دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آسیب‌شناسی مطالعات قرآنی خاورشناسان (2)

خاورشناسان گاهى در نقل از مصادر، چیزى را مى‌اندازند، البته این امر تا زمانى که به اشتباه در حکم استنتاج شده نینجامد، امرى عادى است، امّا نتیجه‌گیرى اشتباه از نقل ناقص، روشى نادرست است؛ مثلاً هنگام بررسى تاریخ جمع قرآن در زمان عثمان، اتفاق دارند که این زمان، سال 30 بوده است و این چیزى است که برخى از کتب تاریخى ذکر کرده‌اند، امّا آنچه صحیح‌تر به نظر مى‌رسد، آن است که این زمان، سال 25 بوده باشد.
آسیب‌شناسی مطالعات قرآنی خاورشناسان ʂ)
آسیب‌شناسی مطالعات قرآنی خاورشناسان (2)

1. خطاى در نقل و فهم که به خطا و اشتباه در حکم منجر مى‌شود

خاورشناسان گاهى در نقل از مصادر، چیزى را مى‌اندازند، البته این امر تا زمانى که به اشتباه در حکم استنتاج شده نینجامد، امرى عادى است، امّا نتیجه‌گیرى اشتباه از نقل ناقص، روشى نادرست است؛ مثلاً هنگام بررسى تاریخ جمع قرآن در زمان عثمان، اتفاق دارند که این زمان، سال 30 بوده است و این چیزى است که برخى از کتب تاریخى ذکر کرده‌اند،[1] امّا آنچه صحیح‌تر به نظر مى‌رسد، آن است که این زمان، سال 25 بوده باشد. ابن حجر پس از انجام تحقیق دقیقى در این مسئله گفته است:

«و کانت هذه القصة (اى جمع القرآن) فى سنة خمس و عشرین فى سنة الثانیة او الثالثة من خلافة عثمان.»[2]

این اندازه اختلاف طبیعى است، امّا مبنا قرار دادن این امر براى استنتاج بعدى غلط است.

او هنگامى که افرادى را نام مى‌برد که در زمان عثمان عهده‌دار جمع قرآن بودند، اظهار مى‌کند در این قضیه اضطراب شدیدى است، چون ابن ابى داوود ـ مثلاً ـ اسم ابىّ بن کعب را مقدم کرده، در حالى که او دو سال قبل از سال 30 مرده بود.[3] حکم به این اضطراب به دلیل آن است که وى سال واقعه را قطعا سال سى‌ام پنداشته، در حالى که اگر آن را سال 25 در نظر مى‌گرفت به هیچ وجه چنین حکمى نمى‌کرد. همچنین در مورد سعید بن عاص مى‌گوید: او در سال سى‌ام والى کوفه بود و محال است که دست‌اندر کار جمع قرآن بوده باشد.[4]

2. اعتماد بر تأویل ضعیف و توجّه نکردن به تمامى متن مورد استفاده

یکى از عناصر رایج در روش مفسران و نویسندگان مسلمان از دیرباز مقدم ساختن تتبع بر تحقیق است، به این صورت که در هر مسئله ابتدا اقوال را نقل مى‌کنند، آن‌گاه به تحقیق آنها پرداخته قول مختار را با ادله و شواهد تقویت کرده، سایر اقوال را مورد مناقشه قرار مى‌دهند. بعضى از خاورشناسان ابتدا حکمى را در نظر مى‌گیرند، آن‌گاه در منابع اسلامى به دنبال چیزى مى‌گردند که این حکم را تقویت کند؛ اگر چه این چیز قولى باشد که صرفا نقل شده و از نظر صاحب کتاب مرجوح باشد؛ به عنوان نمونه، اعتقاد اکثر خاورشناسان بر این است که رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله ، امّى ـ به آن معنى که مسلمانان معتقدند ـ نبوده است و معناى امّى بودن در قرآن، ناتوانى نسبت به قرائت و کتابت نیست، بلکه مراد از «امیّون» کسانى‌اند که وحى و کتابى را تلقى نکرده و نپذیرفته‌اند. پس آنان نسبت به شرایع الهى نادانند (نه خواندن و نوشتن). بلاشر براى تقویت این رأى در کتاب خود، به طبرى ارجاع مى‌دهد و مى‌نویسد: طبرى در این باره روایات متعددى آورده است؛ از جمله این روایت که از ابن عبّاس آورده، مى‌گوید:

«الامیون قوم لم یصدّقوا رسولاً ارسله اللّه‌ و لا کتابا انزله اللّه‌ فکتبوا کتابا بایدیهم ثم قالوا القوم سفلة جهال (هذا من عند اللّه‌)»

آن‌گاه مى‌نویسد: خداوند خبر داده که آنها مى‌نویسند و به جهت جحودشان نسبت به کتاب آسمانى و پیامبران اُمّى خوانده شده‌اند.

این در حالى است که طبرى به دنبال این قول آورده است:

«و هذا التأویل تأویل على خلاف ما یعرف من کلام العرب المستفیض بینهم و ذلک ان الأمّى بین العرب هو الذى لا یکتب».

آن‌گاه قول خود را با این حدیث تقویت مى‌کند که پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «انّا أمة أمیة لا نکتب و لا نحسب». سپس مى‌گوید: «پس در این صورت معناى امى در کلام عرب همان است که گفتیم و اولى در تأویل آیه، آن است که نخعى گفته است که معناى «و منهم امّیون» این است: «و منهم من لا یحسن ان یکتب».[5]

خوشبینانه آن است که بگوییم اینان به دنباله کلام طبرى توجّه نداشته‌اند، حتى در این صورت هم این خطاى فاحشى در فهم از منابع است.

3. اختراع علل براى احکام و قضایاى اسلامى

دریافت حکمت و مصلحت احکام امرى پیچیده است. از چیزهایى که اصولیان مسلمان همواره بر آن پاى فشرده‌اند این است که: «ما را به فهم ملاکات (مصالح و مفاسد) احکام راهى نیست». به دست آوردن حتى بخشى از علت و فلسفه احکام ـ جداى از آن بخش که در نصوص به آنها تصریح شده است ـ احاطه به منابع و بصیرت نسبت به مذاق شارع و روح شریعت و چهارچوب قانونگذارى شارع را مى‌طلبد. حال اگر خاورشناسى که یقیناً اکثر این تواناییها را فاقد است، بکوشد با معلومات ناقص خود، یا ظن و تخمین و تخیّل، حکمت یا علت حکمى را دریابد، احتمال خطا رفتنش زیاد است.

در کتاب دراسة عن الاسلام فى افریقیة السوداء، نوشته فلیپ فونداسى، تفسیر یکى از خاورشناسان در خصوص دیدگاه اسلام نسبت به مال ذکر شده است؛ تفسیرى که از تصور اسلام نسبت به مال بسیار دور است! در فهم آیه شریفه:

«خُذْ مِنْ اموَالِهِم صَدَقَةٌ تُطَهِّرُهُم وَ تُزَکِّیهِم بِهَا»[6]

مى‌گوید: «اموال مادى ـ در نظر اسلام ـ از اصل شیطانى و نجس است و استفاده از این اموال به شرطى بر مسلمان جایز است که آن را با برگرداندن اموال به خدا پاک کند» و دیگران نیز بر این فهم اصرار ورزیده‌اند.[7]

بى‌گمان اسلام نسبت به مال چنین دیدگاهى ندارد، بلکه اموال پاک و پاکیزه بر مسلمانان مباح و استفاده از آنها جایز و یکى از ابزارهاى نیل به کمالات است. مصالح فردى و اجتماعى انفاق و صدقه هم تا حدى معلوم است. ـ در منابع روایى ما هم ـ به فرض صحت، اگر مذمتى از مال آمده باشد، براى آن نیست که از اصل شیطانى و نجس است، بلکه به جهت مشکلات نفسانى و روانى است که بستگى و علاقه بیش از اندازه به مال، در انسان ایجاد مى‌کند. بدین سان آشکار مى‌شود که امثال این‌گونه تعلیل و تفسیرها با دیدگاه واقعى اسلام بیگانه است.

4. گزینش کردن نصوص و تفسیر دلخواه آنها

عهده‌داران ثبت و ضبط میراث هر مذهب و فرهنگى مى‌کوشند تا با ضبط دقیق مطالب به ویژه در حوزه سیره و تاریخ، راه فهم و تحلیل درست آن را براى آیندگان بگشایند و اگر در نقل مثلاً یک واقعه تاریخى، حادثه پیشین حذف و آن‌گاه اتفاق پسین آورده شود، تحلیل پدیده و جهت‌گیرى نسبت به آن کاملاً متفاوت خواهد بود. از امورى که در مطالعات قرآنى و اسلامى خاورشناسان وجود دارد، نقل گزینشى و تفسیر دلخواه رخدادهاست که کاروان مطالعات اسلامى را به بیراهه خواهد برد؛ مثلاً بروکلمان، به نقش یهود در فتنه احزاب در مدینه اشاره نمى‌کند و نیز متذکر این امر که یهود بنى قریظه با پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله پیمان‌شکنى کردند نشده، تنها مى‌گوید: «سپس مسلمانان به بنى قریظه که رفتار آنها همواره غامض بود، هجوم بردند.»[8]

5. استنباط امر کلى از حوادث جزئى

این مسئله سبب اشتباهات بزرگى در داوریهاى خاورشناسان نسبت به قرآن شده است؛ به عنوان مثال مى‌دانیم در قرآن لغاتى وجود دارد که ریشه غیر عربى دارند، مسلمانان خود به این امر واقف بوده و در کتب علوم قرآنى خود براى این امر جایى گشوده‌اند. امّا این هرگز به معناى غیر عربى بودن قرآن نیست، چه اینکه وجود کلمات و واژگان وارداتى از زبانهاى بیگانه، در هر زبانى امرى طبیعى و لازمه تعاملهاى اجتماعى بشر است؛ امّا این امر باعث شده که بعضى خاورشناسان معتقد باشند که قرآن عربى نیست و ریشه‌اش زبانها و فرهنگهاى بیگانه است. همین نتیجه‌گیرى خلاف واقع سبب شده است که منکر موضوعیت زبان عربى در متن قرآن شوند و به رها کردن زبان عربى قرآن و نوشتن آن به زبان لاتینى دعوت کنند، با این بهانه که این براى اجنبى آسان‌تر از فراگیرى آن به عربى است.[9] در حالى که ما مى‌دانیم از نظر اسلام قرآن باید به زبان عربى باشد ـ که البته براى اهداف خاصى ترجمه آن جایز و بلکه لازم است ـ امّا قرآن با حفظ عربیتش قرآن است و قرائت آن در نماز به عربى واجب است و ترجمه آن ـ به هر زبانى که باشد ـ ترجمه قرآن است نه خود قرآن.

اصولاً در هر گونه فهم و استظهار از متون، توسعه و تعمیم، ضابطه مى‌خواهد و قرآن از این قاعده مستثنى نیست در حالى که خاورشناسان رعایت آن را نمى‌کنند، و کتابى که خود آن را "عربى مبین" خوانده و پایه‌گذار قواعد نحوى و بلاغى عرب است غیر عربى خوانده‌اند!

6. بزرگ و فربه کردن اشتباهات کوچک

این امر به طور کلى در مطالعات اسلامى و به ویژه در مطالعات قرآنى، سبب زشت شدن چهره اسلام مى‌شود. وجود اشتباه و خطا در تاریخ مسلمانان مثلاً در جنگ و بروز فتنه میان آنان یا اختلاف نظر نسبت به موضوعى در خصوص قرآن، امرى طبیعى و در هر فرهنگ و آیینى جارى است؛ امّا اگر این امر بزرگ‌نمایى شود، براى صاحبان آن ایده مخاطره‌آمیز خواهد بود؛ مانند اینکه این‌گونه القا شود که مسلمانان در هیچ یک از امور مربوط به قرآن اتفاق نظر ندارند که نمونه‌هاى این قبیل موضع‌گیریها در آثار خاورشناسان بسیار است.

سخن پایانى

شبهه را به طور کلى مى‌توان امرى پسندیده و بایسته و ضامن پیشرفت کاروان علم و دانش و روند پیشرفت و پژوهش دانست. از امام صادق صلى‌الله‌علیه‌و‌آله سؤال نمودند، اگر در برخى مسائل براى ما شبهاتى ایجاد شود، چه باید کرد؟ ایشان مى‌فرماید: «شبهه اگر در حد شبهه باشد، جایز است؛ امّا اگر این شبهه‌ها ما را به جهل رهنمون شوند اشکال دارد».

شبهات درباره قرآن کریم را از منظرى دیگر مى‌توان به دو دسته کلى کهن، مانند آنچه در آثار فخر رازى و عبد الجبار معتزلى دیده مى‌شود و شبهات جدید، مثل تشکیک در وحیانى بودن ترکیب لفظى قرآن و ... تقسیم کرد.

زمینه‌هاى ایجاد شبهه نیز به دو گروه داخلى و خارجى تقسیم مى‌شوند:

1 ـ زمینه‌هاى خارجى، مانند دیدگاههاى مستشرقان که قرآن را اساسا به عنوان وحى آسمانى باور ندارند و آن را برخاسته از هوش و نبوغ و روشن اندیشى و سایر ویژگیهاى برجسته پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله مى‌دانند. لذا تضادهاى خیالى قرآن با تاریخ یا علم را به دلیل اشتباه پیامبر مى‌دانند، که اگر وحى بودن آن را مى‌پذیرفتند از اشتباه خالى مى‌شمردند.

2 ـ زمینه‌هاى داخلى شبهات که به دلیل همگام نبودن برداشتهاى مفسران از قرآن، با روند پیشرفت علوم پدیده آمده است.

به طور کلى با این گونه شبهات به یکى از سه صورت زیر مى‌توان برخورد کرد:

1 ـ برخورد تکفیرآمیز و مرتد پندارى؛

2 ـ مواجهه تحقیرآمیز؛

3 ـ برخورد متین و مبتنى بر استدلال در فضاى آکنده از عطوفت و رأفت.

شیوه معمول اهل بیت علیهم‌السلام در احتجاجات خود با دیگران، همان روش سوم است. در این باره مى‌توان به برخورد امام حسن عسکرى علیه‌السلام با اسحاق کندى فیلسوف مشهور مسلمان اشاره کرد. او که تفکرات الحادى داشت، شش ماه درس خود را تعطیل کرده بود تا تناقضات قرآن را گردآورى کند؛ امام توسط یکى از شاگردانش به او پیام داد که: آن که قرآن سخن اوست، اگر بگوید آنچه تو به عنوان اختلاف و تناقض مى‌فهمى برداشت توست و من آن را قصد نکرده‌ام چه مى‌کنى؟

کندى با شنیدن این سخن تکان‌دهنده همه کاغذهایى را که در آن مدت گرد آورده بود به آتش کشید.

