دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شرایط عمل حروف شبیه به "لیس"

عالمان نحو در عمل کردن حروف شبیه به "لیس" شرایطی را ذکر کرده‌اند؛ این شرایط بر دو گونه‌اند...
No image
شرایط عمل حروف شبیه به "لیس"

نویسنده: اقدس رحيمي

كلمات كليدي : نفي واحد، نفي مثني، نفي جمع، نفي جنس، نكاتي پيرامون حروف شبيه به "ليس"

شرایط عمل حروف شبیه به "لیس" از مجموعه مباحث حروف شبیه به "لیس" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد؛ از این رو به خواننده‌ی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن، به مدخل حروف شبیه به "لیس" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. این مجموعه، شرایط عمل حروف شبیه به "لیس" را در دو بخش "شرایط عمومی" و "شرایط اختصاصی" بیان کرده و در ضمن بیان شرایط اختصاصی به نکاتی پیرامون هر یک از حروف شبیه به "لیس" می‌پردازد.

 اقسام شرایط عمل

عالمان نحو در عمل کردن حروف شبیه به "لیس" شرایطی را ذکر کرده‌اند؛ این شرایط بر دو گونه‌اند:

 الف. شرایط عمومی

این شرایط که عمومی بوده و در عمل هر یک از حروف شبیه به "لیس" شرط هستند، عبارتند از:[1]

1. نقض نشدن نفی خبر این حروف به "إلّا"[2]؛ از این رو "ما" در مثال «ما المجتهدُ إلّا ناجحٌ» عامل نبوده و "المجتهدُ" بنا بر مبتدا و "ناجحٌ" بنا بر خبر مرفوع شده‌اند.

2. عدم تکرار این حروف؛[3] از این رو "لا" در مثال «لا لا مسرعٌ سبّاقٌ» به جهت تکرار، عامل نبوده و "مسرع" بنا بر مبتدا و "سبّاق" بنا بر خبر مرفوع شدهاند.

3. عدم تقدّم خبر بر اسم؛ از این رو "إن" در مثال «إنْ رخیصٌ الذهبُ» عامل نبوده و "رخیصٌ" بنا بر خبر مقدّم و "الذهب" بنا بر مبتدای مؤخّر مرفوع است.

در صورتی که خبر، شبه جمله بوده و بر اسم مقدم شود، عمل این حروف و عدم آن جایز است.[4]مانند: «ما للسّرورِ دوامٌ»؛ در این مثال خبر (للسّرور)، شبه جمله و بر اسم (دوام) مقدم شده است از این رو عمل کردن "ما" جایز است. در صورت عمل کردن "ما"، "للسرور" در محلّ نصب و خبر "ما" بوده و در صورت عمل نکردن آن، در محلّ رفع و خبر مقدم برای مبتدا (دوام) خواهد بود.

4. عدم تقدّم معمول خبر بر اسم؛ از این رو عمل "ما" در مثال «ما الأحمقَ العاقلُ مصاحبٌ» صحیح نیست؛ زیرا در این مثال "مصاحب" خبر و معمول آن (الأحمق) بر اسم (العاقل) مقدم شده است.

در صورتی که معمول خبر، شبه جمله بوده و بر اسم مقدّم شود، عمل این حروف و عدم آن جایز است.[5] مانند: «ما فی الشرِّ أنت راغب»؛ در این مثال "راغب"، خبر و معمول آن (فی الشرّ) شبه جمله و بر اسم (أنت) مقدم شده است؛ از این رو عمل کردن "ما" جایز است. در صورت عمل کردن "ما"، "راغب" بنا بر خبر آن منصوب بوده و در صورت عمل نکردن آن، "راغب" به عنوان خبر مبتدا، مرفوع است.

 ب. شرایط اختصاصی

حروف شبیه به "لیس" به جز حرف "إنْ"، برای عمل کردن علاوه بر شرایط عمومی یاد شده، شرایط اختصاصی نیز دارند که در ادامه ضمن بررسی شرایط اختصاصی عمل هر یک از این حروف، به نکاتی پیرامون آن حرف اشاره میشود:

 1. "ما"

شرط اختصاصی "ما"ی شبیه به "لیس"، عدم وقوع "إنْ" زائده بعد از آن است؛[6] از این رو "ما" در مثال «ما إن الحقُّ مغلوبٌ» عامل نبوده و "الحقّ" به عنوان مبتدا و "مغلوب" به عنوان خبر مرفوع شده‌اند.

"ما" در مثال «ما الشجاعُ خوّافاً» شرایط عمومی و اختصاصی عمل را داراست از این رو اسم آن (الشجاعُ) مرفوع و خبر آن (خوّافاً) منصوب است.

در خصوص "ما"ی شبیه به "لیس"، نکات ذیل قابل توجه است:

الف. اهل حجاز "ما"ی شبیه به "لیس" را عامل می‌دانند از این رو از آن به "ما"ی حجازیه تعبیر شده است.[7]

ب. همراه شدن خبر "ما" به "باء" زائده جایز است.[8] مانند: «وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون»؛[9] "ما"ی اول در این آیه‌ی شریفه، "ما"ی شبه به "لیس" بوده که خبر آن (بغافلٍ) در لفظ مجرور به "باء" زائده و در محل نصب است.

 2. "لا"

شرط اختصاصی "لا"ی شبیه به "لیس" نکره بودن اسم و خبر آن است؛[10] از این رو "لا" در آیه‌ی شریفه‌ی «لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَر»،[11] به جهت معرفه بودن اسم پس از آن (الشمس) عمل نکرده است.‌[12]

"لا" در مثال «لا رجلٌ غائباً» شرایط عمومی و اختصاصی عمل را داراست از این رو اسم آن (رجلٌ) مرفوع و خبر آن (غائباً) منصوب است.

در خصوص "لا"ی شبیه به "لیس"، نکات ذیل قابل توجه است:

الف. در نوع نفی به "لا"ی شبیه به "لیس"دو احتمال وجود دارد؛ یک احتمال، نفی جنس (نفی خبر از جمیع افراد اسم) است و احتمال دیگر با توجه به نوع اسم آن (مفرد، مثنی و یا جمع) بر سه گونه است: [13]

1. نفی واحد (نفی خبر از فرد واحد)

در نفی به "لا" در فرض مفرد بودن اسم آن، دو احتمال "نفی واحد" و "نفی جنس" وجود دارد؛ مانند: «لا طائرٌ موجوداً»؛ در این مثال احتمال دارد مقصود متکلم فقط نفی وجود یک پرنده (نفی واحد) باشد، اما وجود بیش از یک پرنده را نفی نکند و همچنین احتمال دارد مقصود وی این باشد که هیچ پرنده‌ای وجود ندارد (نفی جنس).

2. نفی مثنی (نفی خبر از مثنی)

در نفی به "لا" در فرض مثنی بودن اسم آن، دو احتمال "نفی جنس" و "نفی مثنی" وجود دارد؛ مانند: «لا طائرانِ موجودَین»؛ در این مثال احتمال دارد مقصود متکلم فقط نفی وجود دو پرنده (نفی مثنی) باشد، اما وجود یک یا بیش از دو پرنده را نفی نکند و همچنین احتمال دارد مقصود وی این باشد که هیچ پرنده‌ای وجود ندارد (نفی جنس).

3. نفی جمع (نفی خبر از جمع)

در نفی به "لا" در فرض جمع بودن اسم آن، دو احتمال "نفی جنس" و "نفی جمع" وجود دارد؛ مانند: «لاطیورٌ موجودةً»؛ در این مثال احتمال دارد مقصود متکلم فقط نفی بیش از دو پرنده (نفی جمع) باشد، اما وجود یک یا دو پرنده را نفی نکند و همچنین احتمال دارد مقصود وی این باشد که هیچ پرنده‌ای وجود ندارد (نفی جنس).

ب. عمل کردن "لا"ی شبیه به "لیس" کم است.[14]

ج. در صورت عمل کردن "لا"ی شبیه به "لیس"، خبر آن غالبا حذف می‌شود.[15] مانند جایی که به شخص مریض گفته میشود: «لا بأسٌ»؛ "لا" در این مثال "لا"ی شبیه به "لیس" بوده که خبر آن (علیک) محذوف و تقدیر عبارت "لا بأسٌ علیک" بوده است.

 3. "إنْ"

حرف "إنْ" برای عمل کردن شرط اختصاصی ندارد، از این رو در عمل آن تنها تحقق شرایط عمومی یاد شده کافی است. به عنوان مثال حرف "إن" در عبارت «إن أحدٌ خیراً مِنْ أحدٍ إلّا بالعقل و العمل» شرایط عمل را داراست؛ از این رو اسم آن (أحدٌ) مرفوع و خبر آن (خیراً) منصوب است.

در خصوص "إن" شبیه به "لیس" نکات ذیل قابل توجه است:

الف. به جهت کثرت همراهی خبر "إن" با إلّا" و نقض شدن نفی خبر آن، در اکثر موارد "إن" شرط عمل (نقض نشدن نفی خبر به "إلّا") را نداشته و عمل نمیکند.[16] مانند: «إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیم»؛[17] در این آیه‌ی شریفه نفی خبر (ملک) توسط "إلّا" نقض شده و "إن" عمل نکرده است؛ از این رو "هَذَا" بنا بر مبتدا در محلّ رفع بوده و "ملک" بنا بر خبر در لفظ مرفوع شده است.

ب. عمل کردن "إن" بر طبق گویش و زبان اهل "عالیه" است.[18]

 4. "لات"

شرایط اختصاصی عمل "لات" عبارتند از:[19]

الف. دلالت اسم و خبر آن بر زمان.

ب. محذوف بودن یکی از اسم یا خبر آن.

ج. نکره بودن اسم یا خبر مذکور.

"لات" در آیه‌ی شریفه‌ی «لات حینَ مناصٍ»[20] شرایط عمومی و اختصاصی عمل را داراست از این رو اسم محذوف آن (الحینُ) مرفوع و خبر آن (حینَ) منصوب است. تقدیر عبارت " لات الحینُ حینَ مناصٍ" بوده است.

در خصوص "لات" نکات ذیل قابل توجه است:

1. از میان اسم یا خبر "لات"، غالبا اسم آن حذف می‌شود.[21]

2. لفظ "لات" در اصل مرکب از "لا"ی نافیه و "تاء" مفید تأنیث لفظی[22] بوده که به جهت پرهیز از اجتماع دو حرف ساکن ("الف" و "تاء")، "تاء" مفتوح شده است.[23]

 

 

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS