دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جَون بن حُوَی؛ بردگی، آزادگی و رستگاری

بی‌تردید بررسی زندگی و مجاهدت یاران سیدالشهدا(ع) در واقعه کربلا، افزون بر آشنایی با زوایایی کمتر دیده شده از این قیام جاودانه، نقشی مهم و مؤثر در نشان دادن الگوهای شایسته به دوستداران اهل‌بیت(ع) دارد.
جَون بن حُوَی؛ بردگی، آزادگی و رستگاری
جَون بن حُوَی؛ بردگی، آزادگی و رستگاری

یاران سیدالشهدا (ع) در کربلا چه کسانی بودند؟

بی‌تردید بررسی زندگی و مجاهدت یاران سیدالشهدا(ع) در واقعه کربلا، افزون بر آشنایی با زوایایی کمتر دیده شده از این قیام جاودانه، نقشی مهم و مؤثر در نشان دادن الگوهای شایسته به دوستداران اهل‌بیت(ع) دارد. اصحاب وفادار امام حسین(ع) را که در آن دشت بلاخیز و پرمحنت، حاضر به تنها گذاشتن رهبر و مقتدایشان نشدند و جان بر سر عشق و اعتقاد نهادند، به واقع می‌توان اسوه‌های صبر و پایداری دانست؛ رادمردانی که به سلاح شور و شعور مجهز بودند و ایمان راسخشان به راه اباعبدا...(ع)، برایشان سرنوشتی پرشکوه را رقم زد. به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سالار شهیدان، حضرت امام حسین(ع)، در این نوشتار و نوشتارهای بعدی، تلاش می‌کنیم به معرفی یاران آن حضرت بپردازیم.

کَیفَ تَری الفُجّارُ ضَربَ الأَسوَد/ بالسَّیفِ صَلتاً عَن بَنی‌مُحَمَّد / أذُبُّ عَنهُم باللِّسانِ وَالیَد/ أَرجُو بهِ الجَنَّةَ یَمَ المَورد؛ بدکاران چگونه می‌بینند ضربات این سیاه را، با شمشیری که در راه فرزندان محمد(ص) کشیده شده است. من با دست و زبان از آن ها حمایت می‌کنم و با این کار، در روز ورود به صحرای محشر، امید بهشت دارم.

فرازی از سخنان «جَون بن حُوَی» در روز عاشورا

بی‌تابان میدان شور و عشق

روز عاشوراست. یاران سیدالشهدا(ع)، یک به یک راهی میدان می‌شوند. وداع آن ها با مولایشان شکوهی وصف ناپذیر دارد. «مُجَمَّعِ بن عبدا... عائذی»، «جابر بن حارث سَلَمانی» و پس از آن ها، «عمرو بن خالد صیداوی» راهی میدان می‌شوند. «عمرو» پیش از روانه شدن به میدان، نزد امام حسین(ع) می‌آید؛ روبه‌روی مولایش می‌ایستد، به او درود می‌فرستد و با صدایی که از شدت هیجان می‌لرزد، می‌گوید: «یا اباعبدا...! تصمیم گرفته‌ام به اصحابت ملحق شوم ... دوست ندارم زنده بمانم و تنهایی تو را ببینم.» سیدالشهدا(ع) لبخند پُر مِهری به «عمرو» می‌زند و می‌فرماید: «برو که ما نیز، ساعتی دیگر به تو مُلحق می‌شویم.» همه یاران، شاهد این گفت‌وگوی شورانگیزند و آرام و قرار ندارند؛ راستی، چه کسی می‌تواند نفر بعدی باشد؟ امام(ع) به چه کسی رخصت خواهد داد؟

از «نوبه» تا «کربلا»

در میان اصحاب، مردی ایستاده است و سر به زیر دارد. اشک از گوشه چشمش جاری و بر پوست سیاه صورتش روان است؛ تمام فکرش این است که آیا می‌تواند نفر بعدی باشد؟ آیا پسر فاطمه(ع) به او اجازه می‌دهد در جمع برگزیدگانی قرار گیرد که پاداششان بهشت برین و رضایت پروردگار است؟ «جَون» غلام سیه‌چرده و آزادشده «ابوذرغفاری»، صحابی دلسوخته رسول‌ خداست. زندگی‌اش فراز و فرود بسیار داشته است. او از اهالی منطقه «نوبه» در آفریقا بود و به همت صحابی رسول‌خدا(ص)، از قید بردگی رهایی پیدا کرد؛ اما مهر ابوذر را در دل گرفت و از او جدا نشد. پس از رحلت مظلومانه ابوذر در ربذه، «جَون» به مدینه رفت و تحت حمایت امیرالمؤمنین(ع) قرار گرفت و از شیعیان آن حضرت شد.

پس از شهادت مظلومانه امیرالمؤمنین(ع) و هجرت امام حسن مجتبی(ع)، از کوفه به مدینه، «جَون» باز هم همراه و یاور خاندان رسالت بود. او پس از شهادت امام حسن(ع)، از شیعیان و اصحاب سیدالشهدا (ع) محسوب می‌شد. هنگامی که آن حضرت قصد عزیمت به مکه کرد، «جَون» نیز همراه امام(ع) شد. او در کنار امام حسین(ع) ماند و همراه مولای خود، به کربلا رسید. نقل است که «جَون» در ساخت و تعمیر انواع سلاح، تبحّر فراوانی داشت. او در شب شورانگیز عاشورا، خیمه‌ای برای خود برپا کرد و به تعمیر سلاح‌های اصحاب امام(ع) مشغول بود. «جَون»، صبح روز عاشورا در جمع پیادگان سپاه امام حسین(ع) قرار گرفت تا از فرزند رسول‌خدا(ص) و حَرَم او دفاع کند و حال، لحظه جانبازی او فرا رسیده بود.

تقاضایی که رد نمی‌شود

«سید بن طاووس» در کتاب ارزشمند «لهوف» نقل کرده است که پس از شهادت «عمرو بن قَرَظَه انصاری»، «جَون» نزد امام(ع) می‌رود؛ شانه‌های توانمندش از شدت هیجان، می‌لرزد؛ مقابل مولای خود قرار می‌گیرد و در چند جمله، درخواستش را مطرح می‌کند؛ او می‌خواهد به میدان برود. سیدالشهدا(ع) به «جَون» می‌فرماید: «تو در همه سختی‌ها همراه ما بوده‌ای، اکنون سزا نیست به این گرفتاری نیز، مبتلا شوی. من بیعت از تو بر می‌دارم؛ از این سرزمین برو و جانت را نجات بده» .«جَون» اصرار می‌کند: «ای فرزند رسول خدا! در همه خوشی‌ها همراه شما بودم، نزد شما کرامت یافتم و از مهربانی و رحمت شما نصیب بردم. اکنون که زمان سختی فرا رسیده، آیا سزاست که تنهایتان بگذارم و جان بی‌مقدار خود را نجات دهم.» امام(ع) باز هم درخواست «جَون» را نمی‌پذیرد و او را به رفتن تشویق می‌کند. اما «جَون» با سیره و اخلاق مولایش به خوبی آشناست؛ به همین دلیل، سخنی به زبان می‌آورد که امام(ع) را منقلب می‌کند: «آری! نباید هم اجازه بدهید. اینجا عرصه مجاهدت پاکبازان خوش صورتِ خوش نژاد خوشبوست و من غلامی سیه چرده بیش نیستم که نه نسبی دارد و نه بوی خوشی! مولای من! بر من منت بگذار و مرا به آسایش جاودان برسان؛ به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خونم، همراه خون شریف شما بر این زمین جاری شود.» برای امام حسین(ع) راهی جز رخصت دادن باقی نمی‌ماند؛ «جَون» را در آغوش می‌کشد و می‌بوسد و او را راهی میدان نبرد می‌کند.

در معرکه جهاد

«جَون» پیاده به میدان می‌رود؛ شمشیرش را در آسمان می‌چرخاند و مبارز می‌طلبد؛ تحمل رجزهای آزاردهنده او برای سیاه‌دلی همچون «شمر بن ذی‌الجوشن»، سخت است؛ پس فرمان می‌دهد که به حیات «جَون» خاتمه دهند. سپاه کوفه او را در میان می‌گیرد. یاران سیدالشهدا(ع) که از دور شاهد دلاوری‌های «جَون» هستند، لحظاتی بعد، دیگر قادر به دیدن او در میان انبوه سپاهیان دشمن نیستند.

او 25 نفر از نیروهای خصم را از دم تیز شمشیرش می‌گذراند؛ متعصبان نژادپرست، خشمگین از شجاعت و چالاکی «جَون»، به یکباره بر او هجوم می‌آورند و بدنش را آماج تیر و نیزه و شمشیر می‌کنند و لحظاتی بعد، پیکر بی جان او، بر زمین تفتیده دشت کربلا می‌افتد. امام حسین(ع) و تعدادی از اصحاب با شتاب به سمت پیکر بی‌جان «جَون» می‌روند و سپاه دشمن را از اطرافش می‌تارانند. «شیخ محمد سماوی» در «ابصارالعین» می‌نویسد که سیدالشهدا(ع) کنار پیکر صدچاک «جَون» می‌نشیند، آن را در آغوش می‌گیرد و می‌فرماید: «پروردگارا! سیمایش را به نور خودت روشن کن و او را خوشبو گردان و با محمد(ص) محشورش فرما.» چند روز بعد از واقعه کربلا، هنگامی که بنی‌اسد برای دفن پیکر شهدا به کربلا آمدند، پیکر بی‌سری را یافتند که بوی خوش آن همه را مسحور می‌کرد ... پیکر «جَون بن حُوَی» را. در بسیاری از مقاتل مشهور و معروف، به نام «جَون» و چگونگی به شهادت رسیدن وی، اشاره شده است.

«السَّلامُ عَلی جَون بنِ حُوَی ابنِ حریّ؛ مَولی أَبی‌ذَر الغَفاری»

منابع:
1- تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)؛ زیر نظر استاد مهدی پیشوایی؛ انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره(

2- لهوف؛ سید بن طاووس.

3- چهره‌ها در حماسه کربلا؛ محمدباقر پورامینی؛ نشر بوستان کتاب قم (دفتر تبلیغات اسلامی).

نویسنده : جواد نوائیان رودسری

روزنامه خراسان

تاریخ: شنبه اول مهر ماه 1396

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

در آموزه‌های اهل بیت(ع) به ویژه ائمه اطهار(ع) طلب یاری کردن توسط آن بزرگواران مطرح شده است.
پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
صلح های تحمیلی برای حذف تدریجی هویت فلسطینی

صلح های تحمیلی برای حذف تدریجی هویت فلسطینی

تلاش فراوان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی در طول بیش از‌یک قرن برای محو‌یک هویت مسلّم و قطعی تاریخی به نام هویت مردم مسلمان فلسطین و قدس به عنوان قبله اوّل مسلمین صورت گرفت و در کنار سه فعالیت اول، تلاش‌های خستگی ناپذیر دیپلماسی نیز برای مشروعیت بخشی حکومت جعلی اسرائیل انجام گرفت.
Powered by TayaCMS