دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رشد شخصیت در دوران بلوغ Development of personality in puberty times

No image
رشد شخصیت در دوران بلوغ Development of personality in puberty times

كلمات كليدي : شخصيت، بلوغ، نوجواني، هويت، خودمختاري، هويت جنسي، روان شناسي شخصيت

نویسنده : الهام فرحناك

برای بررسی رشد شخصیت در دوران بلوغ، ابتدا به دو واژه شخصیت و بلوغ می‌پردازیم.

واژه شخصیت(Personality) ریشه در کلمه لاتین Persona دارد[1] و عبارت است از؛ مجموعه سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتا ثابت و پایدار که بر روی هم، یک فرد را از فرد یا افراد دیگر متمایز می‌کند.[2]

بلوغ(Puberty) در زبان انگلیسی از کلمه لاتین Pubertas به معنای "سن مردانگی یا سن بزرگسالی" مشتق شده است و در زبان فارسی کلمه بلوغ به معنای "رسیدن میوه یا حد تکلیف شرعی" به کار برده می‌شود.

دوره‌ بلوغ، دوره بعد از کودکی و قبل از جوانی و بزرگسالی است. بلوغ، نخستین علامت مرحله نوجوانی است به این معنی که نوجوانی با شروع بلوغ آغاز می‌شود. بلوغ با علایم و خصایصی که عمدتا بدنی و جنسی هستند مشخص می‌شود. فرد حالت و خاصیت کودکی را پشت سر ‌گذاشته و خصایص شخصی بالغ یا به اصطلاح مردانگی یا زنانگی را پیدا می‌کند. این تغییرات سریع فیزیولوژیکی و هورمونی، باعث بسیاری از تغییرات در شخصیت نوجوان می‌شود که در بحث رشد شخصیت در دوران بلوغ مطرح می‌شود.

بنابراین، رشد شخصیت در دوران بلوغ عبارت است از؛ مجموعه تغییراتی که از لحاظ کمی و کیفی در شخصیت نوجوان، بین سنین 13 تا 19 اتفاق می‌افتد.[3]

بررسی و تحقیق در زمینه روان‌شناسی بلوغ که شامل مسایل شخصیتی از جمله؛ کیفیت روابط عاطفی، خلق‌وخو و غیره می‌باشد به عنوان یک پدیده اجتماعی خطیر، از خصایص قرن حاضر است. البته مراجعه به نوشته‌های قدیم در شرق و غرب، حتی پیش از میلاد مسیح(ع) نشان می‌دهد که توجه به این مرحله از فراخنای زندگی و تغییرات مربوط به آن، همیشه و همه جا از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. مطالعه علمی در این زمینه با تحقیقات استانلی هال(Stanley hall) که او را پدر روان‌شناسی بلوغ و نوجوانی می‌نامند آغاز شد. بعد از آن تقریبا روان‌شناسان بلوغ از افکار و عقاید او متاثر شده‌اند.[4]

نظریه‌های مربوط به رشد شخصیت در دوران بلوغ

بررسی رشد شخصیت و تغییرات روانی مرحله بلوغ به طور عمده توسط دو گروه با دیدگاه‌های متفاوت انجام شده است:

الف) مردم‌شناسان فرهنگی که غالبا علل این تغییرات شخصیتی در دوران بلوغ را در نهادهای اجتماعی، عادات، سنن، عقاید، مراسم دینی و مذهبی در جوامع گوناگون جستجو می‌کنند. از معروفترین آنان می‌توان به خانم مارگات مید(Margaret Mead) و کورت لوین(Kurt Lewin) اشاره کرد. لوین به تاثیر تعامل مجموعه عوامل محیطی و شخصیتی بر کیفیت شخصیت معتقد است. او کیفیت رفتاری را به کیفیت موقعیت اجتماعی فرد وابسته می‌داند.

ب) روان‌شناسانی که نوجوانی و رشد شخصیت مربوط به این دوران را بیشتر یک پدیده روان‌شناختی می‌دانند بدون آن که تاثیر عوامل اجتماعی یا فرهنگی را انکار کنند. بیشتر روان‌شناسان جزء این گروه هستند که از جمله آن‌ها می‌توان به هال و اریکسون اشاره کرد.[5] به عقیده هال، نوجوان به همان اندازه که احساس غرور می‌کند احساس شرمندگی نیز در وی برانگیخته می‌شود. در عین این که خودخواهی و بی‌قیدی کودکانه را حفظ می‌کند نوع دوستی و خیرخواهی نیز در وی پدید می‌آید. با وجود علاقه به ارتباط با دوستان، گاهی می‌خواهد که در تنهایی به سر برد. گاه احساسات ظریف و گاه خشن از او سر می‌زند. کنجکاوی او شدیدا تحریک می‌شود و به حل مسایل علاقه فراوان دارد.[6]

به عقیده اریکسون، نوجوانی، پنجمین مرحله از رشد و تکامل انسان می‌باشد. شخص در این مرحله، هنوز یک انسان بزرگسال نیست، بلکه نوجوان بالغی است که جامعه به لحاظ سازگاری با محیط و اتخاذ نقش‌های جدید برای برآوردن توقعات اجتماعی از او انتظارات بسیاری دارد.

بعد روانی اجتماعی و شخصیتی جدیدی که در این دوره پدید می‌آید از یک‌سو دارای جنبه مثبت یافتن هویت خود یا هویتی مستقل برای فرد است و از سوی دیگر دارای جنبه منفی احساس بی‌هویتی و گیجی در اتخاذ نقش روانی – اجتماعی است. او در گذشته، دانش و برداشتی درباره خود به دست آورده است، حال باید آن‌ها را به نحوی در یک مجموعه و قالب جای دهد که از خود، هویتی واحد و منسجم احساس کند. هویتی که در گذشته و آینده تداوم داشته باشد.[7]

از دیگر ویژگی‌های مهم این دوره، خودمختاری است که شامل خود – رهبری و پذیرش مسئولیت‌های اضافی و روزافزون است. نوجوان ضمن برقراری رابطه دوستانه با همسالان از نظر عاطفی، از خانواده فاصله گرفته و به استقلال نسبی در این مورد می‌رسد. اینجاست که مساله‌ طغیان و شورش نوجوان نسبت به اقتدار والدین مطرح می‌شود. این دوره، همچنین دوره دوستی‌های پایدار، فداکاری و وفاداری نسبت به دوستان و بالأخره علاقه به جنس مخالف و عشق‌های زودگذر در آغاز دوره و عشق‌های بادوام و ثابت در پایان دوره است.[8]

مساله مهم دیگر، نقش جنسی یا هویت جنسی مناسب است. هنگامی که در دوران بلوغ همانندسازی به صورتی سالم رخ دهد، شخصیت فرد که مجموعه‌ای از خصوصیات و صفات سالم و همگون جنسی است به گونه‌ای مشخص تشکیل می‌شود.[9]

بلوغ و تغییرات آن، بالاخص تغییراتی که در شخصیت و اخلاق فرد پدید می‌آید کاملا طبیعی است و هرگز نباید آن را بیمارگونه تلقی کرد بلکه با آگاه کردن نوجوان و اطرافیان او می‌توان تحمل این تغییرات را تا زمان رسیدن به تعادل آسان کرد.

مقاله

نویسنده الهام فرحناك

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
Powered by TayaCMS