دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شعر تعلیمی (وعظ، حکمت، عرفان)

No image
شعر تعلیمی (وعظ، حکمت، عرفان)

كلمات كليدي : نظم، حكمت، تعليم، رودكي، سنايي، سعدي، رودكي، كليله و دمنه، دانش-نامه¬ي ميسري، شهيد بلخي، نصاب الصبيان ابونصر فراهي

نویسنده : حميده سلطاني مقدم

تعلیم، آموختن و یاد دادن است و وعظ و حکمت، پند دادن و اندرزگویی و معنی عرفان، شناخت خداوند یا وقوف به دقایق و رموز چیزی است که در مقابل علم سطحی قرار می‌گیرد. شعر تعلیمی آن است که هدف سراینده‌ی آن آموزش اخلاق و تعلیم اندیشه‌های پسندیده مذهبی و عرفانی یا علوم و فنون باشد.[1]

انواع شعر تعلیمی

به‌طور کلی دو نوع شعر تعلیمی در ادبیات ملل دیده می‌شود:

الف: شعر تعلیمی که موضوع آن خیر و نیکی است.

ب: شعر تعلیمی که موضوع آن حقیقت و زیبایی معنوی است.

در ادب فارسی شعر تعلیمی در هر دو نوع دارای بهترین نمونه‌هاست بخش عمده‌ای از ادب متعالی ما را شعر تعلیمی به وجود آورده است. اغلب آثار شاعران غیر درباری ما سرشار از زمینه‌های تعلیمی است، حتی ادبیات درباری ما در موارد بسیاری مایه‌های تعلیم اخلاق را داراست. اصطلاح شعر تعلیمی در زمان گذشته به نوعی از اشعاری که مسائل خاصی را تعلیم می‌داد گفته می‌شد، اما بعدها این اصطلاح مفهوم گسترده‌تری پیدا کرد و شعری شد که هدف آن زمینه‌ی عام و گسترده‌تری را شامل می‌شد. مثلا تعلیم بعضی از علوم و یا آن‌چه به روش زندگی و آداب و رسوم اجتماعی و داد و ستد مربوط می‌شد و یا شامل دعوت به تهذیب و اخلاق و دوری از زشتی بود. در ادبیات و شعر ما علاوه‌بر این دو نوع، نوع دیگری از شعر تعلیمی وجود دارد که شاعران از آن در آموزش مسائل علوم مختلف استفاده کرده‌اند و از این رهگذر منظومه‌هایی در علوم پزشکی، ریاضیات، لغت، عروض و تاریخ به وجود آمده است از آن جمله است "دانش‌نامه‌ی میسری" (370 هجری) در طب، "نصاب‌الصبیان ابونصر فراهی" (618 هجری) در علوم ادبی و لغت و عروض:

به بحر تقارب تقرب نـمای

بدین وزن مـیزان طبـع آزمای

فعولن فعولن فعولن فعول

چو گفتی بگو ای مه دلربای[2]

نخستین شاعران حکمت و تعلیم

اولین شاعری که قطعاتی در وعظ و حکمت از او باقی مانده "رودکی" شاعر قرن چهارم است که منظومه‌ی "کلیله و دمنه" به او منسوب است از معاصران او نیز که به سرودن شعر تعلیمی روی آوردند می‌توان به "شهید بلخی" "ابوشکور بلخی" و "دقیقی ‌طوسی" اشاره کرد. "شاهنامه‌ی فردوسی" با آن‌که یک اثر حماسی است از نصایح و مواعظ و اندرز بی‌بهره نمانده است. این پندها و وعظ‌ها اغلب در پایان داستان‌های غم‌انگیز مرگ بزرگان و شاهزادگان دیده می‌شود، مثلا در پایان غم‌انگیز مرگ سیاوش:

مدار ایچ تیمار با جان به هم

به گیتی مده جان و دل را به غم

که ناپایدار است و نـاسازگار

چــنـیـن بـــود تـا بـود ایـن روزگـار[3]

"کسایی مروزی" شاعر قرن چهارم و اوایل پنجم، نیز از مدیحه‌سرایی توبه کرد و به شعر تعلیمی روی آورد. "ناصر خسرو قبادیانی" شاعر اواخر قرن پنجم را می‌توان پیشوای شعر تعلیمی به شمار آورد که هدفش جز تعلیم و دعوت به اخلاق و تزکیه و تهذیب چیزی نبوده است. او با سرودن قصاید طولانی در وعظ و حکمت اعتقادات دینی و انتقادهای سخت و مستدل اجتماعی مشهورترین شاعر این قلمرو است.[4]

از اوایل قرن ششم هجری "سنایی غزنوی" باب جدیدی را در سرودن اشعار حکیمانه و عارفانه باز می‌کند. وی معانی حکمی و عرفانی را آمیخته با اندرز و نصیحت با عبارات فصیح و خیالات عالی و تعبیرات کم‌نظیر همراه می‌آورد. او در آثار مشهور خود مانند "سیرالعباد الی المعاد" "طریق‌التحقیق" و "حدیقة‌الحقیقه" در همان حال که به نکات عمیق عرفانی توجه دارد متمایل به وعظ و نصیحت در راهنمایی اجتماعی نیز هست. موقعیت سنایی در اشعار زاهدانه و حکیمانه موجب شده است که در میان شاعران اواخر قرن ششم بسیار مورد توجه و استقبال قرار بگیرد و گروهی از مشاهیر نظیر "جمال‌الدین ‌اصفهانی" و "خاقانی‌ شروانی" در سرودن قصاید حکمی و "نظامی گنجوی" در مثنوی "مخزن‌الاسرار" از او استقبال کرده‌اند.[5] نظامی گنجوی بهترین شاعری است که بعد از سنایی در ایجاد منظومه‌های حکمی و تعلیمی توفیق یافت. در پایان قرن ششم و اوایل قرن هفتم "عطار" با مثنوی‌های ساده و آموزنده این نوع شعر را با قوت تمام ادامه داد که "منطق‌الطیر" و "الهی‌نامه" و "مصیبت‌نامه" از آثار ارزشمند او در این زمینه است. وعظ و حکمت در قطعات نیز دیده می‌شود که شاعران مسائل اجتماعی و حکمی را در نهایت شیوایی بیان می‌کردند. از شاعران قطعه‌سرا می‌توان به "ابن‌ یمین" و در عصر حاضر به "پروین ‌اعتصامی" اشاره کرد. "سعدی شیرازی" شاعر قرن هفتم بزرگترین شاعر اخلاقی و اجتماعی ادب فارسی است که به نوعی بسیار برجسته و بارز سخنان خود را به وعظ و اندرز می‌آراید. او نه تنها در گلستان خود که به نظم و نثر آمیخته بلکه در بوستان و قصایدش مسائل اخلاقی را با نظم و تحت عناوین مختلف و با ایراد امثال و حکایات دلنشین مطرح می‌کند و در این راه بیشتر از هر شاعری اقبال و توفیق می‌یابد.[6]

از قرن هشتم هجری اشعار حکیمانه و وعظ و اندرز با نوع دیگر شعر یعنی عرفان آمیخته شد، چنان‌که در آثار بعضی از شاعران جدا کردن عرفان و حکمت و پند از یکدیگر دشوار است. مثلا "حدیقة‌الحقیقه" و "مخزن‌الاسرار" نظامی مضامین متنوع و دلپذیری را در خود جای داده است. شاعر بزرگ دیگر این قرن "حافظ شیراز" است که از راه انتقاد دردهای زمان خود را درمان می‌کند.[7]

در قرون بعدی، دوره‌ی صفوی یکی از دوره‌های شعر تعلیمی است؛ ظهور دولت مذهبی آن هم شیعه مهم‌ترین عاملی بود که باعث درخشش و اهمیت این نوع شعر در این دوره شد. از پیشگامان شعر تعلیمی این دوره "عرفی شیرازی" (999 هجری) است که در شعر او حکم و مواعظ بسیاری دیده می‌شود. "صائب‌ تبریزی" (1081 هجری) نیز مفاهیم تعلیمی و مذهبی بسیاری به تصویر می‌کشد. در ادامه‌ی شعر فارسی در دوران متاخر یعنی دوره‌ی مشروطه افکار و عقاید اجتماعی جدید رونق گرفت تا آن‌جا که گروهی از شاعران به انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی پرداختند که اشعار آنان در ایجاد اصلاحاتی که به تدریج در ایران صورت گرفت بی تاثیر نبود. "ادیب‌الممالک‌ فراهانی" "اشرف‌الدین گیلانی" و "بهار" و "پروین اعتصامی" از زمره‌ی این شاعران بودند.[8]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

این کتاب با هدف عرضه صحیح و دفاع معقول اندیشه عرفانی و زدودن پیرایه‌های موهم، موهن و فراگیر عرفان و معنویت‌های نوظهور...

جدیدترین ها در این موضوع

No image

مناظره Dialogue

No image

ترجیع بند

No image

لغز (چیستان)

No image

حماسه Epic

No image

مدح

پر بازدیدترین ها

No image

برجسته‌سازی

No image

رباعی

No image

تخلص

No image

مدح

Powered by TayaCMS