دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

الوهیم Elohim

No image
الوهیم Elohim

كلمات كليدي : خدا، ال، نيروي نامرئي، يهوه، الوهيم، عهد عتيق، الوه، الي

نویسنده : انسيه شيرخدائي

در عبری سه نام متداول برای خداوند وجود دارد، ال، الوهیم و الوه[1]، که علاوه بر اینها در کتاب مقدس اسم خاص خداوند یهوه می‌باشد.[2] الوهیم یکی از نام‌های خداوند است، و حدود 2570 مرتبه در عهد عتیق آمده است[3]، که بر شأن و مقام، اقتدار و عالی رتبگی، عظمت و بزرگی، دلالت دارد. در مواردی این چنینی، الوهیم برای تأکید بر گفتار و کلام کاربرد دارد. همچنین برای اشخاص، فرشتگان و گاه به معنای عظمت و اقتدار اشخاص نیز استعمال شده است.[4] این نام با اسم خاص خداوند _یهوه_ متفاوت است. یهوه بر "قائم بذات بودن" وجود خداوند دلالت دارد، درحالی که به نظر می‌رسد الوهیم به معنای "قادر مطلق بودن" خداوند است. این کلمه، واژه‌ی مطلقی برای خدا می‌باشد، که به عنوان قسمتی از صفات الهی در نظر گرفته می‌شود.[5]

 

واژه‌ی الوهیم

جمع ال و نام عبری خداوند که به معنای قادر و امین است. ال یا ایل رایج‌ترین و قدیمی‌ترین نام خدا در میان اقوام سامی است،[6] که مفرد واژه‌ی ایلیم کنعانی می‌باشد و از آن افاده‌ی جمع می‌شود. این واژه در زبان "اکدی[7]" بطور عام، برای خداوند به کار برده می‌شود.[8] اما اصل و ریشه‌ی این واژه از  wlیا yl می‌باشد. این نام، در نزد سامیان به همه‌ی نیروهای نامرئی و غیبی که دارای قوای مافوق طبیعی بوده‌اند، اطلاق می‌شده است.[9] ال[10]، به عنوان اسم عام برای این نیروها بکار برده شده است. جمع این واژه، الوهیم است، که در اکثر منابع به بت‌ها ترجمه شده است. ال بر تمامی خدایان بزرگ و کوچک اطلاق می‌شده است، و به اعتقاد برخی، احتمالاً نام بت اعظم کنعانیان نیز بوده است. این واژه اغلب در میان یهودیان برای نامیدن خدا؛ و یا به همراه یکی از القاب خداوند باری کاربرد داشته است. مانند ایل علیون، الشدای... حتی واژه‌ی ایل همراه با اسامی اشخاص مانند: خلیل نیز بکار رفته است.[11]

 این واژه یکی از نام‌های خداوند است که بطور مکرر در کتاب مقدس آمده است، چنانکه حدود چهل و یک بار در کتاب ایوب تکرار شده است،[12] و دارای دو معنا است: بصورت جمع، برای مجموع خدایان و به شکل مفرد، به عنوان یکی از نام‌های خداوند به شمار می‌رود. پس با این کلمه گاه به اعتبار مفرد و گاه جمع‌بودن آن برخود می‌شود. الوهم خدایی مهربان است و در کردار خویش به اصول اخلاقی پایبند بوده و خالق آسمان و زمین است.[13] این واژه بطور خاص برای خدای حقیقی قوم یهود به عنوان بالاترین مقام الوهیت به کار رفته است، و در عهد عتیق معادل واژه‌ی خدا - به یونانیtheos  - در عهد جدید است.[14] همانطور که ذکر شد، الوهیم در حقیقت افاده‌ی جمع دارد، و معمولاً همراه با یک فعل جمع می‌آید،[15] که برخی محققان بر این باورند این جمع بودن، به خاطر احترام به خدا انتخاب شده است. برخی فلاسفه و دانشمندان یهود معتقدند که ال، معنای قدرت و الوهیم مفهوم کل قدرت‌ها یا قدرت مطلق را دارد. در حالی که این تفسیر علمای یهود درخور توجه است، اما متون مقدس، آن را تأیید نمی‌کند و بسیاری از محققان ابراز می‌دارند که در دوران تبعید هم، نویسندگان تورات، هنوز به خدایان متعددی اعتقاد داشتند و به همین خاطر، الوهیم، به معنای خدایان به کاربرده شده است. ولی اگر ما در نظر بگیریم که در زمان تنظیم بخش‌های مختلف کتاب مقدس یهود، یهوه، رب الارباب توجیه می‌شده است، می‌توان پذیرفت که به کار بردن شکل جمع در فعل و اسم برای ادای احترام به ساحت قدوس متبارک بوده است و محتمل است که اصل این اصطلاح را عیناً از اساطیر متأخر اخذ کرده باشند. [16]

 

اشتقاق و کاربرد واژه‌ی الوهیم

پیرامون ریشه و اشتقاق واژه‌ی الوهیم بحث بسیار است. برخی بر این باورند که الوهیم صورت جمع الوه[17]،ال یا ایل می‌باشد. پذیرش اشتقاق الوهیم از الوه صحیح نمی‌باشد، زیرا چنین فعل مشتق شده‌ای بعنوان الاه[18] در عبری وجود ندارد، اما عرب شناسانی چون فلیسچر[19]، فرانس دلیتسچ[20] و دیگران، در پژوهش خود اظهار کردند که الاه در عربی به معنای نیروی ترسناک و یا هیبتی که به عنوان ملجأ و پناهگاه است، می‌باشد. بنابراین الاه یا الوه در معنی نخست یعنی مخوف و هولناک؛ همچنانکه در کتاب مقدس، خداوند به عنوان ترساننده معرفی می‌شود. برای نمونه: «یهوه صبایوت ... ترس و خوف شما باشد»،[21] « سرّ خداوند با ترسندگان اوست»،[22] که این آیات خود گواه تأیید و حمایت از این نظر است. اما این حقیقت که احتمالاً الی‌ها از یک ریشه‌ی فعلی مستقل نشأت گرفته است، تنها به یک تقسیم از الی‌ها_ این واژه اصالتاً به مفهوم مالک و مستولی بودن خداوند است_ دلالت دارد، که این توضیح دارای تشکیک بیشتری است. اگر الوهیم مشتق شده از ال در نظر گرفته شود، اصل ریشه‌ی آن به معنای شخصی است که دارای قدرت مطلق می‌باشد. مطابق با اشتقاق ولهوسن[23]، ال از یول به معنای مقدم‌ترین شخص و بنابر اشتقاق نولدک[24] ال از یول یا ایل[25] یعنی کسی که در بالا و صدر قرار دارد و یا قادر مطلق است، معنا می‌شود. براساس اشتقاق دیلمان، ال از الاه یا الی[26]، به معنای قادرمطلق می‌باشد،[27] و سرانجام به معنای کسی است که هدف کوشش و آرزوی همه‌ی انسانهاست و یا کسی که در پریشانی، غم و نیازمندی به هدایت، بازگشت به سوی اوست و عمیقاً نسبت به او وابستگی وجوددارد.[28] از دیدگاه افرادی چون، ایولد[29]، دیلمان[30] و دیگران، فعل نشأت گرفته شده از الاه به معنای قادر مطلق بودن می‌باشد، و به عنوان صورتی مشتق شده از الاه است. در واقع الی‌ها به احتمال زیاد فعل مستقل مشتق شده نیست، بلکه تنها تقسیمی از الاه[31] است، که مفهوم اصلی آن دربردارنده‌ی مالکیت خداوند است. بنابراین الوه تنها بعد از شکل جمع الوهیم کاربردی متداول و طولانی‌تر دارد، و مفردی است که وجود جمع از آن افاده می‌شود.[32]

یهودیان اولیه و کاتبان نخستین، با تعدادی از دانشمندان مدرن، در اشتقاق الوهیم از ال، اتفاق نظر دارند. اما یک اختلاف بزرگ دیدگاهی در روش اشتقاق این واژه وجود دارد. برخی فرض می‌کنند که جمع ال بواسطه‌ی الحاق یک حرف اضافه به این کلمه می‌باشد، که نمونه‌ی آن در فرهنگ واژه‌های عبری وجود دارد، و ایشان بر این باورند که الوهیم یک نوع اشتقاق مترقی از ال است. عده‌ای دیگر تنها فرض کرده‌اند که در عبری اولیه، مفرد کلمه «ال» به مفهوم خدا بوده است و شکل جمع آن الوهیم است. تنها در زمان‌های اخیر است که شکل مفرد الوه ساخته شده است. بنابراین از نظر گرامری، الوهیم یک مترادف مناسب را به دست می‌دهد. برخی هم معتقدند، الوه و الوهیم اشتقاق فرعی و مستقل از ال می‌باشد.[33]

بررسی الوهیم نشان می‌دهد که آن هم بر خدایان حقیقی و هم خدایان دروغین _الهه ها_ دلالت داشته است و برای داور یا حاکم، فرشتگان و پادشاهان بکار می‌رفته است و حتی همراه نام‌های دیگر آورده می‌شده است که به آنها معنای عالی و برتر می‌داده است. براساس این گفتار شکل مفرد الوهیم و معنای آن نشانگر وضوح کافی و مناسب می‌باشد، و یا دربردارنده‌ی یک مفهوم استعاره‌ای است. عده‌ای از طریق مفهوم استعاره‌ای الوهیم را بیان می‌کنند، یعنی الوهیم را به معنای داور _ یعنی شاهد دادخواهی، حکم دهنده به قانون، الهام و وحی الهی _ و یا خدا ترجمه می‌کنند.

 

الوهیم در مسیحیت

همانطور که بیان شد، بسیاری بر این عقیده‌اند که واژه‌ی الوهیم که افاده‌ی جمع از آن می‌شود، از حیث ادای احترام و تکریم به ساحت قدوس متبارک می‌باشد، چنانکه برای پادشاهان و بزرگان نیز جمع احترام آمیز بکار می‌رفته است و یا نشان‌دهنده‌ی تسلط خداوند بر هستی و حضور وی در تمام نیروها و عوامل است.[34] اما در مقابل این نظریه، گروهی در مسیحیت بر این باورند، که جمع بودن نام‌هایی چون: الوهیم، ادونای و ... بخاطر بیان عظمت و شکوه خداوند نیست بلکه خدای کتاب مقدس یک وحدانیت در تعدد اشخاص یا اشخاص متعدد هم ذات است[35]، یعنی الوهیم و یا به زبان الهیات مسیحی، تثلیث می‌باشد، یگانگی خدا در مسیحیت نه به معنای سه فرد بلکه به بیان دقیق تر بصورت سه شخصPersona  متفاوت می‌باشد. پرسونا کلمه‌ای لاتینی است به معنای نقاب‌هایی که هنرپیشه‌ها در یک نمایش به چهره می‌زنند، به عبارت دیگر از نظر آن‌ها با یگانگی الهی به شیوه‌های مختلف می‌توان برخورد کرد، ولی در اصل یکی است!![36] پس کلمه‌ی الوهیم از نظر ایشان، بیانگر وجود تثلیث در عهد عتیق است. البته این نظریه از ریشه و بن، مخالف اصول سیزده گانه[37] یهود و همچنین اسفار پنجگانه‌ی موسی(ع)، و برای نمونه دعای شمع[38]_که یهودیان آن را بطور روزانه در نمازهای صبح و مغرب خویش به عنوان بخش مهمی از نماز می‌خوانند[39]_ در مسئله‌ی توحید می‌باشد. اما نظریه‌ی فوق از سوی منابع رسمی کلیسا مردود شناخته شده است.[40]

 

آیاتی از کتاب مقدس پیرامون تطبیق الوهیم با اقانیم

در کتاب مقدس از نظر مسیحیان الوهیم گاه بر اقنوم اول[41] و گاه بر اقنوم دوم مطابقت دارد، که در اینجا به طور خلاصه اشاره ای به برخی از آنها می‌کنیم:

  "و الوهیم گفت: آدم را ... موافق و شبیه ما بسازیم، تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همه حشراتی که بر زمین می‌خزند حکومت نماید. پس الوهیم، آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت الوهیم آفرید."[42]

 "و یَهوِه الوهیم گفت: همانا انسان مثل یکی از ما شده است، که عارف نیک و بد گردیده است. اینک مبادا دست خود را دراز کند و ... تا ابد زنده بماند."[43]

" ای الوهیم تخت تو تا ابدالاباد است. عصای راستی، عصای سلطنت تو ... بنابراین الوهیم خدای تو، تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است."[44]

رساله‌ی عبرانیان[45]، این سخنان نبوتی مزمور را خطاب به عیسی مسیح (یهوه الوهیم می‌داند) که خدای اول در آن اشاره به عیسی مسیح دارد و خدای دوم به خدای پدر اشاره می‌کند.

 " تو ای الوهیم در ابتدا زمین را بنا کردی و افلاک مصنوع دست‌های توست."[46]

و در برخی از آیات کتاب مقدس، عیسی پسر خدا یا پسر الوهیم خوانده شده است.[47] 

مقاله

نویسنده انسيه شيرخدائي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

شراب Wine

No image

پاپ ویگیلیوس Pope Vigilius

No image

صخره Petros, Cephas

No image

ماروزیا MAROZIA

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS