دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سبك زندگی پيامبر اكرم(ص)

No image
سبك زندگی پيامبر اكرم(ص)

نويسنده: محمد رضا فرجی

خداوند پيامبر گرامي اسلام(ص) را اسوه حسنه انسان ها معرفي کرده و از همگان خواسته تا براساس سنت و سيره ايشان زندگي خود را سامان دهند. مسلماني به آن است که انسان پيشوايان را سرمشق قرار داده و فلسفه و سبک زندگي خود را براساس رهنمودها وسيره آنان تنظيم کند. نويسنده در مطلب پيش رو صرفا گوشه اي از سبک زندگي آن حضرت(ص) را تبيين کرده است که نخستين بخش آن از نظر خوانندگان عزيز مي گذرد.

مردمداری پيامبر(ص)

پیامبر(ص) براي هدايت مردم آمده است. آن حضرت(ص) بسيار رنج مي برد که مردم ايمان نمي آورند و گرفتار خسران ابدي و آتش دوزخ خواهند شد.(کهف، آيه 6؛ شعراء، آيه 3)

ايشان چنان دل براي مردم مي سوزاند و خود را اذيت مي کرد که خداوند به ايشان هشدار مي دهد تا خود را به رنج نيفکند. با آنکه حقايق و ملکوت اعمال هر کسي را به مشاهده و عيان مي ديد، با اين همه به ظاهر کلمات آنان بسنده مي کرد و حرف آنان را مي پذيرفت تا با همراهي آنان را به راه آورد به طوري که آنان وي را «اذن» يعني حرف شنو مي دانستند و خداوند وي را «اذن خير» حرف شنو براي خير مردمان معرفي مي کرد.(توبه، آيه 60)

آن حضرت(ص) بسيار مردمي بود و همين خصلت موجب مي شد تا مردم گرد ايشان جمع شوند. از همه لحاظ مهربان و رئوف بود و کم خشم مي گرفت.(آل عمران، آيه 159) از تواضع و فروتني ايشان بود که در کارهاي کوچک و بزرگ مشارکت مي کرد و به عيادت همگان مي رفت و بر سر سفره هر کسي مي نشست حتي اگر دعوت کننده برده بود. انس بن مالك گويد: پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به عيادت مريض و تشييع جنازه مي رفت و دعوت برده را مي پذيرفت. (مكارم الاخلاق، ص 15)از عوامل محبوبيّت و جاذبه رهبران، همدردي و همدلي و همراهي با مردم است و اين اخلاق، رابطه آنان را با مردم مستحكم تر مي كند. از نشانه هاي مردمي بودن حضرت رسول رفتار متواضعانه او با توده هاي مردم و شركت در تشييع جنازه و عيادت مريض و حضور در مهماني بردگان بود و از اين راه، دل آنان را به دست مي آورد و به مومنان ارزش و احترام قائل مي شد. البته در ادامه بحث، موارد ديگري از مردمداري ايشان بيان خواهد شد.

ارزشهاي اخلاقي و مکارم اخلاقي که پيامبر(ص) در سنت و سيره خويش نشان داد بهترين ها براي رسيدن به سبک زندگي اسلامي است. از قديم گفته اند: دو صد گفته چون نيم كردار نيست. رسول خدا (ص) و اولياي دين از آن جهت الگوي اخلاقي مايند كه گفتار و كردارشان تجسّم آيات قرآن و ارزشهاي اخلاقي است. نه تنها برخوردار از مكارم اخلاقي اند، بلكه سرآمد همه و پيشتاز در خصلتهاي نيكويند. رسول خدا در سخاوت و شجاعت و صراحت و صداقت و وفاي به عهد و حسن خلق، از همه برتر بود. آنچه خوبان همه دارند، او تنها داشت! مديران جامعه نيز بايد الگوي مردم باشند تا جامعه به خوبيها گرايش يابد.

امام علي (ع) فرمود: پيامبرخدا از همه مردم بخشنده تر، با جرات تر، راستگوتر، وفادارتر، خوش اخلاق تر و نيكو رفتارتر بود. (بحار الانوار، ج 16،ص 194)

تواضع و فروتنی

يکي از مهمترين خصلت هاي اجتماعي انسان داشتن تواضع است. انسان در برابر خداوند بايد ذليل و خوار باشد، ولي در برابر مردم خواري و ذلت معنايي ندارد. همچنين انسان در برابر خداوند و خلق نمي بايست تکبر داشته باشد؛ زيرا کبر و تکبر از صفات خاص الهي است؛ بلکه بهترين حالت آن است که در برابر ديگران فروتني بورزد. تواضع غيراز ذلت و تذلل است.

پس انسان نبايد جز در برابر خدا تذلل و خواري داشته و از تکبر در هر حال دست بردارد؛ اما تواضع و فروتني امري پسنديده و خصلتي نيکو است.

البته انسان ها به سبب برخي از خودباوري ها و خودپسندي ها و خودبرتربيني ها و شرايط و مقتضيات زمان و مکان خودشان را گم مي کنند. تواضع اين نيست که هر از گاهي خودي نشان دهيم، بلکه آن است که در همه حال، خود را در حدي کمتر از آن قرار دهيم که ديگران انتظار دارند، بويژه اگر مسئوليتي داريم و مردم ما را بزرگ مي دانند و واقعا هم ممکن است چنين باشيم، ولي نبايد خود را اين گونه بزرگ دانسته و براساس بزرگي خودمان رفتار کنيم و ديگران را کوچک شماريم. انسان مومن واقعا در سيرت و صورت متواضع است. در سيره و روش زندگي پيامبر(ص) آمده است که ايشان با آن عظمت و شرافت و کرامتي که در پيشگاه خدا داشت، انساني بس فروتن بود.

امام صادق (ع) مي فرمايد: پيامبر اكرم (ص)مانند بنده غذا مي خورد و مانند بنده مي نشست و مي دانست كه بنده است. (بحار الانوار، ج 16،ص 262)به هر حال، تواضع و مردمي زيستن از بهترين صفات انسان است. تواضع، در گفتار و كردار و نشست و برخاست هركس آشكار مي شود. پيامبر خدا با همه عظمت و شخصيت، خود را بنده خدا مي دانست و كوچك ترين نشانه اي از تكبّر و غرور در آن حضرت نبود و اين تواضع و ساده زيستي و دوري از تجمّل و تكلّف در همه ابعاد زندگي او آشكار بود.

فروتني در همه حال خوب است. اين تواضع در راه رفتن، نشست و برخاست، خوردن و خوابيدن و مانند آن بايد خود را نشان دهد. رعايت ادب و فروتني در غذا خوردن، از توصيه هاي اسلام است. يكي از جلوه هاي تواضع در شيوه غذا خوردن، نشستن متواضعانه است. متكبران و سلاطين، بر بساط و تخت خود لم مي دهند و با تكبّر خاصّي غذا مي خورند. رسول خدا هرگز در حال تكيه دادن غذا نخورد. به طرف غذا خم مي شد، روي زمين نشسته و غذا مي خورد، دست چپ را به زمين تكيه مي داد و با دست راست غذا مي خورد و اين ادب و عبوديت او را در پيشگاه خداوند نشان مي دهد.

