دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یکجانشینی Sedentism

No image
یکجانشینی Sedentism

كلمات كليدي : يكجانشيني، شهرنشيني، روستانشيني، مساكن مجتمع، مساكن متفرق

نویسنده : فاطمه فريدوني

بنابر نظر بسیاری از صاحب‌نظران و خاصه جغرافی‌دانان، نحوه زندگی بشر و سکونت او دارای دو تقسیم بزرگ کوچ‌نشینی و یکجانشینی است. ده‌نشینی (روستانشینی) و شهر‌نشینی یکی از اقسام نحوه سکونت بشر بر روی زمین و به‌عنوان استقرار ثابت بشر در محیط زیست است. یکجانشینی و ایجاد ده همراه با کشاورزی آغاز می‌شود، که از شرایط اولیه آن وجود آب کافی، خاک مساعد و موقعیت مناسب بوده است. ده واحدی است جغرافیایی که محل تجمع انسانی با انواع گوناگون، بر مبنای تولید محصولات کشاورزی است. ایجاد و پراکندگی روستاها و استقرارشان در نقاط مختلف، افزایش مبادلات و تولیدات کشاورزی و عوامل دیگر منجر به پیدایش نوع دیگری از زندگی یکجانشینی یعنی شهر‌نشینی شده است.[1] شهر مجموعه‌ای از ترکیب عوامل طبیعی، اجتماعی، و محیط‌های ساخته‌شده توسط انسان است که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است. جمعیت در این مجموعه به صور منظمی درآمده و آداب و رسومی را برای خود ابداع کرده است. علاوه‌بر این، این جمعیت به صور مختلف تخصص یافته، ولی از نظر تولید انرژی و غذا معمولاً وابستگی شدیدی به مجموعه‌های مشابه با طبیعت یا مجموعه‌های روستایی دارد.[2]

روستانشینی

عده‌ای از جغرافی‌دانان و جامعه‌شناسان روستایی بر این باورند که روستاهای اولیه از اسکان یافتن گروه‌های کم‌جمعیت انسانی، که پیش از آن، به شیوه جمع‌آوری و شکار و احتمالاً نوعی دامپروری امرار معاش می‌نمودند شکل گرفته‌اند.[3] آشنا شدن انسان به امور کشاورزی و بار آوردن آذوقه و یافتن سرزمین‌های مستعد، اندک‌اندک او را از صورت صحرا‌نشینی و بیابان‌گردی به یکجانشینی و تشکیل سکونت‌گاه‌های دائمی و دهکده‌های پایدار هدایت کرد. البته این امر در میان اقوام ابتدایی که در سرزمین‌های مختلفی زیست می‌کردند متفاوت بوده است. به‌طوری که هر یک از اقوام ابتدایی در فاصله‌های زمانی متفاوت به طرزی نامنظم و اتفاقی به کشف یکی از اصول و فنون کشاورزی پی برده و به کمک همان اکتشاف خود از مرحله بدوی‌تر "گردآوری آذوقه" به مرحله پیشرفته‌تر "بار آوردن آذوقه" قدم گذاشتند.[4]

 در مراحل اولیه استقرار انسان بر روی زمین و یکجانشینی در بسیاری از سرزمین‌ها، ضعف فنون کشاورزی و بی‌مایه شدن خاک موجب می‌شود که انسان‌ها محل سکونت خود را ترک و به سرزمین حاصل‌خیز دیگر کوچ کنند.[5]

بدیهی است که با اسکان گروه‌هایی از اجتماعات انسانی و رواج کشاورزی به اشکال مطلوب‌تر، ترکیب‌های جدیدی در این اجتماعات به‌وجود می‌آید و روابط افراد و نوع فرهنگ در این جوامع تغییر می‌کند؛ زیرا قبل از استقرار انسان و تشکیل اولین روستاها، روابط انسان‌ها با توجه به مناسبات قومی شکل می‌گرفته است به‌عبارت دیگر تنها حلقه‌ای که گروه‌ها و افراد را به‌هم نزدیک می‌ساخته علقه‌های خویشاوندی و قبیله‌ای بوده است. بعد از مسکن‌گزینی ضمن اینکه این همبستگی قومی، همچنان به قوت خود باقی می‌ماند، رابطه مکانی به‌عنوان یک عامل قوی ثانوی بر آن افزوده می‌گردد؛ بنابراین علقه‌های خویشاوندی، رابطه مکانی و ویژگی‌های اجتماعی، در هم می‌آمیزد و در نهایت محیط‌هایی با ویژگی‌های قومی، اجتماعی و مکانی خاص خود به‌وجود می‌آورد. بعد از آشنایی انسان با کشاورزی و متعاقب آن، اتخاذ شیوه یکجانشینی، نیاز به وسایل تولید بیش از پیش احساس می‌گردد. به‌علت فقدان یا ساده و ابتدایی بودن وسایل کشاورزی، افراد علاقه بیشتری به پیوستن به یکدیگر و تشکیل گروه‌های بزرگ‌تر نشان می‌دهند، زیرا که تشکیل اجتماعات بزرگ‌تر، ضمن برخورداری از امنیت بیشتر، در شکل دادن به زمین و استحصال آب و مراقبت از محصول کشت‌شده امکانات زیستی مطلوب‌تری را موجب می‌گردد. بدیهی است که در جوامع کوچک روستایی با نیاز‌های محدود، وسایل زندگی و تولیدی بسیار ساده بود و در ابتدا تفکیک شغلی کمتر مطرح می‌شده است ولی با گذشت زمان و متحول‌شدن ابزار تولید، توسعه و بسط نیازهای زیستی، گروهی به‌علت علقه‌های ذاتی خود به ساختن برخی ادوات و ارائه خدمات خاص رغبت بیشتری نشان می‌دهند و در چنین شرایطی است که در این جوامع جدایی شغلی به صورت خیلی ساده و ابتدایی ظاهر می‌شود و به مرور زمان تکامل می‌یابد.[6]

انواع روستا برحسب طرز قرار گرفتن مساکن آن‌ها

با توجه به طرز قرارگرفتن مساکن روستایی و ارتباط آن‌ها با یکدیگر از یک طرف، و با کشتزارها از طرف دیگر به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  1. روستاها با مساکن مجتمع؛ روستاهای مجتمع که زمین‌های زراعی ساکنان آن‌ها جلو، پشت و یا گرداگرد مساکن آن‌ها قرار دارند خود به انواع مختلف تقسیم می‌شوند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

الف) دهات با مساکن نامنظم و فشرده؛ در این نوع روستاها خانه‌ها با نظم توده‌واری به یکدیگر فشرده شده، بلوک‌ها و محلات ده به‌وسیله کوچه‌های باریک و پر پیچ و خمی از یکدیگر جدا می‌شوند. این کوچه‌ها اغلب به میدان مرکزی منتهی می‌شوند که مراکز و تاسیسات عمومی در آنجا قرار گرفته‌اند.

ب) دهات خطی یا طولی یا کوچه‌ای‌شکل؛ دهاتی که در طول و نزدیک جاده به موازات رودخانه ساخته شده‌اند که تحت عنوان روستاهای طولی یا کوچه‌ای از آن‌ها نام می‌برند.

ج) دهات قلعه‌ای‌شکل؛ علت وجودی این نوع روستاها تا حد زیادی به ناامنی‌ها و حوادث تاریخی مربوط می‌شود. در این‌گونه دهات خانه‌های گلی روستاییان به‌وسیله دیوارهای ضخیم و برج‌های متعددی احاطه شده‌اند. درب بزرگی قلعه را با محیط پیرامون، مزارع و باغ‌های آن مرتبط می‌کند.[7]

  1. روستاها با مساکن متفرق؛ که در آن‌ها خانه‌های روستایی به‌طور مجزا در اراضی زیر کشت ساخته شده‌اند و در کشورهای اروپایی و در آمریکای شمالی به وفور یافت می‌شوند.[8]

عوامل موثر در تجمع و تفرق مساکن روستایی

در تفرق و تجمع مساکن روستایی عوامل متعددی موثرند که عبارت‌اند از:

1) آب؛ مهم‌ترین عاملی که موجب پراکندگی یا تجمع سکونت‌گاه‌های روستایی می‌شود آب است، بدین ترتیب که در مناطق کم‌آب که منابع آب غالباً محدود به چاه، کاریز یا چشمه است همجواری خانه‌های روستایی به‌منظور دست‌یابی آسان به آب امری ضروری است.

2) امنیت؛ امنیت عامل مهمی در ریخت‌شناسی روستاها تلقی می‌شود. وجود روستاهای قلعه‌ای‌شکل بیانگر ضرورت دفاع مردم یکجانشین در برابر حملات بیابان‌گردان، هجوم حیوانات، جنگ‌های داخلی، لشکرکشی‌ها و اغتشاشاتی است که مستمراً امنیت مردم روستایی را به خطر می‌انداخته است.

3) نوع بهره‌برداری؛ در مناطقی که کشت و کار دسته‌جمعی به گونه بنه و صحرا رواج دارد روستاییان به همجواری مفرط و توده‌وار گرایش دارند. بنابراین این نحوه تولید، ایجاد سکونت‌گاه‌های مجتمع را ضروری می‌سازد. در عوض نحوه تولید فردی که غالباً در مزارع مستقل صورت می‌گیرد سکونت‌گاه‌های مجزا را به‌وجود می‌آورد.[9]

4) نوع معیشت؛ مساکن براساس نوع معیشت غالب در هر منطقه به شکل، اندازه و نوع خاصی در می‌آیند، به‌طوری که خانه‌هایی که در دشت بر مبنای تولید غلات بنا می‌شوند با مساکنی که براساس اقتصاد دامداری ایجاد می‌شوند، کاملاً تفاوت دارند.

5) موقعیت جغرافیایی؛ در میان این عوامل، فراوانی یا کمبود آب و عامل امنیت از مهم‌ترین آن‌ها محسوب می‌شوند.[10]

شهرنشینی

اگرچه ظهور پدیده شهرنشینی، به چندین هزار سال پیش از میلاد مسیح در دره‌های بزرگ نیل، بین‌النهرین، سند و چین می‌رسد، که در آن‌ها توسل به آبیاری امکان تولید مازاد بر نیاز جامعه کشاورزی را فراهم آورده، در مقابل رشد و انتشار شهرها دیرزمانی محدود مانده است. نخستین انقلاب صنعتی، با پدید آوردن شهر‌های قارچی، نخستین شهر‌های میلیونی و نواحی شهری‌شده، تغییرات ناگهانی را در ضرب‌آهنگ شهرنشینی موجب شده است؛ ولی در سده نوزدهم، تسریع در امر شهرنشینی، عموماً در کشورهای صنعتی (در رأس همه بریتانیا) و برخی از کشورهای "نو" محدود مانده است، در حالی‌که علی‌رغم ایجاد مراکز شهری از نوع استعماری، کشورهایی که امروزه نام جهان سوم بر خود گرفته‌اند، اساساً روستایی باقی مانده‌اند. در سده بیست و به‌ویژه از 1950 به بعد، امر شهرنشینی تعمیمی بی‌سابقه یافته، تا آنجا که در عین حال کشورهای غرب و شرق، توسعه‌یافته و در حال توسعه را دربر گرفته است.[11]

اجتماعات شهری پدیده‌های تصادفی نیستند بلکه از سر نیاز و براساس خواسته‌های زیستی و اجتماعی انسان در طول تحولات تاریخی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته و می‌گیرند. شهرها عموماً از بطن و متن روستا زاده شده و در اثر رشد و توسعه روستاها پدید آمده‌اند و هدف از ایجاد این اجتماعات بزرگ، رفع نیازها و خواسته‌های آدمی، رفاه و آسایش بیشتر در زندگی جمعی است. بنابراین شهر قبل از هر چیز یک واحد کارکردی، کاربردی و تشکیلات نظام‌یافته‌ای است که در راستای احتیاجات گوناگون انسان وظایف و نقش‌های متنوع و گوناگون ایجاد شده و می‌شود.[12]

معیارهای تمایز شهر از روستا[13]

  1. میزان جمعیت؛ گرچه از نظر جامعه‌شناسی صرف وجود انسان‌ها در مکانی بدون داشتن روابط متقابل و اشتراک در زندگی، یک اجتماع انسانی مفهوم جامعه به‌خود نمی‌گیرد، با وجود آن جمعیت و عامل انسانی شرط اولیه تشکیل اجتماعات و گروه‌های شهرنشین است. در تعریف شهر و تمایز آن از روستا آمده است که شهر با جمعیت افزون‌تر از روستا متمایز می‌شود. گذشته از این، تراکم و انبوهی جمعیت شهر از روستا بیشتر است.
  2. معیارهای اداری-‌سیاسی؛ شهر آنجاست که در آن نماینده دولت حضور داشته باشد. سازمان‌های اداری و سیاسی داشته باشد و همچنین در دوره‌های اسلامی شهر می‌باید مسجد و منبر داشته باشد در صورتی‌که روستا غالباً فاقد مراکز و نهادهای فوق می‌باشد.
  3. شغل؛ این معیار در تشخیص شهر از روستا یکی از معتبرترین معیارهاست زیرا اولاً دقیق است؛ ثانیاً به‌آسانی قابل تشخیص و اندازه‌گیری است.

روستا جایی است که اکثر مردم آن به شغل کشاورزی و دامپروری اشتغال دارند. در مقابل ساکنان شهر‌ها بیشتر به کارهای بازرگانی، صنعتی، خرید و فروش، امور فرهنگی اداری، انواع پیشه‌ها و حرفه‌های غیرکشاورزی مشغولند.

  1. معیار فرهنگی-اجتماعی؛ اگرچه شهر و روستا هر دو پدیده فرهنگی-اجتماعی‌اند، با وجود این، میان فرهنگ آنان تفاوت‌های فاحشی وجود دارد و به‌همین خاطر روحیه، اعمال، افکار و اندیشه مردمان روستایی با ساکنان شهرها یکسان نیست. شخصیت و منش روستایی برخاسته از شرایط ویژه زندگی معیشتی اوست و با شخصیت و نوع تفکر شهرنشینان متفاوت است لذا جهان‌بینی و نگرش‌های خاصی را ایجاد می‌کند. در روستاها سنت‌ها و آمریت بزرگان خاندان‌ها و ریش‌سفیدان محل حاکمیت دارد درحالی‌که ملاک رفتار شهریان بیشتر قوانین و مقررات مدون است.
  2. عوامل طبیعی؛ اساس و پایه هر واحد سکونتی از جمله شهر و روستا بر "بوم و سرزمین یا محیط طبیعی" آن وابسته است و گروه‌ها در پرتو عوامل طبیعی چون آب، خاک، باران، جنگل، هوا و ... امکان زیست دارند و ساکنان شهر و روستا مانند هم از آن‌ها بهره می‌برند اما در اینجا هم باهم تفاوت‌هایی دارند:
  • اولاً؛ نحوه نگرش آن‌ها به پدیده‌های طبیعی و محیط زیست تفاوت دارد.
  • ثانیاً؛ شکل بهره‌وری و نحوه استفاده آنان از طبیعت متفاوت است. ساکنان شهرها بیشتر از مردم روستایی در جهت تغییر و دگرگون کردن شرایط نامساعد طبیعی با استفاده از مهارت‌های علمی و صنعتی تلاش می‌کنند تا به کشف و شناخت عوامل طبیعی و نیروهای خفته آن، آن را به خدمت خود در بیاورند و در جهت رفاه بیشتر از آن حداکثر استفاده را بنمایند.

 

مقاله

نویسنده فاطمه فريدوني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

زندگی اجتماعی Social Life

رشد جمعیت

رشد جمعیت

No image

کارکردگرایی Functionalism

No image

الگو Pattern

Powered by TayaCMS