نویسنده: سعید خومحمد خیرآبادی
مساجد
صرف نظر از مسجدالاقصی و مسجدالحرام، اولین و دومین مسجد در اسلام، مسجد قبا و مسجدالنبی(ص) است که به دست پیامبراسلام(ص) تاسیس شدهاند. اگر این دو مسجد را از موقوفات رسول خدا(ص) برشماریم، نخستین موقوفات در اسلام خواهند بود که واقف آنها حضرت رسول اکرم(ص) هستند (حتی وقف بستانهای هفتگانه نخستین وقف در اسلام نخواهد بود). به دنبال این دو مسجد، مسلمانان در مدینه و در شهرهای اسلامی به تاسیس مسجد اقدام کردند.
از نکات قابلتوجهی که با مراجعه به وقفنامههای بسیاری از مساجد روشن میشود، موقوفات بسیاری است که واقفان مساجد یا دیگر افراد نیکوکار وقف کرده اند: خانهها، مزرعهها، باغها، مغازهها، املاک و... در بسیاری از وقفنامههای مساجد بهجز تعمیرات و امور مربوط به مساجد، کارهای خیر دیگری چون: اطعام فقیران، وعظ و خطابه، تعلیم و قرائت قرآن کریم، تدریس علوم گوناگون و... نیز به عنوان موارد مصرف اوقاف مساجد ذکر شده است. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به تاریخچه اوقاف اصفهان، نوشته "عبدالحسینی سپنتا"، یادگارهای یزد نوشته "ایرج افشار"، بویژه بخش وقفنامههای مسجد امیرچقماق و مسجدجامع یزد. (44)
مدارس
از موارد بسیارمهمی که واقفان در طول تاریخ به آن بسیار توجه کردهاند، هزینه تعمیر و اداره مدارس بوده است. در آغاز اسلام و تا سالها پس از آن، مکان تعلیم و تعلم در نزد مسلمانان، مساجد و منازل بوده است و مدرسه به معنای امروزی آن تاسیس نشده بود. بعدها برای تعلیم و تربیت اطفال در جنب مساجد، مکتبهایی به وجود آمد که آنها را «کتاب» نامیدهاند (کتاب یعنی شاگردان مکتب که مجازا بر مکتب نیز اطلاق گردیده است.) (45)
نخستین مدرسه در اسلام
"یحیی محمود ساعاتی" مینویسد:
نخستین کسانی که در زمینه تاسیس مدرسه در اسلام از آنان نام برده شد اهل نیشابور بودهاند که مدرسه بیهقیه را در آن جا بنا کردند. "امیرنصر"، فرزند "سبکتکین" و برادرش "سلطان محمود" هر یک مدرسهای را در این شهر بنا کردند و مدرسه سعیدیه نیز در آن جا بنا شده بود. (46)
"جرجیزیدان" نیز تاسیس این مدارس و مدارس دیگری از جمله مدرسه خواجه نظامالملک در نیشابور را از مورخان اسلامی نقل کرده است. وی از بعضی مورخان غربی نقل کرده که مأمون در زمان ولیعهدی خود در خراسان مدرسهای تاسیس کرد. اما وی یادآور شده است که معلوم نیست غربی ها این موضوع را از کجا روایت کردهاند؛ چرا که مورخان مسلمان اسمی از آن نبردهاند. اما مشهورترین مدرسهای که در قدیم بنا شده و تا مدتها پابرجا بوده و بسیاری از مورخان مسلمان آن را نخستین مدرسه اسلامی میدانند، نظامیه است که در اواسط سدهی پنجم هجری قمری به دستور "خواجه نظام الملک طوسی" وزیر "ملکشاه سلجوقی"، در بغداد تأسیس شد. (47)
جرجیزیدان یادآور میشود: «شاید سبب اشتهار نظامیه بغداد از آن روست که خواجه نظامالملک برای نخستینبار، تحصیل را در آن مدرسه رایگان ساخت و برای دانشپژوهان مقرری معین کرد. به هرحال نخستین مدرسه اسلامی توسط امیران و بزرگان ایرانی برپا شده و حتی اگر مدرسه مأمون هم صحیح باشد،در ایران و با نظر ایرانیان بنا شده و در غیر این صورت مأمون بایستی پس از رسیدن به خلافت در بغداد، مدرسه دایر میکرد اما اینکار را انجام نداد.(48)
خواجه نظامالملک در اصفهان، نیشابور، هرات و... نیز مدارسی تاسیس کرد که همه آنها بخصوص مدرسهی بغداد به نام وی، نظامیه خوانده میشدند. خواجه نظامالملک برای نظامیهی بغداد که در کنار دجله بنا شده بود، بازارها، کاروانسراها، گرمابهها، دهها، خانهها و... را از دور و نزدیک خریداری و به مدرسه وقف کرد، به طوری که هزینهی مدرسه سالانه به شصت هزاردینار می رسید. نخستین استادان این مدرسه :"ابواسحاقشیرازی"، "ابونصرصباغ"، "ابوحامدغزالی"، "سهروردی"، "کمالالدینانباری" و... بودند.(49)
بعدها به تدریج، دیگران از خواجه نظامالملک پیروی کردند، در اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی، مدارس رایگانی برپا کردند ازجمله در: دمشق، ایران، مصر، عثمانی، عراق و... .
"ابنبطوطه" در سفرنامهی خود از جمله مواردی که در سفر به سرزمینهای اسلامی از آن نام برده، مدارس است. مدارسی که عواید و درآمد موقوفات آنها هزینهی طلاب، استادان و حتی میهمانان و تازه واردان را بهخوبی تامین میکرده است. وی در یکی از خاطراتش مینویسد:
از ایذه تا اصفهان... مدت ده روز در قلمرو حکومت "اتابک" راه پیمودیم، راه ما از میان کوههای بلند بود و هر شب در مدرسهای منزل میکردیم که در همه آنها وسایل خورد و خوراک مسافران فراهم بود. این مدرسهها برخی در میان آبادی و برخی دیگر در مواضع غیرمعمور بنا شده بودند و ناچار اجناس مصرفی آنها را از نقاط دیگر میآوردند. (51)
فرهنگسرای بزرگ ربع رشیدی (ربع: خانه، سرا، محله) از ساخته های "خواجه رشیدالدین فضل ا... همدانی"، وزیر کاردان، شایسته و دوراندیش ایلخانان مغول در اواخر سدهی هفتم و اوایل سدهی هشتم هجری قمری است. از وقفنامهی ربع رشیدی ،به کوشش "مجتبی مینوی" و "ایرج افشار" براساس نسخه اصلی دریافت میشود که ربع رشیدی فرهنگسرای بزرگ علمی و آموزشی بوده که دارای بخشهای گوناگونی مانند: محلات، بازار، کاروانسرا، باغ، راههای درونشهری و... بوده است. (52)
در یکی از نامههای رشیدالدین ذکر شده که بیست و چهار کاروانسرای رفیع قصرگونه، هزار و پانصد دکان، سی هزار خانهی دلکش و... در آن بنا شده است. گویا هدف غایی رشیدالدین فضل ا... از احداث این فرهنگسرا، گسترش دانش بوده است... .
ربع رشیدی دارای بخشهای گوناگون آموزشی بوده است. این فرهنگسرای بزرگ برای کودکان، به ویژه کودکان یتیم و بیسرپرست، آموزش حرفهای بر حسب نوع و میزان استعداد مشاغل محصلین، مدارس عالی، دارالشفاء و... دارای مراکز بسیار مجهز و گسترده با قوانین و مقررات پیشرفتهای بوده است که بسیاری از آن قوانین و مقررات از زمان خود جلوتر بوده و قابل انطباق بر شرایط و اوضاع و مقررات عصر حاضر نیز میباشد. (53)
پس از قتل رشیدالدین فضل ا... (718هـ.ق) ربع رشیدی به غارت رفت و تمام بخشهای آن به آتش کشیده شد و ابزار و وسایل آن به دست تودهی عوام که تحت تأثیر تبلیغات مخالفان رشید قرار داشتند، به تاراج رفت. پس از روی کار آمدن فرزندش، "خواجه غیاثالدینمحمد" (729هـ.ق) ربع رشیدی مجددا رونقی یافت و خرابیها سروسامان گرفت، اما این بار هم پایدار نماند و پس از قتل غیاثالدین محمد دوباره به نابودی گرایید....
نگاهی کوتاه به آمار گذشته و فعلی مدارس در کشور خودمان گویای این حقیقت تلخ است که بسیاری از آن مدارس از بین رفتهاند و اثری از آنها باقی نمانده است. به عنوان نمونه، "مرتضی راوندی" درباره کثرت اوقاف در یزد مینویسد:
«در ازمنهی سابق در دارالعبادهی یزد زیاده از چهارصد مدرسه و بقعهی شریفهی معموره بود که هریک از آنها موقوفات کلی و جزیی داشتند و نظر به انقلاب روزگار، کل آن ابنیه ویران گشته و تمامی موقوفات به ضبط خالصهی دیوان درآمده مگر یک مدرسهی شفیعیه و چند مدرسهی جدید که هم اکنون دایر است». (54)
امروز نیز چون گذشته به همت والای نیکوکاران، نیاز مبرم احساس میشود تا دوباره قدم به میدان نیکوکاری گذارند و مشکل فضاهای آموزشی کشور را از مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهها با صدقات جاریهی خویش حل کنند.
کتابخانه
در مورد کتابخانه نیز استقصاء و استقرای کامل، مجال بسیار گستردهای را میطلبد و مجلدها کتاب را به خود اختصاص خواهد داد.
در اینجا تنها به تاریخ تاسیس کتابخانه و نقش وقف در آن اشاره مختصری خواهد شد. بدون تردید کتاب و کتابخانه از عوامل اصلی نهضت فرهنگی و گسترش تعالیم و معارف اسلامی بوده و هست؛ و غالبا کتابخانههایی که تاسیس میشده از راه وقف بوده است و از اینجا نقش وقف بر کتاب و کتابخانه نیز روشن میشود.
یحیی محمود ساعاتی از "عبداله جبوری" نقل کرده است که علاقه علمای اسلام به فراگیری علم، موجب شد تا آن دسته از فقها که وقف اشیای غیرمنقول را جایز نمیدانستند نیز وقف را از این اصل کلی استثناء کنند.(55)