دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نیما یوشیج

No image
نیما یوشیج

كلمات كليدي : علي اسفندياري، نيما يوشيج، يوش،نامه هاي نيما، يوشيج، افسانه نيما، خانه ام ابري است، داستان دگرديسي شعر نيما، عطا و لقاي نيما يوشيج، ققنوس.

نویسنده : داریوش سعادتی لیلان و اعظم بابائی

علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج در 21 آبان ماه 1276 هـ.ش در یوش متولد شده و در شب 13 دی 1338 هـ.ش درگذشته است.

کودکی او بین شبانان و آرامش کوهستانی در فضای زندگی کوچ‌نشینی و تفریحات بدوی گذشت. ایام کودکی‌اش را در روستای خود به تحصیل پرداخت و از آنجا به تهران آمد تا در دبیرستان سن‌لویی به درس ادامه دهد. در این مدرسه یکی از معلمین وی «نظام وفا» بود که براثر تشویق‌های او، نیما به سرودن شعر روی آورد. همزمان به تحصیل طلبگی و آموزش زبان عربی پرداخت. در سال 1298 هـ.ش کارمند وزارت مالیه ‌شد، در حالی که از کار اداری نفرت داشت. آشنایی با زبان فرانسه راه تازه‌ای در پیش روی او گذاشت و یکسره ذهنش را به خود مشغول کرده بود.

در سال 1300 نخستین کتاب شعرش را به نام «قصه‌ی رنگ پریده، خون سرد» با سرمایه‌ شخصی منتشر ساخت.

یک سال بعد 1301 «افسانه»ی نیما – به تعبیری سنگ‌بنای شعر نوین ایران – سروده شد و بعد از آن نیما با سرودن اشعار و نوشتن مقالات و نامه‌ها، نظریه‌ ادبی خود، مبنی بر تحول و دگردیسی در ساختار شعر فارسی را به مخاطبان ارائه نمود.

اشعار نیما در سه دسته قرار می‌گیرد: اشعار سنتی، نیمه سنتی و آزاد.

شعرهای سنتی وی اغلب در قالب مثنوی هستند و زبان در آنها یکدست و صحیح به کار رفته؛ در اشعار نیمه سنتی، هدف شاعر نزدیک‌کردن شکل و ساختار شعر است به سوی شعر آزاد اما به صورت تدریجی، و در شعرهای آزاد به کلی شعری به وجود آورد که ریشه در طرز فکر نیما درباره‌ی محتوا و معنای شعر دارد. به عبارتی دیگر، در شعر سنتی، قالب‌های متعدد مثنوی، غزل، قصیده وجود دارد و شاعر موظف است محتوا را در یکی از این قالب‌ها ریخته و ارائه دهد، اما نیما اعتقاد داشت که این معنا و محتوای شعر است که شکل و شمایل شعر را می‌سازد. نیما وزن را حفظ کرد، اما کوتاهی و بلندی مصرع‌ها را با توجه به نوع مطلب شعر آزاد گذاشت. به اعتقاد نیما، شعر زمانی منسجم است که اعضای آن دارای ارتباطی دقیق باهم هستند، و هر کدام از اعضا دقیقاً سر جای خودشان قرار بگیرند، نیما در حوزه محتوا و معنای شعر تحول اساسی ایجاد کرد. او معتقد است که هر کس باید از دریچه‌ی نگاه خود هستی و پدیده‌ها را ببیند و شعرش نتیجه این طرز نگاه باشد. شاعر باید به درک پدیده‌ها و مشاهده‌ی دقیق آنها بپردازد، مطالعه کند، بیندیشد و از تغییرات اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و علت‌های آن تغییرها، آگاه باشد. شاعر باید در جستجوی دنیای شخصی خود باشد، ایدئولوژی و جهان‌بینی خاص خود را پیدا کند و تنها به این راضی نباشد که از روزنه‌ی نگاه دیگران، هستی را تجربه‌ کند و تنها یک مقلد صرف یا راوی اندیشه‌های دیگران باشد. در این صورت شاعر دارای نگاه شخصی می‌شود و شعرش برداشتی شخصی از پدیده‌ها و مسلماً متفاوت با برداشت دیگران. این است که محتوای شعر نیما یا مثلاً سهراب، اخوان و فروغ متفاوت است از شاعران دهه‌ها یا قرن‌های پیشین. چرا که هر کدام از آنها فرزند زمان خویش هستند و در عین حال با مطالعه و مشاهده‌ی دقیق هستی،‌به نگاه و سبک خود دست یافته‌اند. اینجاست که تصاویر متفاوت از گذشتگان می‌شود. استعاره‌ها و تشبیهات متفاوت است، چون نگاه متفاوت است.

زبان شعر نیما

نیما در تمام اشعار سنتی و بعضی از اشعار نیمه سنتی زبانش فصیح و مطابق با نرم و هنجار است، اما در اشعار آزاد، خواننده با مشکل زبانی شعر نیما برخورد می‌کند و شعر فصیح نیست.

نیما تلاش می‌کند در کنار شکستن صورت و ایجاد تحول در ساختار معنایی شعر، چارچوب زبانی را نیز بشکند و زبان شعر را به طبیعت «نثر» نزدیک کند، اما شکستن چارچوب زبان کار درستی نیست، چرا که زبان ازآنِ ملتی است که در طی قرن‌ها ساختار و نظام خود را یافته، و سیستمی بسیار دقیق و فعال است که تغییرات در آن بسیار حساب شده و آرام شکل می‌گیرد و به همین خاطر است که شعر نیما کمتر خوانده می‌شود و کمتر فهمیده می‌شود، زیرا خواننده در همان گام نخست دچار سردرگمی شده و هنجارشکنی‌های نیما در زبان، به او اجازه نمی‌دهد که از مصلخ زبان بگذرد و با شعر ارتباط برقرار کند. البته این ویژگی در اشعار کوتاه و ماندگار نیما کمرنگ شده است.

نیما اندیشمندی آگاه و عارف بود که با آگاهی عمیق از ادبیات کلاسیک و آشنایی و مطالعه دقیق ادبیات اروپایی و دریافت این واقعیت که ادبیات پارسی نیاز به یک تحول اساسی دارد، در حوزه شعر به ارائه نظریه پرداخت و عملاً تحولی بزرگ در شعر ایجاد کرد.

برای مطالعه بیشتر و عمیق‌تر درباره‌ی نیما یوشیج و انقلاب ادبی او می‌توان قبل از همه به «نامه‌های نیما یوشیج» مراجعه کرد. در این نامه‌ها، با چهره‌ی چندبُعدی شاعر آشنا می‌شویم. همچنین می‌توان به کتب «عطا و لقای نیما یوشیج» از شاگرد وی «مهدی اخوان ثالث» و «خانه‌ام ابری است» از دکتر تقی‌پور نامداران، «داستان دگردیسی شعر نیما» از «سعید حمیدیان» مراجعه کرد.

نیما، بعد از نشر افسانه، اشعار مختلفی چاپ کرد، اما بیشتر مشغول نضج دادن به نظام تحول و انقلاب شعری خود بود، تا اینکه در سال 1316 شعر آزاد «ققنوس» را نشر داد. شعر ققنوس رهایی پیروزمندانه از اصول و ضوابط سنت و تکمیل تجددّی بود که در منظومه «افسانه» نیمه تمام مانده بود. (پورنامداریان، ص 25)

همزمان با اشعار آزاد، نیما شعرهایی سنتی انتشار می‌داد تا انکار مخالفین را بی اثر کند و ثابت کند که در سرودن شعر سنتی ناتوان نیست.

در سال 1317 به استخدام وزارت فرهنگ درمی‌آید و بعد کارمند ادارۀ موسیقی می‌شود و از همان طریق با همکاری چند نفر از دوستان به نشر مجله موسیقی و مقاله «ارزش احساسات در زندگی هنر پیشگان» چاپ می‌کند.

در سال 1324 تنها فرزندش زاده می‌شود و در تیرماه سال 1325 نخستین کنگره نویسندگان ایران از سوی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی برگزار می‌گردد، نیما نیز در آن شرکت می‌کند و شعر «آی آدمها» را در آنجا می‌خواند. از سال 1332 به بعد، نیما کم می‌نویسد. عادت داشت تابستانها به یوش سفر کند، بار آخر خلاف عادت می‌کند و زمستان به یوش می‌رود. آخرین نامه خود را به پسرش در تاریخ 8 مرداد 1338 از یوش نوشته است و در 23 دی ماه همان سال در یوش خاموش می‌شود. (همان کتاب، ص 26 – 30)

ویژگی‌های شعر نیما

نیما از نخستین سال‌های جوانی که شعر گفتن آغازید، بر سنت‌های رایج شورید. حتی در نخستین شعر خود – که در سبک کهن گفته بود- نوعی دورشدگی از هنجار سنتی به چشم می‌آید. اکنون به طور کلی ویژگی‌های شعر نیما را برمی‌شماریم:

1- در حوزۀ عواطف و اندیشه، مضمون شعر وی بی میانجی، از زندگانی و طبیعت گرفته شده است. یعنی او از تجربۀ ‌شخصی خود – بی واسطه – سخن می‌گوید، خواه این تجربه دربارۀ انسان، زندگی اجتماعی، عشقی، فردی و خواه درباۀ طبیعت باشد. چنین نزدیکی صمیمانه‌ای با طبیعت، به طور کلی در شعر فارسی سده‌های اخیر بی سابقه است. (شفیعی کدکنی، 1382، ص92)

2- قالب شعر نیما هیچ یک از قالبهای شناخته شدۀ شعر فارسی نیست،بلکه خود قالبی است مشخص، که باید آن را قالب آزاد یا نیمایی خواند.

3- وزن در شعر نیما همان وزن عروضی شعر سنتی فارسی است، با این تفاوت که، تساوی مصرع‌ها در آن رعایت نشده و در نتیجه، مصراعها کوتاه و بلند شده است.

4- قافیه‌بندی در شعر نیما رعایت شده، اما نه به شکل قدمایی آن؛ نیما در عین تأکید بر لزوم قافیه، به استفاده خلاق از آن معتقد است؛ بدین معنا که هر جا احساس می‌کند از نظر آوایی ومعنایی به وجود قافیه نیاز هست، آن را به کار می‌برد.

5- نیما واحد شعر را «بیت» نمی‌داند، بلکه «بند» یا «پاره» می‌داند.

6- زبان شعر نیما، زبانی است پیچیده و مبهم که در برخی موارد از نظر صرفی و نحوی از زبان هنجار و معیار فاصله گرفته است و همین امر، فهم برخی از اشعار او را مشکل کرده است. در حوزه‌های واژگانی، تعداد زیادی از واژگان نیما برگرفته از زبان محلی مردم مازندران است.

7- ابهام و دیریاب بودن نیز از ویژگی‌های شعر نیما است.

8- نیما در اشعار نوگرایانه‌اش به نوعی تلقی و نگرش تازه نسبت به هستی، انسان و شعر و هنر دست می‌یابد و در نتیجه شعر نیما، شعری است متفکرانه، عمیق و فلسفی، توأم با ژرف کاوی و روشن بینی.

9- شعر نیما، شعری است سمبلیک و نهادین و فهم دقیق و درست شعر او بسته به درک و دریافت زبان و بیان سمبلیک است. نیما با چنین زبان و بیانی مسایل سیاسی و اجتماعی زمان خویش را بازگو می‌کند و به نقد می‌کشد. (از موارد 2 تا 9 به تلخیص از حسین پورچافی، 1384، ص 237 – 239)

نیما،اندیشمندی آگاه و عارف بود که با آگاهی عمیق از ادبیات کلاسیک و آشنایی و مطالعه دقیق ادبیات اروپایی و دریافت این واقعیت که ادبیات پارسی نیاز به یک تحول اساسی دارد، در حوزه شعر به ارائه نظریه پرداخت و عملاً تحولی بزرگ در شعر ایجاد کرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

اقبال لاهوری

No image

بزرگ علوی

No image

محتشم کاشانی

No image

وصال شیرازی

No image

ناصر خسرو قبادیانی

پر بازدیدترین ها

No image

عطار نیشابوری

No image

بازگشت ادبی

No image

ناصر خسرو قبادیانی

No image

محتشم کاشانی

No image

وصال شیرازی

Powered by TayaCMS