به عنوان تأیید شیوه سوم، مى‌توان به سخن یکى از قرآن‌پژوهان معاصر اشاره کرد:

«کسى که سؤال دارد همانند فرد مریض است. آیا مى‌توان به مردم گفت نباید مریض شوید. شبهه یکى از دردها و علتهاست، طبیب نباید فرد را به دلیل ابتلا به مرض شماتت کند، بلکه باید به دنبال درمان او باشد. به همین دلیل کسى را که شبهه دارد نباید معاند پنداشت.»[10]

روشن است اگر کسى که در فضاى آزاد و بدون وابستگى به آیینى مى‌اندیشد، با بسیارى از ابهامات مواجه شود و بر مسائل زیادى خرده گیرد و حتى اگر در انتخاب و استفاده از منابع و اطلاعات به خطا نرفته باشد، در دریافت و تلفیق و استنباط و استنتاج، به نتایجى مطابق آنچه شخصِ ملتزم و معتقد به آنها مى‌رسد، دست نیابد، چنان که اگر ما نیز به مطالعه فرهنگها و آیینهاى دیگر بپردازیم، همین گونه خواهد شد.

همان گونه که پیشتر اشاره شد، نویسندگان مسلمان اگر چه غالبا از پدیده خاورشناسى تلقى بدبینانه داشته‌اند، امّا بعضى در فضاى بدون تعصب با بذل حوصله و دقت، به بررسى و پاسخگویى به این شبهات پرداخته‌اند. با نگاهى اجمالى به برخى شیوه‌هاى مطالعات قرآنى خاورپژوهان، پژوهشى که بایسته انجام است، بررسى شیوه‌هاى پاسخگویى به این مسائل از سوى قرآن‌پژوهان مسلمان ـ به ویژه کسانى که به‌طور تخصصى به حل

شبهات پیرامون قرآن پرداخته‌اند ـ مى‌باشد که البته طبیعتا در فرآیند بررسى تخصصى و جزئى شبهات، ناهنجاریهاى شیوه مطالعات قرآنى ـ که به تولید شبهه مى‌انجامد ـ بیشتر آشکار خواهد شد.

    برگرفته از: فصلنامه مشکوة، شماره 81
    منابع و مآخذ
  • 1 ـ ابن اثیر، الکامل فى التاریخ.
  • 2 ـ ابن جزرى، النشر فى قراءات العشر.
  • 3 ـ ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
  • 4 ـ الصغیر، محمّد حسین على، خاورشناسان و پژوهشهاى قرآنى، ترجمه محمّد صادق شریعت، مؤسسه مطلع الفجر، 1372ش.
  • 5 ـ بلاشر، رژى، در آستانه قرآن.
  • 6 ـ حمدى، محمود، الاسلام و المستشرقون، قاهره، مکتبة وهبه، 1404ق.
  • 7 ـ رضوان، عمر ابراهیم، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، ریاض، دارالطیبة، 1413ق.
  • 8 ـ سحاب، ابوالقاسم، فرهنگ خاورشناسان، انتشارات کتاب سحاب.
  • 9 ـ سعید، ادوارد، شرق‌شناسى (شرقى که آفریده غرب است)، ترجمه اصغر عسکرى خانقاه ـ حامد فولادوند، تهران، انتشارات عطائى، 1361ش.
  • 10 ـ شلبى، عبدالجلیل، الاسلام و المستشرقون، قاهره، 1977م.
  • 11 ـ طبرى، ابن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن.
  • 12 ـ عزوزى، حسین، دراسات فى الاستشراق و مناهجه، چاپ فاس، 1419ق.
  • 13 ـ گلدزیهر، مذاهب التفسیر الاسلامى، ترجمه عبدالحلیم نجّار، قاهره.
  • 14 ـ مقدادى، فؤاد کاظم، اسلام و شبهات المستشرقین، مجمع عالمى اهل بیت، 1416ق.
  • 15 ـ الندوى، ابوالحسن، الاسلام و المستشرقون.
  • [1] . ابن اثیر، الکامل، حوادث سال 30؛ ابن جندى، النشر، ص 7.
  • [2] . ابن حجر، فتح البارى، ج 8 ، ص 15.
  • [3] . بلاشر، در آستانه قرآن، ص 56.
  • [4] . همان.
  • [5] . رژى بلاشر، در آستانه قرآن، ص 7.
  • [6] . توبه / 103.
  • [7] . به نقل از: عمر ابراهیم رضوان، آراء المستشرقین حول القرآن و تفسیره، ج 1، ص 83 .
  • [8] . الاسلام و المستشرقین، ص 122-121.
  • [9] . همان، ص 91-83 . مؤلّف تعدادى از خاورشناسان داراى این عقیده را نام برده است.
  • [10] . به نقل از: حسن حکیم باشى، «معرفى توصیفى شبهات و ردود حول القرآن الکریم»، پژوهشهاى قرآنى، سال 1382، ش 33، ص 234.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

عالم غیب چیست/ منکران و معتقدان عالم غیب کیستند

عالم غیب چیست/ منکران و معتقدان عالم غیب کیستند

آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه «یؤمنون بالغیب» در سوره بقره، با تشریح مفهوم و اقسام غیب تأکید می‌کند که اگر کسی به اصول کلّی دین که غیب است، مؤمن و معتقد نباشد، کافر است؛ خواه اصلاً غیبی را قبول نداشته باشد، مثل مادیین؛ یا غیبِ فی ‌الجمله را قبول دارند و نه بالجمله را، مثل مشرکین.
قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآنʇ)

قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآن(7)

در شش قسمت گذشته از سلسله مطالب «آثار اعمال در قرآن مجید» مباحث آثار: گناه، خودپسندی و غرور، مکر و حیله، خوردن مال حرام، دورویی و نفاق و ظلم و ستم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن ʆ)

ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن (6)

در قسمت‌های اول تا پنجم سلسله مقالات «آثار اعمال در قرآن»، مباحث آثار گناه، آثار خودپسندی و تکبر، آثار مکر و حیله، آثار مال حرام و آثار دورویی و نفاق در زندگی انسانها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
6خصوصیت متقین در قرآن کریم

6خصوصیت متقین در قرآن کریم

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به مناسبت ماه مبارک رمضان اقدام به انتشار مطالبی با عنوان «سی روز، سی‌گفتار قرآنی» برگزیده سخنان رهبر معظم انقلاب کرده است که همه روزه در طول ماه مبارک رمضان منتشر می‌شود.
قرآن در حق چه کسانی «مرده باد» گفته است؟

قرآن در حق چه کسانی «مرده باد» گفته است؟

زنده باد و مرده باد از مصادیق دعا و نفرین است.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
«ماشاءالله» و «ان شاءالله» در فرهنگ قرآن

«ماشاءالله» و «ان شاءالله» در فرهنگ قرآن

قرآن کتاب زندگی است. آموزه‌های آن به گونه‌ای است که انسان به آسانی می‌تواند با بهره گیری از آن به کمال شایسته خویش دست یابد.
قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآنʇ)

قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآن(7)

در شش قسمت گذشته از سلسله مطالب «آثار اعمال در قرآن مجید» مباحث آثار: گناه، خودپسندی و غرور، مکر و حیله، خوردن مال حرام، دورویی و نفاق و ظلم و ستم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
آیات نامدار قرآن (آیه أمّن یجیب)

آیات نامدار قرآن (آیه أمّن یجیب)

در طول تاریخ تفسیر و قرآن پژوهی، برخی از آیات قرآن کریم به سبب ویژگی خاصی که داشتند، شهرت بیشتری یافته و مورد توجه قرار گرفته‌اند این آیات را آیات نامدار می‌نامند. در این مقاله با نام، مشخصات و نکات مهم یکی از این آیات آشنا می‌شویم.
ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن ʆ)

ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن (6)

در قسمت‌های اول تا پنجم سلسله مقالات «آثار اعمال در قرآن»، مباحث آثار گناه، آثار خودپسندی و تکبر، آثار مکر و حیله، آثار مال حرام و آثار دورویی و نفاق در زندگی انسانها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
Powered by TayaCMS