دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رمز پیروزی مسلمانان صدر اسلام(3)

No image
رمز پیروزی مسلمانان صدر اسلام(3)

رمز پيروزي، مسلمانان صدر اسلام

از بیانات مقام معظم رهبری

سوره مبارکه بقره آیه 285

آمَنَ الرَّسولُ بِما أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَبِّهِ وَالمُؤمِنونَ ج کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ ج وَقالوا سَمِعنا وَأَطَعناصلی غُفرانَکَ رَبَّنا وَإِلَیکَ المَصیرُ (285)

پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن می‌باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتاب‌ها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند؛ (و می‌گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست».

اعتقاد از اعماق دل به پیام اسلام، راز پیشرفت اسلام

همیشه‌سالهاى گذشته، وقتى مسأله‌ مبعث و خاطره بزرگ بعثت مطرح مى‌شده است، هم ملت ما حرکت و بعثت عمومى و برانگیختگى ملىِ تاریخى خود را در انقلاب، ادامه آن بعثت عظیم نبوى دانسته، هم این سؤال لااقل در ذهنهاى افرادى از مردم ـ از خواص و اهل نظر ـ پیش آمده است که راز پیشرفت اسلام در آن روزگار غربت معرفت و عمومیت جهل، که همه دنیا را پر کرده بود، چه بود؟ (...) این چه عاملى بود که توانست این‌طور اقتدار اسلام را پیش ببرد و بعد هم تمدّن اسلامى را پایه‌گذارى کند که این تمدّن اسلامى، حتى در دوران انحطاط قدرت سیاسى اسلام هم در اوج تلألو و اقتدار باقى ماند؛ فرهنگ دنیا را تحت تأثیر قرار داد؛ علم را گسترش داد و فرهنگ اسلامى را رایج کرد؟ این‌ها تجربیات خیلى عجیبى در تاریخ است. عامل این‌ها چیست؟ این، موضوع یک بحث خیلى طولانى است. محقّقان و نویسندگان روى این مسأله کار کردند؛ باز هم باید کار کنند. آنچه که من امروز مى‌خواهم در دو، سه جمله بیان کنم، بخشى از این حقیقت است.

یقیناً یکى از عناصرى که عامل پیشرفت اسلام بود، اعتماد به خدا و احکام الهى بود:

«امن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل امن بااللَّه و ملائکته و کتبه و رسله»[1]

خود پیامبر و مؤمنینِ صدر اوّل، از اعماق دل به پیام اسلام معتقد بودند و شعارهاى اسلامى، حقایق اسلامى و کافى بودن اسلام را براى نجات بشریت، حقیقتاً از بن دندان قبول داشتند. این ایمان، عامل بسیار مهمّى است.[2]

اهمیت عمل به اسلام، در کنار ایمان عمیق

مسأله تبلیغ، ناظر است به عمل، همراه با بصیرت و یقین. باید بصیرت باشد. یقین، یعنى‌‌ همان ایمان قلبى متعهدانه، وجود داشته باشد و بر پایه‌ این بصیرت و یقین، حرکت انجام بگیرد. اگر بصیرت بود، یقین بود، اما کارى انجام نگرفت، این مطلوب نیست؛ تبلیغ نشده است. اگر چیزى تبلیغ شد، اما بدون بصیرت و بدون یقین ـ هر کدام از این‌ها کم باشد ـ یک پایه خراب است و مطلوب به دست نخواهد آمد. این یقین‌‌ همان چیزى است که «ءامن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ ءامن باللَّه و ملائکته و کتبه و رسله»؛ یعنى اول کسى که به پیام، اعتقاد و ایمان عمیق پیدا می‌کند، خود پیام‌آور است. اگر این نبود، کار دنباله پیدا نخواهد کرد، نفوذ نخواهد کرد. آن ایمان هم باید با بصیرت همراه باشد.3[3]

پیغمبر خود عامل بود؛ «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه»، و مؤمنین هم دنبال سر پیغمبر. او عامل است، مردم هم به عمل او نگاه می‌کنند، راه را پیدا می‌کنند و نقش بزرگان جامعه، نقش رهبران جامعه، نقش نخبگان جامعه این است.[4]4

«لا نفرق بین احد من رسله»

این که ما بگوئیم آن حقیقتی که بر پیغمبر ما نازل شده او را قبول داریم، لکن آنچه که بر پیغمبرهای دیگر نازل شده قبول نداریم، اینجا جایی برای تعصب نیست، بسیاری از انسانهای معاصر بعثت پیغمبر را همین تعصب به گمراهی کشاند و آن‌ها را نابود کرد، قرآن از یهود این را نقل می‌کند «لولانزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم»5[5] این را مشرکین می‌گفتند: چرا قرآن بر ما‌ها و بر شخصیت‌های بزرگ ما نازل نشد؟ یعنی اگر همین وحی بر او نازل می‌شد قبول می‌کرد. اما چون بر این نازل نشده قبول نمی‌کند. یهود چون شنیده بودند در تورات آمده است که پیغمبر خاتم خواهد آمد، می‌گفتند این خاتم باید از میان بنی‌اسرائیل باشد و چون از میان عرب مبعوث شده است، پس او را ما نمی‌پذیریم و به او ایمان نمی‌آوریم و این گمراهی بود در حالی که اگر او از سوی خداست و اگر نشانه‌های وحی الهی در او مشاهده می‌شود و اگر معارف و روشنایی‌های درس‌های الهی در او وجود دارد چه تفاوتی می‌کند که بر چه کسی نازل شده و لذا مسلمانان همچنانکه به وحی نازل شده بر پیغمبر خودشان ایمان دارند به وحی‌ای ‌که بر پیغمبران گذشته مثل: موسی و عیسی و ابراهیم هم نازل شده ایمان دارند. که درجاهای متعددی از قرآن این معنا تکرار شده، از جمله این آیه که می‌فرماید: «لا نفرق بین احد من رسله» ما میان پیغمبران خدا هیچ تفاوتی نمی‌گذاریم، یعنی ما که مسلمان هستیم، به موسی به عنوان پیغمبری می‌شناسیم ایمان داریم، برای آن‌ها احترام قائلیم و آن‌ها را بندگان والای خدا می‌دانیم.[6]

