دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بررسی فقهی شبیه سازى (قسمت اول)

No image
بررسی فقهی شبیه سازى (قسمت اول)
بررسی فقهی شبیه سازى (قسمت اول) خبرگزاری فارس: نهضت علمى‌اى که هر روز و هر لحظه سخنى نو به ارمغان مى آورد, اینک به شبیه سازى عضو و گیاه و حیوان و بلکه انسان, با شیوه هاى گوناگون توفیق یافته است. به همین دلیل بر دانشمند مسلمان لازم است تا پس از دریافت واقعیت گفته این دانشمندان، از زوایاى گوناگون و لازم، حکم اسلامى خویش را در این راستا بیان دارد. بخش نخست: انواع و احکام نهضت علمى اى که هر روز و هر لحظه سخنى نو به ارمغان مى آورد, اینک به شبیه سازى عضو و گیاه و حیوان و بلکه انسان, با شیوه هاى گوناگون توفیق یافته است. به همین دلیل بر دانشمند مسلمان لازم است تا پس از دریافت واقعیت گفته این دانشمندان, از زوایاى گوناگون و لازم, حکم اسلامى خویش را در این راستا بیان دارد. نخست باید بر مبناى گفته هاى دانشمندان یادشده در کتب خودشان, به تبیین حقیقت شبیه سازى پرداخت تا بتوان در هریک از آنها, دیدگاه علمى فقهى ارائه داد. از این رو, براى روشن شدن مطلب به بیان مقدماتى مى‌پردازیم: یکم. جسم هر چیز مادى از اجزائى کوچک و به هم پیوسته تشکیل یافته و هر جزئى که کوچک تر از آن قابل تصور نیست, در صورتى که در موجود زنده وجود داشته باشد, سلول نامیده مى شود. سلول داراى پوسته اى خاص است که درون آن هسته اى جاى دارد وبه منزله مغز آن سلول به شمار مى آید و مایعى به نام سیتوپلاسم, آن هسته را احاطه کرده است. هسته, خود درونِ پوسته اى هسته اى قرار دارد که هسته درون آن داراى شبکه اى متشکل از 46 نوار (رشته) است که مجموع آنها کروموزوم نامیده مى شود و هسته تمام سلول هاى بدن, همین تعداد است. بر خلاف سلول هاى جنسى, یعنى سلول هاى اسپرم که در مردان از بیضه و در زنان, سلول هاى تخمک هاى تخمدان, آنها را ترشح مى کنند. هر چند سلول هاى پیکرى, در شکل گیرى سلول هاى یاد شده از حیث پوسته ویژه درون آن و سیتوپلاسم و هسته, شرکت دارند, ولى هسته هر یک از سلول هاى جنسى در درون خود از 23 کروموزوم تشکیل یافته است. دوم. پدید آمدن انسان یا حیوانى که مادرش آن را به شیوه باردارى و زایمان طبیعى متولد مى سازد, به این شکل است که سلول هاى اسپرم از پدر و سلول هاى تخمک ـاز ناحیه مادر ـ در درون رحم مادر که با انزال اسپرم به وسیله آمیزش صورت مى گیرد, با یکدیگر آمیخته مى گردند و در اثر همین آمیختگى, سلول جدیدى داراى 46 کروموزوم پدید مى آید که مجموع کروموزوم هاى سلولِ اسپرم و تخمک مى باشند. هرگاه این سلولِ جدید به وجود آمد, در درون رحم تغذیه مى کند و افزایش و تکثیر مى یابد. بنابراین در آغاز, دو سلول, سپس چهار سلول و پس از آن شانزده و آن گاه 32 سلول پدید مى آید و هر یک از سلول هاى تکثیر شده, از کلیه جهات و ویژگى ها با یکدیگر مساوى اند, با این تفاوت که هرگاه تعدادشان به 32 سلول رسید مانند گذشته با این ویژگى ها, افزایشى نخواهند یافت; بلکه با این که هر یک از این سلول ها در ویژگى هاى موجود خود, نظیر دیگر سلول ها هستند; ولى پس از این مرحله, هر یک از این سلول ها موظف به انجام دادن کارهاى ویژه اى در مورد اعضاى گوناگونى هستند که خداى متعال آنها را در وجود انسان و حیوان آفریده است; همان اعضایى که انسان یا حیوان از آنها به وجود آمده است. بدین سان, برخى از سلول ها, پدیدآورنده پوست, بعضى به وجودآورنده گوشت, برخى استخوان و بعضى مغز و برخى دیگر قلب و سایر اعضا را به وجود مى آورند. بنابراین هر سلولى گر چه مى تواند از آنچه پایه و اساس ایجاد هر یک از اعضا شود, برخوردار باشد, ولى این سلول ها به انجام وظایف گوناگونى اختصاص خواهند یافت؛ به نحوى که گویى در هر یک از این سلول ها جز چیزى که عهده دار ایجاد عضو است, چیز دیگرى وجود ندارد تا جنین, به صورت کودکى کامل درآید و مادرش آن را بدون عیب و نقص به دنیا آوَرَد. سوم: هر عضوى از اعضاى متعدد و فراوان هر حملى که آفرینش آن کامل گردد, از سلول هاى همسان پدید آمده است; مثلاً پوست, از سلول هاى پوستى همسان به وجود آمده و هر چه فرد بزرگ تر و پوستش گسترده تر گردد, سلول هاى آن نیز متعدد و در محتوا و اختصاص آنها به موردى که پوست از آن به وجود آید, نظیر یکدیگرند و کبد و استخوان و قلب نیز همین گونه اند. بنابراین آن جا که گفتیم سلول هاى تخمک هاى لقاح یافته به 32 عدد مى رسند و هر یک از سلول ها, موظف به کار خاصى مى شوند, انجام این کارِ خاص در سلول هاى هر عضوى به تناسب اقتضاى آن عضو صورت مى گیرد; به نحوى که پیشتر یادآور شدیم, کروموزوم هاى چهل و شش گانه از تمام وظایفى که هر کروموزوم بر عهده دارد، برخوردارند، با این تفاوت که این کروموزوم ها در مقام تأثیرگذارى و جز در مواردى که بدان نیاز است, مثلاً آن گاه که بواسطه آن، پوست یا هر عضو دیگرى به وجود آید، عمل نمى کنند و تأثیر نخواهند داشت. چهارم: هرچند سلول و کروموزوم هاى هسته هر سلولى آن قدر ریز و کوچک اند که با چشم عادى قابل رؤیت نیستند, ولى پیشرفت علم بدان جا دست یافته که آن کروموزوم ها در پدید آمدن صفات و ویژگى هاى مخصوص هر نوع و هر فردى، دخالت دارند و به منزله مغز هسته تلقى مى شوند و ویژگى هاى سلول و خصوصیات انسان یا حیوانِ کامل نتیجه محصول همین کروموزوم هاست. همان گونه که پى بردید, کروموزوم هاى سلول تخمکِ لقاح یافته, از کروموزوم هاى اسپرم و تخمک به وجود مى آیند و به دلیل این که کروموزوم ها از پدر و مادر پدید آمده اند، منشأ انتقال صفات و ویژگى هاى موجود در پدر و مادر به سلول ها و جنین و کودکى که بعدها از مادر متولد مى شود, خواهند گشت؛ چنان که به عنوان مثال کروموزوم هاى سلول هاى پوست از ویژگى هاى پوست برخوردارند. سلول هاى نو و پوست جدید نیز داراى همان ویژگى ها خواهند بود, خواه تکثیر سلول هاى یاد شده، به گونه اى طبیعى صورت گرفته باشد یا مصنوعى. پنجم: معناى دقیق (استنساخ) (شبیه سازى) که مقصود ما در این جاست, پى جویى نسخه دوم چیزى است که قبلاً وجود داشته است. این نسخه جدید, گویى مصداق دیگرى از موردى است که ما در صدد نسخه بردارى از آن هستیم و گویى آنچه در ابتدا وجود داشته, از نو تحقق یافته و این پدیده جدید صورت دیگرى از آن با ویژگى هاى یکسان است که در زبان انگلیسى از آن به (کلونینگ) یاد مى شود و این لفظ برگرفته از ( کلون) (تاگ) کلمه یونانى است که معنایش کاشتن قلمه نهال درخت است تا رشد و نمو کند و به درختى کامل تبدیل گردد. بنابراین (کلونینگ) تعبیر دیگرى است از این که ما در پى دستیابى به امرى جدید برآییم;یعنى همان رشد نهال درخت و نسخه کامل درختى است که نهالش را کاشته ایم. به همین دلیل از این عمل به ( استنساخ) (کپى بردارى=شبیه سازى) تعبیر مى شود و معنایش پدید آوردن مشابه و مشابهات است; چرا که حاصلِ جدید, به یقین شبیه همان اصلى است که قبلاً وجود داشته است, با این تفاوت که این مشابهت گاهى بدین لحاظ است که آنچه تازه پدید آمده, شبیه عضوى است که سلول هایش تکثیر شده تا به صورت نسخه بدلى براى آن عضو درآمده است و گاهى بدین لحاظ است که آنچه تازه پدید آمده, شبیه و نسخه دوم حیوان یا انسانى است که سلول هایش گرفته شده و تکثیر شده است. اقسام شبیه سازى پس از بیان این مقدمات، مى توان شبیه سازى را به سه نوع تقسیم بندى نمود. 1. شبیه سازى عضو حقیقت این است که نهضت علوم طبیعى ژنتیک به این نتیجه رسیده که مى توان با ابزار و وسائل مصنوعى, یک سلول را از برخى اعضا برگرفت و آن را با تمام محتویاتش، اعم از پوسته بیرونى و سیتوپلاسم و هسته اش که از کروموزوم هاى ویژه اى تشکیل یافته، در مکانى جدید که علوم امروزى آن را پدید آورده، قرار داد تا از غذاى مصنوعى و مورد نیاز خود تغذیه کند و سلول هایى همسان و به هم پیوسته تکثیر شود تا بخشى از پوست یا عضو دیگرى که سلول آن را برگرفته ایم, به وجود آید و بدین ترتیب، به عنوان مثال به پوست جدیدى دست یابیم که نسخه بدل پوست اصلى به شمار آید. گاهى از این عضو جدید در درمان عضو و یا شخصى که سلولِ او را برگرفته ایم, استفاده مى شود؛ مثلاً اگر بخشى از پوست, دچار بیمارى و یا داراى عیب و نقص یا بخشى از بدن فاقد پوست باشد، همین پوست جدید جایگزین آن مى شود و بخش فاقد پوست بدن, به جهت شباهت پوست جدید با تمام پوست بدن صاحبِ آن سلول، پذیراى این بخش جدید خواهد شد. بنابراین این امکان وجود دارد با پیمودن این راه براى دستیابى به عضوى جدید و نو، در درمان مبتلایان به بیمارى هاى غیر قابل درمان, بتوان بهره بُرد; مثلاً اگر کسى مبتلا به سرطان استخوان پاست, مى توان با برگرفتن یک سلول از استخوان سالم بدن و تکثیر آن سلول به اندازه دستیابى به قطعه استخوانى که از آن بیمارى سالم مانده, بخش مبتلاى به سرطان را برداشت و قطعه استخوان جدید را جایگزین آن ساخت. این نوع شبیه سازى ـ بدین لحاظ که دستاوردش حیوان یا انسانى مشابه پیکرى که سلول ِعضوش گرفته شده نیست ـ هر چند بنا به بعضى گفته ها خارج از حقیقتِ شبیه سازى است, ولى شما به خوبى آگاهید که مجرّد این عمل, سلب عنوان شبیه سازى را از آن روا نمى شمرد; زیرا منظور از شبیه سازى نباید محدود در دستیابى به حیوان یا انسانى جدید, مشابه و نسخه بدل صاحب سلول باشد; بلکه همان گونه که تبیین نمودیم, مى تواند مقصود از شبیه سازى, دست یافتن به عضوى همسان و نسخه بدل عضوى که سلول ِآن گرفته شده, به شمار آید. 2. همسان طلبى مقصود این است پس از آن که تخمک ها با اسپرم مرد در رحم زن تلقیح گشت, سلول ِلقاح یافته شروع به افزایش مى کند و به دو سلول و سپس به چهار و هشت و شانزده سلول و… تکثیر مى شود. همه این سلول ها را یک پوسته پوشانده است, و پیشرفت علم, امکان شکافتن پوسته اى را که همه سلول ها را پوشانده و جداسازى سلول هایى را که تکثیر شده و تعدّد یافته, به وجود آورده است که پس از جداسازى سلول ها ناگزیر باید هر سلولى با پوسته اى (مصنوعى) جدید پوشانده شود و گفته اند: که این پوسته مصنوعى از برخى مواد موجود در دریاها به دست مى آید. بدین ترتیب, پس از آن که هر یک از سلول ها با این پوسته جدید و نو پوشیده شد, هر سلولى نسخه جدیدى از سلول نخست خواهد بود که در محیط مناسب, یعنى رحم, رو به فزونى مى رود تا تعداد آنها به 32 سلول مى رسد و رشد و نمو مى کند و به کودکى کامل تبدیل مى شود. بدین سان, هر یک از سلول ها, همسان یکدیگر و در کلیه صفات و ویژگى ها همانندند و فرزندانى که از آنها به وجود مى آیند نیز چند قلوهایى بسیار شبیه یکدیگرند. هر یک از این سلول هاى جدید را مى توان در رحم زن قرار داد و مى توان در دستگاه هایى مُدرن, حفظ و نگاهدارى کرد و پس از گذشت مدتى کوتاه یا طولانى در رحم زن جایگزین ساخت تا مسیر خود را براى رسیدن به مرحله فرزندى کامل طى نماید; چنان که این امکان نیز وجود دارد که برخى از این سلول ها را در رحم زن قرار داد و بعضى دیگر را در حالت انجماد نگاه داشت و دو سال بعد در رحم زن مستقر نمود. بدین ترتیب, دو فرزند یا بیشتر, چندقلوهایى شبیه یکدیگر خواهند بود که هر یک بدون هیچ تفاوتى همسان دیگرى است و تنها تفاوت آن ها این است که هر کدام زودتر به دنیا آمد, سنّش از دیگرى بیشتر است. گفته اند: برخى دانشمندان این کار را انجام داده اند, ولى همه موارد آن کاملاً نتیجه بخش نبوده, بلکه از هر سه مورد, یک مورد آن موفقیت آمیز بوده است. شاید این کاهش موفقیّت, در اثر عدم پیشرفته بودن ابزار لازم بوده که ممکن است بعدها این عمل بدون استثناى حتى یک مورد, در همه موارد, کاملاً موفقیت آمیز باشد. 3. شبیه سازى با سلول تخمک لقاح نیافته در این نوع شبیه سازى, سلولِ تخمک هاى لقاح نیافته زن را برمى گیریم. از یک سو همان گونه که یادآورى شد, این سلول داراى پوششى است که درون آن هسته و مایع سیتوپلاسم وجود دارد و باید هسته آن را تخلیه کنیم. از سوى دیگر با برگرفتن سلولِ یکى از اعضاى مرد و زن ـ هر چند همان زنِ صاحب تخمک ـ و گرفتن سلول پوست, هسته این سلول را خارج مى سازیم. پس از انجام این دو عمل که مقدمه عمل سومى خواهند بود, هسته سلولِ پوست را در محل هسته تخمکى که هسته اش تخلیه شده, قرار مى دهیم و این سلول به دست آمده از هسته سلول پوست و سیتوپلاسم موجودِ در آن و پوسته تخمک, درون رحم زن قرار داده مى شود و شروع به تکثیر مى کند تا تعداد آنها به32 سلول مى رسد. سپس با طى مراحل رشد, کودکى متولد مى شود که در فرض مثال, این کودک در تمام جهات و ویژگى ها نسخه بدل شخص صاحب پوستى است که سلولِ پوستِ وى را برگرفته ایم. در مقدمه گذشت که هسته تخمکِ زن, 23 کروموزوم دارد که با این تعداد, قادر بر ازدیاد و تکثیر و رسیدن به مرحله جنین کامل نیست; ولى سلولِ عضوى که سلولش را گرفته ایم, داراى 46 کروموزوم است که اگر این کروموزوم ها در محل هسته سلولِ تخمک نهاده شود, سلولِ به وجود آمده و تشکیل یافته از این دو سلول, قادر بر تکثیر است و مى تواند به مرحله جنین کامل برسد و کودک از مادرش متولد گردد. گفتنى است: سخنان کسانى که ماگفته هایشان را بررسیدیم, در این خصوص گوناگون است. برخى از آنان, تخمکى را که برگرفته و هسته اش تخلیه و برداشته شده, تخمکى لقاح یافته فرض کرده اند; چنان که در شماره 96 (مجله زنان) چاپ بهمن1381آمده است. برخى دیگر تأکید نموده اند که تخمک مزبور, لقاح یافته نیست; چنان که در مقاله (دکتر حسان حتموت) آمده و کسان دیگر نیز گفته اند. این اختلاف گفته ها, ما را براى دقت بیشتر در دستیابى به واقعیت ملزم ساخت; تا این که به سخنى از دکتر لى سیلور که در کتاب (الاستنساخ بین العلم و الفقه) تألیف دکتر داود سلیمان سعدى چاپ لبنان به سال1423هـ/ 2002م. از او نقل شده بود, دست یافتیم. دکتر لى سیلور این نوع تخمک را لقاح نیافته فرض کرده است. به همین دلیل ما در بیان نوع سوم شبیه سازى و به جهت تأکید بر صحّت این امر, آن را موضوع سخن قرار دادیم. اینک متن مقاله دکتر لى سیلور را به نقل از کتاب یاد شده, بیان مى داریم: انسان چگونه شبیه سازى مى شود؟ این دانستنى ها از ناحیه دکتر لى سیلور, کارشناسى برجسته در شبیه سازى و از اساتید دانشگاه پرنیستون, ارائه گردیده است. وى مى گوید: شبیه سازى کارى خیالى نیست; بلکه موضوعى واقعى است و بر اساس کارهاى انجام پذیرفته در خصوص شبیه سازى گوسفندان صورت گرفته و به نظر مى رسد انجام این عمل روى موش ها به نحوى بایسته تر انجام پذیرد. هر دو عمل مشابه یکدیگرند, ولى همسان نیستند. ابزار کار 1. بافت انسانى; سلول هاى خالص انسانى, از یک بافت. این سلول ها از فردى که قرار است شبیه سازى گردد, گرفته مى شود. 2. وسایل کاشتِ بافت انسانى; اینها وسایلى هستنند که سلول هاى انسانى در آنها رشد مى کنند و تقسیم (تکثیر) مى شوند. 3. وسایل ابتدایى براى کاشت بافتِ انسانى; اینها وسایلى هستند که سلول هاى کاشته شده در آنها, تکثیر و تقسیم مى شوند و بى آن که از بین بروند, در حالتى از رکود وارد خواهند شد. 4. وسایل آزمایشگاهى; عبارت اند از وسیله پرورش دهنده, پوشش نگهدارنده سر و گردن (ظروف کوچک و نازک) آزمایشگاهى ویژه کاشت (بِشِر), میکروسکوپ, ابزار قادر بر تخلیه و کاشت ِاجزاى کوچک سلول, نظیر هسته, از سلولى به سلول دیگر. 5. سلول هاى تخمک هاى انسانیِ لقاح نیافته. 6. وسایل رشد دادن سلول تخمک انسانى; اینها وسایلى اند که تخمک هاى بارور شده در آن رشد کرده و تقسیم (تکثیر) مى شوند. شیوه کار 1. سلول هاى انسانى اى که براى شبیه سازى تهیه شده اند, رشد داده مى شوند تا به مقدار کافى از آنها بتوان دست یافت. 2. این سلول ها به وسایل ابتدائى منتقل مى گردند (در این جا, بحث شبیه سازى گوسفند, مرجعى مناسب براى شناخت دقیق زمانِ مورد نیاز مى باشد). این کار به سلول ها اجازه حیات و زندگى مى دهد; ولى بستگى به تکثیر شدن ندارد و واردِ مرحله رکود مى شوند و احتمال مى رود این مرحله, همان مرحله اى باشد که سلول ها در آن, تخصّص خود را از دست مى دهند و به حالت توانایى کامل درمى آیند; یعنى قادر بر تخصص و تمایز, به یک نوع از سلول هاى گوناگون خواهند بود. 3. آن گاه که سلول هاى کاشته شده در حالت رکود قرار گرفتند, سلولِ تخمکِ انسانى ِغیر بارورى, به دست مى آید. هسته این تخمک, تخلیه و سپس با کمترین آسیب ممکن براى تخمک, دور انداخته مى شود. 4. یکى از سلول هاى کاملِ در حالتِ رکود گرفته مى شود و مستقیماً درون پوسته پیرامون تخمک که به (لایه شیشه اى) معروف است, کاشته مى شود. 5. شُکى الکتریکى به تخمک داده مى شود (در این جا بحث شبیه سازى گوسفند مرجعى مناسب براى قدرت و طول مدت شُک, تلقى مى شود). شُک الکتریکى, دو سلول را براى درهم آمیختن تحریک مى کند; به گونه اى که از خلال نگریستن به سلول ها, مى توان به کافى بودن مقدار شُک پى برد. باور بر این است که بازگشت برنامه ژن هاى ژنتیکى, از جایگزین ساختن پیام هاى پروتئینیِ سلول به جاى پیام هاى پروتئینى تخمک, آغاز مى شود, جز این که شُک الکتریکى به تحریک کردن این پیام هاى پروتئینى در خلال پوسته هسته نیز کمک مى کند. جریان الکتریکى جهت به حرکت درآوردن جزئیات (دنا) در خلال دیواره سلول, شیوه اى رایج به شمار مى آید. 6. طرح هاى سه گانه اخیر, هر گاه ضرورت ایجاب کند, تکرار مى شوند تا به اندازه کافى نهال, در اختیار داشته باشیم و باید در این انتظار باشیم که بسیارى از این نهال ها به سببِ آسیب هاى وارد بر سلول و دیگر حوادث, هرگز زنده نخواهند ماند. به ژن ها اجازه داده مى شود, تنها چند بار میان کاشت سلولِ تخمک انسانى, رشد کنند و تکثیر گردند. 7. این ژن ها در رحم زنانى که امکانِ باردارى دارند, کاشته مى شوند تا زمان به دنیا آوردن طبیعى آنها فرارسد. آنچه بیان شد, دقیقاً متن کتابِ فردِ مزبور است. همان گونه که ملاحظه مى کنید, به صراحت از جمله لوازم کار, (سلول هاى تخمک هاى انسانى لقاح نیافته) است. به همین دلیل ما قید لقاح نیافتگى تخمک را در بیان شرح نوع سوم شبیه سازى برگزیدیم. حکم شبیه سازى سه‌گانه از آنچه یادآورى شد, به دست مى آید که شبیه سازى, داراى اقسامى سه گانه است: این شبیه سازى یا شبیه سازى سنّتى است یا همسان طلبى, و نوع سنّتى آن یا تکثیر سلول هاى یک جسم نظیر پوست و گوشت است که یک سلول به سلول هاى فراوان و متعددى قابل تکثیر است ـ به عنوان مثال از تک سلول پوست مى توان به پوستى داراى طول و عرض بسیار, دست یافت ـ و یا قرار دادن هسته سلول فردى به جاى هسته سلول تخمکى لقاح نیافته به اسپرم است که هسته آن سلول, تخلیه شده باشد تا سلول تخمک لقاح نیافته به هسته اسپرم مرد, تکثیر شود و به جنین تبدیل گردد و به مرحله جنین کامل برسد و از مادر متولد شود. این نوزاد در ویژگى هاى جسمانى اش, نسخه بدل فردى است که هسته, از سلولش گرفته شده است. راز نامیده شدن این دو نوع شبیه سازى به سنّتى, این است که آنچه به وسیله آن به دست مى آید, کپى چیزى است که قبلاً وجود داشته یا نسخه عضوى است که سلول آن گرفته شده, مانند پوست و گوشت در نوع نخست, و یا نسخه دوم انسان یا حیوانى است که هسته سلول عضوش گرفته شده و جایگزین هسته سلولِ تخمک گشته است. همسان طلبى, قرار دادن سلول هایى از سلول تخمک ِلقاح یافته و در رحم تکثیر شده است. پیش از آن که این سلول ها به مرحله انجام وظیفه اى خاص برسند سلول هاى چهارگانه ـ که هنوز تکثیر نشده اند بیش از این عدد بوده اند ـ و هر سلولى جداى از بقیّه و در تحقق وجود, مستقل از یکدیگر قرار داده مى شوند. سپس هر یک از این سلول هاى چهارگانه مستقل ـ به عنوان مثال ـ در رحم زنى نهاده مى شوند تا هر یک از آنها مراحل تکثیرى را که تخمکِ لقاح یافته بدان ملحق مى گردد, طى نماید و به 32 سلول افزایش یابد و این سلول ها به انجام وظائفى اختصاص مى یابند تا به صورت کودکى کامل درآید. این نوزادان چهارقلو در تمام ویژگى هاى جسمانى, همسان یکدیگرند. به همین دلیل از این نوع شبیه سازى به همسان طلبى تعبیر مى شود. گفت وگو در خصوص حکم شبیه سازى, گاهى در مورد خودِ انواع شبیه سازى است که آیا در آیین مقدس اسلام, دست زدن به انجام هر یک از انواع سه گانه آن جایز است یا خیر؟ و گاهى درباره تعیین پدر و مادرِ نوزاد یا چندقلوها, نسبتِ خویشاوندى بین آنان, حرمت و جواز ازدواج, مسئله ارث و دیگر احکام شرعى فراوان دیگر بحث مى شود. بى تردید براى دست زدن به انجام هر یک از اقسام یاد شده, پرهیز از محرماتى که گاهى همراه با انجام کار خواهند بود, واجب است. بدین ترتیب, باید از دست زدن به بدن مرد یا زن نامحرمى که سلول, از او گرفته مى شود, پرهیز گردد; زیرا دست زدن به بدن مرد و زن بیگانه در همه حالات و همچنین نگاه کردن به بخش خاصى از بدن مرد و زن بیگانه, براى غیر زن و شوهر حرام است. به هر ترتیب, رعایت این احکام در این جا نظیر سایر موارد, واجب خواهد بود, با این تفاوت که این احکام مستقل اند و اگر رعایت نگردند, موجب حرمت خودِ شبیه سازى که انجامش مترتب بر آنهاست, نخواهد شد. در بخش همسان طلبى, پس از گرفتن هسته سلول و یا هر یک از سلول هاى به دست آمده از تکثیر تخمکِ لقاح یافته, چه بسا این توهّم پیش آید که انجام کارهاى بعدى مترتبِ بر هر یک از این سلول ها, براى دستیابى به پیکرى جدید یا نوزادى مشابه صاحب هسته, یا نوزادان چندقلو, حرام خواهد بود; زیرا این قبیل کارها, وارد شدن و دخالت در امورى است که به دست خداى تبارک و تعالى بوده و یا تغییر و تبدیل دادن آفرینش الهى است که شیطانِ ملعون به آدمیان فرمان مى دهد تا آفرینش خدا را دگرگون سازند. بنابراین همه کارهاى انجام پذیرفته, شرعاً حرام اند. چنین توهّم و ذهنیتى, بسیار ضعیف است. در مورد شبهه اى که مى گوید: (این قبیل کارها وارد شدن در امور ویژه خداى متعال است), باید گفت: کارهاى یاد شده, امورى غیر از حرکت هاى انسانى که خود و تمام حرکات و سکناتش آفریده خدا و به دست تواناى اوست, چیز دیگرى نیست و سلول ها و هسته آنها و همه چیزهایى که براى دستیابى به این نتایج از آن بهره گیرى و استفاده مى شود, همه آفریده هاى خداى متعال اند و ذات مقدّسش, پروردگار همه آنهاست و ویژگى ها و خواص هر یک را خدا به آنها عطا فرموده است. بنابراین جز آنچه خدا خواسته و به اراده اوست, کارى انجام نخواهد پذیرفت. بدین ترتیب, هم این کار تناقضى با خالقیت خداوند ندارد و هم نمى توان پنداشت که با مفاد آیاتى چون: (ذلکم الله ربکم لا اله إلا هو خالق کل شىء فاعبدوه وهو على کل شىء وکیل),1 (قل أغیر الله أبغى ربّاً وهو ربّ کلّ شىء…)2و نیز دیگر آیات و روایاتى که داراى این مضامین هستند, تناقض و مخالفت دارد. در خصوص شبهه اى که مى گوید: (انجام دادن این قبیل امور, تغییر و تبدیل آفرینش الهى است), باید گفت: پاسخ این شبهه از نکته پیش گفته دانسته مى شود که گفتیم تمام کارهایى که انجام مى پذیرد, به خواست واراده خداوند صورت مى گیرد. به دیگر عبارت, همه آنها جزء آفرینش الهى تلقّى مى شوند و با آنچه از ظاهرِ تغییر و تبدیل در آفرینش الهى مى فهمیم, قابل انطباق نیست. چگونه این امر را مخلوق خداوند به شمار نیاوریم که در غیر این صورت ایجاد ساختمان ها, کاشتن بذر براى روییدن گیاه و سبزه و درختان, بافتن پارچه و فرش,پختن غذاها و امورى از این دست که کارهایى معمولى اند نیز همه باید از مصادیق تغییر و تبدیل آفرینش الهى باشند; تا چه رسد به ساختن صنایع به وسیله ابزار مدرن و پیشرفته! با این که پُر واضح است حرمت چنین کارهایى از این فقره آیه شریفه استفاده نمى شود و این خود دلیل بر عدم اراده این معنا از آیه کریمه مى باشد. این بخش از آیه شریفه در روایت جابر از امام باقر(ع), گاهى به دین الهى و گاهى به فرمان الهى, تفسیر شده است.3 و هر یک از این تعبیرات, نظیر دیگرى است و همه اینها به پدید آوردن بدعت ها در دین خدا بازگشت دارد. صدق تغییر آفرینش خدا بر ابداع, از این رو است که در حکم واقعى که خداوند مثلاً براى وجوب این کار قرار داده و وجوب ِآن, آفریده الهى به شمار مى آید, ابداع کننده اى حکم وجوبِ آن را به استحباب, تغییر و آن را به خداوند نسبت دهد. وى در حقیقت آفرینش خدا را به چیز دیگرى تغییر داده است و در سایر بدعت ها نیز بیان مطلب, همین گونه است. به هر ترتیب, توهّمِ فوق کاملاً ضعیف است. در مورد جواز هر دو نوع شبیه سازى, سنّتى و همسان طلبى یا در خصوص یک نوع آن, در برخى گفته ها شبهاتى وجود دارد که بدان ها اشاره مى شود. نقد و بررسى اشکال هاى شبیه سازى اشکال اول گاهى در مورد جواز این دو نوع شبیه سازى, این گونه بحث و مناقشه مى شود که برخى آیات شریفه, مردان و زنان را به حفظ و نگاهدارى اندام تناسلى دستور مى دهد; نظیر این فرموده خدا در مورد مردان باایمان:(والذین هم لفروجهم حافظون*إلا على أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم فإنّهم غیر ملومین* فمن ابتغى وراء ذلک فاولئک هم العادون4) و نیز آیه شریفه : (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم إن الله خبیر بما یصنعون* وقل للمؤمنات یغضضن من أبصارهن ویحفظن فروجهن).5 از این آیات چنین استفاده مى شود که بر هر یک از دو گروه (زنان و مردان باایمان) واجب است شرمگاه خود را از غیر شوهر و زن خود و کسانى که در حکم آنان هستند, حفظ کنند و بپوشانند و دلیلى وجود ندارد که حفظِ آن شرمگاه, اختصاص به حفظ آن از عمل آمیزش باشد; بلکه اطلاق داشتن آن, اقتضا مى کند که بر هر یک از دو گروه نسبت به گروه مقابل واجب باشد تا شرمگاه خود را از هر گونه بهره وریِ قابل تصور در آن, حفظ نمایند و پرواضح است که به وجودآورى فرزند از اندام تناسلى وى, از بارزترین موارد بهره ورى است. بنابراین واجب است این امر در هر یک از زن و مرد, اختصاص به زن و شوهر داشته باشد. بر این اساس, بهره ورى به صورت به وجود آوردن فرزند از زنى به وسیله اندام تناسلى غیر شوهرش, حرام خواهد بود و در مورد مرد نیز همین گونه است. در نوع اوّل شبیه سازى سنّتى نیز این گونه مناقشه شده است که قرار دادن سلول مردى نامحرم در تخمک زنى نامحرم و سپس نهادن این لقاح در رحم همین زن بیگانه (صاحب تخمک) یا زن نامحرمى دیگر, در حقیقت به وجودآورى فرزندى از مرد نامحرم به وسیله رحم زنى نامحرم تلقّى مى شود و آن گونه که از آیات شریفه استفاده مى شود, این کار بر زن نامحرم حرام است. پاسخ به اشکال اول شما به خوبى آگاهید که این مناقشه از پایه و اساسى برخوردار نیست; به این دلیل که اولاً, ایرادى بر جواز اصل شبیه سازى همسان طلبى نیست بلکه برقرار دادن جنینِ به دست آمده از تکثیر سلول ها در رحمِ غیر همسر است. اگر این جنین ها در رحم خودِ زنِ صاحبِ تخمک یا در رحمِ همسرِ دیگرِ مرد یا کنیز وى مثلاً قرار گیرد, جایى براى این مناقشه باقى نیست. همین گونه است اگر جنین هاى یاد شده در دستگاه هاى مُدرن و جدید قرار گیرد تا به صورت فرزندانى کامل درآیند. سخن در مورد ایراد خدشه در خصوص شبیه سازى سنّتى نیز به همین منوال خواهد بود و به هر حال تعمیم ایراد بر اصل جواز شبیه سازى مخدوش است. ثانیاً, حفظ ونگاهدارى اندام تناسلى (مرد) از غیر همسر, انصراف به نگاهدارى از لذت جویى از غیر زن دارد و در مورد زن نیز موضوع, به همین ترتیب است و آنچه آیه شریفه به آن انصراف دارد, روا بودن این عمل بین زن و شوهر است, به ویژه اگر جایى سخن از شرمگاه آنها به میان آید که مقصود از آن, همان لذت جویى معمول یاد شده است و ذهن کسى به سوى مطلبى جز این نمى رود. آیات کریمه نیز دلالت بر وجوب حفظ و نگاهدارى, از غیر این مورد ندارد و آنچه در روایات متعدد آمده, خود گواه بر اراده همین معنا از آیه شریفه است: الف) در صحیحه ابوبصیر که در تفسیر على بن ابراهیم ذیل آیاتِ سوره نور, از امام صادق(ع) روایت شده, آمده است که حضرت فرمود: (هر آیه اى از قرآن که در آن سخن از شرمگاه به میان آمده, مربوط به زناست, جز این آیه که مربوط به نگاه کردن است. بنابراین براى مرد باایمان روا نیست به شرمگاه برادرش و براى زن نیز روا نیست به شرمگاه خواهر خویش بنگرد).6 بدین سان روایت صحیحه یاد شده به وضوح دلالت دارد بر عدم اراده نگاهدارى شرمگاه از فرزندآورى. در هیچ یک از این موارد, بلکه در آیات سوره هاى مؤمنون و معارج, مقصود از نگاهدارى از زنا و در آیات سوره مبارکه نور, نگاه کردن نامحرم به اوست و این خود دلیلى معتبر است بر این که در هیچ یک از موارد, مقصود, نگاهدارى از فرزندآورى نیست. اگر بگویید: (نظرگاه اصلى حدیث این است که آیه سوره مبارکه نور, بدون عنایت به سایر آیاتِ مخصوص به نهى از زنا, متعرض نگاهِ به نامحرم شده; بلکه همین آیات شامل زنا نیز مى شوند و از آن نهى مى کنند. بنابراین منافاتى ندارد غیر زنا و آمیزش را نیز شامل گردد), در پاسخ مى گوییم: (بى هیچ تردیدى, از دیدگاه عرف, مفاد فرموده امام که (هر آیه اى از قرآن که در آن سخن از شرمگاه به میان آمده, مربوط به زناست, جز این آیه که مربوط به نگاه کردن است) اختصاص داشتن هر یک از دو گروه به امر مخصوص خود است که از آنان خواسته شده است. بدین ترتیب, گروه نخست اختصاص به نهى از زنا و گروه دوّم اختصاص به نهى از نگاه کردن دارند و از هیچ یک از دو گروه, غیر از معناى یاد شده, خواسته نشده است. ب) نزدیک به معناى صحیحه گذشته, روایتى است که کلینى (ره) به اسناد خود آن را از ابوعمر و زبیرى, از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: (بر چشم واجب است به چیزهایى که خدا بر آن حرام ساخته, ننگرد و از آنچه خدا نهى کرده و براى آن حلال نیست, روى گرداند. این کار, عمل چشم تلقى مى شود و از ایمان به شمار مى آید. خداى تبارک و تعالى فرمود: به مردان باایمان بگو: دیدگان خود را از (نگاه به نامحرم) فروگیرند و عفاف خود را نگاه دارند. بدین سان, آنها را از نگریستن به شرمگاه هاى یکدیگر نهى کرد و از نگاه کردن مرد به شرمگاه برادر خود, منع نمود و دستور به حفظ و نگاهدارى آن داد تا کسى بدان نظر نکند و فرمود: به زنان باایمان بگو: دیدگان خود را (از نگاه هاى هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و هیچ یک از آنها به شرمگاه خواهر خویش ننگرد و شرمگاه خود را از نگاه دیگران محفوظ دارد و فرمود: هر آیه اى از قرآن که در آن سخن از شرمگاه به میان آمده, مربوط به زناست, جز این آیه که در مورد نگاه کردن است).7 همان گونه که روشن است, دلالت این روایت نیز نظیر دلالتِ صحیحه قبلى است. اشکال دوم گاهى نیز بحث و مناقشه در این است که شبیه سازى به دو شیوه یاد شده, چه بسا موجبِ به وجود آمدن قشرِ خاصى از مردم گردد; به این گونه که دانشمندان شبیه سازى در بین قبایل, به سراغ افراد بلندپایه و شرافتمند, بااخلاق وویژگى هاى مناسب مى روند و سلول آنها را برگرفته, جایگزین هسته تخمک زن مى نمایند, یا نطفه اى را که از اسپرم مرد و تخمک زن که هر دو از خانواده اى شرافتمند هستند, برمى گیرند و به جنین هاى متعددى افزایش و تکثیر مى یابند. بدین ترتیب, ثمره شبیه سازى, نوزادانى اند که بدین روش از گروه هایى خاص و خانواده هاى اشراف پدید آمده اند و لازمه آن منقرض گشتنِ دیگر قشرهاى مردم خواهد بود و فرض بر این است که وقتى خداى متعال فرموده است: (ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم)8, اراده خداوند بر این تعلق گرفته که فرزندان آدم(ع) داراى تیره و قبیله هاى گوناگونى باشند; ولى شبیه سازى حرکت بر خلاف مسیرى است که خداى متعال خواسته است; حتى گاهى در بحث و مناقشه بر شبیه سازى با دو شیوه مزبور, گفته مى شود که: شبیه سازان فقط در پى به وجود آوردن فرزندان پسر هستند; چون در بهره ورى از فواید خاص مربوط به آنها, تمایل بیشترى نشان مى دهند و این کار بدان جا خواهد انجامید که قشر زن, آن گونه که خدا خواسته, تحقق نیابد و شبیه سازى, حرکت بر خلاف مسیرى است که خدا اراده فرموده است. پاسخ به اشکال دوم 1. شما به ضعف هر دو مناقشه به خوبى آگاهید. نخست این که دو ایراد عنوان شده, خدشه در جواز اصل شبیه سازى و نیز در جهت اختصاص آن به برخى از اقشار مردم یا فقط فرزندان پسر به شمار نمى آید. حالا اگر تسلیم ممنوعیّت مترتب بر این اختصاص شویم و آن را بجا بدانیم, باز هم بحث و مناقشه در جوازِ این اختصاص است, نه اشکال بر جواز اصل شبیه سازى. 2. ممنوعیت یاد شده, در جایى ترتّب مى یابد که زاد و ولد از طریق آمیزشِ رایج معمولى ممنوع گردد, و گرنه با جواز آن شیوه ـ چنان که در این گفته ها فرض همین است ـ هیچ گاه اختصاص شبیه سازى, به اشراف یا به قشرِ مرد, به محذور یاد شده منتهى نخواهد شد. با مطالبى که یادآور شدیم به بى پایه بودنِ این ایراد پى مى برید که مى گوید: عمل شبیه سازى, به عدم حصول امر جفت گیرى در اصناف و انواع حیوانات و گیاهان که خواسته خداست, مى انجامد; زیرا گاهى شبیه سازان, با تمایل به نوعى خاص از موارد مزبور,به این کار اقدام خواهند ورزید و بدین سان, زوجیّتِ میان اشیا از بین مى رود, با این که مورد خواست الهى است. بنابراین حرکت در مسیر شبیه سازى, حرکت بر خلاف جهت مورد خواست خداى متعال است. نخست این که این اشکال, بر جواز اختصاص به این مورد وارد است, نه بر اصل جواز شبیه سازى. دوم این که شبیه سازى, مانع به وجود آمدن انواع و اصناف یاد شده از طریق معمولى و طبیعى نخواهد بود. سوم آن که معمولاً هیچ انگیزه اى براى اختصاص دادن شبیه سازى به نوعى خاص از حیوان یا گیاه وجود ندارد. بنابراین به هیچ وجه جایى براى این اشکال وجود نخواهد داشت. اشکال سوم گاهى گفته مى شود: از فرموده خداى متعال: (واذ قال ربک للملائکة إنى جاعل فى الارض خلیفة),9 استفاده مى شود که خداوند, انسان را جانشین خود قرار داده است. بنابراین اراده و مشیّت الهى این است که انسان, جانشین وى باشد و انسانى که در آیه شریفه یاد و به او اشاره شده, منصرف به همین معناست و مقصود او انسانى است که به روش معمولیِ زاد و ولد به وجود آمده باشد. از این رو, حرکت در مسیر به وجود آوردن آن انسان, به هر یک از دو روش شبیه سازى, موجب جلوگیرى از تحقق اراده خداى متعال که آن انسان باید جانشین وى باشد, خواهد گشت, و بنابه گفته اى, این عمل, کفر آشکار است; زیرا دلالت دارد اراده و مشیّت الهى این است که انسان, داراى تیره ها و قبایلِ گوناگون باشد و آیه شریفه به انسانى انصراف دارد که به شیوه معمولى, تولد یافته باشد. بنابراین حرکت در مسیر به وجود آوردن این انسان, به هر یک از دو روش مزبور, بیرون رفتن از حیطه اراده و مشیّت خداوند در آفرینش اوست که عملى غیر جایز خواهد بود. پاسخ به اشکال سوم پاسخ هر دو استدلال, ممنوعیّت انصراف موردِ ادعاست; زیرا مدلول نظیر این آیات این است که انسان بما هو انسان جانشین خداست, بى آن که اختصاص به موردى داشته باشد که به شیوه زاد و ولد معمولى و طبیعى به دنیا آمده باشد. چرا این گونه نباشد, در حالى که نوزادى که به شیوه نوین پدید مى آید نیز آفریده الهى است و خدا او را آفریده است و او خواسته که آن موجود, انسان باشد. بنابراین به وجود آمدن وى به این روش, آن را از انسان بودن و آفریده خدا بودنش, خارج نخواهد ساخت. سخن در مورد آیه : (وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا…) نیز همین گونه است; زیرا آن گونه که از آیه کریمه استفاده مى شود صِرف از یک قبیله یا دسته و گروهى بودن, بر کسى که از آن قبیله و یا آن گروه نیست, امتیازى به شمار نخواهد رفت; بلکه معیار اصلى امتیاز و برترى در پیشگاه خداى متعال و کسى که در مسیر خداست, تنها پرواپیشگى و تقواست. به همین دلیل خداوند فرموده است: (ان اکرمکم عندالله اتقیکم). بر این اساس, آیه شریفه به خصوصِ نوعِ معمولیِ انسان ها, انصراف ندارد; زیرا همان گونه که پوشیده نیست, هدف یاد شده, متفرع بر خصوص این نوع از انسان ها نیست. افزون بر این که مى توان گفت: آیه مبارکه, ناظر به تمام افراد انسان است; هر چند از دسته و قبایلِ گوناگون باشند, با این تفاوت که هر یک نسبت به دیگرى وجه تمایزى دارد که بدان شناخته و از دیگرى تمیز داده مى شود. این وجه تمایز, در فرزندان چندقلوى معمولى که از تمام جهات نظیر یکدیگرند, قابل تحقق است; به گونه اى که در اثر شباهت زیاد, گاهى یکى با دیگرى اشتباه مى شود; هر چند توجه یافتن به آن وجه تمایز, فوق العاده دشوار است. بنابراین در میان چندقلوهایى که به روش جدید پدید مى آیند یا نوزاد و نوزادانى که از دو سلولِ بدن یک شخص به وجود مى آیند نیز وجه تمایزى وجود دارد; نهایت این است که توجه یافتن به آن وجه تمایز, بسیار مشکل است. اشکال چهارم گفته مى شود: بر هم زدن شیوه آمیزش و رواج ازدواج غیر جنسى به تُهى ساختن انسان از انسانیت خود مى انجامد که خلاف مشیّت و اراده خداوند در آفرینش انسان است. به دیگر عبارت, خداى متعال فرموده: (ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا (بر مرکب هاى رهوار) حمل نمودیم, از انواع روزى هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که آفریدیم, برترى بخشیدیم).10 خداى متعال, گرامیداشت و برترى را که در آیه شریفه آمده, براى آدمیزادگان قرار داده و این دو ویژگى از امورى است که خداوند خواسته در آدمیزادگان تحقق یابد. بنابراین اگر ازدواج به روش غیر جنسى رایج گردد, آدمیزادگان ازغیر شیوه زاد و ولَد طبیعى به وجود مى آیند و از آن جا که لفظ (بنى آدم) در آیه مبارکه به خصوص متولدان به روش معمولى طبیعى انصراف دارد, رواج شیوه نوینِ شبیه سازى, موجبِ عدم تحقق مشیّت و اراده الهى در انسان مى شود و چنین عملى حرام خواهد بود. پاسخ به اشکال چهارم پاسخ این است که نخست, انصراف آیه شریف ممنوع است و مقصود خداى متعال به حسب ظاهرِ آیه شریفه این است که خداوند افراد این نوع را گرامى داشته و بر آفریدگانش برترى بخشیده است و از روزى هاى پاکیزه به آنها روزى عطا کرده است. بدین ترتیب, این گرامیداشت و برترى, در بسیارى از آفریدگان الهى براى این نوع ثابت است و تحقق یافتن مصادیق آن به نحو متعارف و معمول اگر خصوصِ زاد و وَلَدِ عادى باشد, موجب نمى شود که آن گرامیداشت اختصاص به همین مصادیق داشته باشد; بلکه گرامیداشت, براى افراد این نوع ثابت است و چون تحقق یافتن مصداق, براى این افراد از غیر مسیر عادى (شبیه سازى) موجب بیرون رفتن از مصداق بودن, براى نوعِ یاد شده نمى گردد, حکم مزبور و گرامیداشت یاد شده, شامل این نوع (شبیه سازى) نیز خواهد گشت. دوم این که ممنوعیتِ یاد شده, تنها بر رواج یافتن این ازدواج غیر متعارف و بر هم زدن روش آمیزش و زاد و ولدِ عادیِ متعارف, ترتّب مى یابد. نهایت این است که رسیدنِ شیوه شبیه سازى به این مرتبه از فزونى, پذیرفتنى نیست و این عمل, موجب حرمت اصل شبیه سازى نخواهد گشت. ادامه دارد/
خبر گزاری فارس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS