دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقش حضرت زينب (س) در مديريت بحران عاشورا

نقش حضرت زينب (س) در مديريت بحران عاشورا
نقش حضرت زينب (س) در مديريت بحران عاشورا

به مناسبت 15 رجب سالروز وفات بانوي قهرمان كربلا

نويسنده: شهرام شيركوند

زينب: در لغت، به معني درخت نيکو منظر و خوشبو (لسان العرب، ج1، 453) و مرکب از دو کلمه «زين» و «اب» به معناي زيور پدر (تاج العروس، ج 2، ص 60) توسط پيامبر(ص) بر او نهاده شد. حضرت زينب را صديقه صغري مي ناميدند زيرا شباهت هاي بي شماري بين ايشان و مادرشان ديده مي شد. زينب(س)، آفتاب عفت زهرا در حجاب است. زينب مرزبان پاکي و پاکدامني است؛ در عين حال همين زينب آنجا که وظيفه و تکليف اقتضا مي کند - نه هر امر غيرضروري - زبان علي در کام مي شود و ذوالفقار علي در نيام.

مديريت بحران در عاشورا

فرآيند پيش بيني و پيشگيري از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و آرامش و سالم‌سازي بعد از وقوع بحران را مديريت بحران گويند. برون رفت از بحران، مديري بسيار کار آزموده مي طلبد تا از شرايط بحراني به سلامت عبور کند علي الخصوص مجموعه اي که حامل پيام بزرگي براي تمام انسانها باشند مانند پيامبران الهي که وظيفه اي بسيار خطير از طرف خداوند عهده دار بودند.

پيام آوران کربلا نيز حامل پيام آزادي از قيد گردنکشان و پيام عزت و آزادگي و پيام شهادت با عزت در مقابل زندگي ذلت بار و پيام پيروزي خون بر شمشير براي انسانها بودند، در بحراني‌ترين لحظه ها اين پيام ها به بهترين و رساترين فريادها در گوش اهل تاريخ (گذشتگان و آيندگان) طنين انداز شد و صداي کيست مرا ياري کند را آزادگان و شرافتمندان تاريخ انسانيت لبيک گفته و خواهند گفت. بدين سبب هرگز هيچ زور و سلطه اي را از مستکبران پذيرا نخواهند شد! اما امام سجاد(ع) و عمه اش زينب(س) و اهل بيت امام حسين(ع) در بحران بي نظير تاريخ بشريت اين پيام ها را به انسانيت رسانده اند.

به جرئت مي توان گفت حادثه عظيم کربلا عظيم ترين بحران بشري در عالم بوده است و از رهبري و مديريت سيدالشهداء(ع) مي توان الگوي زيبايي براي برخورد با بحران ها در هر شرايطي استفاده و مدل سازي کرد. در اين خصوص بايد نقش حضرت عباس(ع) و حضرت زينب(س) به عنوان ياران امام حسين(ع) و دستياران اصلي حضرت در صحنه بحران، به درستي تبيين شود.

مديريت و تدبير حضرت زينب(س)

رمز پيروزي حضرت زينب(س) در مديريت وي نهفته است که در ايجاد تاريخ اسلام نقش فوق‌العاده اي ايفا کرده و در بسياري از صفحات تاريخ عاشورا حضور يافته و هدف سالار شهيدان را با تمام و کمال اجرا کرده است. بي ترديد جريان عاشورا و شهادت امام حسين(ع) و يارانش بدون حضور حضرت زينب(س) تداوم نمي يافت و اين پيروزي از بعد مديريت حضرت زينب(س) شامل:

1- مديريت بر خود

مديريت بر خود با صبوري و تسلط بر خويشتن به صورتي که مالک خشم و غضب و مهارکننده عواطف خود باشد و داشتن روحيه اي عظيم.

2- مديريت بر ديگران

مديريت بر ديگران با دلداري و پرستاري از زنان داغدار و کودکان صغير و حضرت امام سجاد(ع) در هنگام کسالت.

3- مديريت بر عالم هستي

مديريت بر عالم هستي با معجزه اي که از خود در ساکت کردن همهمه ها و هجوم ها نشان داد به گونه اي که نفس ها در سينه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا باز ايستاد و اين نفوذي در جهان وجود و طبيعت بود که از سوي حضرت زينب(س) انجام شد.

مديريت و پيام رساني حضرت زينب(س) در حماسه عاشورا

از روزي که کاروان امام حسين(ع) از مدينه به سوي مکه حرکت کرد تا به کربلا رسيد، بر مسئوليت ها و مصيبت هاي حضرت زينب(س) افزوده شد، پس از شهادت امام حسين(ع) و زماني که حماسه خونين عاشورا به پايان رسيد و شهيدان آرام و غرقه به خون در آفتاب داغ روي ريگ هاي تفتيده کربلا آرميدند، سنگين ترين وظيفه و مسئوليت حضرت زينب(س) آغاز شد. سرنوشت يک «نهضت» که عمري جاودانه دارد، به دست يک زن سپرده شده بود، او اکنون با همه مصيبت هايي که دارد بايد بزرگترين مسئوليت را در شرايط بحراني اسارت به انجام برساند، خون هاي پاک مقدسي که دشت کربلا را رنگين کرد، به يک حماسه تبديل شده بود. اين حماسه يک پيام داشت که هدف و آرمان نهضت عاشورا را بيان مي کرد. پيامي که به يک پيام رسان نياز داشت تا هدف نهضت و حماسه عاشورا را بيان کند و آن پيام رسان، حضرت زينب(س) بود. طبيعي است که در چنين شرايط بحراني شخصيتي غير از حضرت زينب(س) نمي توانست از عهده چنين مسئوليت بزرگ برآيد، به همين دليل است که حضرت زينب(س) بزرگترين الگو و نمونه براي زنان مسلمان در مشارکت و فعاليت هاي اجتماعي و سياسي به حساب مي رود. آنان با الگوپذيري از چنين شخصيتي مي توانند گام به عرصه فعاليت هاي سياسي بگذارند و از چهره انقلابي حضرت زينب(س) مشروعيت کسب کنند. شيرزن کربلا آنگاه که با فاجعه عظيم به آتش کشيدن خيمه ها و حمله به حريم رسول الله مواجه مي شود ماهرانه و مدبرانه عمل کرده و بر اوضاع مسلط شده و شرايط را به وضع عادي برمي گرداند و حال دنياي امروز به انصاف قضاوت کند که کدامين مدير بحران و فاجعه پس از پرپر شدن 72 تن از همراهانش و ديدن آن همه سختي و مشقت، مي تواند تدبير امور کند و نگذارد فاجعه به معضل جبران نشدني بدل شود.

امام حسين(ع) حضرت زينب(س) را وصي خود قرار داد و مسئوليت کاروان اسيران را بعد از خود به دوش حضرت زينب(س) گذاشت که اين خود مي تواند دليل روشني باشد. بر مشروعيت فعاليت هاي سياسي و اجتماعي زنان مسلمان در جامعه.

مديريت کاروان اسيران

شايد سخت ترين دوران مديريت حضرت زينب(س) زماني بود که يزيديان خيمه گاه امام حسين(ع) را به آتش کشيدند حضرت زينب(س) در آن شرايط بحراني به «تل زينبيه» رفت و عمرسعد را ندا داد که براي غارت خيمه ها، لحظه اي درنگ کنند، تا زنان اهل حرم اموال، لباس‌ها و زيورآلات خود را درآورده يک جا گرد آورند تا يزيديان به يغما ببرند. او با اين تدبير، زنان و کودکان را از دست درازي سپاه يزيد، نجات داد. در تاريکي شب هنگامي که خيام امام حسين(ع) آتش گرفت و کودکان از ترس به هر طرف مي دويدند، امام سجاد(ع)، از تب به خود مي پيچيد و در گوشه خيمه افتاده بود، هر انسان ديگري غير از حضرت زينب(س) خود را گم مي کرد و نمي توانست چاره اي براي بحران بينديشد، گويا او همه مصيبت ها و داغ هايش را فراموش کرده بود که اين چنين فعال در صحنه حاضر بود، از يک سو سعي داشت امام سجاد(ع) را از شعله هاي آتش نجات دهد از سوي ديگر به طرف کودکان فراري در آن تاريکي شب مي‌دويد تا گم نشوند به راستي که حضرت زينب(س) در آن شب ماتم و اندوه به خوبي توانست زنان و کودکان را سرپرستي کنند و آنان را گرد هم آورند. فرداي آن روز بايد کاروان اسيران حرکت مي‌کرد. حضرت زينب(س) با نيرو و توان علوي که داشت همه اسيران را بر اشتران سوار کرد تا دست نامحرم به سوي آنان دراز نشود، هنگامي که کاروان حرکت کرد، حضرت زينت(س) به عمرسعد گفت ما را از قتلگاه عبور بده تا اسيران با شهيدان وداع کنند. کاروان اسيران وقتي به قتلگاه رسيدند، هر کس خود را بر بالين عزيزانشان انداختند. در چنين شرايطي نيز حضرت زينب(س) از مسئوليت خود غافل نيست، در عين حالي که مشغول وداع و عزاداري با برادران، پسران و برادرزادگان بود، وضعيت جسماني حضرت سجاد(ع) را هم زير نظر داشت؛ زيرا وقتي چشم حضرت سجاد(ع) به اجساد پاره پاره و غرقه به خون پدر، برادران، عمو و عموزادگان افتاد، حالش منقلب شد و رنگش سفيد گشت و به رعشه افتاد، حضرت زينب(س) بي درنگ خود را به حضرت سجاد(ع) رساند، در حالي که خود کوهي از غم در سينه داشت، او را دلداري داد، از او خواست تا صبر پيشه کند و گفت: اي يادگار جد، پدر و برادرانم، چرا ناراحت هستي و جان خود را در معرض نابودي قرار داده اي، سوگند به خدا اين مصيبت ها را جد و پدرت به ما خبر داده اند و ما در انتظار چنين روزي بوديم... افرادي خواهند آمد و اين بدن هاي پاره پاره شده را جمع خواهند کرد و به خاک خواهند سپرد، در اين سرزمين براي پدرت نشانه اي نصب خواهد شد که گذشت قرن ها آن را محو نخواهد کرد.

زينب با شجاعت، درايت و هيبت علوي که داشت هرگز اجازه نداد رنج اسارت آنان را از پاي درآورد و روحيه خود را در برابر دشمن ببازند و از خودشان ذلت و زبوني نشان بدهند، حفظ روحيه اسيران، بزرگترين حربه اي بود که يزيديان زمان را رسوا کرد و پرده از جنايات آنان برداشت.

روزنامه كيهان، شماره 21597 به تاريخ 24/1/96، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS