دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کیومرث Kayūmart, Gayūmat, Gayōmart

No image
کیومرث Kayūmart, Gayūmat, Gayōmart

كلمات كليدي : كيومرث، مشي، مشيانه، كيومرثيه، يمير

نویسنده : مجيد طامه

موضوع اصل بشر و نخستین انسان، همواره در میان اقوام مختلف از موضوعات مورد علاقه بوده و پیوسته فکر آدمی را به خود واداشته و در اساطیر و داستانﻫای عامیانه و در ادیان گوناگون از آن سخن رفته است. در ایران باستان نیز انسان مقامی بس ارجمند دارد و علت غایی آفرینش مادی است و در امور جهان مادی به نوعی با اهورهﻣزدا سهیم است.[1]

در اساطیر ایرانی، "کیومرث" نام نخستین انسانی است که اهورهﻣزدا آفریده است. این نام در اوستا به گونهﻯ "گیَه مَرِتن" (gaya-maretan) به معنی «زندگی میرا/درگذشتی» آمده، گاه نیز از واژهﻯ "گَیه" به تنهایی معنای کیومرث اراده شده است. در فارسی میانه این نام بهﺻورت "گیومرت" (Gayōmart) و در متون مانوی به گونهﻯ "گهمورد" (Gehmurd) و در متون عربی به شکل "جیومرت" (Jayūmart) آمده است.[2]

در متون اوستایی متأخر، به نوعی کیومرث نخستین بشر به‌شمار آمده است. در یسنه 26 چنین آمده «فروَهرهای مردان پاک را میﺳتاییم و فروَهرهای زنان پاک را میﺳتاییم، همهﻯ فروَهرهای نیک توانای مقدس پاکان را میﺳتاییم از آن <فروَهر> کیومرث تا سوشیانت پیروزگر».[3] در فروردین یشت بند 87 نیز آمده که: «فروَهر کیومرث را میﺳتاییم که نخستین کسی است که به گفتار و آموزش اهورهﻣزدا گوش فرا داده و کسی است که اهورهﻣزدا از او خاندانﻫای کشورهای آریایی و نژاد کشورهای آریایی را آفریده است.»[4]

در میان متون پهلوی، "بندهش" مفصلﺗرین روایت را دربارهﻯ آغاز جهان انسانی در بر دارد. در این کتاب آمده است که: «هرمزد جهان را در شش مرحله و هر مرحله در مدتی معین بیافرید. نخست آسمان، دوم آب، سوم زمین، چهارم گیاه، پنجم گاو یکتا‌آفریده و در مرحلهﻯ ششم کیومرث را آفرید که آفرینش وی در هفتاد روز به انجام رسیده و آن "گاهنبار همسپَهمدیم" (Hamaspahmadēm) گفته میﺷود. هرمزد کیومرث را روشن چون خورشید میﺁفریند. او را به اندازهﻯ چهار نای بلندی بود و پهناش چون بلندایش بود. او دارای چشم، گوش و زبان بود و برای یاری وی هرمزد خواب آسایش بخشنده را آفرید. هرمزد کیومرث را از زمین آفرید و از روشنی و سبزی آسمان نطفهﻯ مردمان را فراز آفرید و در تن کیومرث نهاد تا افزایش مردمان از آن باشد.»[5]

در گزیدهﻫای زادسپرم، دربارهﻯ تازش اهریمن به آفریدگان هرمزد آمده که: «ششم بار به سوی کیومرث آمد، کیومرث مقابله با او را بیاراست و هنگامی که بمرد به سبب داشتن سرشت فلزی، هشت نوع فلز از اندامﻫای او پدید آمد که عبارتند از: زر، سیم، آهن، روی، ارزیز (قلع)، سرب، آبگینه و الماس. زر به سبب برتری بر فلزات دیگر از جان و تخم وی آفریده شد. زر را سپندارمد (زمین) پذیرفت و چهل سال در زمین بود در پایان چهل سال مشی و مشیانه (زوج نخستین) ریباس مانند، همﺑالا و همانند از زمین روییدند.»[6]

در کتاب "دادستان دینیگ" دربارهﻯ کیومرث آمده که: «هرمزد انسانی را به پیکر موبدی آسمانی آفرید که به جهان مادی تعلق داشت و در مدت سه هزار سال بیﺣرکت بود و نه چیزی میﺧورد و نه سخن میﮔفت؛ اما به ستایش آفریدگار پاک میﺍندیشید. اما اهریمن ستیزهﮔر زندگی او را تباه کرد و میرندگی گرانباری بوجود آورد و میرندگی از نام گیومرث برمیﺁید که به موجود آفریده شده اطلاق میﺷود. نطفهﺍی که گوهر زندگی کیومرث بود، به هنگام درگذشتش از او بیرون آمد و بر زمین که سپندارمد موکل بر آن است، ریخت و از آن یک برادر و خواهر که از نوع انسان بودند، روییدند و زمینی که جان کیومرث در آنجا از تن بیرون رفت، تبدیل به زر شد و از زمینﻫای دیگر که اندامﻫای گوناگون او آنجا از هم پاشیده بود، چندین فلز دیگر بیرون آمد.[7]

در کتاب "روایت پهلوی" آمده است که: «مردم از آن گِلﺍند که کیومرث را از آن ساخت به شکل نطفه در سپندارمد قرار داد. سه هزار سال آفرینش را به حرکت در نیاورد، چون اهریمن هجوم آورد سی سال شد (طول کشید تا کیومرث مُرد) نطفهﻯ کیومرث به زمین آمد، چهل سال در حالت نطفه در زمین ماند پس مَهلا و مَهلیانه (نخستین زوج بشری) از زمین به پیکر ریباس رستند.»[8]

در کتاب "مینوی خرد" از جمله فضایل کیومرث بهرهﻭری از خرد بیشتر است که در نتیجهﻯ آن بهرهﻯ بیشتری از بهشت دارد و سودهایی که از او به آفریدگان رسیده از این قرار اند: «نخست کشتن دیو اَرزور (Arzūr)، دیگر سپردن تن خویش به اهرمن از روی مصلحت، آفرینش مردمان از تن او بوده و سرانجام اینکه فلز از تن او آفریده شده است.»[9]

آنچه در مجموع از کلیهﻯ متون فارسی میانه دربارهﻯ کیومرث میﺗوان گفت این است که در مدت سه هزار سال فاصله بین نخستین یورش اهریمن و تازش نهاییَش، نخستین انسان، کیومرث در جهان آفریده شد. جایگاهش ایرانویج در کنار رودخانهﻯ داییتی بود و در کنار او گاو نخستین جای داشت و هر دو در آغاز بیﺣرکت و فناناپذیر بودند؛ اما برای از میان بردن شر در پایان سه هزار سال با درخواست هرمزد، زروان آفرینش را به جنبش درآورد. نخستین نتیجهﻯ آن یورش اهریمن و نابودی گاو نخستین بود. کیومرث نیز که فناناپذیری را از دست داده بود، سی سال بعد درگذشت. از نطفه کیومرث که بر زمین ریخت، ریواسی رُست و از آن مرد و زن نخستین، مشی و مشیانه، که نیاکان بشر کنونیﺍند، بوجود آمدند.[10]

در شاهنامه، داستان کیومرث بسیار ساده و کوتاه آمده است. فردوسی کیومرث را نخستین شاه یاد میﻛند که در کوه مأوا دارد و مدت سی سال فرمانروایی میﻛند. وی پسری بهﻧام سیامک داشته که به جنگ دیو میﺭود و کشته میﺷود. کیومرث از این ماجرا غمگین میﺷود و پسر سیامک با نام هوشنگ را با لشکری به جنگ دیو میﻓرستد و پس از گرفتن انتقام خون سیامک، روزگار کیومرث به سر میﺭسد.[11]

روایات مربوط به کیومرث در کتابﻫای تاریخی عهد اسلامی بر پایهﻯ همان آگاهیﻫایی است که در منابع پهلوی وجود داشته و به ویژه در سلسله نسب کیومرث، گفتار و اخلاقش همان اختلافﻫای متون فارسی میانه آمده است. نام کیومرث نیز به اشکال متفاوتی چون: کهومرت، کلﺷاه، کرشاه، گَرشاه، کوشا، گِلﺷاه، مَلِکُﺍلجبل و مَلِکُﺍلطین ظبط شده است و برخی کیومرث را با حضرت آدم و برخی با شیث یکی دانستهﺍند.[12]

شهرستانی، در کتاب "الملل و النحل" از فرقهﺍی بهﻧام کیومرثیه نام میﺑرد که به تقدم کیومرث باور داشته و به دو اصل قائل بودهﺍند: یزدان و اهرمن. یزدان را ازلی و اهرمن را محدث و مخلوق میﺩانستند. و چنین میﺍندیشیدهﺍند که سبب آفرینش اهریمن این بوده است که یزدان در دل خود اندیشید که «اگر منازعی داشتم چگونه میﺗوانست باشد؟» و از آنجا که این اندیشه بد و با سرشت نور ناسازگار بود، از آن تاریکی بوجود آمد و اهرمن نامیده شد. او بر نور خروج کرد و با سرشت و گفتار خود، با آن به مخالفت برخاست. سپس فرشتگان میانجی‌گری کردند و پیمانی برقرار شد مبنی بر اینﻛه جهان فرودین در مدت هفت هزار سال در اختیار اهرمن باشد و پس از آن او جهان را رها کند و به نور واگذارد. سپس مردی به نام گیومرث و حیوانی بهﻧام گاو آفریده شد. اهرمن هر دو را بکشت. از جایی که این مرد افتاد، شاخهﻯ ریباسی رویید و از ریشه این گیاه مردی بهﻧام میشی و زنی بهﻧام میشیانه بیرون آمدند و این دو پدر و مادر بشر بودند و از جایی که گاو افتاده بود، چارپایان و دیگر حیوانات روییدند.[13]

از آنجاکه یاد و نشانی از کیومرث در متون ودایی نیست، پس اسطورهﻯ او نیز یک اسطورهﻯ کهن هندوایرانی نیست و ظاهراً در کهنﺗرین مراحل تفکر هندوایرانی جم و یا به روایتی مَنو (Manu) نخستین انسان-خدا بوده است. بنابراین، وجود او در اساطیر ایرانی را میﺗوان نوعی تحول شبه منطقی در اساطیر ایرانی دانست که سعی کرده به همهﻯ خلقت مادی، سازمانی واحد دهد و آن را نتیجهﻯ تصمیم و خلق بیﻭاسطهﻯ هرمزد بداند.[14]

میان افسانهﻯ کیومرث و اسطورهﻯ اسکاندیناوی «یمیر»[15] همانندیﻫایی وجود دارد. بنابر اساطیر اسکاندیناویایی، در نتیجهﻯ آمیزش سرمای جهان شمالی و گرمای جهان جنوبی، موجودی به صورت انسان که همان غول نخستین باشد بهﻧام «یمیر» یا «اورگلمیر»[16] بوجود آمد. در همان زمان از ذرات یخی که آب میﺷد، گاو اولیه پیدا شد. گاو سنگ-انسانی را زایید که فرزندان این موجود یمیر را کشتند و از پیکر او جهان را ساختند. در افسانهﻯ ایرانی، کیومرث نیز پس از آنﻛه اهریمن کیومرث را کشت، از تن او بخشﻫای گوناگون جهان درست شد و از نطفهﻯ او گیاهی رویید و از این گیاه بود که نخستین زوج بشری بوجود آمد.[17]

مقاله

نویسنده مجيد طامه
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS