كلمات كليدي : جده،ملك، احاطه، جده كامل، جده ناقص، جده طبيعي، جده غير طبيعي
نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)
"جِدَه" در لغت مصدر ثلاثی مجرّد از باب وَجَدَ یَجِدُ و به معنای «یافتن» است [1] و «ملک» در لغت به معنای مالک شدن و مسلّط شدن است.[2] امّا جده یا ملک، در اصطلاح فلاسفه [3]یکی از مقولات نسبی بود و آن را چنین تعریف کردهاند:
"حالتی که از احاطۀ یک شیء بر شی ء دیگر حاصل میشود، به گونهای که احاطه کننده با انتقال احاطه شده منتقل میشود"[4]مانند: احاطۀ لباس بر بدن که با جا به جا شدن بدن، لباس هم جابجا میشود. در حقیقت موضوع این مقوله، شیای است که مورد احاطه قرار گرفته است. مثلاً: در انسانی که لباس بر تن دارد، انسان موضوع مقولۀ جده میباشد.
تقسیم اول جده
هئیت حاصله از احاطۀ یک شی دیگر و به عبادتی جده به دو قسم است:
1- جدۀ کامل: در جایی گفته میشود که احاطۀ یک شی بر شیء دیگر بطور کامل باشد و به عبارتی، شیای که مورد احاطه قرار گرفته شده است، بطور کامل مورد احاطه قرار گرفته باشد که در اینصورت حالتی که برای شیء مورد احاطه بوجود آمده است جدۀ کامل نامیده میشود مانند: احاطۀ پوست حیوان بر حیوان که به طور کامل حیوان را در بر گرفته است.
2- جدۀ ناقص: در جایی است که احاطۀ یک شیء بر شیء دیگر بطور ناقص باشد. در این صورت حالتی که برای شی مورد احاطه قرار گرفته، حاصل میشود را جدۀ ناقص مینامند. مانند: احاطۀ کلاه بر سر یا احاطۀ پیراهن بر تن یا احاطۀ انگشتر برانگشت.
تقسیم دوم جده
از آن جهت که شیء مورد احاطه، مقتضای طبیعت شی باشد یا مقتضای طبیعتش نباشد، جده (اعّم از کامل و ناقص) به دو قسم تقسیم میشود:
الف – جده طبیعی: مقتضای طبیعت شیء است. مانند: حالتی که از احاطۀ پوست حیوان بر حیوان، برای حیوان حاصل میشود.
ب- جدۀ غیر طبیعی: مقتضای طبیعت شیء نیست. مانند: حالتی که از احاطۀ لباس بر تن برای انسان حاصل میشود.[5]
با ضرب این دو قسم جده(طبیعی و غیرطبیعی ) در دو قسم قبل (کامل و ناقص ) ، جمعاً می توان گفت چهار قسم جده مقولی وجود دارد :
1 . جده کامل طبیعی مانند : پوست انسان یا حیوان که هم طبیعی است و هم بر همه بدن احاطه دارد .
2 . جده کامل غیر طبیعی مانند : چادر زنان که هم بر تمام بدن آنها احاطه دارد و هم مقتضای طبیعتش نیست .
3 . جده ناقص طبیعی مانند : سم اسب ، که هم طبیعی است و از طرفی ناقص است و همه بدن را نپوشانده است .
4 . جده ناقص غیر طبیعی مانند : احاطه انگشتر بر دست یا احاطه کفش بر انسان ، که هم غیر طبیعی است و هم همه بدن انسان را نپوشانده است .
نمودار تقسیم فوق از این قرار است :
برخی از فلاسفۀ معاصر، بر خلاف مشهور، "جده" را جزء مقولات نمیدانند بلکه آن را جزء معقولات ثانیۀ فلسفی[6]و از مفاهیم عام انتزاعی میشمرند و معتقدند در جده و سایر مقولات نسبی، غیر از طرفین نسبت، امر عینی دیگری به نام نسبت خارجی وجود ندارد، چه رسد به اینکه در اثر نسبت، هئیت خاصّی هم برای موضوع پدید آید. و صرف اتصاف اشیاء خارجی به اینگونه مفاهیم، دلیل وجود ما بازاء عینی برای آنها نیست، چنانکه امر در همۀ معقولات ثانیۀ فلسفی به همین منوال است.[7]
معنای فوق از ملک، در حقیقت معنای مقولی آن است. اما ملک یک معنای غیرمقولی نیز دارد و تنها با ملک در بحث مقولات عشر، اشتراک لفظی دارند. این معنا فقط به معنای مالک شدن و دارا شدن است و به معنای لغوی « ملک » بیشتر شباهت دارد.
تذکر این نکته نیز ضروری می نماید که ملک غیر مقولی که بیشتر در کتب لغت مورد بحث قرار می گیرد نیز ، به دو قسم تقسیم می شود : 1. ملک حقیقی مانند : نفس که مالک حقیقی قوای بدن است .
2. ملک اعتباری مانند : اسب ، که مالک اعتباری زین خود است.