دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ادعای تازه فیزیک‌دانان علیه فلاسفه

No image
ادعای تازه فیزیک‌دانان علیه فلاسفه

فلسفه به پایان رسید

روزنامه ابتکار

تاریخ: چهارشنبه 26 مهر ماه 1396

علیرضا صدقی

چندی است که دعوای میان فلاسفه و اهل فیزیک بر سر نقش و کارکرد هر یک سخت بالا گرفته است. دعوایی که هر یک از طرفین آن مدعی پیروزی هستند. در همین راستا، استفان هاوکینگ، فیزیکدان مشهور، در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که فلسفه به پایان خود رسیده است و معضلات بنیادینی که روزگاری تصور می‌شد فلسفه قرار است گره از آن‌ها بگشاید، اکنون به دست فیزیک گشوده شده است. فلاسفه در پاسخ به هاوکینگ عموماً متوسل به این ایده می‌شدند که هاوکینگ با دانش اندکی که درباره فلسفه دارد در حیطه غیرتخصصیِ خود سخن گفته است و فلسفه از مسائلی سخن می‌گوید که دستِ فیزیک از دامانِ آن‌ها کوتاه است. مجادله هاوکینگ و فلاسفه بدون اینکه منجر به دیالوگی شود در همان نطفه خفه شد. اما روزگاری نه‌چندان دور چنین دیوارِ ستبری میان این دو رشته وجود نداشت و فلاسفه و فیزیکدانان تلاش می‌کردند به ‌نحوی از انحا یکدیگر را قانع کنند و حرف خویش را بر کرسی تأیید بنشانند. تا همین نیمه نخست قرن بیستم اعتقاد بر این نبود که فلسفه و فیزیک دو راه متفاوت را می‌روند و فرهنگ‌هایی کاملاً متفاوت‌اند.

«جیمینا کانالس»، مورخ شهیر تاریخ علم، اخیراً به اسناد و مدارک تازه‌ای رسیده است که می‌تواند پرده از یکی از هیجان‌برانگیزترین نزاع‌های فیزیکدانان و فلاسفه بردارد، یعنی نزاع هانری برگسون و آلبرت اینشتین درباره زمان. در آوریل ۱۹۲۲ انجمن فلسفه پاریس از اینشتین دعوت می‌کند تا در نشست این انجمن شرکت کرده و درباره آخرین یافته‌هایش درباره زمان سخن بگوید. انتظار می‌رفت که میان اینشتین و برگسون در این باره گفتگویی صورت بگیرد اما آنچه در جلسه رخ داد همه را متعجب کرد.

برگسون، که اکنون سال‌هاست نامش کمابیش به محاق فراموشی رفته، در آن دوران با فاصله‌ای ناپیمودنی مشهورترین فیلسوف جهان بود. برگسون در سال ۱۹۰۷ کتاب مشهور خود تحول خلاق۱ را منتشر کرده و کوشیده بود با طرح مفهوم «جهش حیاتی۲» (انرژی حیاتی‌ای که همه‌چیز را به پیش می‌برد) تبیینی غیر داروینی از جهان به دست دهد. به دیده برگسون علم عاجز از فهم این پدیدار بود و به همین دلیل نمی‌توانست تبیینی درست از جهان ارائه دهد. برگسون در این کتاب همچنین نظریه‌ای درباره زمان پیش کشیده بود که در تقابل با فهم علمی از زمان بود، یعنی زمان به‌ منزله تجربه‌ای زیسته که در نسبت با ذهن و آگاهی انسانی معنادار می‌شود و نه زمان همچون مفهومی انتزاعی که بیرون از آگاهی انسانی تقرر دارد.

اینشتین اما مخالف سرسخت این مفهوم از زمان بود و اینگونه بود که جلسه‌ای دوستانه بدل به میدانِ جنگ شد. اینشتین این تلقی از زمان را جرح و هجو کرد و با تحقیر گفت: «زمان فلاسفه هیچگاه وجود نداشته است.» آری! اینشتین در جمع فیلسوفان گفته بود که زمان «آن‌ها» هیچگاه وجود نداشته است. به گفته کانالس، اینشتین بر آن بود که فیلسوفان قصه‌هایی می‌بافند که تکیه‌اش فقط بر رویکردی روان‌شناختی است، ولی فیزیک جدید نشان می‌دهد که این رویکرد چیزی بیش از خطای ذهن نیست.

برگسون سخت برآشفت اما فی‌المجلس واکنشی نشان نداد. چند ماه بعد از این جلسه اینشتین به دلیل کشفیاتش در زمینه قانون تأثیر فوتوالکتریک و نه نظریه نسبیت برنده نوبل شد. در واقع، برگسون با تشکیکاتی که درباره نظریه نسبیت پیش افکند، توانست کمیته نوبل را قانع کند که به اینشتین برای نظریه نسبیت نوبل ندهند. اگر اینشتین به دلیل نظریه نسبیتش برنده نوبل می‌شد در واقع جامعه جهانی مهر تاییدی زده بود بر تفسیر فیزیکی از زمان؛ اما اعضای کمیته هنوز در باب تفسیرِ حقیقیِ زمان اتفاق نظری نداشتند.

برگسون اعتقاد داشت بدون ارجاع به آگاهی و دریافتِ انسانی مطلقاً نمی‌توان درباره زمان سخن گفت. اینشتین در مقابل می‌گفت زمان را می‌توان با ساعت اندازه گرفت و برگسون جواب می‌داد اصلاً چرا ما ساعت می‌سازیم. کانالس نظر برگسون را این‌گونه روایت می‌کند:

«برگسون چنین استدلال می‌کرد که اگر ما درکی پیشین از زمان نداشتیم نمی‌توانستیم ساعت بسازیم و حتی از ساعت نیز استفاده نمی‌کردیم.»

این گفته تحریر دقیقی از محل نزاع به دست می‌دهد؛ اختلاف میان زمانِ زیسته و فضا-زمان یا به بیان دیگر تمایز میان تجربه‌ای سوبژکتیو و واقعیتی ابژکتیو. این نزاع یادآور نقل قول مشهور ویلیام جیمز است که فیلسوفان گرایش دارند ایده‌هایی را تصدیق کنند که بهتر از سایر ایده‌ها با طبیعت و مزاجشان سازگار باشد. از اینجاست که کانالس درباره شخصیت بسیار متفاوت برگسون و اینشتین سخن می‌گوید. این دو از نظر شخصیتی در دو قطب متضاد قرار می‌گرفتند و در زمینه‌های مختلفی از جنگ گرفته تا گیاه‌خواری اختلاف‌نظر داشتند؛ مثلاً موضع برگسون درباره خوردن گوشت را با این مقایسه کنید که اینشتین شیفته غازهای برشته‌شده‌ای بود که رفیقه‌اش برایش می‌فرستاد.

این نزاع حتی سویه‌های ارزشی نیز داشته است، سویه‌هایی که امروزه برای ما سخت نامتعارف و عجیب می‌نمایند. در فضای مردسالار و زن‌ستیزِ اوایل قرن بیستم، وجودِ تعدادی زیادی خواننده و دوستدارِ زن می‌توانست به دستاویزی برای تمسخرِ نویسنده بدل شود، مثلاً اینکه زن‌ها هم می‌توانستند برگسون بخوانند دلیلی بود بر اینکه نظریات برگسون غیر دقیق، ساده و ابتدایی است. کانالس می‌گوید «باور بر این بود که زن‌ها نمی‌توانند از گفته‌های اینشتین سر در بیاورند، چون فیزیک رشته‌ای مردانه است ولی فلسفه برگسون زنانه.» در روزگاری همچون دهه ۱۹۲۰ میلادی دانشمند حقیقی فقط می‌توانست مرد باشد.

تاریخ ظاهراً به سود اینشتین حکم داد و برداشتش از زمان سیطره یافت و در دوران مدرن، که محوریتش تکنولوژی است، این امر چندان عجیب نیست. برای اینکه بفهمید زمان برگسونی تا چه پایه فراموش شده کافی است توجه کنید که در مدخل زمان در دایره‌المعارف فلسفی استنفورد حتی به اسم برگسون هم اشاره نشده است.

البته تاریخ چندان بر وفق مراد اینشتین هم نشد. زمانی که تصور می‌کرد کارش را تام و تمام پرداخته است نظریه کوانتوم پا به میدان گذاشت. نظریه کوانتوم فضایی برای نفس‌کشیدنِ جهانِ برگسونی گشود، جهانی که مشخصه‌اش تغییر و عدم تعین بود. برخی حتی جسارت ورزیده‌اند و مدعی شده‌اند که چهار دهه پیش از آنکه ورنر هایزنبرگ و نیلز بور انقلابِ کوانتومی را آغاز کنند، برگسون صورتی خام از این مفهوم را در آثار اولیه‌اش طرح کرده بود.

اما آیا پس از تمام این تحولات می‌توان گفت که حق با برگسون بوده؟ زمان پاسخ خواهد داد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

در آموزه‌های اهل بیت(ع) به ویژه ائمه اطهار(ع) طلب یاری کردن توسط آن بزرگواران مطرح شده است.
پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.

پر بازدیدترین ها

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.
Powered by TayaCMS