بدون شک هیچ قول و عملی نیست مگر با نیت و فقط نیتی و عملی صحیح است و به آن پاداش داده می‌شود كه به خاطر خدا و امید او و خشنودیش، انجام داده شود. نیت عبارت است از قصد و اراده ای كه انسان را به كاری تحریك كند.

 از محقق طوسی نقل شده كه نیت قصد انجام دادن فعل است و آن، واسطه بین علم و عمل است، زیرا تا چیزی دانسته نشود، ممكن نیست قصد شود و تا قصد نشود، اجرا نگردد و چون هدف انسان رسیدن به مقصد معین، یعنی خداوند تعالی است، بنابراین باید هدف او، شامل قصد نزدیك شدن به خدا باشد.

به هر حال بهتر است به آیات و روایات توجه داشته باشیم؛ خداوند متعال می‌فرماید؛ بگو هر كس،طبق روش و خلق و خوی خود عمل می‌كند. شاكله، طبیعت و سرشت است. در بعضی از روایات،این كلمه، تفسیر به نیت شده است شاید به این جهت كه نیت از آن سرچشمه می‌گیرد. بنابراین معنای آیه چنین خواهد بود؛ مبنای عمل هر كسی نیت اوست كه از طبیعتش سرچشمه می‌گیرد. پس، نیت پایه و ملاك كارهاست و دخالت كامل در زشتی و زیبایی و خوبی و بدی آنها دارد. هیچ قول و عملی نیست مگر با نیت و هیچ نیتی نیست مگر با اصابت سنت، یعنی فقط قول و فعلی صحیح است و به آن پاداش داده می‌شود كه به خاطر خدا و امید او و خشنودیش، یا طلب پاداش یا خلاصی از مجازات انجام داده شود. نیت مومن بهتر از عمل او و نیت كافر بدتر از عمل اوست.

برای این روایت سه معنا گفته شده است؛

الف- نیت در اینجا به معنای اعتقاد و ایمان است و ایمان بهتر از عمل خارجی است، چنانکه كفر قلبی نیز بدتر از فسق عملی است.

ب- نیت خیر، از مومنی كه قدرت به انجام عمل ندارد، بهتر از عمل با قدرت است، چرا كه نیت، فقط برای خداست در حالی كه عمل، چه بسا ریا و مانند آن باشد. كافر نیز قصد انجام گناهانی بیش از آنچه موفق به انجامش می‌شود دارد.ج-چون نیت یك امر قلبی است و اغراض نفسی و دنیوی فراوانی در آن دخالت می‌كنند و خالص كردن،تصفیه و پاك‌سازی آن،به طوری كه چیزی غیر از رضای خدا در آن دخالت نكند،بسیار مشكل است و فقط افراد خاصی به آن دست می‌یابند كه آنان نیز مراتب زیادی دارند؛ لذا با نظر به این كه حسن عمل و كمال آن،از حسن و كمال نیت سرچشمه می‌گیرد معلوم می‌شود كه طبیعت و جوهر نیت با طبیعت عمل،متفاوت است و نیت خیر،اصالتا نیكوست و عمل خیر هم به تبع آن نیکوست. از این بیان زشتی نیت كافر نسبت به عمل او نیز دانسته می‌شود.معانی دیگری نیز در این مورد گفته شده است.مردم در روز قیامت،طبق نیتشان بر انگیخته می‌شوند.به این معنا كه نوع برانگیخته شدن، بستگی به اصول عقاید دارد. عده ای مومن، عده ای كافر و عده ای منافق، آنچنان كه نیتشان می‌باشد با این كه مردم برانگیخته می‌شوند و جزای اعمالشان را طبق نیتشان در آن اعمال می‌بینند.عبادت خدا به خاطر پاداش، عبادت تاجران و طمعكاران است كه اگر طمع داشته باشند عمل می‌كنند و الا عمل نمی‌كنند. عبادت به خاطر ترس و خوف از جهنم، عبادت بردگان است كه اگر نترسند، عمل نمی‌كنند. عبادت خدا به خاطر این كه او لایق پرستش است و به جهت سپاسگزاری در مقابل نعمت هایی كه به بندگان ارزانی داشته، عبادت آزادگان است.

برخورد با دوستان

دوستي حدودي دارد و نبايد از آن حدود خارج شد. موارد زير برخوردهايي است كه در روابط دوستي ناپسند است و باعث از بين رفتن رفاقت مي‌شود: اگر دو دوست يكديگر را عصباني كنند، دوستي آنها دوام نخواهد داشت.

 امام صادق(ع) در اين باره مي‌فرمايند: «از خشم دوست خود كناره بگير و رضايت او را به دست آور و به دستوراتش عمل كن.» بي‌احترامي كردن باعث قطع شدن دوستي مي‌شود و اصل دوستي احترام است. هر كس به برادر مسلمان خويش به بدي اشاره كند، فرشتگان بر او لعنت مي‌كنند تا اينكه او را غمگين مي‌سازند. انسان‌هايي كه توقع بيجا دارند نمي‌توانند دوستان خوبي باشند و بايد سطح توقعات معقول و منطقي باشد.

 حضرت علي(ع) مي فرمايند: «بهترين برادر كسي است كه تمام حقوق خود را از برادر خود نخواهد.» يا امام صادق(ع) فرمودند: «مبادا از برادران خويش حاجتي بخواهيد و نپذيرند و شما خشمگين شويد.» از اين احاديث و روايات مي‌توان متوجه شد كه انسان از نظر روحي به يك رفيق و همدم احتياج دارد، اما اين همدم بايد ويژگي‌هاي زيادي داشته باشد تا بتوان روي او حساب كرد. اسلام با راهكارهاي متفاوت انسان را به سر منزل مقصود هدايت كرده است.

دیوار عمل را از اساس باید ساخت

همه دلشان می‌خواهد که در زندگی یک الگو داشته باشند. بیشتر ما تلاش می‌کنیم تا از کسی پیروی کنیم که از او خوشمان می‌آید،چنانکه نشانه‌های این پیروی در لباس و وسایل زندگی و حتی افکارمان نمودار است. گاهی آنقدر مجذوب شخص می‌شویم و او را دوست داریم که بدون چون و چرا هر چه بگوید، می‌پذیریم و از آن پیروی می‌نماییم، اما این رفتاری است که انبیا به شدت با آن مبارزه کرده‌اند. زیرا همین پیروی بدون دلیلِ افراد از روش‌های گذشتگانشان بوده که آنها را از پذیرش سخنان پیامبران باز می‌داشته است. فرستادگان خدا برای ترک این روش،آنان را به تفکر دعوت می‌نمودند، چنانکه حضرت ابراهیم(ع) به قوم خود می‌فرمود: «بیندیشید آیا این بتهایی که به دست خود ساخته‌اید، کاری برای شما انجام می‌دهند و آیا خدای شمایند؟!» دلیل مشرکان برای درستی رفتارهایشان این بود که پدرانشان هم آن رفتارها را انجام می‌دادند. آنها می‌گفتند: چون پدرانمان انجام دادند،حتماً صحیح است؛ زیرا اگر بد بود،آنان انجام نمی‌دادند.

 قرآن از این رفتار آنها چنین یاد می‌کند و می‌فرماید:  (سوره شعراء،آیه74-72)،ابراهیم به بت پرستان فرمود: آیا هنگامی که این بت ها را می‌خوانید،صدایتان را می شنوند یا می توانند به شما سود و زیانی برسانند؟مشرکان پاسخ می‌دادند: ما پدران و مادرانمان را دیدیم که چنین می‌کردند،آرى! آنان این گونه دلیل می‌آوردند،غافل از آنکه خداوند هیچ گاه الگوپذیری بدون دلیل را نمی‌پذیرد. پس رسمهای غلط را باید شکست. دیوار عمل را از اساس باید ساخت!