8 فروردین 1397, 12:14
اساسا سیره ای که از پیامبر (ص) به دست ما رسیده بیشتر از طریق حاکمان و فرمانروایان وقت، گردآوری شده، و در این میان متاسفانه پژوهش درستی درباره سیره پیامبر(ص) صورت نگرفته است. به طوری که سیره یک بار به گونه شفاهی نقل شده، دوباره از طریق استماع به شکل کتبی در آمده و سپس، آن صورت کتبی تنقیح شده است. بنابراین میبینیم که مشکلات زیادی در کتابهای سیره ای ما وجود دارد. با توجه به آنکه بیشتر سیرههای ما در زمان امویان و عباسیان نگارش یافته است، باید ببینیم که چگونه میتوانیم، اصل سیره پیامبر(ص) را از تفسیرها و برداشتهای اموی و عباسی جدا کنیم؟ مشکل دیگر مربوط به بررسی منابع مختلف است. از طرفی هم باید یک نظریه دقیق برای فهم و تفسیر متن پیدا کنیم.به طورکلی دو تلقی افراطی نسبت به تاریخ وجود دارد و بر این پایه، گروهی میکوشند تا شیوه زیست گذشته را در حال بیایند و زنده کنند و گروهی نیز برعکس، تلاش دارند تا مقتضیات حال را بر گذشته، تحمیل کنند، و متاسفانه سنت نبوی نیز گرفتار این دو نگاه است. برای نمونه، هم اکنون بسیاری از مسلمانان از تمدن اسلامی همان چیزی را مراد میکنند که در قرن اول هجری در دوران خلفای راشدین پدید آمده است. البته این عده، ممکن است از ابزارها و روشهای روز هم استفاده کنند، اما همچنان در خیال عصر اول اسلامی مانده اند. با این وصف، به نظرم میرسد که زیست اخلاقی ما (مسلمانان) در دست اندازهای تفسیرهای حاکمانه اموی، راشدی و عباسی از سنت نبوی گم شده است.
در واقع ما در متنی قرار گرفتهایم که قادر به تفسیر درستی از آن نیستیم. پس چگونه باید آن را معنا کنیم؟ آن چیزی که از سیره نبوی میفهمم این است که پیامبر(ص) انسانی به تمام معنا اخلاقی است. در سیره نبوی، مقام یک انسان عابد، زاهد و نماز شب خوان، (مقام) همان انسانی است که خالصانه برای سیر کردن یک گرسنه تلاش میکند. در نزد پیامبر(ص) اجر هر دوی اینها یکسان است. آنچه که در سیره اخلاقی پیامبر(ص) میبینیم، این است که هیچ مرزی بین این صفات وجود ندارد. پس، ما به تفسیر دیگری از سیره نبوی نیازمندیم. تمام تفسیرهایی که از سیره پیامبر(ص) داریم، حاکمیتی هستند. در واقع تفسیرهایی که به درد مردم بخورد، تا حالا منتشر نشده است، یعنی مردم نبودند که سیره بنویسند. لذا بر طبق ذایقه مردم، سیرهها نوشته نشدهاند. مردم نیز باید تفسیر خود را از سیره پیامبر(ص) ارایه بدهند؛ چرا که همه عشق رسول خدا، مردم بود. یکی از ویژگیهای پیامبر(ص) در همین راستا، این بود که ایشان به دنبال تمایز با دیگران (مردم) نبود. وقتی سیره او را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که این انسان (پیامبر) با عطوفت، محبت، رحمت، اقتدار، عزت و عظمت، هیچ گاه نمیخواهد خود را از دیگران متمایز کند. این ویژگی خاص انبیاست. پیامبر(ص) نمیخواست بین پیروانش انگشت نما باشد. همچنین، پیامبر(ص) میگفت که حتی اگر کسی به گناهی آلوده شد، او را مورد لعن و تمسخر قرار ندهید. بگویید که خدا از تقصیر او در گذرد. به هر حال او هم انسان است و حب رسول خدا در دلش وجود دارد. این نگاه انسانی در سراسر سیره پیامبر(ص) موج میزند. من در اینجا، اعلام میکنم که متاسفانه جهان اسلام (البته من با نظام هایی حاکم سیاسی بر جهان اسلام کاری ندارم) از نظر اخلاقی و پیروی از اخلاقیات پیامبر(ص) در نقطه بسیار پایینی قرار دارد. در واقع جهان اسلام در ضعف اخلاقی به سر میبرد. امروزه متاسفانه دو تفسیر افراطی از اسلام وجود دارد. بزرگترین آفت پس از حمله مغول در جهان اسلام این است که دین به دست کسانی برسد که از آن هیچ چیزی نمیدانند. بنابراین، معتقدم که باید با نگاه جوهری به سیره پیامبر(ص) بنگریم. میراث اخلاقی پیامبر(ص) آن قدر عظیم و غنی است که میتواند نه تنها دستگیر ما مسلمانان در بحران اخلاقی باشد که به کار جهانیان نیز بیاید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان