کلید واژه ها: صلوات, شفاعت, دنیا, آثار اعمال, مومن, انسان, گوسفند, حاج زینل, سخاوت, اخلاص, قم.
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، امام علی علیه السلام
سخنران استاد فرحزاد
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «قَالَ النَّبِيُّ ص فِي الْوَصِيَّةِ يَا عَلِيُّ مَنْ صَلَّى عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ»[1]. کسی که هر روز و یا هر شب یاد پیامبر بکند و صلوات بر محمد آل محمد بفرستد
مرحوم آقای بهاءالدینی فرمودند: من گاها به جای قرآن و یا حمد و قل هوالله و حتی برای هدیه به اموات ذکر صلوات می فرستم. خاصیتش کمتر از قرآن نیست. یعنی ذکر صلوات با قرآن پهلو می زند چون خود قرآن می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً»[2]. خدا و ملائکه دائم درود و صلوات بر محمد وآل محمد نازل می کنند. همه جای قرآن «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»[3]. خطاب هایش مختلف است یکی خطاب های عامه «يا أَيُّهَا النَّاسُ»[4]. خطاب به همه مردم، یکی هم خطاب های خاصه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» یکی هم خطاب های خیلی خاصه «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ »[5]،«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ»[6]. درخطاب به مومنینش همیشه اول آیه است «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»[7]. از اول تا آخر قرآن فقط یک جا هست که «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا».[8] وسط آیه آمده است. آن هم برای آماده کردن مومنین برای این پیام که خدای متعال می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»[9]. خدا و ملائکه اش درود و صلوات بر پیامبر نازل می کنند ای کسانی که ایمان آوردید شما هم بیایید همکار خدا و ملائکه بشوید و درود و صلوات بر پیامبر بفرستید. در این حدیث شریف که عرض کردم پیامبر خدا می فرماید: کسی که هر روز یا هر شب یاد پیامبر بکند درود بفرستد شفاعتش برمن واجب می شود تعبیر به واجب شده است نمی فرماید: که شفاعتش می کنم، نه از این بالاتر می فرماید: واجب می شود برمن که شفاعتش بکنم. وقتی یادی از پیامبر کردی واجب می شود که پیامبر از شما شفاعت کند. «وَجَبَتْ لَهُ».[10] پیامبرمی فرماید: بر له او بر من واجب می شود من ازاو شفاعت بکنم. «وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ».[11] این روایت هیچ وقت نمی گوید گناه بکن. می گوید اگر گناه کارهم بیاید در پناه صلوات، پیامبر شفاعتش می کند گناه از او کنده می شود. نور پیامبر غالب می شود. کسی که جهنمی بشود توفیق صلوات هم ازاو گرفته می شود اگر کسی موفق شد زیادصلوات بفرستد گناهانش ذوب می شود.
شفاعت از همین دنیاهست. یعنی یک کارهایی می کنیم که مورد نظر پیامبر قرار می گیریم. شفع در مقابل وتراست. وتر یعنی تک، شفع یعنی جفت، هر کسی که واسطه خیری بشود مارا ضمیمه کند به یک خیری او شفیع ماست یک معلم شفیع و واسطه چیزدادن به بچه هاست این ها را باعلم آشنا می کند شفیع می شود. یک طبیب واسطه و شفیع می شود در خوب کردن مریض، این می شود واسطه و شفیع شفای مریض و هر چیزی که هست. یعنی یک امام جماعت شفیع می شود یک عالم شفیع می شود یک شهید شفیع می شود یعنی اتصالی که به او پیدا می کنید نور او شما را هم می گیرد. و شفاعت در همین دنیاست. شما به سیدی خدمت می کنید همین حالا مورد شفاعت جدش رسول الله9 واقع هستید. یعنی نظر لطفش شما را می گیرد. شفاعت یک اعمالی می خواهد یک مقدماتی می خواهد چون شفاعت در روایات ما و در قرآن می فرماید به اذن خدا است. هر کس نمی تواند شفاعت بکند و آنهایی که شفاعت می کنند یک عده ای را شفاعت می کنند نه هر بی سرو پایی را، آیا ناصبی دشمن اهل بیت می شود؟ نه شفاعت هم یک محدود ای دارد که ما آن شرائطش رادر دنیا فراهم می کنیم. پس مقدمات شفاعت را در همین دنیا فراهم می کنیم مثل خدمت به خلق عزاداری، خدمت به اهل بیت، خدمت به سادات و کارهای خیر است. یکی از فرمایشات پیامبر خدا در همین خطبه سفارش به فقراء است. یک عده ای که روز قیامت شفاعت می کنند آدم های مستضعفند.
در روایت داریم که مومن که اهل بهشت وقتی می خواهند بهشت ببرند می ایستد ومی گوید خدا من می خواهم امروز ارزش من مشخص بشود. چون مومن را خدا را خیلی دوست دارد. در روایتی در بحار دیدم که «وَ يَقُولُ اشْتَقَقْتُ لِلْمُؤْمِنِ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي سَمَّيْتُهُ مُؤْمِناً- فَالْمُؤْمِنُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ»[12]. کسی که با خدا یگانه شده است خدا با او یگانه نیست اول خدا با او یگانه شده که او با خدا یگانه شده است مومن یعنی کسی که خدا را قبول کردهاست ایمان آورده وعشق می ورزد. مومن می گویم نه مسلمان، مسلمان آنی است که به زبان بگوید. در این حدیث خداوند می فرماید: مومن از من است منم از مومنم. یعنی باهم یکی شدیم دست او دست من می شود چشم اوچشم من می شود زبان او زبان من می شود دیده او دیده من می شود. البته آن مومنی که با خدا قاطی بشود یگانه بشود فانی بشود. واقعا بچرب عشق و محبت خدا بر چیزهای دیگر نه مومن سوری ظاهری منظور نیست می فرماید: مومن از من است و من هم از مومنم. من همه عالم را به خاطر تو آفریدم. بزرگی می فرماید: اگر انسانی به خاطر این حدیث جان بدهد جا دارد که خدای متعال می فرماید: ای فرزند آدم همه عالم را به خاطر تو آفریدم. این همه کهشان ها، میلیارد میلیار ستاره که چندین میلیون برابر زمینند می گوید تو خیلی از آن ها بالا تری، آن ها همه به خاطر تو دارند می چرخند. این خورشید و این دریاها، این عجایب درون دریاها و حیوانات و درنده ها و پرنده ها و معادنی که در زمین است انواع واقسام معادن از زغال سنگ بگیر تا طلا و جواهرات، همه موجودات وذرات که ما نمی توانیم محاسبه اش کنیم «يا بن آدم، خلقت الأشياء كلّها لأجلك، و خلقتك لأجلي، و أنت تفرّ منّي!».[13] می فرماید: همه این ها را به خاطر تو آفریدم. یعنی تو گل سر سبدی.
به قول مولنا می فرماید: خویشتن را آدمی ارزان فروخت. در روایات ما هست که خدا رحمت کند کسی که قدر خودش را بداند. هلاک شد کسی که قدر خودش را ندانست. یعنی بداند که خدا چقدر او را بزرگ خلق کرده است. گل خلق کرده است. تونباید فدای دنیا بشوی دنیا باید فدای تو بشود. تو نباید فدای خانه و زندگی و جماد و گیاه ونبات و طلا و پول و آهن بشوی آن آهن است که باید فدای تو بشود خورشید و ستاره و آسمان باید فدای تو بشوند.
- ابروبادومه وخورشیدوفلک درکارند تا تونانی به کف آری وبه غفلت نخوری
- همه ازبهرتوسرگشته وفرمان بردارشرط انـصاف نـباشدکه توفرمان نبری
همه می گویند ما کارمان را انجام می دهیم تکلیفمان را انجام دادیم. خورشید در رساندن نورش، انررژیش، شعائش کوتاهی می کند. ماه کوتاهی می کند یک لحظه می شود بیایستد «كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»[14]. تمام ذرات عالم وظیفه اشان را انجام می دهند امانتشان را اداء می کنند الا این بشر که خدا به او اختیار داده است. ببینید با اختیار خودش چه کار می کند. همه هم دارند به او نگاه می کنند. به خاطراین در روایت داریم آسمان و زمین از عمل این بشر گریه می کنند. این بشری که باید دور امامش بچرخد می آید امامش را شهید می کند گریه ندارد. گریه انسان با چشم است گریه آن هم مطابق با خودش است. گریه هرموجودی به حسب خودش است. همین طور که در قرآن می گوید همه موجودات سجده می کنند عبادت دارند ذکر دارند. در روایات فراوان آسمان چهل روز برای شهادت امام حسین علیه السلام گریه کرد. چون می داند چه کردند. این بشر نفهم است که نمی داند چه کرده است. او می فهمد چه کار کرده، موجودات شعور دارند درک دارند همه دارند نگاه می کنند من و شما داریم چه کار می کنیم.
خدای متعال آسمان را خلق کرد زمین را خلق کرد همه موجودات را خلق کرد تبارک الله نگفت «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ ».[15] نگفت مبارک باشد چه قدر با برکت است آن خدایی که بهترین خالق و نقش آفرین است. اما وقتی روح انسان را خلق کرد وقتی انسان روح در بدنش دمیده شد. وقتی که روح در جنین آمد وقتی که روح در بدن خاکی، مجسمه آدم آمد این جا خدای متعال فرمود: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ ».[16] که « أَحْسَنُ الْخالِقينَ » لازمه اش چیست احسن المخلوقین است. یعنی بهترین نقش و نقارها را من این جا پیاده کردم. در پس پرده هرچه بود در حق همه انسان ها به یک معنا درست ببینید موجودات دیگر مظهر یک اسم خدا، دو اسم خدا، ی صفت خدا هستند. آب مظهر رحمت، آتش مظهر غضب و کوه مظهر عظمت و هیبت و جلال خداست. بعضی از موجودات هم ممکن است مظهردو صفت، سه صفت باشند اما انسان مظهر همه صفات و اسماء خدا می تواند باشد. می تواند هم آب باشد هم آتش باشد هم شیطان باشد هم انس بشود هم گوهر بشود هم آسمانی بشود عرشی بشود هم خاکی بشود فرشی بشود. همه چیز درونش است. چه قدر خدا انسان را وسیع خلق کرده است. خدا از تمام موجودات عالم ،ازتمام ذرات عالم یک شعاعی، یک سر رشته ای در وجود انسان گذاشته است. آن ها را به خاطر این آفریده است. یک شعاعی از وجود انسان، یک پرده ای از وجود انسان درونش خاک است آب است آتش است گل و ریحان است. خدا خاک و آب و آتش و گل وریحان خلق کرده است. به قول بزرگی می فرماید: خیلی ها هستند باغ و گل و ریحان در گل دارند و خیلی ها باغ و گل و ریحان در دل دارند. که از همان ها بهشت درست می شود.
چرا پیامبر ما می فرماید: «ارْتَعُوا فِي رِيَاضِ الْجَنَّةِ».[17] پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: در باغ بهشت بچرید (ما را گوسفند حساب کرده است. ما باید بخاطر همین کلاهمان را از هفت طبقه آسمان بالا بندازیم این تعبیر خیلی تعبیر بلندی است) «ارْتَعُوا» یعنی بروید در این باغ بچرید یعنی اینکه من چوپانم شما گله من هستید. حدیث داریم که خدا هیچ پیامبری را نفرستاده است الا یک مدتی او را چوپان کرده است. خیلی شغل خوبی است. اولا در بیابان، در این اجتماع و آتش افروخته دنیای مردم نیست. از غیبت و تهمت واز بگیرو بده بستون دور است با حیوانات سرو کار دارد. خود پیامبر ما مدتی چوپان بودند. هم در زمانی که پیش حلیمه خاتون بودند و بعد ازآن هم پیامبر مدتی چوپانی کردند. مومن در روایت نفسش، ظاهرش و طبیعتش تعبیر به گوسفند شده است. چون درروایت داریم که مردم چند نوع محشور می شوند بعضی ها گرگند. بعضی ها روباهند. مثلا بعضی ها مکارو همه اش حیله گرند روباه مشحور می شوند. کسی که درنده خو، غضبناک و تند و همه اش داد ودعوا، جارو جنجال می کند این گرگ یا سگ است. مومن نفسش و شکلش به شکل گوسفنداست. چون گوسفند همه اش منفعت است. گوشت و پوست و کودش و همه چیزش حتی از استخوان هایش هم می شود استفاده کرد .حتی چیزهایی که بیرون می ریزیم گربه ای و یاحیوان دیگری از این ها استفاده می کند. خداوند درگوسفند خیلی برکت گذاشته است. کسب گوسفند هم خیلی خوب است که خدا درکسب گوسفند خیرو برکت گذاشته است. این هم یک معجزه است.
بزرگان ما فرمودند: گوسفند در هر سال یک بار می زاید کم اتفاق می افتد گوسفندی دو بار بزاید و اکثرا هم یک قلو می زاید خیلی کم اتفاق می افتد که دوقلو بزاید. به قول امام بعضی حیوانات هستند که سالی شش قلو می زاید ده قلو می زاید خرگوش داریم که سالی چند بار می زاید چند قلو هم می زاید. اگر خدا می خواست خرگوش هجوم بیاورد همه دنیا پر از خرگوش می شد خدا برکت در نسلشان نگذاشته است. هی می میرند لت وپار می شوند از بین می روند. اما گوسفند یک بار می زاید یک قلو هم می زاید حالا ببینید چه برکتی خدا درگوسفند گذاشته است این معجزه نیست. آن وقت حیوانات دیگر رانمی خورند. خرگوش چند تا در شبانه روز کشته می شود اما گوسفند چند میلیون کشته می شود. در شبانه روز در کره زمین چند میلیون گوسفند راسر می برند. اما خدا درگوسفند برکت گذاشته است هی زیاد می شود. حیونات دیگر چند قلو می زایند سالی چند بار می زایند اما توش برکت نیست. برو دنبال برکت، برکت یک چیز دیگر است. ممکن مالت کم باشد اما توش برکت خوابیده باشد. سابق گاهی حقوق ها کم بود اما توش برکت بود الان می بینی حقوق بیست برابر شده است اما برکت ندارد. عمر با برکت، جوانی با برکت، نماز با برکت، دعا با برکت به دادامان می رسند. دو رکعت نماز که می خوانیم توش برکت خوابیده باشد گناهان انسان پاک می شود. خود این برکت هم چیز خیلی عجیبی است. یکی از رفقا یک خانه ای داشت می گفت: این خانه من آنقدر توش برکت آمده، چه قدر از اولیای خدا به این خانه آمدند. من یادم هست بعضی از بزرگان از تهران به منزل ایشان می آمدند یکیش مرحوم حاج محمد علی فشندی بود که تشرف زیادی محضر آقا امام زمان (عج) داشت. می گویند رفته بود مکه، عرفات امام زمان(عج) را زیارت کرده بود. و فرموده بود فردا من در مجلسه روضه ای که برای عموم حضرت ابالفضل7خوانده می شود شرکت می کنم. دستان های مفصلی دارد که بعضی هایش را آقای دست غیب در داستان های شگفت آورده است. آدم گمنامی بود تشرفاتی خدمت آقا داشت. امثال این ها زیاد می آمدند این خانه اصلا یک برکته دیگری داشت. ما هم گاهی منزلش می رفتیم سابق ها دستشویش شیره آب هم نداشت با آفتابه می بایست آب می بردی. ایشان خانه را بهم زد دم و دستگاه درست کرد. دکور درست کرد دو تا حیاط انداخت چه کار کرد. گفت: تمام آن ها رفت تمام شد. می گفت نشان به آن نشان که سالی یک بار هم یکی از آن اولیاء این جا نمی آیند.
حاج زینل آدم خیلی بزرگواری بودند من یک بار این آقا را آوردم پیش مرحوم آقای بهاءالینی خیلی خوششان آمد. فرمودند: که جده این حاج زینل خیلی بزرگوار بود کسی بود که در زمان قحطی که به خاطر یک نان آدم می کشتند که واقعا از گرسنگی داشتند تلف می شدند اگر دست کسی یک نان می دیدند می پریدند بگیرند طرف را بکشند. اما این مرحوم حاج زینل که ارباب بود ملاک بود در خزانه و انبارش را باز کرد وگفت: آرد و گندم به مردم بدهید. مردم از بین نروند می توانست بیست برابر، صد برابر بفروشد. اما نفروخت و گفت: مردم از گرسنگی نمیرند. این ها خیلی ارزش مندند. آدم از مال بگذرد از ثروت بگذرد پایش را ببوسی خاک پایش را سرمه سرو صورتت بکنی جا دارد. چون گذشتن از پول وشهرت و مقام کار حضرت فیل است. اصلا می خواهم بگویم کار حضرت فیل هم نیست. یعنی این قدر از دنیا گذشتن مشکل است. حاضر نشدند از دنیا بگذرند از فدک نتوانستند بگذرند ، حاضر شدند اهل بیت را قطعه قطعه کنند اما از ملک ری نگذرند. یعنی این قدر مشکل است. من و شما هم گیر هستیم یک مقدار برای چه آمدند جنگیدند یا برای فدک بود یا ملک ری بود. یکی به خاطرخلافت بود یکی به خاطر فدک بود. اگر کسی بتواند ازاین مال و مقام بگذرد نمره اش بیست است. ولی کی هست که بگذرد. چه عرض کنم الان به ما بگویند هرکس برود در مغازه اش ده هزار تومان به او می دهیم چندتا ازما می مانیم. ده هزارتومان پول مفت است اما اگرکسی مسجد بیاید هیچ چیز به او نمی دهیم یا اگرکسی مسجد بیاید پنج هزار تومان هم باید ازاو بگیریم چه کسی مسجد می آید. می خواهم بگویم فکر نکنید به این سادگی است که من مثال می زنم ومی گویم که از مال گذشتن راحت است یا از مقام گذشتن راحت است الان خدا در دنیا را برای ما بسته ما اینجا آمدیم. اگر به من یک پست و مقامی می دادند به شما هم یک پول وپله ای می دادند، به خدا قسم ما اینجا نمی آمدیم. قسم خوردم معتقدم. می گفتیم: آقا وقت ندارم، کار دارم، گرفتاریم، چنین است چنان است آن واجب تراست. کارخانه داریم می خوابد کارگرها بیکارو بی چاره می شوند. محضر باید برویم. بانک باید برویم چنین بکنیم چنان بکنیم و هیزم های جهنم را این ور و آن ور بکنیم. برو خدا را شکر کن در جهنم را برایت بسته توانستی مسجد بیایی. اینجا جایی است که یاد خدا می شود وبهشت است تا خدا درجهنم را نبندد نمی توانی بیایی. بیست تا مشتری دورت را بگیرند بگویند پول کلان به تو می دهیم. چند تا ازما فریب نمی خوریم و آنرا کنار می گذاریم ومسجد می آییم. گفت:
- گر می برندت واصلی، گر می روی بی حاصلی
هزار ماشاءالله ما را آوردند توفیق دادند والا می بینی بعضی ها از شهرک مهدیه، از راه دور بلند می شوند حرم می آیند. یک کسی می بینی دیوار به دیوار مسجداست نمی آید. این واقعا برکت است توفیق است باید خدا را شکر کنید بگویید تو مرحمت کردی. به خودت نبالی، گاهی یک کلمه می بینی به دل شما می نشیند همه زندگیت عوض می شود وضعت عوض می شود.
خدا مرحوم حاج مولوی را رحمت کند. می گفت: من را از کاشان مجلس روضه دعوت کردند. همین طور که می رفتم دیدم چوپانی کنار جاده گوسفندها را دور خودش جمع کرده، خودش هم کتش را هم در آورده، دارد محکم به سینه می زند. به راننده گفتم نگه دار، نگه داشت. رفتم دیدم دارد در بیابان حسین حسین می گوید. من از حال او آن قدر منقلب شدم. سینه زنی به این خالصی ندیده بودم. دربیابان، گوسفندان را جزء هیئت خودش حساب کرده، خودش هم دارد نوحه می خواند و سینه می زند. می گفت: من از حال او چند وقت منقلب بودم رفتم کاشان برای مردم گفتم تمام مجلس و محفل منقلب شد که این زیر آفتاب سوزان به یاد امام حسین 7 است. این عزاداری یک ذره ریا ندارد. دیگر برای که ریا بکند برای گوسفندها برای که؟ این برای خداست برای امام حسین است. متوجهی ماروایت داریم خدای متعال بر سه نفر مباحات می کند یکی آن کسی که در بیابان برهوت تک وتنهاست می فهمد که الان وقت ظهر شده است همه کارهایش را تعطیل می کند می آید الله اکبر می گوید اذان و اقامه می گوید. حدیث داریم کسی اذان واقامه بگوید از شرق تا غرب عالم ملائکه پشت سرش صف می بندند. کسی که اذان و اقامه بگوید و در بیابانی که هیچ کس او را نمی بیند مشغول نمازمی شود عادت نیست غصب نیست هول دادن نیست تحریک نیست رو در واسی نیست. کسی نمی آیید تحریکش کند نیتش را خراب کند. در بیابان کسی نیست که اورا تحریک کند از کسی بترسد یا رو درواسی بکند. دوم آن کسی که نیمه شب بلند می شود در تاریکی که همه مردم در خوابندو دیگر شائبه ریا نیست می رود یک گوشه ای اشک می ریزد ناله می کند توسرش می زند العفو می گوید هرحیله ای که بلدهستی درخلوت بزن. سحرها خیلی چیزهاتقسیم می کنند خصوصا نیمه های شب رمضان خیلی چیزها تقسیم می کنند. بروخلوت کن بس است این قدربا مردم نشستیم با زن و بچه نشستیم این قدر پای سریال نشستیم پای فوتبال نشستیم پای مهمان نشستیم صبح تا غروب در این مغازه هایمان کمسیون گرفتیم صحبت کردیم بس است به چه درد ما می خورد. بیاییم شب و نیمه شب با خدا یک کم خلوت داشته باشیم. آن لحظه خلوتی که بنده ای نیمه شب بلند می شود دو رکعت به خاطر خدا، که هیچ کس هم نمی بیند واقعا به خاطر خدا راز و نیاز می کند مناجات می کند خدا بر آن بنده بر ملائکه مباحات می کند.
مومن خیلی عزیزاست یکی از کسانی که شفاعت می کند مومن است. یک کاری پیش مومنین داشته باشید یک کم آبرو داشته باشید یک خدمتی کرده باشید. خدا می فرماید: اسم مومن را هم از اسم خودم جداکردم یکی از اسم های خدا مومن است. «فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ- وَ يَقُولُ اشْتَقَقْتُ لِلْمُؤْمِنِ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي سَمَّيْتُهُ مُؤْمِناً- فَالْمُؤْمِنُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ». [18] خدا می گوید: من اسم خودم را روی شما گذاشتم این قدر دوستت دارم. اگر مومن باشیم ولو از خوب ها نیستم این قدر از خوب ها می گویم تا از آن ها بشوم خوب ها را دوست دارم. یک مقدار با ترس و لرز نه با جرات می خواهم بگویم مومنین را دوست داریم خوب ها را دوست داریم. تعرفشان که می کنند خوشمان می آید. مومن را خدا خیلی دوست دارد می آید ببرد بهشت مومن تو سحرای محشر می ایستد می گوید خدایا من می خواهم امروز وضعم معلوم بشود خدا هم واجب کرده این بهشت برود. می گوید: خدایا هر کس که در دنیا به من خدمت کرده است من می خواهم شفاعتش کنم هر کس آبروی من را حفظ کرده، به من قرض داده، کمک روحی کرده، کمک بدنی کرده، مالی کرده ،بدنی کرده است. تا همه آنها را شفاعت نکنم بهشت نمی روم. خدا هم این را دوست دارد روی این را نمی خواهد زمین بزند. حتی روایت داریم می گوید: خدایا خادمی در خانه من بود گاهی من را باد می زد گاهی عرق هایم را پاک می کرد گاهی کفش برایم جفت می کرد به من یک لیوان آب داد خدا یا من می خواهم همه آنها را شفاعت کنم «تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ». [19] و خصوصا فقراء، آن فقرایی که آبرومندند (یک کار بسیار خوبی کمیته امداد امسال کرده است کمیته امداد ازهر نفر دویست تومان پول غذا می گیرد. دیگر غذایی از این ارزان تر من فکر نکنم باشد. هر نفری غذا دویست تومان کمیته امداد پول قبول می کند افطاری برای خانواده مستضعفان، هر شب هزار نفر خانواده فقیر را افطاری می دهند. و باز یک کار خوبشان این است که سفره نمی اندازند کوپن حواله می دهند می روند ازآن چلو کبابی ازآن چلو خورشتی می گیرند. پنج نفر ده نفر می خواهد افطار بخورد سحر بخورد آبرومندانه هر کس حواله اش را می گیرد می رود غذا می خرد. هر شبی هزار نفر، سی روز، سی هزار نفرمی شود. خوب شما هم بروید کمک بکنید فقراء یک آبرویی پیش خدا دارند. وقتی که آن سفره ای پهن می کند شما سفره اش را رنگین می کنید شما زحمت کشیدید عرق ریختید اما او سر سفره شما نشسته است. هر چند این هم مال خداست توخودت هم مال خدا هستی اما خدا می خواهد به تو یک خیری برساند. متوجهی او وقتی دعا می کند خدایا بانی این خیر را مورد عنایت قرا بده، رحمت کن. حدیث خیلی زیبایی داریم پیامبرخدا9فرمودند: این طور به فقراء نگاه نکنید فقراء روزقیامت پادشاه هستند یک کاری بکنید پیش فقراء یک آبرویی کسب کنید. چطور به فرمان داری و به بخشداری و شهرداری و دارایی حق حساب می دهید زیرمیزی می دهید چون فردا با او کار دارید سلام می کنید رشوه می دهید چه کار می کنید برای دنیایت که نباید بکنید. پیامبرخدا 9 می فرماید: اگر شفاعت می خواهید شاملت بشود این فقرایی که به چشم خاری به آن ها نگاه می کنید پول و پله ندانرد لباس کهنه تنشان است ولی آبرومندند گدا نیستند این ها فردا شفیع می شوند این ها فردا دولتمند می شوند. فردا رئیسند و اختیار دست آن ها است. یک کاری بکنید پیش این ها یک دستی داشته باشید. اگر اهل فنی، اگر اهل معرفتی چرا پیامبر وامامان ما شبانه صورتشان را هم می پوشاندند ومی رفتند درخانه فقراء نان می دادند غذا می دادند. تا در تاریکی شب هم صورتشان پیدا نباشد. یعنی ذلت احساس نکند احساس بی آبرویی نکند آنها می فهمیدند درآن کار چه گنجهایی خوابیده است.
خدا نعمت را بر من و مردم قم تمام کرده است شما چه می خواهید قم راه رفتنش برکت وخیراست. حرم اهل بیت است. مرحوم آقای انصاری همدانی ; فرموده بودند که در قم بودن، نعمت نشستن وخوابیدن و راه رفتن روی زمین قم سازنده است. چون حرم ما اهل بیت است آشیانه اهل بیت است یعنی پرنده هرکجا پرواز کند بر می گردد آشیانه اش امامان ما فرموده اند: «قُمُّ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأْوَى شِيعَتِهِمْ». [20] قم آشیانه ما اهل بیت است. یعنی ما این جا رفت و آمد می کنیم. ما این جا نظر داریم. خصوصا در آخر الزمان، روایت داریم «إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا».[21] در سفینه درکلمه قم است می فرماید: زمانی که فتنه ها به شهرها روی آورد درآخرالزمان برشما باد به قم و اطراف قم بروید که از آنجاها به برکت حرم اهل بیت و به برکت حضرت معصومه ( س) و به برکت امام زمان(عج ) بلا دفع می شود. قطعا اینجا یک عنایت دیگری است. نعمت را خدا تمام کرده است یکی خانه خداست یکی هم ازمشاهد مشرفه است. که خدای متعال از هر دو آنها در قم گذاشته است. اما مسجد جمکران که نمونه خانه خدا است. «مَنْ صَلَّاهَا فَكَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ». حسن بن مسلح جمکرانی که به خدمت امام زمان (عج) رسید حضرت دستور دادند که مسجد را بسازند وفرمودند زراعت نکن اینجا مسجد است. کسی دو رکعت نماز اینجا بخواند مثل این است که درخانه خدا خوانده است. «مَنْ صَلَّاهَا فَكَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ». نمود و نمای مسجد الحرام است من معمولا جمکران بروم غیرشب چهار شنبه می روم می گویم مزاحمت برای زوار نباشد الا این که بعضی شب ها بعد از سخنرانی دعوتم می کنند می روم. آدم یاد عرفات و مشعر می افتد. درسرمای خیلی شدید به چه عشقی می آیند روی زمین می نشینند دعا می خوانند، دعای توسل می خوانند، گریه می کنند «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ ».[22]می گویند. قمی هایی هستند سالی یک بار هم جمکران نمی روند. و نمای مشاهد مشرفه هم حرم حضرت معصومه 3 است که نماینده حضرت زهرا 3 و نماینده همه امام ها است و هر کاری که ازآن ها می آید از این خانم هم می آ ید.
آیت الله مسعودی که تولیت حرم دست ایشان بود آن هایی که درحرم منبر می رفتند دعوت می کردند ماهم یک روزی حرم نهار دعوت بودیم. ایشان فرمودند: من از حرم امام هشتم 7 بیرون می آمدم که آیت الله بهجت داشتند حرم می رفتند که به من رسیدند فرمودند: (یک موقعی آقای مسعودی شاگردایشان بود) که حضرت معصومه 3آاونقدر مهم است که آقا علی بن موسی الرضا7بعضی کارها را به حضرت معصومه3حواله می دهند. خود امام رضا می تواند کار را انجام بدهد ولی به حضرت معصومه3حواله می دهد. اینقدر این خواهر را دوست دارند. امام های ما دختر و خواهر و مادر خیلی داشتند اما چرا یکی گل کرده است. امام هفتم بیشتر از همه اولاد داشتند اما شما غیر از امام هشتم7و حضرت معصومه3 بقیه را شاید نشناسید. حالا احمدبن موسی شاه چراغ را هم بگوییم ولی بقیه را نمی شناسید اسمشان را هم نمی دانید. اما چرا یکی گل می کند غیر وصی پیامبر، غیر امام، این معلوم می شود یک مقام ورتبه ای پیش خدا دارد. «فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ».[23] این خانم یک حساب و کتابی دارد. آقای مسعودی گفت: آقای بهجت به من فرمودند حضرت معصومه 3 آنقدر مهم اند که گاهی امام هشتم حواله هاش را به حضرت معصومه 3 می دهد. می گوید برو از آنجا بگیر. خوب این تمام شد ما آمدیم چند روز بعدش دوباره ساعتی که من می رفتم حرم همان ساعتی بود که آقای بهجت از حرم بیرون می آمد. باز به هم دیگر برخورد کردیم باز من را صدا زدند. آمدم فرمودند: به تو می گویم به این خدام وخدمت گذارهای حرم بگو که داد نزند فریاد نزنند بی ادبی نکنند آرام راه بروند. این حرم حضرت معصومه 3 پر از ملائکه است یعنی این فضا وجو همه اش فرشته ها دارند رفت وآمد می کنند محل نزول رحمت خداست. محل نزول ملائکه است آن وقت داد نزنند فریاد نکشند با ملایمت رفتار بکنند این را فرمودند ورفتند. این جریان گذشت. من آمدم قم چند روز بعدش تو دفتر کارم نشسته بودم دیدم سرو صدا شد و بگیرو ببند زن وشوهری با سرو صدا وارده اتاق من شدند. گفتم: چه خبراست. بدون اجازه و با سرو صدا همین طور وارد شدید؟ گفتند: آقا ما را پناه بدهید مردم مارا اذیت نکنند. گفتم: مگر چه شده است؟ گفتند: که این دختری که ما داریم این دختر فلج و زمین گیر بود هرچه دکترو دعا و کارهای طبی انجام دادیم فایده ای نداشت نا امیدمان کردند. گفتیم بلکه این دختر از طریق دعا و توسل خوب بشود او را بلند کردیم بردیم مشهد خدمت آقا علی بن موسی الرضا 7 چند روز مشهد ماندیم دعا و توسل و گریه و ناله و دخیل شدیم خبری نشد. یک روز این بچه ام از خواب بلند شد گریه می کرد گفت: بابا جان مرا ببر قم حرم حضرت معصومه 3 من باید آنجا بروم. گفتم: آخه چرا؟ گفت: من خواب دیدم به من گفتند شفای تو در حرم حضرت معصومه 3 است. (امام هشتم می تواند شفا بدهد ولی بعضی از کارها را به حضرت معصومه 3 حواله می دهد. خود اما هشتم می تواند بالاتراز خواهرش است. امام می خواهد این خواهر را معرفی کند.) گفت: از خواب بلند می شد گریه می کرد. گفتم بابا جان من که پول ندارم تو را ببرم من برای همین مشهد، قرض کردم شما را آوردم. من دوباره پول قرض کنم شما را قم ببرم پول ندارم نمی برم. این زبان بسته گریه می کرد ناراحتی می کرد برش گرداندیم بردیم محل خودمان ولی دلمان می سوخت، که پاره تن ما یک عمری بدون پا باشد فلج باشد خدا چقدر به ما نعمت داده است. گفت: این دفعه اساس منزلمان را فروختیم کرایه سفرکردیم قم آمدیم این بچه را با چرخ بردیم به حرم ولی نمی دانم خواب دیده، بیداری دیده چه دیده هنوز فرصت نشده که با اوصحبت کنیم دیدیم خودش با پاهایش از چرخ بلند شد وبه طرف ضریح می رفت. مادرش می گفت: من متوجه شدم زوار ریختند این شفا پیدا کرده، چون دیده بودند با چرخ آوردیم ما به خدام پناه آوردیم الان لباس های ما را تیکه پاره می کنند تبرک می کنند ما را اذیت می کنند. خلاصه این خدام ما را به دفتر شما آوردند. می گفت: یاد حرفه ایشان افتادم که امام هشتم گاهی به خواهرش حضرت فاطمه معصومه 3 حواله می دهد.
برویم در خانه امام هفتم باب الحوائج پدر بزرگوار کریمه اهل بیت فاطمه معصومه 3 امام هفتم خیلی باب الحوائج اند هنوز هم بعضی از رفقای من به من برخورد می کنند می گویند آقا بیاد زندانی ها باشید به یاد همه گرفتارهایی که در عالم هستند باشید.
گریه بر امام هفتم آثار عجیبی دارد این جریان را هم عرض بکنم که یک مومنی در اصفهان از دنیا رفت یک ر فیقی داشت رفیقش او را در خواب دید در باغی هست و جای خیلی خوبی دارد وضعش خیلی خوب است. گفت: رفیق از آن عالم چه خبر؟ گفت: عزیز من به تو بگویم من را به برکت امام هفتم موسی بن جعفر7 آزاد کردند. تا می توانی برو به در امام هفتم، عزا داری برای امام هفتم، گریه برای امام هفتم، برای امام هفتم اشک بریز. گفتم: چطور؟ گفت: یادت فلان آیت الله در اصفهان از دنیا رفت. گفتم: بله تمام بازار اصفهان تعطیل شد. سیاه پوش شد. علم هیئت ها آمدند عزاداری عجیبی بود. گفت: منم در آن تشییع شرکت کرده بودم تمام خیابان ها مملو از جمعیت صدها هزار نفری برای تشییع جنازه یک عالم آمده بودند.در تشییع جنازه آن عالم من یاد غربت امام هفتم افتادم دلم سوخت آتش گرفت که ای امام هفتم قربان غربتت بروم یک عالم از دنیا رفته است چند صد هزار نفر دارند می گویند «لا اله الا الله» عزا عزا است امروز به سرو سینه می زنند اما جنازه امام هفتم را باید چهارتا حمال غریبانه بردارند. گفت: من برای غربت امام هفتم آن روز خیلی گریه کردم دلم خیلی شکست. واقعا چه وقت می شود آن دل بشکند که قیمتی بشود در رحمت به رویش باز بشود. گفت: وقتی من از دنیا رفتم من را در قبر گذاشتند. گفتند: چه آوردی؟ گفتم: نمی دانم. به من گفتن د: آن گریه های خالصانه که برای امام هفتم کردی قبول شده است وبه برکت آن اشک ها و گریه ها دست من را گرفتند. چه گذشت بر امام هفتم در گوشه زندان...
- من جوان بودم وزنجیرگران پیرم کردگشته کاخیده تن ومانده به جاتصویرم
السلام علی وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ [24] سلام بر آن آقایی که در سرداب و سیاه چال های تاریک و نمور پاهایش زیر غول و زنجیر بسته شده، استخوان های پا ساییده شده است.
- یا به زندان برسان مرگ مرا یا اللهیا خلاصم کن به زیر غول زنجیرم
چه وقت دعای آقا مستجاب شد آن وقتی که یک عده ای آمدند برای ملاقات آقا، در زندان جمع شدند گفتند: آقا را آزاد می کنند خوشحال شدند الان دست آقا را می بوسیم جمال آقا را می بینیم. اما یک وقت دیدند در زندان بازشد و جنازه ای را چهار نفر غریبانه برداشتند یک نفر هم صدا می زند هذا امام الرفض. ای فاطمه معصومه 3 امروز صاحب عزا شما هستید دختر باید به مجلس پدر نظر کند شما درمدینه بودید آنجا به شما خبر دادند که پدر شما را مصموم وشهید کردند. اما قربان درد دل عمه اتان زینب، آمد بالای بلندی دید بدن برادر در گودی قتل گاه از هر طرف دشمن جسارت به بدن برادرمی کند. دست روی سر صدا زد آیا بین شما مسلمانی نیست؟
خدایا به حق فاطمه زهرا3 و به حق پدر و شوهرو فرزندانش همه ما را از آتش جهنم آزاد بگردان. در فرج امام زمانمان تعجیل بفرما. به حق امام حسین7 قلب امام زمان را از ما راضی و خوشنود بدار. همه ما را از شیعیان اهل بیت قرار بده. در دنیا و آخرت ما را آنی از قرآن و اهل بیت جدا مگردان. خدمتگذاران به قرآن ومملکت ومقام معظم رهبری وجوان های ما در پناه امام زمان حفظ بفرما. برای اجابت دعاها وصلوات بر محمد و آل محمد.
.[1] مستدرك الوسائل/محدث نوری/5/334/31-باب استحباب الإكثارمنالصلاةعلی محمدوال...ص:328
[2] . الأحزاب : 56
[3] . البقرة : 104
[4] . البقرة : 21
[5] . لمؤمنون : 51
[6] . المائدة : 67
[7] . االبقرة : 183
[8] . الأحزاب : 56
[9] .همان
[10].مستدرك الوسائل/محدث نوری/5/334/31-باب استحباب الإكثارمنالصلاةعلی محمدوال...ص:328
[11] .همان
[12] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ج 75/276/باب 23 مواعظ الصادق جعفر بن محمد ع و وصاياه و حكمه ..... ص : 190
[13] . تحرير المواعظ العددية/علی مشکینی/574/ الفصل الثاني مما ورد عن أمير المؤمنين عليه السلام ..... ص : 573
[14] . الأنبياء : 33
[15] . المؤمنون : 14
[16] . المؤمنون : 14
[17] . وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/ 7/231/ 50- باب استحباب الجلوس مع الذين يذكرون الله...ص:230
[18] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ج 75/276/باب 23 مواعظ الصادق جعفر بن محمد ع و وصاياه و حكمه ..... ص : 190
[19] . وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/10/313/18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في الصیام....ص:303
[20] . بحارالأنوار/مجلسی/57/214/ باب 36- الممدوح من البلدان و المذموم...ص:201
[21] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ج 57/214/باب 36 الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها ..... ص : 201
[22] . الفاتحة : 5
[23] . مفاتيح الجنان/شیخ عباش قمی/1/ 519/ زيارت حكيمه خاتون دختر امام جواد عليه السلام...ص:519
[24] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/479/اما زيارت مختص به امام موسى عليه السلام ...ص:479