دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تمدن بزرگ اسلامی مرهون پیوند با ایرانیان است

فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی مشترکات بسیاری دارند که مهمترین وجه آن، گرایش به دین و متافیزیک در تمدن ایران است. پس از ورود اسلام به ایران، برغنای این تفکر و فرهنگ ایرانی افزوده شد و از طرف دیگر حضور ایرانیان در بطن اسلام، باعث کمک به توسعه تمدن اسلامی گردید. تأثیرات متقابل فرهنگ ایران اسلامی موضوع گفتگوی ما با دکتر عبدا... متقی زاده، استاد حوزه و دانشگاه و مؤلف کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» است...
No image
تمدن بزرگ اسلامی مرهون پیوند با ایرانیان است
دکتر عبدا... متقی زاده: تمدن بزرگ اسلامی مرهون پیوند با ایرانیان است فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی مشترکات بسیاری دارند که مهمترین وجه آن، گرایش به دین و متافیزیک در تمدن ایران است. پس از ورود اسلام به ایران، برغنای این تفکر و فرهنگ ایرانی افزوده شد و از طرف دیگر حضور ایرانیان در بطن اسلام، باعث کمک به توسعه تمدن اسلامی گردید. تأثیرات متقابل فرهنگ ایران اسلامی موضوع گفتگوی ما با دکتر عبدا... متقی زاده، استاد حوزه و دانشگاه و مؤلف کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» است . * برای شروع، بفرمایید چه عاملی موجب تعامل دو فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی شد؟ ** با نگاه عمیق به تاریخ اسلام و ایران، می بینیم که بین این دو تمدن مشترکات بسیار زیادی وجود دارد؛ از جمله اینکه در تمدن بزرگ ایرانی گرایش به دین و خدامحوری مشهود است، اما نه بدین صورت که اسلام در تعامل با فرهنگ ایرانیان این تفکر را شکل داد. یکی دیگر از شاخه های تمدن ایرانی، بحث رفتارهای اجتماعی براساس فرهنگ انسانی و دینی است؛ یعنی هنجارهای فرهنگی و رفتاری افراد، هنجارهای انسانی بود، به طوری که می توان گفت: آن بالندگی، فرهیختگی، علم خواهی و انسان خواهی موجود در تمدن ایرانی، در شکل وسیع تر و منسجم تر در تفکر اسلامی وجود دارد. در ادیان دیگر که تحریفاتی صورت گرفته، مقابله با علم را می بینیم اما در اسلام بهترین راه رسیدن به خدا، علم خواهی است. اسلام هیچ گونه تعارضی بین علم و دین مشاهده نمی کند، بلکه اساساً اصول دین ما به واسطه علم و یقین حاصل می شود؛ یعنی بحث توحید، خداپرستی، نبوت، معاد و... باید براساس یقین فردی استوار شود، نه تقلید. اصول فرهنگی تمدن ساز در اسلام، اصولی است که ریشه های آن را در تفکر ایرانی سراغ داریم. در روایات بسیاری هم از قول رسول اکرم(ص) برای ایرانیان داریم که فرموده اند: اگر ایمان به آسمانها و ستارگان معلق شده باشد، اهل ایران آن ایمان را به دست می آورند. و با اینکه «اگر علم معلق برآسمانها باشد (کنایه از راه دور و سخت) ایرانیان آن را به دست می آورند.» یعنی اینکه وجوه تمدنی بشر جنبه انسانی دارد. در فرهنگ ایرانیان هم این وجوه دیده می شود. در اسلام هم بیش از هزار بار در مورد علم، تفکر و تأمل در جهان آفرینش تأکید شده و تأکید اسلام دقیقاً با فطرت انسانی سازگاری دارد. در زمان حکومت ساسانی و هخامنشی، با وجودی که جامعه طبقاتی بود و بعضی از این طبقات اجتماعی می توانستند به تحصیل علم بپردازند، برخی از افراد حاضر بودند تمام سرمایه شان را بدهند تا حکومت اجازه پرداختن آنها به علم و دانش را بدهد. این مسأله توجه ایرانیان را به تحصیل علم نشان می داد. عدالت خواهی و مبارزه با ظلم از جنبه های دیگر تمدن ساز ایرانیان بود و این گرایش در اسلام کاملتر بیان شده، زیرا مهمترین گرایش نظری بشر، بحث مبارزه با ظلم است. در اسلام هم یکی از اصول دینی ما «عدل» است. در تاریخ هم می بینیم که اگر حرکتهایی به نام اسلام اتفاق می افتاد و فقط به جنبه های ظاهری توجه داشت، ایرانیان در مقابل آن می ایستادند. اولین دشمنان حکومت عباسیان و امویان ایرانیان بودند و درجهت ترویج حرکت عدالت خواهانه بیشترین فداکاری را معصومین(ع) داشتند، تا جایی که حضرت رسول(ص) بهترین وسیله ارتباط را «وحدت» معرفی کرد و از این آیه شریفه سخن گفت که: «ای کسانی که ایمان آوردید، آگاه باشید! به زودی مردمی خواهند آمد که بهترین خلایق جامعه هستند، خدا را پرستش می کنند و تواضع پیشه می کنند. پیامبر اکرم(ص) مصداق این آیه شریفه را ایرانیان دانست و فرمود: «ایرانیان از نظر تفکر، به زودی بر همه اقوام پیشی خواهند گرفت. * از این بحث چنین برمی آید که اتصال عمیقی بین دین و ایران وجود داشته است... ** بله مادر مکتب سکولاریسم غربی می بینیم که دین کنار زده شده و آن قدر دامنه اش محدود شده تا به حوزه فردی رسیده است. در تفکر اسلامی، دین و دنیا در طول هم هستند(دین در باطن دنیا و دنیا در باطن دین.) اسلام دینی است که هم به جنبه های مادی بشر توجه دارد و هم به جنبه های معنوی. دین وسیله ای است برای رشد و تکامل، و پیوندی عمیق بین عقل و دین وجود دارد. به قول یکی از جامعه شناسان مسلمان(ابن خلدون) جنبه های دینی و عقلانی بشر با جنبه های انسانی او پیوند می خورد و بدین صورت حرکت تاریخ به تمدن بزرگی تبدیل می شود. تمدن اسلامی در مقابل تمدن قبل از خودش یعنی ایران باستان و روم می ایستد، نه اینکه مبارزه کند، بلکه عناصر منفی و موهوم را از بین برده و تفکر مثبت و پیوند انسان و طبیعت را به وجود می آورد. سنتهای خوب را انتخاب و به فرهنگ خودش تبدیل می کند و جهت می دهد. سنتهای غلط را که سر از شرک درمی آورند کنار می زند و در هنگام برخورد با تفکر ایرانی، به جنبه های طبقاتی جامعه که موجب زجر انسانها در طول تاریخ می شد، بی توجه است و بدین ترتیب زمینه های تکامل و ترقی تمدن خود را مهیا می سازد. * تعامل دو فرهنگ ایرانی و اسلامی، چه تأثیری در رشد فکری ایرانیان داشت؟ ** پیوند بین تفکر ایرانی و تمدن اسلامی، رشد زیادی را در ایرانیان مسلمان ایجاد کرد. در دنیای آن زمان، بیشترین پیشرفتهای علمی از آن ایرانیان بود. مسلمانان ایرانی در تمامی علوم از عقلی، عرفانی، پزشکی، ریاضی، هنر، صنعت و... سرآمد دنیا بودند و علت آن هم به اسلام برمی گردد. چون اسلام خرد و عقل انسان را در تضاد با وحی نمی داند. اسلام بر حضور همیشگی عقل نقاد پرسشگر و حقیقت جو پافشاری می کند و گستره شناخت انسان را بی حد و حصر می داند. اسلام به این بسنده نمی کند که تنها به عقل جمعی محدود باشیم، بلکه عقل بشری را در تعامل وحی می داند. در آیات هم آمده است: (ما نشانه هایی را در طبیعت قرار دادیم، تا به وسیله مطالعه این مظاهر طبیعت، چشم انسان به حضور خدا روشن شود و یکی از امتیازهای اسلام، اجتهاد و عقل روشمند است. حرکت فکری که از روی تقلید باشد، مورد قبول اسلام نیست. * ایرانیان در طول تاریخ چه خدماتی به اسلام عرضه کرده اند؟ ** تاریخ نشان می دهد ایرانیان خدماتی گسترده به اسلام داشته اند. ایرانیان از نظرات پاک الهی برخوردار بودند و در طول تاریخ بزرگترین افتخارات را آفریدند. تمدن بزرگ اسلامی مرهون پیوند با ایرانیان است. وجود دانشمندانی در طب، شیمی، ریاضی، نجوم، علم فلسفه، علوم عقلی و... نشان از این افتخارات دارد. * هنر ایرانی برای غنای خودش چه الهاماتی را از هنر اسلامی گرفت؟ ** چنانکه اشاره شد، وقتی ایرانیان مسلمان با فرهنگ اسلامی آشنا شدند، در بخشهای مختلف ادبی و هنری تحول عظیمی ایجاد کردند. ما در هنر ایرانی تفکر کثرت به وحدت اسلامی را می بینیم؛ مثلاً گنبدهایی ساخته می شود که در نهایت به یک نقطه در سمت بالا ختم می گردد. در علوم ادبی هم به همین صورت است؛ جنبه های ادبی قرآن بسیار بالاست که همه ادیان عرب و غیر عرب در مقابل ادبیات قرآن سر تسلیم فرود می آورند. مثلاً در منظومه های علمی مثل لغت، حرف، عروض، بیان و... تحول عظیمی به وجود آمد و همه به استقلال رسیدند. برخی از مورخان و ادیبان ایرانی مثل یونس بن حبیب، سعدان بن مبارک، ابوعبید مثنی، سیبویه، اخوش و... همه از نحویان ایرانی هستند. در زمینه شعر که اسلام توانایی زیادی به ایرانیان داده، شاعرانی چون فرزدق، ، دعبل خزاعی، کمیت بن زید، کعب بن زید، رودکی، کسایی، سنایی و... از شاعران نام آور این دوره ها هستند. در زمینه هنرهای معماری و تجسمی هم پیوند اسلام و فرهنگ ایرانی بالندگی خاصی ایجاد کرد. اسلام با جنبه های ذوقی و زیبا شناختی مخالف نبود، بلکه «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.» وقتی به بناهای تاریخی مثل مسجد جامع الازهر مصر، مساجد امام و شیخ لطف ا... توجه می کنیم، غنای هنرمعماری را بیشتر می بینیم. اختلاف همه فیلسوفان در یونان قدیم بر سر 200 مسأله بود، اما در فضای اسلام به 700 مسأله می رسد یعنی 500 مسأله فلسفی به آن اضافه می شود. فلسفه سیاسی هم به همین شکل. هر چند در دو سده اخیر به این بحث پرداخته می شود. اما در اسلام این فلسفه دیده می شود و در آرای فلسفی فارابی، ابن سینا، این مسأله کاملاً مشهود است. * آنچه از تلفیق دو فرهنگ عظیم اسلامی و ایرانی حاصل شد، تا چه اندازه می تواند ما را در مقابل امواج فکری، حرکتی غرب حفظ کند؟ ** چنانکه گفته شد، پیوند بین اسلام و آموزه های ایرانی، به شکوفایی زیادی در میان ایرانیان مسلمان منجر شد. تفکر سکولاریسم غربی که بین دنیا و دین جدایی می افکند، طرد گردید. دستمایه های توحیدی دست نخورده که در دین اسلام وجود دارد، اگر دوباره بازخوانی شود و ما مسلمانان التزام خودمان را نسبت به ارزشهای الهی نشان دهیم، نباید از تمدن رشد یافته و مادی غرب در هراس باشیم. غربیان هم در حال حاضر به این نکته رسیده اند که از تفکر معنوی محرومند. آنچه در طول تاریخ آمده، رشد و اعتلای ایرانیان را نشان می دهد. اگر بازخوانی تازه ای از تاریخ داشته باشیم، خواهیم دید تمدن بزرگ بشری مرهون تمدن بزرگ اسلامی - ایرانی بوده است. در غرب جامعه شناسانی مثل اگوست کنت به زمینه های رشد ایرانیان اشاره کرده اند. باید گذشته ها را بشناسیم و برنامه ریزی کنیم تا آینده را با هویت دینی اسلامی و تحقق بخشیدن به آمال و آرزوهای انسانی، تا رسیدن به مدینه فاضله بسازیم... * ملیحه پژمان
روزنامه قدس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

اخراج بعضى قبایل یهود مانند بنى نضیر و بنى قریظه از اطراف مدینه آنها را نسبت به مسلمین و مخصوصا نسبت به پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله خشمگین ساخت
جنگ احد

جنگ احد

قرشیان پس از شکست سختی که از مسلمین در جنگ بدر (سال دوم هجری) خوردند؛ تصمیم گرفتند با تمام قوا و تجهیزات خود به مسلمانان حمله کنند .

پر بازدیدترین ها

غزوه حنین

غزوه حنین

پس از آن که پیامبر اکرم(ص) در رمضان سال هشتم قمری، مکه معظمه را فتح کرد و مردم متعصب و سرکش این شهر مقدس را مورد گذشت و بخشش خویش قرار داد و آنان را از کرامت و بزرگواری خویش بهره مند ساخت، اهالی طایف، به ویژه دو قبیله معروف "هوازن" و "ثقیف" به هراس افتاده و مردم این منطقه را بر ضد پیامبر(ص) و مسلمانان تحریک کردند و در نتیجه به همراه لشگری سنگین، که با زنان، فرزندان و چارپایانشان همراه بود، به سوی مکه معظمه حرکت کردند، تا به زعم خویش بر پیامبر(ص) و مسلمانان این شهر مقدس شبیخون زده و کار آنان را یکسره کنند.
نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

اخراج بعضى قبایل یهود مانند بنى نضیر و بنى قریظه از اطراف مدینه آنها را نسبت به مسلمین و مخصوصا نسبت به پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله خشمگین ساخت
Powered by TayaCMS