اکرم(ص)

پروردگاری که نعمتهایش را بر مؤمنان، با فرستادن پیامبر اکرم(ص) تکمیل نمود و نعمت هدایت را به اتمام رسانید تا آن حضرت آیات الهی را بر آنان بخواند و آنان را تربیت نموده و کتاب و حکمت را یادشان دهد و آنچه را عقول ایشان یارای درک و رسیدن به آن را نداشته به واسطه پیامبر(ص) یاد گیرند.
Powered by TayaCMS