ایمان عمیق و عمل صالح مسئولان، رمز پیشرفت و پیروزی نظام اسلامی

نظام جمهورى اسلامى، نظامى است که می‌خواهد سعادت مجموعه‌هاى انسانى را با‌‌ همان پیامى که پیغمبران در طول تاریخ نبوت‌ها آورده‌اند و به بشر رسانده‌اند، تأمین کند؛ و عملاً دارد پیام پیامبران را در مقابل پیام طواغیت عالم تصدیق می‌کند. طواغیت امروز هم هستند و بر این‌ها گران می‌آید و مقابله و معارضه می‌کنند. راه پیروزى در این چالش و رویارویى هم جز «ایستادگىِ همراه با ایمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود» نیست؛ باید راه را باور داشته باشیم:

«آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ آمن باللَّه»؛

یعنى آحاد مؤمنینِ به این راه، دست به دست هم بدهند و ایستادگى کنند؛ ایستادگى نشان بدهند. این راه پیشرفت و پیروزى است. اگر این کار را بکنند، پیروزى قطعى است.[7]

ما قله بلند و رفیعى را در نظر گرفته‌ایم که عبارت است از همین زندگى مطلوب انبیاء و اولیاى الهى. همه‌ تلاش و همت و همه‌ى فکر و ذکر ما این است که خودمان را به این قله نزدیک کنیم. البته فاصله زیاد است و راه دشوار، اما رسیدن به دامنه‌هاى بالا و والا‌تر مغتنم و لذت‌بخش است؛ ما دنبال این هدف هستیم. کلید موفقیت این کار در نظام اسلامى چیست؟ کلید موفقیت این است که مسئولان نظام اسلامى ـ همچنان‌ که در آیه‌ قرآن ذکر شده است ـ از ایمان و عمل صالح برخوردار باشند. ایمان و عمل صالح فقط اعتقاد به خدا و خواندن نماز و گرفتن روزه نیست، بلکه ایمان یعنى ایمان به خدا؛ ایمان به وعده‌ الهى؛ ایمان به آنچه که خداى متعال براى بشر در دستورات تشریعى خود به‌وسیله‌ انبیاء فرستاده است؛ ایمان به درستى راه خود.

«امن الرّسول بما انزل الیه من ربّه والمؤمنون»

خود پیغمبر به راه خود ایمان داشت، مؤمنین هم به دنبال سر پیغمبر به راه خودشان ایمان داشتند.

خداى متعال به ما وعده‌هایى داده است؛ باید به این وعده‌ها ایمان داشته باشیم. خداى متعال به ما به‌طور قاطع فرموده است که:

«اوفوا بعهدى اوف بعهدکم»[8]

به عهد من وفا کنید، تا من هم به عهد خود وفا کنم؛ معاهده‌‌اى که با خدا بسته‌اید، به آن معاهده عمل کنید تا خدا هم به وعده‌اى که به شما داده است عمل کند. خاصیت ایمان در وجود یک انسان مسئول این است که راه او را هموار و دشوارى‌ها را در نظرش کوچک مى‌کند؛ همت او را بالا مى‌برد؛ او را از آلوده شدن به خواسته‌هاى حقیر اهل دنیا باز مى‌دارد؛ او را عاشق، خادم و دوستدار مردم قرار مى‌دهد و در مقابل تهدید دشمنان آسیب‌ناپذیر و در مقابل مشکلاتِ کار و مسئولیت مقاوم مى‌سازد.[9]

امام خمینی، اولین مؤمن به راه انقلاب

امام هم قلبش پر بود از ایمان به راه خود.‌‌ همان طور که فرمود:

«آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ آمن باللَّه و رسله و ملائکته»

خود پیغمبر اول مؤمن بود. در انقلاب ما خود امام بزرگوار، اول مؤمن به این راه بود و از همه قلبش سرشار‌تر بود از ایمان به این راه و این هدف؛ می‌فهمید، می‌دانست دارد چه کار می‌کند؛ عظمت کار را می‌فهمید، الزامات این کار را هم می‌فهمید که اولین الزام این کار این بود که با توکل به خدا در این راه محکم بایستد. محکم ایستاد. جوانان این ملت هم با ایستادگى او ایستادگى پیدا کردند؛ آحاد این مردم هم وقتى که این چشمه‌ صبر و سکینه لبریز شد و سرازیر شد، آن‌ها را فرا گرفت. آن‌ها هم

«هو الّذى انزل السّکینة فى قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»

شدند. این سکینه وقتى که بر دل انسان‌ها نازل می‌شود، ایمان انسان زیاد می‌شود. بعد می‌فرماید:

«وللَّه جنود السّماوات و الأرض».[10]

از چه می‌ترسید؟ سپاه زمین و آسمان مال خداست. با خدا باش، این سپاه زمین و آسمان مال شماست؛ در اختیار شماست. این سنتهاى الهى است.[11]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS