دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بیکاری Unemployment

واژه بیکاری در لغت انگلیسی، متشکّل از دو قسمت employment به‌معنای کار و اشتغال و پیشوند Un به‌عنوان منفی‌ساز است و در اصطلاح اقتصادی، به فردی گفته می‌شود، که شاغل محسوب نشده و در هفت روز قبل از مراجعه مأمور آمارگیری،
بیکاری Unemployment
بیکاری Unemployment

كلمات كليدي : بيكاري، بيكاري اصطكاكي، نرخ بيكاري، بيكاري ساختاري

نویسنده : سعيد كريمي

واژه بیکاری در لغت انگلیسی، متشکّل از دو قسمت employment به‌معنای کار و اشتغال و پیشوند Un به‌عنوان منفی‌ساز است و در اصطلاح اقتصادی، به فردی گفته می‌شود، که شاغل محسوب نشده و در هفت روز قبل از مراجعه مأمور آمارگیری، دارای سه خصوصیت زیر باشد:

1.  فاقد کار؛ دارای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی نباشد؛

2.  آماده برای کار؛ برای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی، آمادگی داشته باشد؛

3.  جویای کار؛ اقدامات شخصی را به‌منظور جستجوی اشتغال مزدبگیری و یا خوداشتغالی به‌عمل آورده باشد.[1]

اقتصاد کلان به بررسی متغیرهای کلان می‌پردازد؛ متغیرهای کلّی مانند سطح تولید، سطح عمومی قیمت‌ها، بیکاری، تورّم، رشد اقتصادی، بازار سهام، بهره و ارز می‌باشد. یکی از متغیرهایی که در اقتصاد کلان به بررسی آن پرداخته می‌شود و تعیین دقیق آن، نقش به‌سزایی در اتخاذ سیاست‌های اقتصادی ایفا می‌نماید، بیکاری است.

«بیکاری از مسائل عمده اقتصاد کلان است، که به‌صورتی کاملا مستقیم و شدید، بر یکایک افراد جامعه اثر می‌گذارد. از نظر اکثر مردم، از دست دادن شغل، به‌معنی پایین آمدن سطح زندگی، مستهلک شدن پولِ کنارمانده جهت هزینه زندگی، از دست رفتن عقل و خرد، از دست رفتن عزت و آبرو و ایجاد فشارهای روانی است.»[2]

 

انواع بیکاری Types of Unemployment

بیکاری را می‌توان در موارد زیر دسته‌بندی کرد:

1.  بیکاری طبیعی Natural Rate of Unemployment؛ بدیهی است که در واقع همه افراد در همه اوقات دارای شغل نیستند و تمام سیستمهای اقتصادی براساس بازار آزاد، تعدادی بیکار دارند.[3] «میزان نیروی کار بیکار موجود در اقتصاد، در شرایطی است که تعادل در کلیه بازارهای اقتصاد به غیر از بازار کار وجود داشته باشد.»[4]

2.  بیکاری اصطکاکیFractional Unemployment ؛ «بیکاری اصطکاکی، ناشی از پویایی‌های اقتصاد است. در این نوع بیکاری، گرچه برای افراد جویای کار، شغلی وجود دارد، اما به‌دلیل آن‌که به‌نظر فرد، در شأن وی نیست، از پذیرش آن اجتناب می‌کند. لذا مدت زمانی که افراد در نتیجه تعویض شغل و یا در جستجوی کار جدید هستند، را بیکاری اصطکاکی گویند.»[5]

3.   بیکاری ساختاری Unemployment Structural؛ «این نوع بیکاری، ناشی از تحوّل در تکنولوژی تولید و جایگزین شدن ابزارآلات پیشرفته، به‌جای نیروی کار انسانی است. سیاست‌های برنامه‌ریزی پرورش نیروی کار، در راستای حذف این نوع بیکاری است. عامل اصلی دیگر این نوع بیکاری، کاهش درازمدت و تدریجی عمر یک صنعت است؛ که به‌علت افزایش هزینه تولید، تغییر ذوق و یا پیشرفت فنّی، برخی صنایع از بین می‌رود، که در نتیجه آن کارگران این صنایع بیکار می‌شوند.»[6]

4.  بیکاری نهادی Unemployment Institutional؛[7] بیکاری‌ای است که در نتیجه عدم هماهنگی نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به‌وجود می‌آید.

5.  بیکاری کلاسیک Classical Unemployment؛ «این بیکاری، در نتیجه‌ی افزایش سطح دستمزدها و کاهش تقاضا برای کار، ایجاد می‌شود.»[8]

6.  بیکاری کینزی Keynesian Unemployment؛ «بیکاری‌ای است که در نتیجه کمبود تقاضای مؤثر برای کالا ایجاد می‌شود؛ زیرا حجم تقاضا آن‌قدر نیست که بتواند اشتغال کامل(Full Employment) به‌دنبال داشته باشد. در این حالت، کاهش دستمزدها، صرفا موجب افزایش تعداد بیکاران و کاهش تقاضای مؤثّر کل بر محصول خواهد شد؛ زیرا قدرت خرید کل جامعه تنزّل می‌یابد. در نتیجه، اقتصاد دچار عرضه اضافی کار می‌شود.»[9]

7.  بیکاری فصلی Unemployment Seasonal؛ «بیکاری‌ای که افراد در مدت‌زمانی از سال، با آن مواجه هستند و آن زمانی است که تقاضا برای کاری در فصل مشخصی وجود نداشته باشد.»[10]

8.  بیکاری پنهان[11] Disguised Unemployment؛ «بیکاری پنهان، وضعیتی است که در آن، افراد، به‌ظاهر در اشتغال کامل هستند؛ امّا درواقع غیر مولّدند و یا به‌عبارت دیگر نیروی کار، نسبت به نیاز تولید، اضافه است و اگر تعدای از افراد از کار برکنار شوند، نقصانی در میزان تولید به‌وجود نمی‌آید.»[12]

9.  بیکاری ناشی از دوره‌های تجاری Unemployment Cyclical؛ «دوره‌های افزایش فعالیت‌های اقتصادی را نوعا دوره‌های رونق و دوره‌های کاهش فعالیت‌های اقتصادی را رکود یا کسادی می‌نامند. ترکیب رونق‌ها و رکودها، یعنی ترکیب کاهش و افزایش فعالیت‌های اقتصادی را دوره‌های تجاری می‌نامند.

برخی از سال‌ها، اغلب صنایع رونق پیدا کرده و بیکاری کم می‌شود، در دیگر سال‌ها، اغلب صنایع با ظرفیّتی بسیار پایین کار می‌کنند و بیکاری زیاد می‌شود. لذا این بیکاری در شرایط رکود اقتصادی بروز می‌کند؛ که کارفرمایان، استخدام را متوقّف و بعضا عده‌ای از کارگران را اخراج می‌کنند.»[13]

 

نرخ بیکاری Natural Rate of Unemployment

«هر روز تعدادی از کارگران شغل خود را از دست می‌دهند و در همان زمان، تعدادی از افراد بیکار استخدام می‌شوند و کار جدیدی می‌گیرند؛ این جذر و مدّهای دائمی، درصد بیکاری را تعیین می‌کند.

در حالت تعادل باثبات بازار، نرخ بیکاری طبیعی این‌گونه تعیین می‌شود.

 کل نیروی کار (L)، یا شاغل (E) است یا بیکار (U)؛ یعنی: L=E+U و نرخ بیکاری(u) برابر است با u=U/L

 برای اینکه توجه خود را روی عوامل تعیین‌کننده بیکاری متمرکز نماییم، فرض می‌کنیم که میزان نیروی کار ثابت است. در نمودار زیر، تغییر وضعیت افراد از حالت شاغل به بیکار و بالعکس، نشان داده شده است. s نمایانگر نرخ بیکارشدگان (درصدی از نیروی شاغل که در یک ماه بیکار می‌شوند) و f نمایانگر نرخ استخدام‌شدگان (درصدی از نیروی بیکار که در یک ماه شغل جدیدی گرفته‌اند) است.

اگر نرخ بیکاری نه افزایش یابد و نه کاهش؛ یعنی بازار نیروی کار در یک وضع تعادل پایدار باشد، تعداد افرادی که شغل جدید می‌گیرند، باید درست برابر با افرادی باشند، که مشاغل خود را از دست می‌دهند و بیکار می‌شوند.

fU عبارتست از تعداد افرادی که شغل جدید می‌گیرند و sE تعداد افرادی است که شغل خود را از دست می‌دهند و بیکار می‌شوند.

نرخ بیکاری در یک وضع پایدار برابر است با:

این معادله بیانگر این مطلب است که نرخ بیکاری به دو عامل بستگی دارد:

1.  نرخ نیروی شاغلی که بیکار می‌شوند؛ هرچه بیشتر باشد، نرخ بیکاری بیشتر می‌شود.

2.  نرخ نیروی بیکاری که شغل جدید می‌گیرند؛ هرچه بیشتر باشد، نرخ بیکاری کمتر می‌شود.»[14]

 

علل بیکاری در بلندمدت

اقتصاددانان درباره مسائل بیکاری تحقیق می‌کنند؛ تا به‌علل آن پی ببرند و دولت را در راه سیاست‌گذاری‌های خود یاری دهند و مساله بیکاری حل شود. دو علت برای بیکاری در بلند مدت ذکر شده است:

1.   بیمه بیکاری( Frictional Unemployment)؛ «شخص بیکار، از مزایای بیمه بیکاری استفاده می‌کند و آن‌چنان تحت فشار قرار نمی‌گیرد، که در پی شغل جدید باشد. در این‌صورت، بیشتر به‌دنبال شغل مورد علاقه خود است و کاری که مطابق سلیقه و شأن وی نباشد را رد می‌کند.»[15]

2.  بیکاری انتظاری( Waite Unemployment)؛ «گاهی دستمزدهای حقیقی، به‌میزانی بیش از سطح تعادلی بازار تعیین می‌شوند و این انعطاف‌ناپذیری آنها، به بیکاری منجر می‌شود. بالا بودن سطح دستمزدها، باعث مازاد عرضه نیروی کار متقاضیان استخدام، در مقابل تقاضا برای نیروی کار تقاضای بنگاه‌ها می‌شود.»[16]

 

رابطه بیکاری با متغیرهای دیگر

رابطه رشد و بیکاری؛ «تغییر در اشتغال عوامل تولید، یکی از منابع رشد ناخالص ملی واقعی را فراهم می‌آورد. از این‌رو انتظار داریم که رشد زیاد محصول ناخالص ملی، با کاهش بیکاری همراه باشد.»[17]

آرتور.ام. اوکان اقتصاددان برای اولین بار، به‌وجود رابطه منفی بین بیکاری و تولید ناخالص ملی پی برد. اگر نرخ بیکاری در بلندمدت ثابت بماند، اقتصاد شاهد 3% رشد در تولید ناخالص ملی خواهد بود.

این مسئله به قانون اوکان(Okun’s Law) معروف است. قانون اوکان توضیح می‌دهد، که در ازای هر دو و نیم درصد رشد محصول ناخالص ملی واقعی؛ که به‌مدت یک سال تداوم یابد، بیکاری به میزان یک درصد کاهش می‌یابد.[18]

 

جریان مبادله تورّم–بیکاری(منحنی فیلیپس Phillips Curve)؛ «منحنی فیلیپس را یک اقتصاددان نیوزیلندی به نام A.W. Philips ارائه کرد. در سال 1958، فیلیپس متوجه شد بین نرخ بیکاری و نرخ افزایش دستمزدها رابطه‌ای منفی وجود دارد.

منحنی فیلیپس به‌شکلی که اقتصاددانان امروز به‌کار می‌برند، با آنچه که قبلا مطرح بود، از سه جهت تفاوت دارد:

1.  در منحنی کنونی فیلیپس، تورّم را جایگزین افزایش دستمزدها کردند و آن را منحنی فلیپس نامیدند.

2.  در منحنی فیلیپس جدید، با توجه به تأثیر نظریه میلتون فریدمن و ادموند فلپس(Edmund Phelps) عامل تورّم (انتظاری) نیز به آن افزوده شد.

3.  به‌سبب اقدامات سازمان کشورهای صادرکننده نفت(اوپک)، عامل شوک‌های وارده بر عرضه نیز در منحنی کنونی فیلیپس گنجانده شد.

 


 تورّم

 تورّم مورد انتظار

  بیکاری محقّق شده

 بیکاری طبیعی

 شوک عرضه

شکلی که شاهد آن هستید توسط خود فیلیپس با توجه به مشاهدات آماری خود از اقتصاد انگلستان در بین سالهای 1861 تا 1913 رابطه بین درصد افزایش دستمزدها و نرخ بیکاری را نشان می‌دهد؛ با توجه به شکل، با نرخ بیکاری پنج و نیم در صد، درصد افزایش دستمزدها به صفر تقلیل پیدا کرده است.

شکل منحنی فیلیپس امروزی، رابطه معکوس تورّم و بیکاری را بیان می‌کند. Π تورّم و U بیکاری است.[19]

رابطه معکوس میان تورّم و بیکاری در کوتاه‌مدت و بلندمدت: در کوتاه‌مدت سیاستگذار می‌تواند با اجرای سیاست‌های پولی و افزایش قیمت‌ها (اگر  ثابت بماند)، روی منحنی فیلیپس حرکت کند. با توجه به شکل زیر، از نقطه A به نقطه B حرکت می‌کند. با تغییر  منحنی فیلیپس جابجا می‌شود.

در کوتاه‌مدت، با تغییر انتظارات مردم از تورّم رابطه معکوس بین تورّم و بیکاری از بین می‌رود. سیاستگذار نمی‌تواند برای همیشه تورّم را در سطحی بالاتر از آنچه مورد انتظار مردم است، حفظ نماید. انتظارات مردم سرانجام با نرخ تورّمی که مورد نظر سیاستگذار است، سازگار و منحنی فیلیپس به بالا منتقل شده و روی نقطه C قرار می‌گیرد؛ یعنی با توجه به هر سطحی از بیکاری، نرخ تورّم بسیار زیادتر می‌شود. لذا سیاستگذار با رابطه بدتر و نامطلوبتری مواجه خواهد شد.

در بلندمدت، بیکاری به نرخ طبیعی Un بازگشت می‌کند به‌همین جهت، بین تورّم و بیکاری رابطه معکوس وجود نخواهد داشت (منحنی فیلیپس به‌صورت عمودی درخواهد آمد؛ یعنی با هر مقدار افزایش نرخ تورّم، بیکاری ثابت خواهد ماند).[20]

مقاله

نویسنده سعيد كريمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سرمایه گذاری Investment

سرمایه گذاری Investment

سرمایه‌گذاری نوسان‌بارترین جزء مخارج کل است که در اقتصاد کلان مورد بحث قرار می‌گیرد. سرمایه‌گذاری، فراگردی است که در آن، کالاهای سرمایه‌ای برای تولید کالاها و یا خدمات دیگر به‌کار می‌رود.
بورس اوراق بهادار Stock Exchange

بورس اوراق بهادار Stock Exchange

بورس اوراق بهادار، بازاری برای معامله اسناد مالی است که شرکت‌ها و مؤسسات در صورت دارا بودن شرایط قانونی معین می‌توانند تحت حمایت قانون، پس‌اندازها و سرمایه‌های راکد را در قالب‌های معین جذب نموده و بخشی از سرمایه مورد نیاز خود را تأمین کنند.
پول شویی Money Laundering

پول شویی Money Laundering

از یک منظر، «پول شویی» ساز وکاری است که از طریق آن درآمدهای نامشروع ناشی از فعالیت‌های غیرقانونی و سازمان‌یافته، مشروع جلوه داده می‌شود
نظریه های پولی Monetary theories

نظریه های پولی Monetary theories

پول همان وسیله مبادله قانونی در هر کشور است که برخی علاوه بر نقش وسیله مبادله، معیار سنجش ارزش و معیار ذخیره ارزش را نیز برای آن بر می شمارند.
اسکناس Banknote

اسکناس Banknote

اسکناس در اصل از آسی‌نیای (Assignat) فرانسوی گرفته شده که در زبان روسی به‌صورت آسیگناتیسا (Assignatsia) و در زبان فارسی، با تغییر لفظی در دوره فتحعلی شاه به‌صورت اسکناس درآمد.

پر بازدیدترین ها

درآمد ملی National Institute of Accountants

درآمد ملی National Institute of Accountants

یکی از معیارها و شاخص‌های تعیین رفاه جامعه در اقتصاد متکی به بازار آزاد، درآمد ملی است.
توزیع درآمد Income Distribution

توزیع درآمد Income Distribution

توصیف درجه نابرابری موجود بین افراد یک کشور و تشریح چگونگی سهم افراد مختلف یک کشور در درآمد ملی را توزیع درآمد می‌گویند. بنابراین بررسی توزیع درآمد و نابرابری آن، مقایسه سهم گروه‌های مختلف جمعیت، در درآمد ملی است.
الگوی IS-LM  IS-LM Model

الگوی IS-LM IS-LM Model

الگوی IS-LM از اساسی‌ترین الگوهای تحلیلی اقتصاد کلان است. این الگو به‌وسیله منحنی‌های IS و LM به شرح و تحلیل رابطه میان نرخ بهره (r) و درآمد ناخالص ملی (y) در بازارهای کالا و پول می‌پردازد و نشان‌دهنده نرخ بهره و درآمدی است که در آن، بازار کالا و پول به‌طور همزمان در تعادل هستند.
تولید ناخالص ملی (Gross National Product (GNP

تولید ناخالص ملی (Gross National Product (GNP

عمده ترین پیشرفت حسابداری ملی طی دوران جنگ جهانی دوم و همزمان با شکل گیری اقتصاد کلان اتفاق افتاد. کشورهای درگیر در جنگ، از جمله آمریکاو انگلستان، به منظور برنامه ریزی هزینه های جنگ، این چارچوب را گسترش دادند.
اقتصاد کلان Macro Economics

اقتصاد کلان Macro Economics

اقتصاد کلان از کلمه یونانی ماکروس (Makros) به معنای بزرگ، مشتق شده است با اینکه تعریف دقیقی از این مقوله مانند اقتصاد ارائه نشده است اما اصطلاحا به آن بخش از اقتصاد گفته می‌شود که به مطالعه رفتار کل سیستم اقتصادی می‌پردازد.
Powered by TayaCMS