امام صادق (ع) فرمود: پيامبر اكرم هرگز از آغاز بعثت تا رحلت، در حال تكيه دادن غذا نخورد (آنگونه كه رسم سلاطين بود) و اين از روي تواضع در برابر خدا بود. (بحار الانوار، ج 16،ص 242) در آيات قرآن در باره تواضع در راه رفتن از لقمان حکيم آمده که نبايد بگونه اي راه رفت که نشانه تکبر و تفاخر و تبختر باشد: وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْاَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ؛ و از مردم به نِخوت‏ و تکبر رُخ برمتاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خيال باف، خودپسندِ لاف زن را دوست نمي‏دارد.(لقمان، آيه 18)خداوند در جايي ديگر مي فرمايد: وَلاَ تَمْشِ فِي الاَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الاَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً؛ و در روي زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمي‏تواني شكافت، و در بلندي به كوه‏ها نمي‏تواني رسيد.(اسراء، آيه 37)انساني که اهل آداب و اخلاق است همه اصول آن را رعايت مي کند. در باره آداب راه رفتن اين معنا مورد تاکيد است که به دور از تکبر باشد. قرآن كريم، در سوره لقمان و آيات ديگر از راه رفتن متكبّرانه انتقاد مي كند و به تواضع در راه رفتن توصيه مي كند. از سوي ديگر، راه رفتن بي حال و سست، زيبنده يك انسان مصمّم و توانا نيست. رسول خدا در عين حال كه فروتني را در همه امور، از جمله در راه رفتن مراعات مي كرد، راه رفتني محكم و با صلابت و اقتدار داشت و اين صلابت و استواري در رهبران، نشانه عزم آنان است و به مردم هم روحيّه و صلابت مي بخشد.

ابن عبّاس نقل كرده است: پيامبرهنگام راه رفتن، چنان با نشاط راه ميرفت كه معلوم مي شد راه رفتن انسانِ ناتوان و خسته نيست.(بحار الانوار، ج 16،ص 236 )البته تواضُع خود نشانه هايي دارد که مي توان با آن انسان متواضع را از متکبر باز شناخت. در برخي از روايات به اين نشانه ها اشاره شده است. پيامبر(ص) که اسوه حسنه الهي است در اين باره به تمام و کمال بود و مي توان از سيره ايشان برخي از نشانه ها تواضع را به دست آورد. از جمله امام باقر(ع) فرموده است: پيامبر خدا(ص) فرمود: از پنج كار تا هنگام مرگ دست بر نمي دارم: 1 غذا خوردن روي زمين با بردگان 2 سوار شدن بر اُلاغ بي پالان 3 بُز را با دست خود دوشيدن 4 لباس پشمينه پوشيدن 5 به كودكان سلام كردن تا اينكه بعد از من سنّت شود.( بحار الانوار، ج 16،ص 215) اين پنج خصلت، هر كدام بگونه اي نشانگر فروتني و خاكساري و دوري از تكبّر و غرور است. رسول خدا براي ما اسوه و سرمشق همه كمالات، از جمله الگوي «تواضع» است. اينكه آن حضرت تاكيد مي فرمايد تا زنده است اينگونه رفتار مي كند، براي آن است كه امّت محمدي به آن بزرگوار اقتدا كند و الگو بگيرد.

ادب مجالس و همنشينی

ادب در معاشرت، احترام گذاشتن به خود و ديگران است؛ چرا که براي انسان عزّت و محبوبيت مي آورد و زمينه براي ارتباط اجتماعي و بهره مندي از پيامدهاي مادي و معنوي و عاطفي را فراهم مي کند. رعايت نکات ظريف و جزئياتي که به يک معنا در قالب مکارم اخلاقي قرار مي گيرد موجب افزايش محوبيت مي شود. از اين رو گفته مي شود که ارزش هر كس به اندازه ادب اوست. به عنوان نمونه يکي از آداب اجتماعي در مجالس جمع کردن پا و نشستن دو زانو يا چهار زانو است. از همين رو، دراز نكردن پا پيش همنشينان، نشانه اي از ادب اجتماعي است. رسول خدا(ص)هميشه اين ادب را مراعات مي كرد و به اصحاب خود اينگونه ادب مي آموخت. علي (ع) مي فرمايد:هرگز ديده نشد كه پيامبر اسلام پاي خود را پيش كسي دراز كند. (بحار الانوار، ج 16، ص 236)پس انسان همان طوري که در نماز، مراعات ادب مي کند و خود را در پيشگاه خداوند و محضر او مي بيند و ادب مي دارد، در برابر هر کسي چه کوچک و چه بزرگ، چه دارا و چه ندار مي بايست ادب را مراعات کند و پاي خويش را دراز نکند.

پرهيز از روحيه صدرنشينی

قرآن کريم از جمله آداب مجالس را فراهم آوري فضاي مناسب براي نشستن ديگران دانسته است. خداوند در قرآن مي فرمايد: اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، چون به شما گفته شود: «در مجالس جا باز كنيد»، پس جا باز كنيد تا خدا براي شما گشايش حاصل كند و چون گفته شود: «برخيزيد»، پس برخيزيد. تا خدا رتبه‏ كساني از شما را كه گرويده و كساني را كه دانشمندند بر حسب‏ درجات بلند گرداند و خدا به آنچه مي‏كنيد آگاه است.(مجادله، آيه 11)

ادب ديگر آنکه هر جا که جا هست بايد نشست و دنبال بالاو پايين مجلس و کلاس گذاري و پزدادن نبايد بود. آيت الله حسن زاده آملي در سر درس مي گفت: برخي دنبال صدر مجلس نشستن هستند و حتي در مساجد و تکايا و حسينيه ها به جاي آنکه بندگي کنند و تکبر را به تواضع تبديل نمايند؛ دنبال صدرنشيني و اين حرف ها هستند. در مسجدي دو در، رو به روي هم قرار داشت، يکي از اين درها را بسته بودند و آنجا شده بود صدر مجلس و مردم از آن طرف ديگر مي آمدند. مردم عادي همان جلوي در مي نشينند و از مجلس وعظ بهره مي برند. برخي ديگر همواره مي خواهند صدر مجلس بروند. روزي جماعتي در مسجد نشسته بودند، رندي آمد آن در را بست و اين در را باز کرد و صدر مجلس به ته مجلس تبديل شد. اين دنيا اين گونه اعتباري است و با هر تغييري يک چيزي ارزشي يا ضد ارزشي مي شود. نبايد به اين زينت هاي دنيوي دل خوش داشت.

پس ارزش هر «جا» به كسي است كه آنجا مي نشيند، نه به مکان. از قديم گفته اند:شرف المکان بالمکين، ارزش مکان به مکين است نه مکانت. اميرمومنان علي(ع) به خلافت ظاهري زينت داده نه اينکه اين خلافت ظاهري موجب ارزش آن حضرت شده باشد؛ زيرا ارزش اميرمومنان فراتر از اين حرف ها و اعتباريات است. اصولاافراد مغرور و متكبّر در پي آنند كه در هر مجلس در صدر بنشينند. پيامبر خدا اصحاب خود را از اين كار نهي مي كرد و خودش نيز در عمل، وقتي وارد مجلسي مي شد، هر جا كه جا بود مي نشست و در پي جايگاه اختصاصي نبود. ممكن است صاحب خانه يا صاحب مجلس براي احترام به مهمان، او را در بالابنشاند، ولي انسان، نبايد روحيه «صدر نشيني» داشته باشد و «جا» برايش مهم باشد.

امام علي (ع) درباره سيره عملي پيامبر(ص) مي فرمايد: نشستن و بر خاستن رسول خدا با ياد خدا بود. در مجالس جاي مخصوصي براي خود انتخاب نمي كرد و از اين كار نهي مي فرمود. هرگاه به جمعي مي پيوست، هرجا كه خالي بود مي نشست و به اين كار نيز دستور مي داد. (سُنَنُ النَّبي،ص 16)از آداب حضور در محضر بزرگان، رعايت سلوك و توجه به سخنان آنان و بهره بردن از كلمات حكيمانه و موعظه آنان است. گوش دادن به حرفهاي هر گوينده، نوعي احترام و توجّه نسبت به اوست. بي توجهي به حرف مخاطب و متكلّم، بي ادبي است. پيامبر خدا مردم را آنگونه ادب كرده بود كه پاي صحبتهاي حكيمانه آن حضرت، سراپا گوش باشند و در هر مجلسي از نزاع لفظي و جدال بپرهيزند و حرف كسي را قطع نكنند و صبر كنند تا كلام او به پايان برسد.

امام علي (ع) فرمود:وقتي رسول خدا (ص) سخن مي گفت حاضران سرا پا گوش بودند؛ گويي بر سرهايشان پرنده نشسته است و وقتي ساكت مي شد اصحاب سخن مي گفتند. در حضور او، در سخن نزاع نمي كردند. هر كس سخن مي گفت گوش مي كردند تا تمام كند. (مكارم الاخلاق، ص 16)آن حضرت (ع) در جمع ياران خويش چنان بود که قابل شناختن نبود. رفتار و حرکات ايشان نشانه هايي از تواضع و مردم داري بود.

اَبوذر غفاري گويد: حضرت رسول (ص) در ميان اصحاب خويش مي نشست. هرگاه غريب و ناشناسي مي آمد، نمي شناخت كه حضرت محمّد كدام يك از آنان است، تا آنكه بپرسد. (بحار الانوار، ج 16،ص 248) آن حضرت با آنكه اشرف مخلوقات و خاتم پيامبران و پيشواي مردم بود، از تشخّص طلبي و مزيّت جويي پرهيز داشت و در جمع اصحاب مي نشست و افراد نا آشنا و غريب، او را از ديگران تشخيص نمي دادند. همين سبب شد كه از او اجازه خواستند برايش سكو و جايگاه ساده اي ترتيب دهند كه هنگام موعظه و خطبه بر آن بنشيند، تا تازه واردين غريب، بدانند كه در اين جمع، پيامبر خدا كدام يك از ايشان است.

حضور در اجتماع از سوي ايشان همواره با استفاده از عطر بود تا زمينه ناراحتي ديگران به هيچ وجه فراهم نيايد. اصولاخوشبويي و استفاده از عطر و مواد خوشبو كننده بدن، لباس و محيط زندگي، هم نشاط و طراوت مي آورد، عامل جذب و محبّت است، هم بوهاي بد را از بين مي برد. در روايات است كه عطر زدن و خوشبويي از شيوه پيامبران است. رسول خدا مظهر اين آراستگي و جمال بود و بيش از آنكه خرج خوراك و پوشاک كند، خرج عطر و مواد خوشبو كننده ميكرد و هميشه معطّر بود.

امام صادق (ع) فرمود:رسول خدا (ص) آله براي عطريّات بيش از غذا خرج مي كرد. (بحار الانوار، ج 16،ص 248)

در رابطه باحضور در مجالس و مردمداري ايشان بايد گفت که حضرت همواره به عيادت بيماران از اصحاب مي رفت و در تشييع جنازه و مراسم ها و مهماني هاي آنان مشارکت داشت؛ زيرا از نشانه هاي رهبران مردمي، تفقّد و احوالپرسي و همدردي با مردم و زير دستان است. رابطه پيامبر خدا با مردم، بسيار عاطفي و مستحكم بود و مردم بسيار دوستش مي داشتند و يكي از عوامل آن، همين روحيه و اخلاق پيامبر بود كه از حال امت خود جويا مي شد، به ديدار آنان مي رفت، به عيادت بيماران مي پرداخت و بي توجّه به وضعيّت آنان نبود.

اَنَس خدمتكار پيامبر مي گويد: آن حضرت هرگاه يكي از اصحاب خود را سه روز نمي ديد از حال او جويا مي شد. اگر غايب بود، دعايش مي كرد و اگر در شهر بود به ديدارش مي رفت و اگر بيمار بود به عيادتش مي شتافت. (مكارم الاخلاق، ص 19)

خوشرویی و شوخ طبعی

اسلام بر مکارم اخلاقي تأکيد دارد و بر آن است تا انسان را با تعليم و تزکيه به جايي برساند که برترين افراد انساني و اسوه و سرمشق ديگران شوند. (آل عمران، آيه 110) دست يابي به حسن خلق يک اصل اساسي در اسلام و بويژه در رفتار اجتماعي است به طوري که گفته مي شود جز خوشخويان کسي به بهشت نمي رود. خوشرويي، خوشخويي و خوشگويي از نشانه هاي «حسن خلق» است. برخورد خوب و با چهره بشّاش و اخلاق نيك، عامل جذب ديگران است. بر عكس، تندخويي و بداخلاقي و بدزباني، ديگران را مي آزارد و فراري مي دهد. يكي از مهمترين عوامل موفقيت پيامبر(ص) در دعوت اسلامي، اخلاق نيكوي او بود و قرآن فرموده است:پس به بركتِ‏ رحمت الهي، با آنان نرمخو و پُر مِهر شدي، اگر خشن و تندخو بودي مردم از دور تو پراكنده مي شدند و به سبب رحمت الهي است كه بر مردم نرم و مهربان شده اي و چون تصميم گرفتي بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مي‏دارد.

امام علي (ع) با اشاره به برخي از خصوصيات رفتاري پيامبر(ص) نشان مي دهد که آن حضرت (ص) تا چه اندازه خوش خو بود. ايشان مي فرمايد: رسول خدا همواره خوشرو، خوش خو و نرم بود و خشن و درشت خوي نبود.(مكارم الاخلاق، ص 14) گفتار نرم و محکم و استوار از ديگر آداب سخن گفتن است که در آيات قرآن بيان شده است. همچنين انسان بايد زبان از گناه زباني نگه دارد که بسياري از گناهان کبيره به زبان باز مي گردد که از جمله آنها تهمت وغيبت و قذف و بهتان و دروغ و مانند آنها است. در آداب اجتماعي و آداب سخنوري و سخن گفتن آمده است که شيرين زبان و نرم گفتار باشيد و با سلام و صلوات سخن بگوييد(فرقان، آيه 63) و همواره نيکو سخن(بقره، آيه 83) و پاک سخن(حج، آيه 24) باشيد؛ اما برخي از مردم، زبان تلخ و گزنده دارند و پيوسته در پي سرزنش و عيب جويي از ديگران و بردن آبروي آنانند. برخي هم بزرگوار و اهل كرامتند و زبان از نكوهش و بدگويي ديگران نگه مي دارند. پيامبر خدا از اينگونه افراد بود و هرگز در پي كشف لغزش ها و خطاهاي ديگران نبود تا به رخ بكشد و آبروي آنان را ببرد. از سخنان لغو و بيهوده هم پرهيز داشت و جايي زبان به سخن مي گشود كه ثواب داشته باشد و موجب رضاي الهي گردد. امام علي (ع) فرمود:آن حضرت هرگز كسي را مذمّت نمي كرد و در پي لغزشها و عيوب و اسرار ديگران نبود و سخن نمي گفت مگر آنجا كه اميد ثواب داشت. (سُنَن النَّبي، ص 17)شوخي در حد نزاکت نيز از ديگر ويژگي رفتاري و کلامي پيامبر(ص) در معاشرت هاي اجتماعي است. مراعات اصول همراه با جنبه هاي عاطفي و لطيف مي تواند خوشرويي و خوشخويي را بيشتر نشان دهد. انساني که مراعات آداب اجتماعي را مي کند از شوخي در حد مجاز نيز بهره مي برد بي آنکه از دايره حق بيرون رود. اصولاً اسلام، دين نشاط و شادابي است و از نشانه هاي خوش اخلاقي مومن آن است كه اهل مزاح و شوخي باشد و با مزاح و مداعبه، ديگران را شاد كند. در روايات اسلامي شاد كردن ديگران و «ادخال سرور در قلب مومن» كاري پسنديده و مطلوب به شمار آمده است. در عين حال بايد مراعات كرد تا از حدّ نگذرد و به دروغ و طعنه و استهزاي مومن و تحقير و توهين ديگران نينجامد. امام صادق (ع) درباره سيره آن حضرت(ص) مي فرمايد: رسول خداشوخي و مزاح ميكرد، ولي جز حقّ چيزي نمي گفت. (بحار الانوار، ج 16،ص 244)پس شوخ طبعي و مزاح، در حدّ اعتدال و دوري از افراط، پسنديده است. سيره پيامبر و ائمّه (ع) چنين بوده كه گاهي براي شاد كردن كسي يا زدودن غم و غصّه از او، شوخي مي كردند و سخنان شيرين و شوخي آميز مي گفتند. انسانهاي شوخ طبع به خاطر آنكه موجب شادي و نشاط ديگران مي شوند، محبوبيّت پيدا مي كنند و افراد عبوس و اخمو و بدخلق، از نظر خداوند هم مطرودند. امّا بايد حدّ و حريم ها حفظ شود و به زياده روي و افراط كشيده نشود و شوخي و مزاح، سبب رنجش ديگران و تحقير و استهزاي آنان نگردد.

حضرت علي (ع) فرمود:پيامبر خدا (ص) هرگاه يكي از اصحاب را غمگين مي ديد، با شوخي او را خوشحال مي كرد و مي فرمود: خداوند، كسي را كه با برادرانش با ترشرويي و چهره عبوس روبه رو شود، دشمن مي دارد. (سُنَنُ النَّبي،ص 61)

عدالت در نگاه کردن

از ديگر آداب سخن گفتن، توجه به گوينده است. شنونده بايد به گوينده توجه داشته باشد و چهره و رخ از وي بر نگرداند که نشانه بي ادبي است. البته وقتي انسان در جمع است بايد مراعات همه را بکند و در نگاه کردن عدالت داشته باشد و اين طور نباشد که تمام توجهش به شخصي يا اشخاصي باشد که اگر چنين رفتاري ديده شود شخصي که مورد توجه و نگاه قرار نمي گيرد احساس مي کند که خوار و خفيف شده است. از همين رو عدالت در نگاه بويژه از سوي بزرگان بسيار مهم است. از روايات به دست مي آيد عدالت، خصلت هميشگي پيامبر خدا در همه امور بود. اگر يك گوينده يا معلّم يا واعظ، تنها به بعضي نگاه كند و به بقيّه بي اعتنا باشد، حاضران احساس تبعيض مي كنند و مي رنجند. اگر يك قاضي هم به يكي از دو طرف دعوا توجّه بيشتري كند، اين نگاه تبعيض آميز، اثر منفي مي گذارد. رسول خدا حتّي در نگاه به افراد حاضر در جلسات عدالت را رعايت مي كرد و نگاه پرمهر خود را يكسان ميان آنان تقسيم مي نمود.

امام صادق (ع) درباره عدالت در نگاه آن حضرت (ص) فرموده است: رسول خدا نگاه هايش را بين اصحابش تقسيم مي كرد و به اين و آن يكسان مي نگريست. (اصول كافي، ج 2، ص 671)

روزنامه كيهان، شماره 21226 به تاريخ 17/9/94، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب فرهنگنامه تاريخ زندگی پيامبر اعظم(ص)

کتاب فرهنگنامه تاريخ زندگی پيامبر اعظم(ص)

کتاب فرهنگ‎ نامه جامع تاریخی زندگی و سیره ی آخرین فرستاده‎ی الهی در قالبی جدید راستای آشنایی عموم افراد جامعه با مباحث تاریخی توسط بخش تاریخ فرهنگ نامه علوم انسانی و اسلامی پژوهه تهیه شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

در آموزه‌های اهل بیت(ع) به ویژه ائمه اطهار(ع) طلب یاری کردن توسط آن بزرگواران مطرح شده است.
پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
No image

اشعار ناقوسیه

Powered by TayaCMS